«مهمونی کامی» یکی از پرحاشیهترین فیلمهای سال 1392 بود. فیلمی که حاشیههایش تا مدتها پس از ساخت ادامه داشت: ابتدا به خاطر بیحجابی بازیگران زن فیلم، از حضور در جشنواره فجر بازماند، سپس پرونده اکرانش هم بسته شد و به جرگه فیلم های توقیفشده پیوست. حالا پس از همه این حواشی کارگردان نسخه رایگان فیلمش را در اینترنت منتشر کرده تا مردم بتوانند این “فیلم توقیفشده” را ببینند.
بزرگترین و مهمترین ویژگی «مهمونی کامی» که اگر آدم صبوری باشید شمارا وا میدارد که فیلم را تا انتها تماشا کنید، همین توقیفی بودنش است؛ اما حقیقت این ست که اگر فیلم را تا آخر تحملکنید، در پایان متوجه میشوید که سرتان کلاه رفته. «مهمونی کامی» همه جذابیتش را از عوامل بیرونی چون توقیف شدن و بصورت کلی از حواشی میگیرد. از هیاهویی برای هیچ! و در بهترین حالتش میتواند عنوان نتراشیده و بیخودیترین فیلم ده سال اخیر را از آن خود کند: بیسروته، بدون درام و داستان و ذرهای بصیرت و ذوق هنری یا سواد سینمایی! حتی دریغ از یک سکانس خوب و دیدنی دریکی از زیباترین جادههای کشور!
«مهمونی کامی» با شروع سیاهوسفید و نگاه مبهوت بازیگر نچسب اش، موسیقی که همراه تصویر میشود و کات به پلان بعدیاش که نمایش دیوانهبازیها و مصرف مخدرات توسط شخصیت نازنین است؛ نشان میدهد که فیلمی پرمدعاست و قرار است حرفهای مهمی بزند اما ته ادعایش تنها یک ژست باسمه و تصنعی از فیلمهای روشنفکری ست و ته حرف مهمش نشان دادن زیرپوستی کره کردن و قفلی زدن سه همسفر کنار جاده!
«مهمونی کامی»، به طرز غریبی فیلم بدی است. موتور فیلم جایی روشن میشود که نازنین جنازه امید را بهزحمت تا ماشینش میکشاند تا ازآنجا دور کند؛ اما درست چند پلان بعدتر روی صندلی به خواب میرود و وقتی به هوش میآید که ماشین، جنازه داخلش و خواهر او که دوست امید است در جادهاند به سمت شمال برای مهمانی کامی! نازنین هم مجبور میشود با پیمان یکی دیگر از دوستانشان همسفر شود تا به خواهرش برسد. ماشینی با دو دختر از همهجا بیخبر و یک جنازه در جاده و ماشینی دیگر به دنبال آنها. این میتواند یک شروع محکم و هیچکاکی برای فیلم باشد. قرار است دختر جنازه دوستاش را پیدا کند و همهچیز دگرگون شود؟ قرار است ایست بازرسی اتفاقی آنها را بگردد و جنازه را پیدا کند و همه به دردسری عظیم بیفتند؟ یا مثلاً تعقیب و گریزی اتفاق بیفتد تا نازنین زودتر به جنازه برسد و یادآور فیلم درخشانی مانند تعقیب آرتور پن باشد؟ یا اصلاً مانند مظنونین همیشگی قرار است با تماشاگر بازی کند و در تمام طول فیلم او را دست بیندازد؟ هرکدام این خطهای داستانی میتواند حتی با بدترین کیفیت فنی هم حداقل قابلدیدن و دنبال کردن باشد، اما «مهمونی کامی» بهجای همه اینها و استفاده از موقعیت دراماتیک اولیهاش ترجیح میدهد هیچچیز نباشد که یک هذیانگویی و رخوت بعد از افیون باشد! بهجای آنکه درام و داستان را پرورش دهد، انبوهی صحنه و موقعیت واقعگرا باشد که میخواهد تماشاگر را مرعوب واقعگرایی و باورپذیریاش کند. موقعیتهای کلیشهای و بیبخاری که نود درصدشان قابل حدساند.
کاراکترهای بی مزه با شوخی ها و دغدغه های لوس شان از یک طرف و تنگ نظری فیلمنامه نویس در طراحی رویدادهایی مثل تصادف با سگ و به خواب رفتن و …. از طرف دیگر، موقعیت هایی خنثی را سبب شده که حتی ورود و معرفی پشت به پشت آدمهای جدیدی که همه همدیگر را می شناسند و از پارتی بازهای خفن روزگارند هم، سیر یکنواخت و کسل کننده فیلم را از رخوت بیرون نمی آورد و حتی یادآور یکسری راننده تاکسی خطی ست که هر روز خط تهران شمال را صاف می کنند و هرسری که در جاده از کنار هم رد می شوند برای همدیگر بوق می زنند!
از سوی دیگر فیلم میخواهد با دیالوگهایی که بسیار نزدیک به زبان محاورهِ امروزی ست و استفاده از فحشها و واژههایی که امروزه زیاد استفاده میشود، عصیان گر و کول باشد، شبیه به آنچه در ژانر فیلمهای جادهای، شاهکارهایی مانند آیداهو خصوصی من و پاریس تگزاس آن را نمایندگی میکنند. دریغ که صرف کارمانت بستن روی ماشین (با این قاببندیهای بسیار ضعیف دوربین) و جاده صاف کردن و دیالوگ خوانی بهخودیخود فیلم جادهای (آنچه این فیلم الکی پرمدعا سنگش را به سینه میزند) نمیسازد چه برسد به عصیان گری و کول بازی!
Post Views:
8,014