١. مقدمه
برخی بر این اعتقادند که شیعیان جمعیتی منتقد و خارج از قدرت سیاسی در جهان اسلام اند که توانایی اندیشه ورزی واقع گرا و عمل گرایانه در مورد قدرت را ندارند. به باور بسیاری از شرق شناسان و متفکران اندیشۀ سیاسی، شیعیان در سامان دهی قدرت همیشه در قالب الترناتیوهای حاشیه ای ظاهر شده اند. این کلیشه بر این باور است که شیعیان هیچ اندیشۀ سیاسی سازنده و عملیاتی ای پیرامون تکنیک های حکومت ندارند و تنها به انتقاد و اندرزهای آرمانی بسنده می کنند. قصد نویسندگان این مقاله آن است که نشان دهند در مانیفست اندیشۀ سیاسی شیعیان، یعنی نهج البلاغه، تکنیکی ترین و حکیمانه ترین گزاره ها در باب سامان دهی قدرت ابراز شده است. امام علی (ع) زمانی که حکومت تشکیل داد به کارگزاران و دشمنان و مردم زمانۀ خویش نامه نوشت. ٧٩ نامۀ ایشان در نهج البلاغه تکنیک های اصیل و کاربردی حکمرانی را تشریح کرده است. هدف نویسندگان این مقاله، تأکید بر صلح در اندیشۀ سیاسی است و در این راستا با مطالعۀ موردی نامۀ امام علی (ع) به مالک اشتر نشان می دهند که تکنیک های عملیاتی امام جهت سامان دهی صلح چه بوده است.
٢. بیان مسئله
انسان ها شبیه یکدیگر فکر نمی کنند و حتی زمانی که یک واقعه، رویداد، عکس، فیلم یا هر متنی را مشاهده می کنند، تفسیرهای متفاوتی از آن دارند. تاریخ، جغرافیا، سیاست یا به عبارتی زمان و مکان و روابط قدرت در شکل دهی به نیت های انسان ها نقش اساسی دارد. بر همین اساس، در زندگی جمعی انسان ها به علت تفسیرهای متفاوت ناشی از نیت های مختلف درگیری، خشونت، تنش، جنگ، و روابط غیر انسانی شکل می گیرد (آگامبن، ١٣٨٦: ٤١-٤٤). تاریخ بشر سرشار از رویارویی انسان ها در قالب جنگ امپراتوری ها، دولت ملت ها، طایفه ها، و اقوامی است که با استدلال ها و پایه های مشروعیتی گوناگون به جان یکدیگر افتاده اند و به بهانۀ برتری قومی، مذهبی، نژادی، و یا اصلاح و نجات بشر به جنگ روی آورده اند. در جنگ ها عموما یک قدرت (بازیگر سیاسی) پیروز می شود، شهروندان بازندۀ اصلی هستند و رعیت هم هیچ گاه پیروز نمی شود. بنابراین، درک شرایط صلح و از بین بردن خشونت و جنگ یکی از اهداف علوم انسانی است. دریافتن این که با عقاید گوناگون چه باید کرد و چه تکنیک هایی را باید به کار برد تا جامعه در شرایط صلح به سر ببرد و جامعۀ بین الملل از جنگ دوری کند.
سیاست به معنای سامان دهی به امر عمومی است . در گسترۀ این معنا علاوه بر امنیت، رفاه، آزادی، کارآمدی، و سایر آرزوهایی که اندیشمندان سیاسی برای نظم دهی به امر عمومی متصور بوده اند، حاکم شدن آرامش و شیوه هایی که انسان ها به صورت مسالمت آمیز و بدون خشونت اختلافات خود را حل و فصل نمایند نیز از اهداف بنیادین علم سیاست است . صلح یکی از غایت های متفکران علوم سیاسی است که آن را به شکل های گوناگون در دوران های باستان، میانه، مدرن، و پسامدرن دنبال کرده اند. متفکران علوم سیاسی به دنبال آن بوده اند که خشونت های بین المللی را که منجر به جنگ، کشتار جمعی، نسل کشی، و... می شده است، ریشه یابی کنند و برای رسیدن به رواداری، آرامش، امنیت، رضایت از زندگی، و حل مسالمت آمیز مشکلات راه حل ارائه نمایند.
دغدغۀ ما در این نوشتار رویکردی اسلامی به صلح است و قصد داریم با استفاده از مبانی و تکنیک های موجود در اندرزنامۀ امام علی (ع) به سردار خود مالک اشتر، معروف به عهدنامۀ مالک اشتر، به ریشه شناسی، مبانی شناسی، درک پدیداری شرایط صلح، و از همه مهمتر به تکنیک هایی که منجر به صلح می شود، بپردازیم. پرسش این پژوهش این است که در نامۀ امام علی (ع) صلح در چه شرایطی به وجود می آید؟ امام علی (ع) عوامل ایجادکنندۀ خشونت را چه می داند و چه تکنیک هایی برای رسیدن به صلح پیشنهاد می کند؟ تأکید این نوشتار بر تکنیک هایی است که هم قابل اجرا باشند و هم توانایی اثرگذاری بر واقعیت را داشته باشند. بر همین اساس، چهارچوب تئوریک این پژوهش تکنیک های قدرت برگرفته از آثار مارتین هایدگر و میشل فوکو و جورجو آگامبن است، که در مورد جایگاه اخلاقی اندرزنامه نویسی اسلامی به کار گرفته شده است.
٣. چهارچوب تئوریک
صلح شعاری است که همۀ انسان ها خواهان آنند، اما وظیفۀ متفکر سیاسی این است که بتواند تکنیک هایی خلق کند که شعار صلح به واقعیت تبدیل شود. تکنیک به معنای خلق ابزارها و روش هایی است که اهداف و ارزش های ذهنی را عملیاتی می کند. فرق علم سیاست با فلسفه، ادبیات، اندیشه، و... در این است که علم سیاست تکنیک هایی دارد که در خود شیوه ها و ضمانت اجراهای ناشی از تخلف را اندیشیده اند. اگر سیاست به معنای سامان دهی قدرت دارای تکنیک نباشد (فوکو، ١٣٨٩ الف : ٣٤٢) به عرصۀ شعر، اخلاق، اسطوره، و... کشیده می شود که درجات بسیار پایینی از صورت های آگاهی در قصدیت های کارکردی هستند.
در مورد گزارۀ ایجاد صلح نیز علم سیاست و روابط بین الملل در یک قرن گذشته تکنیک های مختلفی را طراحی و اجرا کرده اند. اصلی ترین پارادایم روابط بین الملل واقع گرایی است که با توجه به شرور دانستن ذات انسان ها (٤٣: ٢٠٠٩ ,Donnelly) و تحلیل آنارشیک روابط بین الملل، به مهار قدرت توسط قدرت اعتقاد دارد (لیتل، ١٣٨٩: ٢٢٣؛ ٨١: ibid). واقع گرایان بر این باورند که دولت های ملی به عنوان اصلی ترین بازیگران روابط بین الملل باید برای حفظ امنیت ملی خود یا قدرتمند باشند و یا با قدرت های بزرگ رابطۀ استراتژیک داشته باشند. موازنۀ قوا یکی از راه کارهایی است که واقع گرایان برای ایجاد صلح پیشنهاد می کنند. البته در این راستا جایگاه بمب اتم و موازنۀ وحشت نیز ضروری است (همان: ٢٨-٣٠). برخلاف این رویکرد آرمان گرایان به صلح دوستی، عقلانیت، و اخلاق همکاری انسان ها باور دارند و جنگ را ذات روابط بین الملل نمی دانند.
متفکرانی چون لاک، کانت، اوهمای و راولز تکنیک هایی چون حقوق بشر، دموکراسی، اقتصاد بازار آزاد، حقوق و سازمان های بین المللی را برای ایجاد صلح ضروری می دانند (٩٢: ١٩٩٢ ,Griffiths). برای مثال می گویند: حکومت های دموکراتیک و اقتصاد بازار هیچ گاه با هم نمی جنگند و هر چه به سمتی برویم که سازوکارهای بین المللی را جهت همکاری شهروندان جهانی تقویت کنیم صلح به صورت خودجوش حاکم می شود. در جدول پایین رویکردهای غالب و بسیار مهم و اثرگذار روابط بین الملل دربارۀ صلح و تکنیک های هر کدام به صورت مختصر آمده است (٣٤ -٣٠: ibid).
اسلام و به خصوص اندرزنامه های به جامانده از آن با قرائتی جایگاهی و تکنیکی در مورد قدرت (آگامبن، ١٣٨٩: ٢٦-٣٢) و سامان دهی امر عمومی، گزاره های کارآمدی مبتنی بر میراث تداومی اندیشۀ اسلامی و تجربیات مملکت داری تولید کرده اند. این پژوهش با استفاده از روش شناسی گرفته شده از پدیدارشناسی مارتین هایدگر و میشل فوکو به تکنیک های مندرج در اندرزنامۀ امام علی (ع) برای دست یابی به صلح و تداوم آن می پردازد.
پدیدارشناسی به تقدم عمل و شرایط اجتماعی باور دارد و بار سنگین تعهد سعادت بشری به صورت کلان روایت را از دوش آگاهی برمی دارد (لیوتار، ١٣٨٠؛ ویتگنشتاین، ١٣٨٠). برای صورت بندی گزاره های امام از فنون راهبردی قدرت (فوکو، ١٣٨٩ الف: ٢٣٦-٢٤٥ و٣٦٥-٣٦٨)، صورت های تفهمی، تقدم عمل و شرایط اجتماعی و سایر واژگان و تبعات پدیدارشناسی بهره گرفته ایم. امیرالمؤمنین (ع) شش تکنیک جایگاهی و تجربی را برای برقراری صلح در نامه اش به مالک ترسیم می نماید.
جدول ١. تکنیک های صلح از منظر تئوری های علم سیاست
[به PDF نگاه شود] با توجه به نظریه های «آرمان گرایی»، «واقع گرایی»، «انتقادی» و «سازه انگاری»
٤. تکنیک متافیزیکی
متفکران اسلامی با رویکردی فقهی، اندرزی، عرفانی یا فلسفی با متن قرآن، احادیث، و سنت بزرگان اسلام برخورد می کردند. امام علی (ع) به عنوان حاکم اسلامی و اندرزنویسی هوشمند برای برقراری صلح از اصول و مبانی متافیزیکی بهره می گیرد. خداوند، وحی پیامبر و اصول مذهبی همه دستور داده اند که برای رضای خداوند، سعادت دنیا و آخرت، رسیدن به بهشت، و نرفتن به جهنم نباید خلق خدا را رنجاند. مردم آزاری نکردن و رعیت نوازی از کلیدواژه های نامۀ امام علی به پسر حارث است. به گونه ای که در بسیاری از قسمت های نامه، وظیفۀ پادشاه را رعیت داری و دوری از مردم آزاری می داند:
«و اشعر قلبک الرحمة للرعیة و المحبة لهم، و اللطف بهم، و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان: اما اخ لک فی الدین، و اما نظیر لک فی الخلق؛ مهربانی و محبت و لطف به رعیت را شعار قلب خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش . مبادا هرگز با رعیت، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دسته اند، دسته ای برادر دینی تواند، و دستۀ دیگر همانند تو در آفرینش هستند (فیض الاسلام، ١٣٥١: ٩٩٣).
امام برای اندرز دادن مالک به مردم آزاری نکردن و رساندن جامعۀ استبدادی و قبیله ای روزگارش به حداقلی از صلح از دو تکنیک استفاده می کند:
تکنیک های اسلامی : در آن دوران در بلاد اعراب پادشاهان و کارگزارانشان به راحتی دستور کشتن افراد را می دادند و هر کس خلاف رأی سلطان و منسوبانش نظری می داد می بایست از جان خویش دست می شست، اما در نامۀ امام علی (ع) به فرستاده اش گزاره های زیادی دربارۀ مردم آزاری نکردن و تأکید بر عواقب آن وجود دارد و از خداوند به عنوان بزرگ ترین مانع مردم آزاری یاد شده است : «و من ظلم عباد الله کان الله خصمه دون عباده، و من خاصمه الله ادحض حجته، و کان لله حربا حتی ینزع و یتوب و لیس شیء ادعی الی تغییر نعمة الله، و تعجیل نقمته من اقامة علی ظلم، فان الله یسمع دعوة المضطهدین، و هو للظالمین بالمرصاد؛ و هر که بر بندگان خدا ستم کند، افزون بر بندگان، خدا نیز خصم او بود و خدا با هر که خصومت کند، حجتش را نادرست سازد و همواره با او در جنگ باشد تا از این کار باز ایستد و توبه کند. هیچ چیز چون ستمکاری، نعمت خدا را دگرگون نکند و خشم خدا را برنینگیزد، زیرا دعای ستمدیدگان را می شنود و در کمین ستمکاران است» (همان: ٩٩٦).
در جای دیگری از نامه آن بزرگوار با استفاده از تکنیک های اسلامی این گونه مالک را پند می دهد: «اعمل فیهم بالاعذار الی الله یوم تلقاه... و کل فاعذر الی الله فی تأدیۀ حقه الیه؛ با مردم چنان باش که در روز حساب که خدا را دیدار می کنی، عذرت پذیرفته آید... و چنان باش که برای یک یک آنان در پیشگاه خداوندی، در ادای حق ایشان، عذری توانی داشت» (همان : ١٠١٩).
تکنیک های طبیعی: علی ابن ابی طالب (ع) در جزای کسی که صلح و امنیت مردم را به خطر می اندازد علاوه بر خداوند و عذاب او به قوانین طبیعی نیز اشاره می کند، که همیشه به صورت نظمی عادلانه روزگار ظالم و مردم آزار را تباه می کنند و قدرتش را به دیگری وامی گذارند: «إیاک و الدماء و سفکها بغیر حلها، فانه لیس شیء ادعی لنقمة، و لا اعظم لتبعة، و لا احری بزوال نعمة و انقطاع مدة من سفک الدماء بغیر حقها؛ پس با ریختن خونی حرام، حکومت خود را تقویت مکن زیرا خون ناحق حکومت را سست و پست می کند و بنیاد آن را بر می کند و به دیگری منتقل می سازد» (همان : ١٠٢٩). بنابراین، در روزگار قوانینی است که برهم زنندگان صلح و مردم آزاران را در همین دنیا خلع و عقوبت خواهد کرد، زیرا خداوند زندگی را بی قانون قرار نداده و قوانین طبیعی زیادی بر آن حاکم است.
٥. تکنیک تفهمی و پدیداری
صلح بین المللی زمانی به خطر می افتد که یک جانبه گرایی ناشی از حقیقت پنداری یک نگرش و اعتقاد به بدون خطا و اشتباه بودن یک ساحت وجود داشته باشد. هرگاه فلسفه، مذهب، اسطوره، و علم به نحو ایدئولوژیک حقانیت و بدون خطا بودن خود را مطرح نمایند و تنها راه سعادت انسان ها را در یک قرائت اجباری از منابع اطلاعاتی خویش بدانند بی شک جنگ رخ می دهد. تاریخ بشر جنگ های صلیبی و جنگ های جهانی اول و دوم را به دلیل ایدئولوژی شدن مذهب و علم ثبت کرده است. انسان ها به احترام نیاز دارند و هرگاه هویت آن ها، که بر اثر پرتاب شدگی در جهان (١٥٢: ١٩٩٣ ,Heidegger) به صورت انتصابی و اکتسابی شکل گرفته است، مورد شناسایی واقع نشود و تحقیر شود تنش، جنجال، و خشونت به وجود می آید. رخت بربستن صلح اغلب به خاطر توهین به هویت ها و جنگ پارادایم هایی است که یکدیگر را قبول نمی کنند.
امروزه، به لحاظ روشی، یکی از بهترین شیوه های استدلال در فلسفۀ تاریخ و سیاست پدیدارشناسی است. پدیدارشناسی بسیار تفهمی و همدلانه با متن خود برخورد می کند و توانایی گوش دادن به محیط را دارد. احترام گذاشتن به تفاوت ها، گوش دادن به تکثرها و رواداری نسبت به عقلانیت ها باعث می شود که متن زندگی اجتماعی و سیاسی انسان ها نوعی هم زیستی مسالمت آمیز و حتی گفت وگوی جهان زیست ها را تجربه کند. صلح بر اثر ارتباطات بشری و فهم جهان زیست ها از یکدیگر حاصل می شود (٧٠: ibid).
مسلمانان به علت سیاست و تدبیر پیامبر و رهنمودهای قرآن توانستند با خاندان های بیابان گرد و وحشی عرب صلح کنند و مأمن مسافران، تاجران، هنرمندان، و حتی فقیران و بی پناهان باشند. علی (ع) به عنوان مردم شناس و جامعه شناسی بزرگ همۀ هویت ها و جهان زیست های اطراف خود را به دقت می دید، می شنید، و می خواند. علی ابن ابی طالب (ع) عقلانیتی پدیداری داشت و به خوبی هویت های اطراف خود را درک می کرد.
نامۀ امام علی به مالک اشتر در نهج البلاغه، با سبکی همدلانه و پدیداری نسبت به مدیریت رخدادهای سیاسی، نگاشته شده و یکی از کاربردی ترین متون به لحاظ بازی های زبانی و روایت های متکثر است. امام به لحاظ پدیداری اقشار گوناگون اجتماعی هم چون نظامیان، قضات، کارگزاران دولتی، مالیات دهندگان، نویسندگان و منشیان، بازرگانان و صاحبان صنایع، محرومان و مستضعفان را می شناسد و با ادبیات آن ها آشناست. منطق و مبانی فکری و شیوه های استدلال اغلب اقشار اجتماعی را می داند و به خوبی با آن ها همدلی می کند. نامۀ ٥٣ نهج البلاغه مخزن مردم شناسی پدیداری است و یکی از هم دلانه ترین روایت ها و جدال های سیاسی اجتماعی را به نمایش گذاشته است .
امیرالمؤمنین خطاب به مالک می گوید: «و لا تقولن انی مؤمر آمر فاطاع، فان ذلک ادغال فی القلب، و منهکة للدین، و تقرب ... ؛ به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نیز فرمان می دهم، باید اطاعت شود ... (فیض الاسلام، ١٣٥١: ٩٩٣).»
صلح اغلب در صورتی پدید می آید که انسان ها همین اصل ساده را در بازی های سیاسی و بین المللی رعایت کنند و به همان نسبتی که به خود حق می دهند به دیگری نیز حق دهند و این همان عدالت به مثابۀ انصاف و اخلاق استعلایی کانت است. هم چنین این بزرگوار در ادامه بر این نکته تأکید دارد که حاکم و مسئول یک جامعه دائما اشتباه خود را عیان سازد، زیرا این امر از خشم دیگر مردمان می کاهد و هم چنان تو را لایق مسئولیت می دانند: «و ان ظنت الرعیة بک حیفا فاصحر لهم بعذرک، و اعدل عنک ظنونهم بإصحارک، فان فی ذلک ریاضة منک لنفسک، و رفقا برعیتک، و اعذارا تبلغ به حاجتک من تقویمهم علی الحق؛ و هرگاه رعیت بر تو بدگمان گردد، افشاگری نموده عذر خویش را آشکارا در میان بگذار، و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که چون چنین کنی، خود را به عدالت پرورده ای و با رعیت مدارا نموده ای. عذری که می آوری سبب می شود که تو به مقصود رسی و آنان نیز به حق راه یابند» (همان: ١٠٢٦). علی (ع) این درک تفهمی را دارد که جنگ اغلب در شرایط گوش نکردن به سخن و درک نکردن شرایط دیگران و عدم اقرار به اشتباه به وجود می آید.
٦. تکنیک تقدم عمل بر دانش (واقع گرایی)
یکی از عواملی که همیشه در طول تاریخ باعث نابودی صلح شده، تقدم دانش بر عمل و اعتقاد به تعهدات آگاهی محور بوده است. از افلاطون گرفته تا هگل و از مارکس گرفته تا اغلب فیلسوفان قرن بیستم، تعهد بالایی به فلسفه داشتند و بر این باور بودند که روشنفکران و اصحاب آگاهی باید مردم را از جهل و نادانی نجات دهند و شیوه های اعتراض و شورش جمعی علیه سنت و ساختارهای استبدادی را به آن ها یاد دهند. رویکرد سوژه گرا و مکانیکی به قدرت در قرن بیستم کژکارکردی های بسیار زیادی را به بار آورد و باعث شد بسیاری از انقلاب ها، جنگ ها، آشوب ها و کودتاها، به قصد حاکم کردن دانش و عقلانیت، رخ دهند.
آرمان شهرها بر نوعی از اصالت ماهیت استوار بودند که در ذات خود تکلیف انسان را از ابتدا تا انتهای تاریخ مشخص می کردند. بشر همیشه با اصالت بخشیدن بیش از اندازه به عقلانیت، اختیار، و توانایی آدمی صورت هایی از مذهب را خلق کرده و به دنبال ایجاد مریدانی بوده است که تنها کنش سیاسی و اغلب خشونت آفرین آن ها را برای بهشت زمینی خواستار بوده است . نقد جریان آگاهی محور در روش شناسی پدیدارشناسی با افکار ویتگنشتاین دوم، هوسرل، هایدگر، آرنت، و فوکو در قرن بیستم فجایع تقدم آگاهی را نشان داد (٨٣-٦٤: ١٩٩٤ ,vesPasserin D’entre). هوسرل و هایدگر بر این اعتقاد بودند که فلسفه و اندیشۀ مدرن، که رویکردی مکانیکی دارد، ذهنیت را بر عینیت تقدم داده است در حالی که واقعیت های اجتماعی و صورت بندی های سنت ساختاری و قوام یافته در تاریخ همانند بازی های زبانی دارای عقلانیت های خودجوشی هستند (ویتگنشتاین، ١٣٨٠) که چندان به دست فردانیت ها و سوژه های خودبنیاد نیستند. توجه به عمل و واقعیات اجتماعی برای انسان ها امنیت، آرامش، و صلح به ارمغان می آورد. دلیلی ندارد انسان ها بر اساس ایدئولوژی های آرمانی، خود و جامعه شان را در آگاهی کاذبی فرو ببرند و همۀ سرمایه های اجتماعی را قربانی آگاهی استبدادی حاکم شده ای کنند که اغلب بعد از قدرت، تکثر را برنمی تابد. خشونت، جنگ، و نابودی صلح ناشی از تقدم آگاهی بر عمل و کنش است .
ائمۀ اطهار به لحاظ شخصیت و منش اخلاقی بسیار آرام و صلح جو بوده اند. علی ابن ابی طالب (ع) نیز در اندرزهای بسیار زیرکانه اش در نامه به مالک با توجه به تکنیک برآمده از تقدم عمل بر دانش شرایط صلح با دشمن را ترسیم می کند. صلح به معنای آرامش، آسایش، و نبود خشونت و جنگ در نامۀ ٥٣ نهج البلاغه، به شیوه ای بسیار عملی ترسیم شده است. امیرالمؤمنین می فرماید: «و لا تدفعن صلحا دعاک الیه عدوک و لله فیه رضی، فان فی الصلح دعة لجنودک، و راحة من همومک، و آمنا لبلادک؛ هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودی خدا در آن است رد مکن، که آسایش رزمندگان و آرامش فکری تو و امنیت کشور در صلح تأمین می گردد» (فیض الاسلام، ١٣٥١: ١٠٢٧).
این گفته به تکنیک های کاملا عملی و عینی و بدیهی ای اشاره می کند که همه در زندگی آن ها را تجربه کرده اند. مثلا، دو کشور، ملت، یا قومی که به علت ایدئولوژی های آرمانی، رفتار، گفتار، یا سنت پیشینیان خود مدت مدیدی در جنگ بوده اند و هرگز به صلح راضی نشده اند. علی (ع) سعی دارد اخلاق جایگاهی را ترسیم کند، که تقدم را به کنش و عمل می دهد. توجه به عمل و قرار دادن اندیشه در ضرورت های عینی و ساختاری واقعیت های زندگی باعث برقراری آرامش و صلح می شود. این سبک امام که به شرایط حال دشمن اشاره دارد نه به سنت یا ایدئولوژی آرمانی و گذشتۀ دشمنان، نوعی صلح را شکل می دهد که بسیار واقع گراست. بنابراین، همیشه باید وضعیت های اجتماعی و کنش و عمل را بر آگاهی برتری داد و برای دوری از خشونت و جنگ و برقراری صلح به سمت آگاهی های ذهنی، که با توجه به قصدیت های بستۀ انسان شکل می گیرد و صلح بشری را بر هم می زند، نرفت.
٧. تکنیک نیت خوانی نکردن
تکنیک نیت خوانی نکردن یکی از آسان ترین، عملی ترین، و دم دست ترین روش های رسیدن به صلح است که در اندرز به مالک اشتر به نحوی ضمنی به آن پرداخته شده است. اغلب شرایط صلح زمانی به هم می ریزد که انسان ها یا در ذهن خود مشغول چیدن مقدمات خلاف واقعیت می شوند یا در حال گوش سپردن به حرف های خلاف واقعیت هستند.
امیرالمؤمنین (ع) در این زمینه بسیار محتاط است. معذورات و کم و کاستی های انسان ها را می داند و سعی می کند تا حد ممکن کلیشه ها و رویه های معمول را، که به صورت نام نهی در ذهن و افکار عمومی شکل می گیرد، قبول نکند و با آن ها مبارزه کند. معمولا انسان ها را به مثابۀ حیواناتی می دانند که زبان دارند. زبان به معنای تفسیرکنندۀ هستی و همیشه نیز میان واقعیت و بازتاب آن در ذهن تمایز وجود دارد. این تمایزها باعث کنش و واکنش های رفتاری می گردد. بنابراین، انسان همه اندیشه است و اگر بر نشانه ها و معانی ای که در ذهنش تولید می شود کنترل نداشته باشد ممکن است بر اساس تفسیرهای بسته، یک جانبه، بدون قصد خیر، و تنها با در نظر گرفتن خود به صدور گزاره های قضاوتی بپردازد که به بر هم خوردن صلح و آرامش منجر می گردد. جالب آن جاست که زندگی انسان ها بر همین روایت ها (لیوتار، ١٣٨٠) بنا شده است. روایت های تفسیری که در نتیجۀ قصدیت و نیت خوانی ذهن فردی و جمعی شکل می گیرد اغلب درست و اشتباه ندارد و به محض قدرت گرفتن و عملی شدن وجوه مشروعیتش را نیز با خود همراه می کند. این اصل به همان تقدم عمل و شرایط اجتماعی بر اندیشه برمی گردد. امیرالمؤمنین این گونه به مالک پند می دهد: «و تغاب عن کل ما لا یصح لک، و لا تعجلن الی تصدیق؛ و در هر چه از دیگران که برای تو ثابت نشده خود را به غفلت زن و در تصدیق و باور داشتن گفته های انسان بدگو و سم پاش شتاب منما» (فیض الاسلام، ١٣٥١: ٩٩٨). امام دستور می دهد از آن دسته مسائلی که وضعیت روشنی ندارد چشم پوشی نماید و نزدیک آن نگردد. امام همچون سیاست مداری حرفه ای می داند چگونه برخورد کند که صلح برقرار شود. موارد دیگری از شاهکارهای نامه به مالک که در زمینۀ تکنیک نیت خوانی نکردن در این اخلاق جایگاهی آمده، این است که قضات خود را از میان افرادی که به نیت خوانی نمی پردازند انتخاب کن: «ثم اختر للحکم بین الناس افضل رعیتک فی نفسک ممن... و لا یکتفی بأدنی فهم دون أقصاه، و أوقفهم فی الشبهات، و آخذهم بالحجج، و أقلهم تبرما بمراجعة الخصم، و اصبرهم علی تکشف الامور؛ برترین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن، کسی که... در شناخت مطالب با تحقیقی اندک رضایت ندهد و در شبهات از همه بااحتیاط تر عمل کند و در یافتن دلیل اصرار او از همه بیش تر باشد و از مراجعۀ پیاپی شاکیان خسته نشود و در کشف امور از همه شکیباتر باشد» (همان : ١٠٠٩).
٨. تکنیک بردباری و فرو خوردن خشم
با توجه به رویکرد پدیدارشناسانه ای که علی (ع) دارد و عمل را بر اندیشه تقدم می دهد، بهای چندانی به شتاب زدگی و ستیزه جویی نمی دهد. در زمانۀ امیرالمؤمنین بسیاری از کارگزاران و سپاهیان، به تبعیت از دوران عرب جاهلی، با ستیزه جویی و خشم راهی می جستند که به قدرت نزدیک شوند و با ایجاد جذبه و وحشت در اطراف خود زمینه ای امن برای زندگی فراهم کنند. بنابراین، اغلب عقلانیت در شکل مجادله، قصدیت نزدیکی به قدرت و ظلم به رعیت را در پی داشت و آنچه تباه می گردید سرشاخه های خرد و معرفتی بود که به دست اندک بزرگان این قوم بنا نهاده شده بود. امیرالمؤمنین خود از بزرگان قوم بود و فواید فرو خوردن خشم و بردباری کردن و انجام دادن اعمال بر پایۀ عقلانیت روزگار را می دانست و البته بیش تر به کاربرد عملی و شیوه های اجتماعی آن ها نظر داشت. امام در این عرصه های هولناک ستیزه جویی سعی می کرد نشان دهد که آنچه مجادله و ستیز را شکل می دهد، چیزی جز خشونت، شتاب زدگی و جنگ های بی مورد نیست. صلح فقط در بردباری و آرامش ناشی از خاموشی خشم برقرار می شود.
امیرالمؤمنین بسیار کاربردی و در قالب اندرزهای جایگاهی، تکنیک های رسیدن به صلح در جوامع انسانی را بردباری، در اختیار گرفتن تیزی زبان، و دوری از شتاب زدگی در خشم بیان می کند. به عقیدۀ ایشان در غیر این صورت، صلح و امنیت از بین می رود و روابط انسانی جز خشونت و جنگ نتیجه ای نخواهد داشت. «املک حمیة أنفک، و سورة حدک، و سطوة یدک، و غرب لسانک، و احترس من کل ذلک بکف البادرة، و تأخیر السطوة، حتی یسکن غضبک فتملک الاختیار؛ خشم و شدت و غضب و سرکشی و قدرت و تیزی زبانت را در اختیار گیر و از تمام این امور به بازداشتن خود از شتاب در انتقام بپرداز و با به تأخیر انداختن حمله و سطوت خود را حفظ کن، تا خشمت آرام گردد و عنان اختیارت را به دست گیری (همان: ١٠٣١).
٩. تکنیک تواضع
در ابتدای مدرن شدن جوامع اغلب متفکران خوش بین بودند که با استفاده از عقلانیت بی طرف و سوژه گرایی که تجدد به همراه دارد می توان نابرابری، فقر، جنگ، خشونت، و حتی مرگ را نابود کرد. به تدریج هیچ امری نتوانست جلوی قصدیت ریاضی کردن جهان را بگیرد و قصدیت سرشار از طمع و سیری ناپذیر آدمی، جهان را به مثابۀ شی ء بی جانی نگریست که باید تحت سلطۀ انسان درآید (هایدگر، ١٣٧٧). در این محیط سرشار از دوندگی های بی پایان، به ناگاه حرص و طمع و نگریستن به هستی به مثابۀ منبع انرژی به محیط انسانی و اجتماعی نیز کشیده شد. بشر دیگر فرقی میان کوه، سنگ، نفت، و انسان نمی گذاشت. به تدریج به انسان ها و زندگی شان نیز مانند منبع انرژی نگریسته شد و به میزان فایده مندی مورد بهره برداری قرار گرفتند. انسان ها به عنوان نیروی کار در کارخانه ها و ربات های جنگنده در میدان نبرد، کلیشه هایی تکراری شدند که به صورت از خود بیگانه شده در سیستم های مکانیکی و کوانتومی به کار گرفته می شوند. انسان قرن بیستم و حتی قرن بیست ویکم روی صلح را نخواهد دید، چرا که عقلانیت بی نهایتی مبتنی بر تولید، مصرف، و سیری ناپذیری بی کران بر سراسر کرۀ زمین حاکم شده است. طغیان طبیعت در برابر این عقلانیت نابخردانۀ طمع کار به صورت سیل، زلزله، سونامی، خشک سالی، بیماری های ناشناخته پدیدار می شود و کژکارکردی ریاضی کردن هستی و تبلور آن در دنیای انسانی به صورت جنگ و خشونت نمودار می شود. هستی و حیات جمعی انسان ها دارای شعوری است که در برابر عقلانیت ابزاری مقاومت می کند و تاکنون واکنش های شدیدی نسبت به شی ءانگاری صورت گرفته است. به خصوص زمانی که استعمار، استثمار، و امپریالیست به حیطۀ سیاست و اجتماع انسان ها کشیده شده صلح به راحتی از میان انسان ها رخت بربسته است.
علی (ع) دقیقا به این موضوع نظر دارد و در اندرز خود با استفاده از تکنیک قناعت، عرفان، و دوری از دنیا سعی می کند آرامش و صلح و حتی کنش آزادانۀ انسانی را در این فضا ترسیم کند: «لیکن أحب الذخائر إلیک ذخیرة العمل الصالح. فاملک هواک، و شح بنفسک عما لا یحل لک، فان الشح بالنفس؛ پس نیکوترین اندوختۀ تو باید اعمال صالح و درست باشد، هوای نفس را در اختیار گیر و از آنچه حلال نیست خویشتن داری کن (فیض الاسلام، ١٣٥١: ٩٩٢). زیرا دنبال دنیا دویدن و به مال دنیا حریص بودن و همۀ ارتباطات انسانی را به اقتصاد نسبت دادن باعث می شود انسان دیگر شبان هستی نباشد و از آرامش و صلح بی بهره گردد و به انسانی ستمگر تبدیل شود. به همین دلیل علی (ع) به مالک هشدار می دهد که با انسان حریص معاشرت نکند: «و لا تدخلن فی مشورتک حریصا، یزین لک الشره بالجور؛ حریص را در مشورت کردن دخالت نده، که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت می دهد» (همان: ٩٩٨).
امام با توجه به فهم عمیق خود از دنیا می داند که تلاش و دید ابزاری به دنیا و انسان ها صلح و آرامش را بر هم می زند. او همیشه زهد و سیاست را رو در روی هم می بیند و یکی از راه کارهای سعادت را زاهد و قانع بودن می داند: «و اجعل لنفسک فیما بینک و بین الله افضل تلک المواقیت و أجزل تلک الأقسام، و إن کانت کلها لله اذا صلحت فیها النیة، و سلمت منها الرعیة. و لیکن فی خاصۀ ما تخلص لله به دینک إقامة فرائضه التی هی له خاصة، فاعط الله من بدنک فی لیلک و نهارک، و وف ما تقربت به إلی الله من ذلک کاملا غیر مثلوم و لا منقوص، بالغا من بدنک ما بلغ؛ نیکوترین وقت ها و بهترین ساعات شب و روزت را برای خود و خدای خود انتخاب کن؛ اگرچه همۀ وقت برای خداست، آن گاه که نیت درست و رعیت در آسایش قرار داشته باشد. از جمله کارهایی که به خدا اختصاص دارد و باید با اخلاص انجام دهی، انجام واجباتی است که ویژۀ پروردگار است، پس در بخشی از شب و روز، تن را به پرستش خدا اختصاص ده، و آنچه تو را به خدا نزدیک می کند بی عیب و نقصانی انجام ده، اگر چه دچار خستگی جسم شوی (همان: ١٠٢٢-١٠٢٣).
بنابراین، برای احترام به هستی و شبان هستی بودن و نیز رویکرد ابزاری نداشتن به انسان ها باید کمی آرام بود و به متن زندگی و روایت های انسانی گوش فرا داد. علی (ع) هم تکنیک قناعت را برای صلح ضروری می داند، چرا که کنش ارتباطی را با قصدیت تجاری به هم نمی زند و هم زهدی را که به شعور هستی احترام می گذارد.
جدول ب. تکنیک ها و نمودهای صلح از منظر امام علی (ع)
تکنیک های امام علی (ع) برای صلح -- نمودها (کیفی سازی عملی، اخلاقی)
١) تکنیک متافیزیکی -- حاضردانستن خداوند در همۀ لحظات و ارجاع دادن داوری و قضاوت نهایی به او، آرامش بر اساس توحید
٢) تکنیک پدیداری -- تفهم متن و گوش دادن به جهان زیست های اطراف، آموختن بازی و ادبیات زبانی آن ها
٣) تکنیک تقدم عمل -- تقدم شرایط اجتماعی در تحلیل ها و اعتقاد به تکنیک های واقع گرا
٤) تکنیک نیت خوانی نکردن -- تحقیق وتفحص دقیق و پرهیز کردن از قضاوت زودهنگام
٥) تکنیک بردباری و خاموشی خشم -- بردباری، دراختیار گرفتن تیزی زبان، دوری از شتاب زدگی در خشم
٦) تکنیک تواضع -- آرامش و بر هم نزدن امنیت مردم، دنبال دنیانرفتن، زهد و عبادت پروردگار
[به PDF نگاه شود]
١٠. نتیجه گیری
در این مقاله، نامۀ امام علی (ع) به کارگزار خود مالک اشتر، که با عنوان نامۀ ٥٣ در نهج البلاغه آمده و به «عهدنامۀ مالک اشتر» معروف است، از منظر پدیدارشناسی تکنیک های صلح از دید آن حضرت به اختصار مورد بررسی قرار گرفت. برخی از تکنیک های امیرالمؤمنین برای امروز نیز کاربرد دارد. او با بیان آموزه هایش تلاش کرد تا صلح، امنیت و آرامش را به جامعۀ روزگار خود برگرداند. امام برای ایجاد صلح از تکنیک های جزئی، جایگاهی، و بسیار عملی استفاده می کند و به خواننده و مخاطب خود این اختیار را می دهد که تنها از آن حادثه در زمان و مکان خودش تکنیک آموزی به قصد صادر نمایند، اما این که کدام جایگاه ها با کدام تکنیک ها تطابق پیدا می کند برعهدۀ کنش گران و متفکران عرصۀ سیاسی است. بنابراین، علی (ع) به هیچ عنوان گزاره های از پیش تعیین و بسته بندی شده ای جهت صلح صادر نمی کند. علی ابن ابی طالب با استفاده از روایت سازی تفهمی و پدیداری جهت استقرار صلح می گوید: به متن وجود و هستی احترام بگذارید، از شتاب زدگی در خشم و ستیزه جویی خودداری کنید، نیت خوانی نکنید، بیش از تفکر و اعتقاد به تقدم آگاهی به کنش و عمل اجتماعی باور داشته باشید، بردباری را فراموش نکنید، و بیش از اندازه دنبال دنیا نباشید. مجموعۀ حداقلی و بسیار عملی و جایگاهی اندرزهای علی (ع) تکنیک های خارق العاده ای ایجاد نموده است که در صورت رعایت کردن آن ها می توان صلح را برقرار کرد. البته همۀ این گزاره ها تنها با شرایط عملی و صورت های واقعی زندگی قابل اجراست به نحوی که تکنیک هایی کلی و جهان شمول نیستند. این مقاله تلاشی بود جهت شالوده شکنی کلیشۀ آرمانی و حاشیه ای ؛ به نحوی که نشان داد مانیفست اندیشۀ سیاسی شیعیان کاملا تکنیکی و دارای فرمول است.
منابع
آگامبن، جورجو (١٣٨٦). قانون و خشونت، ترجمۀ مراد فرهادپور و امید مهرگان، تهران: فرهنگ صبا.
آگامبن، جورجو (١٣٨٩). آپاراتوس چیست؟، ترجمۀ یاسر همتی، تهران: رخداد نو.
فوکو، میشل (١٣٨٩). تولد زیست جهان، ترجمۀ رضا نجف زاده، تهران: نشر نی.
فیض الاسلام، سید علینقی (١٣٥١). ترجمه و شرح نهج البلاغه، خطبه ها و سخنان کوتاه امیرالمؤمنین علیه السلام، تهران: کلاله خاور.
لیتل، ریچارد (١٣٨٩). تحول در نظریه های موازنۀ قوا، ترجمۀ غلامعلی چگینی، تهران: مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر.
لیوتار، ژان فرانسوا (١٣٨٠). وضعیت پسامدرن، ترجمۀ حسینعلی نوذری، تهران: گام نو.
ویتگنشتاین، لودویگ (١٣٨٠). پژوهش های فلسفی، ترجمۀ فریدون فاطمی، تهران: مرکز.
هایدگر، مارتین (١٣٧٧). پرسش از تکنولوژی، مقالۀ برگرفته از فلسفۀ تکنولوژی، ترجمۀ شاپور اعتماد، تهران: مرکز.
Donnelly, Jack (2009). Realism and International Relations, London: Cambridge University Press.
Griffiths, Martin (1992). Realism, Idealism and International Politics A Reinterpretation, London
and New York: Routledge.
Habermas, j. (1994). Knowledge and Human Interest, Translated by shaper, London: Cambridge
polity press.
Heidegger, Martin (1993). Philosophical and Political Writings, Manfred Stassen (ed.), New York
and London: Continuum.
منابع دیگر
آگامبن، جورجو (١٣٩٠). وسایل بی هدف، یادداشت هایی در باب سیاست، ترجمۀ امید مهرگان و صالح نجفی، تهران : چشمه.
جعفری تبریزی، محمدتقی (١٣٦٩). حکمت و اصول سیاسی اسلام، ترجمه و تفسیر فرمان مبارک امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر، تهران: بنیاد نهج البلاغه.
فوکو، میشل (١٣٨٩ ب). تئاتر فلسفه (گزیدۀ درسگفتارها، کوتاهنوشته ها و گفت وگوها)، ترجمۀ نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران: نشر نی.
فوکو، میشل (١٣٨٩ ج). باید از جامعه دفاع کرد، ترجمۀ رضا نجف زاده، تهران: رخداد نو.
لوید، ژنویو (١٣٨٧). عقل مذکر، ترجمۀ محبوبه مهاجر، تهران: نشر نی.
هابرماس، یورگن (١٣٨٤). کنش ارتباطی، ج ١، ترجمۀ کمال پولادی، تهران: روزنامۀ ایران.
هابرماس، یورگن (١٣٨٦). دگرگونی ساختاری حوزۀ عمومی، کاوش در باب جامعۀ بورژوازی، ترجمۀ جمال محمدی، تهران: افکار.
Griffiths, Martin (2009). Fifty Key Thinker in International Relation, London and Newyork:
Routleuge.
Passerin D’entr èves , Maurizio (1994). The Political Philosophy of Hannah Arendt, London and
New York: Routledge.
Wittgenstein, L. (1967). Lectures & Conversations on Aesthetics, Psychology and Religious Belief,
Cyril Barrett (ed.), Berkeley and Los Angeles: University of California Press.