ماهان شبکه ایرانیان

چند نکته با افرادی که در دام ترامپ گرفتار شده‌اند

برخی از سیاسیون خواستار مذاکره مستقیم با آمریکایی‌ها شدند اما چطور می‌شود که در طول سال‌ها دشمنی‌ها و اقدامات کارشکنانِ آمریکایی‌ها علیه ایران را دید و درخواست مذاکره با امریکا را مطرح کرد!

چند نکته با افرادی که در دام ترامپ گرفتار شده‌اند

به گزارش الف، غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی در گفتگویی با روزنامه اعتماد از نامه تعدادی از فعالان سیاسی به مسئولان عالی‌رتبه نظام درباره مذاکرات مستقیم با آمریکا خبر داد که واکنش‌های زیادی را به همراه داشت، اما ماجرا ازاینجا آغاز می‌شود که حدود دو سه هفته پیش، کانال روزنامه دولتی ایران فایل صوتی کوتاه از  سید حسین موسویان یکی دیپلمات‌های سابق کشورمان منتشر کرد که در آن عنوان‌شده بود که باید بر سر میز مذاکره با ترامپ بنشینیم تا مشکلاتمان با آمریکا حل شود.

بعدازاین ماجرا، تعدادی از فعالان سیاسی با نوشتن نامه‌ای خطاب به مسئولان عالی‌رتبه نظام خواستار بازنگری در تصمیمات اساسی و مذاکره مستقیم با آمریکا شدند. نویسندگان این نامه با اشاره به «از دست رفتن فرصت مناسب» در دولت باراک اوباما از مسئولان تصمیم گیر نظام خواسته‌اند «فارغ از جنگ‌های روانی کاخ سفید با یک تصمیم ملی اعلام کنند که حاضر به انجام مذاکرات بدون قید و شرط با آمریکا هستند تا قدمی در برای حل مشکلات و اختلافات برداشته شود». 

از امضا‌کنندگان این نامه می‌توان به غلامحسین کرباسچی، احمد منتظری، ابوالفضل بازرگان، جلال جلالی زاده، جمیله کدیور، صدیقه وسمقی، حسن فرشتیان، رضا علیجانی، حسین کروبی، عیسی سحرخیز، حسن امینی، محمدصادق جوادی‌حصار، علی کشتگر، ویدا فرهودی، حمید آصفی و بهروز خلیق اشاره کردِ البته غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی درباره این نامه این‌طور گفته است: اگر امریکا تضمین دهد بدعهدی نکند و مسئولان بتوانند چنین تضمینی از این کشور اخذ کنند، بدون پیش‌شرط جدید می‌توان برای حل مسائل با امریکا گفت‌وگو کرد. این نامه مشروط بر آن است که امریکا دیگر در قبال ایران بدعهدی نکند.

اما در اینجا باید چند نکته موردتوجه قرار گیردُ زیرا برخی با فضاسازی سعی دارند برخی موضوعات پنهان بماند و ناکارآمدی دولت تدبیر و امید که همین افراد از آن حمایت کردند به گردن مسائل دیگر بیندازند زیرا برجام نتوانست انتظار را برآورده کند درحالی‌که وعده‌های زیادی در مورد آن داده‌شده بود و امروز به گفته خود این افراد برجام به انتهای خط نزدیک شده است.

1- برخی از افراد ازجمله نویسندگان این نامه این روزها همواره بحث مذاکره ترامپ با کره شمالی را مطرح می‌کنند که می‌توان همانند کره شمالی با آمریکایی‌ها مذاکره کرد و ایران را با کره شمالی مقایسه می‌کنند، درحالی‌که ماهیت کره شمالی با ایران بسیار متفاوت است زیرا کره شمالی در منطقه‌ای مثل خاورمیانه قرار ندارد و از جایگاه جمهوری اسلامی ایران برخوردار نیست؛ دوم اینکه نمی‌توان به این سرعت در مورد آینده و پیامدهای مذاکره آمریکا و کره شمالی قضاوت کرد و باید منتظر گذشت زمان بود تا مشخص شود چه اتفاقی در آینده بین این دو کشور رخ خواهد داد و سرنوشت توافق آن‌ها چیست؟ آیا چند سال بعد هم آمریکایی‌ها به آن پایبند خواهند بود یا نه؟

2- رهبر انقلاب بارها در سخنرانی‌های خود در مورد بی‌اعتمادی به آمریکایی‌ها هشدار داده‌اند؛ که همواره از سوی برخی از مسئولین مورد بی‌توجهی قرارگرفته است. آمریکا همواره ثابت کرده که تنها به دنبال منافع خود بوده و هستِ به‌طور مثال می‌توان به توافق مصدق با آمریکایی‌ها اشاره کرد که بعد از توافق برای سرنگونی دولت مصدق دست به کودتا زدند و خودشان و پس از گذشت 60 سال از کودتای 28 مرداد، در تاریخ 28 مرداد 1392 با انتشار اسناد طبقه‌بندی‌شده و  محرمانه به نقش ایالات‌متحده در این کودتا اعتراف کردندُ و از این موارد در تاریخ بازهم وجود دارد که اثبات می‌کند نمی‌تواند هیچ‌وقت به آمریکایی‌ها اعتماد کرد، اما این افراد که این نامه را نوشتند و برخی که سخن از مذاکره دوباره با آمریکا می‌کنند درحالی‌که هنوز برجام و بدعهدی‌های این کشور برای که اثبات‌شده، اما چرا این افرادی باز از اعتماد به آمریکا می‌گویند؛ امثال مصدق که حزب‌اللهی نبودند و همواره نگاه آمریکایی داشت و امروز هم که برخی هم از این آقایان او را الگوی خود می‌دانند، اما باید بدانند همان شخص نیز در آن دوران فریب آمریکایی را خورد؛ این وطن‌پرستان که همیشه جمهوری اسلامی را عامل تنش و مانع تعامل و مذاکره با غرب می‌دانند، ماجرای مصدق را چگونه توجیه می‌کنند؟

 برخی از افراد همواره مطرح می‌کردند که مهم‌ترین موضوع با آمریکایی‌ها بحث هسته‌ای بوده و باید با آن‌ها مذاکره کنیم تا این فشارها علیه ایران کمرنگ شود، اما امروز چند سال از توافق هسته‌ای می‌گذرد و آمریکا در مقابل همیشه دست به کارشکنی زد و اولین کشوری بود که از برجام خارج شد و آن را زیر پا گذاشت و نتیجه‌ای از مذاکره با آن‌ها حاصل و هیچ نفعی نصیب ما نشد؛ آمریکایی هر آنچه آن‌ها می‌خواستند محقق شد و آنچه ما می‌خواستیم محقق نشد، لذا مذاکره مجدد با آمریکایی‌ها تنها وقت تلف کردن و از بین بردن عزت ملی است چراکه بعد از چند سال سرنوشت برجام برای آن رقم خواهد خورد.

3- طرفداران مذاکره با امریکا در پاسخ به سوال منتقدان را که برجام نفعی برای کشور نداشت و آن را تجربه‌ای برای اثبات بی‌اعتمادی آمریکا عنوان می‌کنند، می‌گویند که برجام در زمان ریاست جمهوری اوباما مشکلی نداشته و ایران به اهدافش رسیده بود و این موضوع از بدشانسی آقای روحانی است که ترامپ پیروز انتخابات ایالات‌متحده شد و اگر امروز هیلاری کلینتون ساکن کاخ سفید بود، ما قطعاً از منافع برجام سود می‌بردیم، البته حافظه این افراد خیلی زود برخی موضوعات را فراموش می‌کند و هدف از مطرح کردن این موضوع فقط برای اجرای بازی رسانه‌ای است تا بخواهند نظر خود را موجه جلوه دهند.

اما برای شفاف‌سازی این موضوع باید به گذشته‌ای نه‌چندان دور رجوع کرد، زیرا بسیاری از قوانین و تحریم‌ها علیه کشورمان در زمان اوباما امضاء شد و هرروز کارشکنی می‌کردند؛ در آن زمان با توجه به اینکه تمام تعهدات خود را بر اساس برجام انجام داده بودیم، اما ایالات‌متحده با کارشکنی مانع دستیابی ایران به منافع برجام شد و به‌نوعی همیشه شمشیر« داموکلس» بالای سر ایران بود، زیرا آمریکا به شرکت‌های بزرگ و سرمایه‌گذاران گفته بود می‌تواند در ایران اقدام به سرمایه‌گذاری کنند اما ...؛ این موضوع را حتی آقای ظریف بیان کرد و در آن زمان اعتراض خود را نشان داد؛ در اصل امریکا شرکت‌ها را می‌ترساند که وارد ایران نشوند؛ و این نشان می‌دهد اگر امروز به‌جای ترامپ، خانم کلینتون کلیددار کاخ سفید بود، مشخص نبود به نفع ایران عمل کند و شاید هم همین اقدامات ترامپ (خروج از برجام) را انجام می‌داد و حتی... . از سوی دیگر قانون منع مهاجرت به چهار کشور از سوی اوباما امضاء شد و سرمایه‌گذاران از ترس این قانون قید ایران و سرمایه‌گذاری در کشور ما را زدند؛ حال دست است که این افراد حافظه خود را پاک می‌کنند؛ اما در دوران اوباما قوانین علیه ایران امضاء شد.

4-بدعهدی آمریکایی تنها به ایران خلاصه نمی‌شود، بلکه آن‌ها به هم‌پیمانان خودشان همچون اروپایی‌ها و کانادا هم بدعهدی کردند و اروپایی‌ها هم نسبت به بدعهدی‌های آمریکا نگران هستند؛ امروز تنش‌های اقتصادی اخیر بین اروپا و آمریکا نشان می‌دهد، آن‌ها در حق شرکای خودشان نیز اجحاف می‌کنند و تمام قول و قرارهایشان با اروپا  را ملغی کرده‌اند؛ از سوی دیگر اروپایی‌ها از رفتار آمریکا در ارتباط با برجام و دیکته کردن سیاست‌هایش به آن‌ها ناخرسند هستند.

 حال با توجه شرایط موجود و موارد اشاره‌شده، کدام عقل سلیم حکم می‌کند که دوباره به آمریکا اعتماد کنیم و  بعد از  برجامی که تقریباً هیچ دستاوردی برای ایران در مذاکره با آمریکا نداشت، بار دیگر به‌پای میز مذاکره نشست و منافع کشور را نادیده گرفت. آمریکا در طول این سال‌ها هدفش تنها براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و لذا باید از این آقایان پرسید که منطقشان برای اعتماد به امریکا و گفتگو در مورد برنامه موشکی و حقوق بشر و ... چیست؟

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان