ماهان شبکه ایرانیان

آرام به سمت قصه گفتن/ «آرام می‌گیریم»؛ سریالی که می‌توانست بیشتر از این‌ها موفق باشد

این مجموعه شاید بتواند نسبتا خانواده‌ها را راضی کند ولی ساختش مثل متن، حرفه‌ای نیست. قصه دارد ولی پرداخت حسابی نشده و متن را پاره‌پاره نشان می‌دهد. البته اشاره شد که نبود نبوغ و کلیشه‌های دکوپاژی رایج، از «آرام می‌گیریم» کاری ساخته با سکانس‌هایی تکراری. سریالی که انگار تدوین خوش‌ریتمی ندیده و بی‌خود تایم قسمت‌ها را بالا برده است.

کامران تفتی آرام می گیریم

سرویس فرهنگی فردا؛ محسن غلامی (قلعه‌سیدی): داستان خواندن همیشه جذاب است؛ می‌شود خیلی راحت لم داد روی مبل یا دراز بکشی روزی زمین و کتاب و رمان بخوانی. پول کتاب خریدن هم نباشد، خیالی نیست؛ بالاخره می‌شود عضو کتابخانه‌ای، چیزی و یا جایی شد و جبران مافات کرد. شاید بگویی همین نیز سخت است اینکه کی، حال کتابخانه رفتن دارد. نمی‌دانم شاید از تنبلی ماهاست.

اینجاست که سرک می‌کشیم توی سینما و تلویزیون. همیشه هم گرفتاری از پول نداشتن و ولخرجی کردن که نیست؛ از سر تنبلی‌ست همان‌چیزی که گفتم یا شاید فیلم و سریال دیدن که برای خیلی‌ها جذابتر است. خصوصا برای خود من! تازه می‌شود بر عکس کتاب، تخمه و چه می‌دانم پفک و تنقلات در حینش خورد و حواست پرت نشود. اگر فیلمش دیدنی باشد که دیگر هیچ، همانی می‌شود که می‌خواهی. بیچاره کتاب و کتابخوانی!

سریال آرام می گیریم
زیادی مقدمه چیدم شاید؛ خب سینما را فراموش نکنید ولی حرف حساب این متن با سریال‌های تلویزیونی‌ست و مصداقی‌تر «آرام می‌گیریم». حتما فکر می‌کنید چرا اینقدر نوشتم تا بروم سراغ این سریال؟ بخاطر روایتی‌ست که اشاره شد از این بابت که چند سوژه خوب مخاطب‌پسند دارد. البته زیادی خوش‌ساخت نیست ولی توی نطفه داستانکی برای تعریف کردن داشت که این را هم جذاب تعریف نمی‌کند.

سریال آرام می گیریم
«آرام می‌گیریم» به قول معروف، سریال سر به هوایی نیست. این وسط چند تا قصه درگیری دارد، از ماجراهایی که برای خانواده‌ها پیش می‌آید و روایتی که از لب مرز می‌کند. چندان بی‌سر و ته نیستند. یعنی سریال فضای پرتی ندارد. دست از قصه گفتن ظاهرا برنمی‌دارد ولی کاش لااقل اغراق نمی‌کرد. به این قسمت از ماجرا می‌رسم که منظورم چیست.

شروع سریال با دوربین خاصی که داشت، کمی اذیت می‌کرد که چرا قاب، فرمت جدی و خوش‌ریتمی ندارد آنهم وقتی همه‌چیز جفت وجور پیش می‌رفت؛ از معرفی کارکترها تا مقدمه‌چینی برای داستان که حرف حسابش واضح بود. ولی کم‌کم وا رفت خصوصا در کارگردانی. رسما مشخص است که برای پول خرج‌نکردن، خیلی از سکانس‌ها را حذف می‌کنند مثل صحنه تصادف فاطمه‌ی مجموعه و مثلا مرگ شوهر سابق. چقدر بد بازی می‌کنند برخی از اینها! 
ارام می گیریم
شخصا از محتوا و چینش داستان بدم نیامد اما زیادی به در و دیوار می‌زند. الکی اغراق می‌کند بویژه بخشی که به شهدای مرزبانی و خرابکاری تروریستی و غیره می‌پردازد. بخدا ما ارزش این رفقای خودمان را می‌دانیم چون از خودمان هستند ولی بد تصویرشان می‎‌کنیم جوری که از روایت و فیلمنامه بیرون می‌زند و می‌رود که مرثیه بشود.

همینطور که مشکل عدیده «آرام می‌گیریم» اتفاقا از جهت کارگردانی‌ست نه فیلمنامه. می‌شود برخی از سکانس‌هایش را براحتی حذف کرد تا روایتش نرم‌تر شود. بطور نمونه دقت کنید به سکانس‌های داخل رستوران یا اسلوموشن از لحظه درگیری با خرابکارها. اصلا دکوپاژ با سلیقه و با حالی ندارد. نه به آن هلی‌شات گرفتن‌ها و نه به زومی که توی رستوران فقط روی یک میز و گفتگوی به قول معروف خاله‌زنکی می‌کند. راستی چرا اصلا مشتری ندارد؟ کمی واقعی بسازید، مطمئن باشید به کسی برنمی‌خورد!

فیلمنامه دارد کش پیدا می‌کند و انگار کسی حواسش نیست طوری که همه ژانری را توی مجموعه می‌بینیم. از عاشقانه تا حادثه‌ای و ... مخالف اینجور ساختن نیستم ولی جوری که بشود هر بخش از حکایت را به سرانجام و فینال جذابی برسانیم نه اینکه بی‌جهت، سر و ته قضیه را بهم بیاورند. می‌شد بازنویسی جدی روی فیلمنامه انجام داد. درست است که انتخاب لوکیشن‌ها اقتضای قصه هست ولی دریغ از پلانی که مخاطب را درگیر کند که مثلا چقدر خوش‌ساخت باشد یا ... .

البته منکر محتوای «آرام می‌گیریم» نمی‌شوم؛ خانوادگی‌ست و از این قضایا. عده‌ای را جذب کرده که خوشا به همت و دغدغه‌اش. یعنی ته فکر نویسنده، حس می‌کنی که الکی‌ساز نیست. صرفا از گل‌درشت کردن سوژه خوشم نمی‌آید منظورم اغراق و زیادی بال و پردادنش است. معنی این لهجه‌های کرخت و مصنوعی که به یکی دوتا بازیگرش داده را نیز نمی‌نفهمم. چقدر بد حرف می‌زنند.

گرچه حاج‌ابراهیم که هوشنگ توکلی باشد پرداخت خوبی دارد و تا حدودی مجید صالحی وگرنه بقیه واقعا چیزی ندارند. کپی پیست نقش‌های قبلی‌‎شان است. اینها توی زندگی شخصی همینطورند؟ کامران تفتی هم که شده پای ثابت نقش‌های تکراری و میدون شوشی! امان از عشق بازیگری که هرکسی فکر می‌کند می‌تواند شاخ غول بشکند. دقت کنید به بازیگران جوان و خلق‌الساعه سریال. عجب بازی! اینها را از کجا پیدا کرده؟

این مجموعه شاید بتواند نسبتا خانواده‌ها را راضی کند ولی ساختش مثل متن، حرفه‌ای نیست. قصه دارد ولی پرداخت حسابی نشده و متن را پاره‌پاره نشان می‌دهد. البته اشاره شد که نبود نبوغ و کلیشه‌های دکوپاژی رایج، از «آرام می‌گیریم» کاری ساخته با سکانس‌هایی تکراری. سریالی که انگار تدوین خوش‌ریتمی ندیده و بی‌خود تایم قسمت‌ها را بالا برده است. 

مطلب را زیاده کش ندهم. زیرآب مجموعه را کلهم نزنیم. بالاخره در بین سریال‌های الانه، کار مشتری‌‌داری‌ست و می‌شود بزور هم که باشد، نشست و دید. وگرنه تا بخواهی سریال‌های خیلی از این بهتر ساخته‌اند. ولی همینکه شبکه دو فهمیده که مخاطب دنبال چطور داستان‌هایی‌ست، جای شکرش باقی‌‎ست. 


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان