روز گذشته، سردار حسین رحیمی؛ رییس پلیس پایتخت اعلام کرد که پلیس، پیشنهاد افزایش مدت بازپروری معتادان خیابانی از ٣ ماه به ٦ ماه را مطرح کرده و دستگاههای متولی میتوانند با ارایه خدمات مراقبت پس از خروج برای بهبودیافتگان، مانع از بازگشت دوباره آنها به چرخه اعتیاد و آسیبهای اجتماعی شوند.
به گزارش به نقل از اعتماد، قطعا مدت زمانی که در مراکز اقامتی درمان اجباری سپری میشود، این حسن را دارد که بیمار معتاد، در طول این مدت به احوال روزهای سلامتی و عافیت خود بازمیگردد و از تجربه دوباره زندگی بدون مواد لذت میبرد، اما این تجربه، این مدت زمان ٣ یا ٦ ماهه، در چشم برهم زدنی تمام میشود و این بیخانمان بیپناه، دوباره باید به همان زمین بازی برگردد که همبازیهایش هم تغییر نکردهاند و حتی رنگ توپ بازی هم ثابت مانده است.
شاید باید گفت برخلاف تئوریهای مرسوم و موجود، امروز ثابت ماندن نشانی زمین بازی و همبازیها نیست که بازگشت دوباره بهبودیافتگان به عرصه مواد مخدر را رقم میزند، بلکه بیمسوولیتی برخی دستگاههای متولی حمایت از بهبودیافتگان اعتیاد باعث تکرار دوباره و چندباره این داستان تلخ میشود. بهبودیافتگانی که طبق قانون، باید مورد حمایتهای مستمر قانونی و اجتماعی قرار بگیرند، در سایه بیمسوولیتی دستگاهها، به حال خود رها میشوند و هیچ مسوولی هم دلسوز این واقعیت نیست که سرنوشت یاران چه شد ؟
آنچه امروز و همزمان با مطرح شدن اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر، درباره ساماندهی معتادان خیابانی میتوان گفت اینکه بسیاری از کارشناسان معتقدند که نحوه فعلی ساماندهی معتادان خیابانی، به دلایل مختلف، موفقیتآمیز نیست. اما این سوال هم مطرح است که آیا نیازمند ساماندهی معتادان خیابانی یا حتی درمانهای اقامتی هستیم یا خیر ؟ بنده و بسیاری از کارشناسان به این سوال پاسخ مثبت میدهیم. خانوادهای را در نظر بگیرید که یک فرزند ٢٥ ساله مصرفکننده شیشه و هرویین دارد؛ فرزندی که پدر و مادر را کتک میزند و پول و طلای پدر و مادر را میدزدد و آنها را با چاقو تهدید میکند. ما مشابه این بیماران را هر روز میبینیم و متاسفانه تعدادشان هم رو به افزایش است.
پدر و مادر با این فرزند چه کنند ؟ باید او را به زور به یک مرکز درمان اجباری ببرند و او را از محیط خانه دور کنند. در بسیاری کشورهای دنیا هم این برنامهها را دارند و برنامه مثبتی است که در قانون مبارزه با مواد مخدر ایران هم لحاظ شده است. به نظر من اشکال کار متوجه اجرای این قانون است. وقتی معتاد خیابانی را دستگیر میکنیم و به فضای بستهای به اسم اردوگاه یا بیمارستان یا با هر اسم دیگر منتقل میکنیم، قرار است چه کاری برای او انجام دهیم ؟ این فرد ٣ ماه در یک محیط بسته و دور از مواد مخدر زندگی کرده و طبیعی است که مصرف هم نمیکند و مرتکب جرایمی همچون سرقت ماشین هم نمیشود اما تا چه اندازه در همین مدت ٣ ماه، مهارتهای زندگی را به او آموزش دادیم و برایش حرفه آموزی ایجاد کردیم و خانواده را درگیر کردیم ؟ آن هم در حالی که بسیاری از این معتادان حتی اوراق هویت ندارند و حتی فراموش کردهاند که خانوادهای دارند و در واقع، حمایت خانوادگی هم ندارند.
مشکل، افزایش مدت اقامت از ٣ ماه به ٦ ماه نیست. تبصرههای ماده ١٦ اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر هم در بحث درمان اجباری به قاضی این اجازه را میدهد که دوره اقامت اجباری بیمار را با کسب نظر از روانشناس و مددکار مرکز موضوع ماده ١٦، برای یک دوره سهماهه تمدید کند. پس مشکل قانون نداریم و افزایش مدت اقامت از ٣ ماه به ٦ ماه هم اتفاق جدیدی نخواهد بود.
سوال این است که در صورت افزایش مدت اقامت از ٣ ماه به ٦ ماه، چه اقدامات متفاوتی ارایه خواهد شد که اگر روند، به همین صورت فعلی باشد عملا موفقیتی در کار نیست. حسن اقامت ٦ماهه این است که فرد ٦ ماه مصرف مواد مخدر نخواهد داشت و طبیعی است که چون در این محیط بسته، مواد مخدر در دسترس نیست، آنها هم مصرفی نخواهند داشت اما از هر ١٠ نفر، فقط یک نفر بعد از ترخیص سراغ مصرف دوباره نخواهد رفت چون در مدت ٦ ماه، برای ارتقای مهارتهای زندگی و آموزش مهارت نه گفتن و تصمیم گرفتن و شجاعت داشتن و کنترل خشم این افراد اقدامی نشد. نکته بسیار مهم، مراقبتهای پس از خروج از مراکز ساماندهی است
آیتالله لاریجانی؛ رییس قوه قضاییه، سال ٩٢ آییننامه مراقبت پس از خروج را صادر کرد و در این آییننامه، تکالیف دستگاههای متولی درباره مراقبت پس از ترخیص بهبودیافتگان از مراکز موضوع ماده ١٦ مشخص شده بود که به نظر من، هیچ یک از بندهای این آییننامه اجرا نشد.
بنابراین، نه تنها نحوه ساماندهی و ارایه درمان اجباری در مراکز ماده ١٦ موفقیت آمیز نبوده، بلکه در ارایه خدمات مراقبت پس از خروج از سیستم اردوگاهی یا اقامتی هم موفق نبودیم. معتاد خیابانی را جمع میکنیم و در گوشهای نگه میداریم و درمانهای اغلب ضعیف هم ارایه میدهیم چون با وجود تعاریف مشخص از معتاد خیابانی و نحوه ساماندهی معتادان متجاهر، وزارت بهداشت و بهزیستی و سایر کارشناسان هم با هم اختلاف نظر دارند. دستگاههای متولی توجه داشته باشند که ساماندهی معتادان خیابانی، وظیفه ستاد مبارزه با مواد مخدر نیست.
کدام قانون تکلیف کرده که ستاد مبارزه با مواد مخدر موظف به ایجاد شغل برای بهبودیافتگان اعتیاد است؟ چه عواملی باعث میشود معتادان به خیابانخوابی برسند؟ شرایط نامساعد اقتصادی، افزایش قیمت دلار، تورم، چندالگویی مصرف، افزایش تزریق مخدرها، تغییر شرایط اجتماعی، افزایش بحرانهایی همچون طلاق و حاشیهنشینی، در خیابان خواب شدن معتادان تاثیر داشته اما حتی عوامل خیابان خواب شدن معتادان هم ربطی به حوزه وظایف ستاد مبارزه با مواد مخدر ندارد.
در ماده ١٥ قانون مبارزه با مواد مخدر، وزارت رفاه مکلف شده معتادان بیبضاعت را تحت پوشش ببرد. از وزارت رفاه بپرسید تا امروز چه تعداد معتاد بیبضاعت یا کمبضاعت را تحت پوشش قرار داده؟ تعداد، بسیار بسیار کم است. فراموش نکنیم معتاد خیابانی در تمام کشورها هست، امریکا و فرانسه و انگلیس و هر کشور دیگر، اما دولتها مثل ما در مورد معتادان خیابانی مانور نمیدهند. مانور ما در مورد معتادان خیابانی خیلی زیاد است چون فکر میکنیم اگر ١٠٠ معتاد خیابانی را از گوشه خیابان جمع کنیم، همه تشویقمان میکنند.