نه پاساژ حافظ خبری هست و نه چارسو و نه علاءالدین. منظورم از خبر وجود مشتریانیست که برای خرید آمده باشند و به اصطلاح کاسبی برای فروشندگان راه بیندازند. بازار بیجان محصولات دیجیتال این روزها در بلاتکلیفی مطلق به سر میبرد. مغازهداران پاساژ علاءالدین به همین موضوع استناد میکنند و در کسادی بازارشان پذیرای خبرنگاری میشوند که آمده ببیند چرا هیچ خبری از سرزندگی بهار در لابهلای این مغازههای مرده نیست.

وارد پاساژ که میشوی گویی قحطی به جانش افتاده و مثل همیشه شلوغ نیست. فروشندگان هرمغازه که تعداد آنها به سه تا چهار نفر میرسد، در حال صحبت کردن با یکدیگر هستند و بین خودشان برو بیا دارند. نوید که شاگرد مغازه یکی از فروشگاههای طبقه اول پاساژ علاءالدین است، اول کمی صبر میکند تا صاحب مغازه بیاید و وقتی خبری از او نمیشود، سفره دلش را باز میکند:
«به من که حقوق ثابت نمیدهد، میگوید هر موبایلی که فروختی این درصد هم برای تو. ولی کو مشتری؟ حاجی توان خرید جنس را هم ندارد و گاهی وقتها که میخواهد خرید هم کند، به هر دری میزنیم کسی نیست که جنس بفروشد! یک بحث گرانی دلار و نوسان ارز داریم و یک بحث نایابی کالا. خیلی از کالاها به خصوص لوازم جانبی الان در بازار نیستند و همین مساله باعث گرانی کاذب شده.»

حتی ساندویچهای دستفروش با اینکه ساعاتی از ظهر گذشته روی دست او ماندهاند چرا که به قول خودش پاساژ خیلی خلوت شده است. مرد کنار دست او که صاحب یکی از تعمیراتیهای طبقه پایین پاساژ است خبر میدهد که اوضاع تعمیراتیها کمی بهتر است اما این به معنی خوب بودن بازارشان نیست:
«مردم ترجیح میدهند به جای خریدن موبایل جدید، دستگاههای خودشان را تعمیر کنند. موبایل یک دردی که دارد آپگرید نمیشود و این روزها باورت نمیشود اگر بگویم یک عده ناوارد میآیند تا موبایلشان را ارتقا دهند. وقتی میبینند چنین چیزی محال است تصمیم میگیرند موبایلشان را تعمیر کنند و به سمت خرید کالای نو نروند. دست دوم فروشیها هم کارشان بهتر شده ولی همه از عدم ثبات دلار رنج میبرند. هزینه قطعات بالا رفته و هرچه قدر هم اجرت تعمیر کمی بگیریم، بازهم با دوبرابر افزایش قیمت نسبت به ماه قبل مواجه هستیم.»

طبقه تعمیراتیها باز کمی شلوغتر از فروشندگان موبایل است
یکی از مشتریان تعمیراتچی، از موبایل فروشیهای بالاست و میگوید از صبح یک موبایل هم نفروخته:
«چک دارم و نمیتوانم منتظر بمانم که قیمت جدید اعلام شود. کانال تلگرامی قیمت گذاری موبایل بچههای پاساژ دیگر آپدیت نمیشود و هرکس هرجوری که بتواند کالایش را آب میکند. اینکه میگویند مغازهدارها اجناسشان را انبار کردند و... هم معنی ندارد. هزینههای جاری مغازه را ببینید متوجه میشوید که ما اصلا وقت و زمان و توانایی احتکار نداریم وگرنه شاید دلمان میخواست و میکردیم!»
او میگوید که سودها بیشتر اما تعداد فروش خیلی کمتر شده و عملا سودی که قرار است برده شود به پای این کاهش فروش، میسوزد. در مغازه او مثل بسیاری از فروشگاههای پاساژ، دو میز وجود دارد که یکی به خرید و فروش موبایل اختصاص دارد و دیگری به لوازم جانبی. محمد لیست باتریهای موبایل را در میآورد و نشان میدهد که قیمت یک باتری از هفته پیش تا الان دو برابر و نیم شده است:
«خیلی از باتریها در پاساژ نیستند و در صورت پیدا کردن هم قیمت نجومی دارند. قاب و اینجور چیزها در همینجا هم تولید میشود و مشکلی برایش به وجود نیامده ولی باتری، شارژر و این قبیل وسایل یا تقلبی شده یا نایاب. الان سود روی فروش سیمکارت رند است و موبایل دست دو و نرمافزار ریختن که کار همه کس نیست.»

با گفتن حرفهای محمد تصمیم میگیرم که از در یکی از مغازهها که تابلوی فروش vpnاش خودنمایی میکند، به عنوان یک مشتری پرسوجو کنم. فرد داخل مغازه سیل پیشنهادات را به من روانه میکند و خودم را تصور میکنم که اگر یک فرد ناوارد بودم ممکن بود تا کجاها پیش بروم:
«وی پی ان خصوصی بخوای 15 تومن و عمومی که قطع و وصلی داره 7 تومن؛ بهتره که آنتی ویروس هم بریزی چون گوشیت کم هست توی بازار و ممکنه که برنامهها بهش سازگار نباشن البته وی پی انها تضمینی باهاش همخونی دارن. هزینه یک ساله اش 50 تومنه که باهاش یک برنامه پاکسازی هم اشانتیون ریخته میشه و باعث بالا رفتن رم گوشیت؛ در نتیجه سرعت بالاتر میشه.»

هنوزم برخی جاها به زور بعضی شمارهها را تبدیل به شماره رند کرده و آن را با سود خوبی میفروشند. اکثرا میگفتند که فروش سیمکارت در این روزها هنوز از تب وتاب نیفتاده و سود خوبی دارد.
یاد جمله فروش این موارد کار همه کس نیست محمد که میفتم تازه منظورش را متوجه میشوم. مرد فیلترشکن فروش با اقلام اضافه را تنها میگذارم و پیش فروشندگان برمیگردم.
محمد و همکارش به من گفتند واردکنندگان معتقدند که اگر اجناس خود را بفروشند، نمیتوانند به همین قیمت آن را جایگزین کنند و ترس واردکردن موبایل در فعالان صنف رخنه کرده است. آنها انبوهی از پیشفاکتورهای کنسل شده را نشانم میدهند و میگویند:
«اختلاف قیمت بسیار بالاست. چند روز است که با شرکتهای واردکننده و عمده فروشی تماس میگیریم و میگویند که ساعت 2 به بعد قیمتها را اعلام میکنیم که یعنی باید تا بعد از ظهر غاز بچرانیم. مشتریان سازمانهای دولتی که نمیتوانم نامشان را بگویم داشتیم که بعد از خروج آمریکا از برجام زدند زیر قرارداد خریدشان و همهچیز را کنسل کردند.»

بازار دست دوم فروشیها نیز هنوز بهتر از بازار بقیه موبایلهاست
حین خروج از پاساژ قیمت چندتا موبایل را که از فروشندگان میپرسم بعد از استعلامش توصیه میکنند که «امروز بخری بهتر است چونکه فردا شاید گرانتر شد.» من اما در کنارشان میگویم امروز به داد بازار برسیم، فردا شاید دیر است.