نویسنده :
دکتر غلامرضا امین عضو هیتعلمی و مسئول هرباریوم دانشکده داروسازی تهران، همچنین عضو شورای بررسی و تدوین داروهای گیاهی در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، بورد تخصصی فارماکوگنوزی در وزارت بهداشت، شورای علمی پژوهشکده گیاهان دارویی، انجمن تحقیقات گیاهان دارویی آلمان، انجمن فارماکوگنوزی ایران و … میباشد.
از دکتر امین تا کنون بیش از 50 مقاله در نشریات معتبر داخلی و خارچی به چاپ رسیده، همچنین بیش از 40 مقاله در کنگرههای بینالمللی و داخلی ارایه شده است.
از تالیفات ایشان میتوان از کتاب مصور متداولترین گیاهان دارویی سنتی ایران نام برد. همچنین دکتر امین در تالیف جلد اول کتاب CRC Hand Book of Herb & Spice که در انگلستان به چاپ رسیده و جلد دوم این کتاب که در دست چاپ است مشارکت داشتهاند. همکاری در تالیف کتاب گیاهان سمی ایران و تالیف چندین بخش از کتاب دو جلدی فارماکوپه گیاهان دارویی ایران از دیگر فعالیتهای ایشان است.
مدتی است که گرایش کلی دنیا به مصرف گیاهان دارویی و بهرهگیری از طب کلنگر و سنتی است، علت این رویکرد را در چه میدانید؟
هرچه به جلو میرویم علم پیشرفت کرده و به معلومات بشر افزوده میشود. این انتظار همیشه بوده و هست که ما هر روز با مطلب جدیدی روبرو شویم. در طب نوین هم هر روز کشف جدیدی اتفاق میافتد، نگاهها وسعت پیدا میکند و دیدگاههای قبلی تصحیح میشود. امروزه در دنیایی که بهجزء به مسایل نگاه میکرده، کلنگری مورد توجه قرار میگیرد و این طبیعی است. به نظر من نمیتوانیم چنین تفکیکی قایل شویم که آن طب قدیم بوده و این طب جدید است. اینها وابسته به هم هستند و طب امروز دنباله و تدوام همان طب قدیم است. اطلاعات طب جدید، دقیقا مبتنی بر همان روشهای بهداشتی درمانی است که از گذشته بوده، آن موقع هم سلامتی مردم مطرح بوده و الان هم همینطور. منتهی آن موقع با امکانات خودش و امروز هم با امکانات پیشرفته امروزی.
به داروها هم که نگاه میکنیم همان وضعیت است. پروسهای که اتفاق افتاده، بیانگر این بازگشت و رویکرد به علم قدیم است. در خیلی از مسایل، رویکرد به گذشته وجود دارد. مثلا در صنعت ساختمانسازی، الان به این نتیجه رسیدهاند که ساختمانها را به سبک و سیاق قدیم طوری که ساختمان را بینیاز از کولر کند (به همان سبک ساختمانهای یزدی)، بسازند. عین این مطلب در طب هم اتفاق افتاده. مسلما با پیشرفت علم، اثرات جانبی داروهای شیمیایی مشخص میشوند. حتی قدیمیها هم میدانستند که وقتی دارو را خالصسازی کردی و به بیمار دادی، حتما بیمارت دچار مشکل میشود. در طب قدیم هم داروها درجهبندی داشت مثلا داروی درجه 4 را اصلا برای بیمار تجویز نمیکردند، برای اینکه کشنده بوده. اگر هم بنا به دلایلی مجبور میشدند، چنین دارویی را تجویز کنند، بدلش را هم میدادند. اطلاعات بالینی، دانشمندان و محققان را وادار به بازنگری در دستاوردها کرده تا اشکال کار را پیدا کنند.
امروزه بحث مدلینگ در داروسازی مطرح است و همه کارها به وسیله کامپیوتر انجام میشود. به این ترتیب که مدل فضایی دارو را درست میکنند و تمام استخلافهای ممکن را مورد بررسی قرار میدهند و بعد اطلاعات فارماکولوژی را به کار میبرند، تمام اینها فضاسازی است و هیچ اتفاقی در آزمایشگاه نمیافتد. و از این طریق به این نتیجه میرسند که مثلا از تمام توان یک مولکول استفاده نشده؛ یا اگر استفاده شده، مولکول مناسبی نبوده، یا استخلافهای درستی ساخته نشده و … اینها در مورد گیاهان دارویی و داروهای گیاهی هم مطرح است و به این نتیجه رسیدهاند که از تمام توان یک گیاه، یک ماده معدنی یا حیوانی استفاده کافی نکردهاند و همین امر باعث شده که حتی در مورد مواد غذایی، با اطلاعات تازهای روبرو شویم. در واقع ظهور روشهای نوین علمی و شناسایی ترکیبات، این توان را برای ما ایجاد کرده که میتوانیم اظهارنظر کنیم. بنابراین نمیتوانیم بین روشهای نوین پزشکی و روشهای قدیمی دیوار بکشیم. در واقع کاری که باید بکنیم این است که با دوبارهنگری تواناییهای اصلی آن را شناسایی کنیم و بهکار ببندیم.
امروزه تفکر کلنگر مورد توجه همه دنیاست. روشهای درمانی جدید جزء نگر هستند. اما پزشکی قدیم کلنگر است. اگر کسی معدهاش درد میگرفت، فقط معده بیمار را مورد معاینه و توجه قرار نمیدادند بلکه میگفتند بایستی بررسی کرد که چه عوامل موثر دیگری در زندگی بیمار، باعث درد معده او شده. اولین سوالهای پزشکان سنتی ما راجع به چگونگی زندگی بیمار بوده، اینکه اهل کجاست؟ کارش چیست؟ اینجا چه میکند؟ و … و سپس در پروسه درمان به این نکات توجه میکردند. در حالی که در طب جدید، پزشک فرصتی برای این کار ندارد. چون جزء نگر شده، تخصصی شده و دیگر فرصتی برای «کلی» نگاه کردن ندارد.
درحال حاضر دوباره رویکردی در سراسر جهان به کلنگری شده و کشورهایی که علم پزشکی در آنها بنیادی بوده و دانشمندان صاحبنظر در این زمینه داشتند، مورد توجه قرار گرفتهاند و مطرح شدهاند. هم داشتههای آنها، هم دانستههای آنها و هم امکانات و تجهیزاتی که در اختیار داشتند مورد بررسی و تحقیق و بازنگری قرار گرفتهاند، منتهی با یک دیدگاه جدیدتر و با استفاده از علم جدید. این جریان به جاهای خوبی هم خواهد رسید و پیشرفت خواهد کرد. بسیاری از دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در سراسر دنیا پژوهش، تحقیقات و مطالعات در مورد تاریخ طب و به طور کلی داشتههایشان در هر زمینهای را در صدر برنامههای تحقیقاتیشان قرار دادهاند.
به جزء کشورهای شرقی که همواره کم و بیش به طب سنتی خودشان توجه داشتهاند، میتوانید از کشورهایی که در حال حاضر این کار را میکنند، نام ببرید.
من اطلاع دارم که کشور کانادا تا حالا در پروسه درمان، از ترکیبات قدیمی، صرفا به عنوان مکمل استفاده میکرده و نه دارو. فروشگاههایی هم دارند که پر از Food Supliment است و اصولا تحت این نام در وزارت سلامتشان در بخش غذایی دستهبندی میشود. ولی اطلاع دقیق دارم که اینها تحقیق و بررسی کردند که این دسته از مکملها فقط مکمل غذایی نیستند و خیلی وقتها درمان بیماریها با آنها امکانپذیر است. بنابراین در سیاستگذاری و پذیرش خیلی از این مکملها تجدید نظر شده و به اینها بهعنوان دارو نگاه میکنند. این حرکت جدیدی است در کشوری مثل کانادا که درصد سلامتی خیلی بالاست میبینیم که آنها به تفکرات قبل از خودشان اهمیت میدهند و این در واقع برگشت اطلاعات از مردم است. دولت برای این برگشت اطلاعات، فکر و برنامهریزی دارد و سیاستگذاریها به گونهای صورت میگیرد که برگشت اطلاعات در سیستم قانونی بهداشت و درمان باشد. نه اینکه در سیستم غیررسمی به هزار پیرایه و خرافات آلوده، و به همین خاطر همواره عقبمانده و غیرعلمی تلقی شود.
اخیرا دوره کارشناسی ارشد طب سنتی تصویب شده نظرتان در این باره چیست؟
بله این موضوع تصویب شده و دانشگاههای تهران، شهیدبهشتی، ایران و شاهد اعلام آمادگی کردهاند تا دانشجو بگیرند. ولیکن اگر خیلی خوشبین باشیم شاید نتیجه آن را 6-5 سال دیگر ببینم. اینها باید فارغالتحصیل شوند، کار کنند، تجربه پیدا کنند. بنابراین امیدواریم تا 10 سال آینده سیستمی برای این موضوع پیدا کنیم. ولیکن آیا این روش و این تعداد پاسخگوی نیاز جامعه هست؟ برای اینکه سرعت را کمی بالا ببریم باید روشهای دیگری را به کار ببریم برای دانشجویانی که در سیستم پزشکی درس میخوانند و پزشکانی که در سیستم بهداشت و درمان کشور فعالند. باید برای آشنایی بیشتر دانشجویان رشتههای پزشکی، واحدهایی را اختصاص داد. سابق بر این درس گیاهان دارویی به عنوان یک کرسی مشخص برای دانشکده داروسازی، پزشکی، دندانپزشکی و بهداشت ارایه میشد و رییس این کرسی هم استاد دکتر گلگلاب (روحشان شاد) بودند. بعد کمکم این درس فقط برای دانشجویان داروسازی ارایه شد و برای سایر رشتهها حذف شد. در حالی که لازم است این درس و یا چند واحد طب سنتی بر حسب مورد و نیاز، برای همه رشتههای علوم پزشکی گذاشته شود.
برای پزشکانی که در حال حاضر در سیستم بهداشت و درمان کار میکنند، هم باید دورههای ششماهه آموزش طب سنتی بگذارند. و این دورهها باید در سراسر کشور برگزار شود و فقط در تهران متمرکز نشود تا حتی پزشکی که در دورترین شهرهای این کشور در حال فعالیت است از این دورههای بیبهره نماند. اطلاعرسانی به پزشکان در این مورد خیلی ضروری است، چرا که پزشک در سیستم درمان کشور فعال است و اگر اطلاعات لازم را داشته باشد؛ بنا به ضرورت و نیاز از هر یک از دو روشهای درمانی طب آلوپاتیک و طب سنتی یا به صورت مخلوطی از هر دو استفاده خواهد کرد.
خیلی از پزشکان باوری نسبت به طب سنتی و مکمل ندارند برای تغییر نگرش آنها چه باید کرد.
نمیتوانیم بگویم که اعتقادی ندارند. خیلی از پزشکانی که میگویند به طب سنتی یا گیاهان دارویی اعتقاد نداریم؛ در منزلشان عرق نعناع، دارچین، زیره و … دارند. اصلا مگر میشود کسی غذایی را بدون مواد خوب و طبیعی درست کند. اینها جزو مواد غذایی ما و بلکه دنیا هستند. ببینید سیستم اطلاعرسانی چگونه عمل کرده که این پزشک، چنین برخورد میکند. آموزش عالی بیاید سیستم آموزشی دیگری طراحی کند و نتیجهاش را هم ببیند. تمام این افراد در سیستم پزشکی نوین درس میخوانند، وقتی پزشکی اطلاعاتی درمورد گیاهان دارویی و مواد طبیعی ندارد، چگونه درمان بیمارش را بر آن اساس انجام دهد. سیستم آموزشی به او آموزش نداده است. من و خیلیهای دیگر اعتقاد داریم که گیاهان دارویی خوبند. با این اعتقاد که مسئله حل نمیشود. باید سیستم آموزشیای طراحی شود که پاسخگو باشد. در حال حاضر بیمار وقتی به یک مرکز درمانی مراجعه میکند، معلوم است که چه روندی برایش طی میشود. پزشکی وجود دارد که بیمار را معاینه میکند و نسخه مینویسد. داروخانهای وجود دارد که آن نسخه را میخواند. اما در طب سنتی سیستمی وجود ندارد. به عنوان مثال وقتی پزشکی جوشانده اعصاب تجویز میکند کدام داروخانه مطمئنی هست که این نسخه را بپیچد. بله ممکن است من به عنوان کسی که آشنا به گیاهان دارویی هستم، فورا 10 گیاه دارویی به نظرم برسد که همه آنها برای اعصاب خوب هستند. ولی آیا این، همان نسخه مورد نظر پزشک است. وقتی پزشکی در نسخهاش استامینوفن تجویز میکند، دکتر داروسازی که در داروخانه است میداند به بیمار چه بدهد. چون کارخانهای بوده که آن را درست کرده، دوزاژش مشخص است، بستهبندی هم دارد. بنابراین اول باید سیستمی کارآمد برای ارایه خدمات درمانی طب سنتی درست شود، بعد انتظار ارایه خدمات داشته باشیم.
بنابراین به طور همزمان باید داروسازی سنتی هم راهاندازی شود تا دچار مشکل نشویم.
بله این فکر هم شده. برنامههای رشته داروسازی سنتی هم در حال تصویب است و در حد یکی از رشتههای دانشکده داروسازی در 10 دانشکده داروسازی ایران قرار است، دورهها برگزار شود. و برای PhD دانشجو بگیرد. قطعا باید سیستم داروسازی سنتی تشکیل شود که بتواند پاسخگوی پزشکی سنتی باشد.
آقای دکتر امین اگر چه در حال حاضر سیستمی برای ارایه گیاهان دارویی آنگونه که شما فرمودید وجود ندارد ولی بسیاری از مردم برای گرفتن گیاهان دارویی به عطاریها مراجعه میکنند. از نظر شما عطاریها مورد تایید نیستند.
نمیشود عطاریها را تایید یا تکذیب کرد. این فولکلور مردم ایران و سراسر دنیاست. دانشی است که سینه به سینه منتقل شده و همینطور هم ادامه دارد. اشکالی که دارد عدم وجود سیستم نظارتی و کنترلی بر آن است. شما مطمئن نیستید فردی که پشت یک عطاری نشسته، آدم مطلعی هست یا نه. معمولا این افراد نه دورهای میبینند نه مدرکی دارند. یک پزشک، داروساز، مهندس یا … بالاخره در جایی درس خوانده و مدرکی دارد که نشان میدهد این فرد واجد دانش و اطلاعات کافی در پزشکی، داروسازی، مهندسی یا … است. ولی وقتی از یک عطار میپرسید اطلاعاتت را از کجا آوردهای؛ معمولا از کسانی نام میبرند که اصلا در قید حیات نیستند. ضمن این که باز این سوال مطرح است که خود آن فرد دانشش را از چه کسی آموخته و آن دانش تا چه حد درست بوده است. به این ترتیب هیچ سیستمی نیست که بتوانید اینها را ارزشیابی کنید. مگر اینکه وزارت بهداشت و درمان بیاید سیاستگذاریهایی در این زمینه انجام دهد و اینها را سطحبندی کند. و متاسفانه چون در این مورد سوءاستفادههای فراوان وجود دارد، موجب ناامنی زیادی در این حوزه شده همچنین باعث شده آن دسته از افرادی که به موضوع علمی نگاه میکنند، خیلی اعتقادی به آنها نداشته باشند.
و البته کسانی که میخواهند سیاستگذاری کنند باید کاملا به مسایل آنها اشراف داشته باشند. عطاری حرفه بسیار ریشهداری است و از نسلی به نسل دیگر میرسد. بنابراین وزارتخانه باید از عطارهای صاحب نظر و مطلع برای شناخت، سیاستگذاری و ارایه طریق استفاده کند.
البته عطاریها فقط در ایران نیستند. شما وقتی از ایران بیرون میروید؛ بیشترین و بزرگترین چیزی که در رابطه با این موضوع میبینید، مربوط به چینیهاست. در قلب اروپا و آمریکا، در بهترین خیابانهای انگلیس، مغازههایی را میبینید که گیاهان دارویی میفروشند که فروشندههایش هم چینی هستند. ولی بالای سرشان یک تابلوی قرمز رنگ زدهاند با این مضمون که مسئولان این فروشگاه به هیچ وجه پاسخگوی سوالات درمانی شما نیستند. حتی اگر توجه نکنید و سوال کنید، خیلی محترمانه به تابلو اشاره میکنند و میگویند معذوریم. ولی متاسفانه در ایران، عطاریها به راحتی در کار درمان دخالت میکنند. باید کاری کنیم که اطلاعات این افراد را ارتقا دهیم. حدود و ثغور کارشان مشخص باشد. در بین عطارها، افراد علاقمندی هستند که از دورههای آموزشی استقبال میکنند. علاقمندان این حرفه را باید جمع کرد. از طرفی همانطور که میدانید اینها افرادی هستند که به راحتی اطلاعات را در اختیار دیگران قرار نمیدهند. چون فرهنگی دارند که بر اساس آن معتقدند، اطلاعات باید به دست اهلش سپرده شود و در پاسداری از اطلاعات که سینه به سینه به آنها منتقل شده بسیار جدی هستند. بنابراین وزارت بهداشت باید سیستمی طراحی کند که بتواند اعتماد و اطمینان آنها را جلب کند و فکری هم برای حفاظت و صیانت از این اطلاعت بکند.
به هرحال کشورهایی که دارای طب سنتی هستند چنین تجربیاتی را دارند و توانستهاند دانش فولکوریک مردم را جمعآوری کنند و به شکل آکادمیک و قابل ارایه در دانشگاهها در آورند، وزارت بهداشت میتواند از تجربیات آنها استفاده کند.
بله. اینها افرادی را که دارای علم این کار بودند جمعآوری کرده، تیمهای تحقیقاتی تشکیل دادهاند. جمعآوری اطلاعات گذشتگان کار سادهای نیست. اول اطلاعات را بدون هیچگونه دخالتی جمعآوری کردند.کسانی که این کار را میکنند باید کاملا به طب سنتی و فولکور آشنا باشند و سلیقه و باورهای خودشان را دخالت ندهند.
بعد آمدند و اطلاعات را آنالیز کردند، تحقیق و بررسی کردند، آزمایش کردند. از طرفی سیاستگذاریهای مناسب را هم اعمال کردند. و البته این کارها را هم یکشبه انجام ندادند. سالها کار کردند.
کتابها و متون طب سنتی کشورمان گنجینهای غنی از دانش گذشتگان است که هنوز هم قابل بهرهبرداری است، برخی از درمانگران سنتی، برخی از عطارها و … وارث بخشی از دانش طب سنتی کشورمان هستند، به نظر شما چگونه میتوانیم از این میراث بهره بهتری ببریم.
الان در جامعه ما افراد جداجدا کار میکنند مدام در گوشه و کنار مراکز جدیدی در این رابطه باز میشود. کسانی که در زمینه طب سنتی اطلاعات واقعی دارند، انگشتشمارند و بهکارگیری و استفاده از این افراد مهم است. بعضا ما شاهدیم افرادی در این وادی قدم میگذارند که متاسفانه فاقد اطلاعات اولیه و مقدماتی در این رابطه هستند. ولی چون گرایش به طب سنتی و گیاهان دارویی زیاد شده، این شخص هم میخواهد حضور داشته باشد و این درست نیست.. ما باید تیمهای قوی از کلیه افراد واجد شرایط تشکیل دهیم، نه این که صدها هسته درست کنیم اما ضعیف.
سیاستگذاری هم باید با اطلاع و درست صورت بگیرد. مسلما سرمایهگذاریاش هم باید انجام شود. بودجه کافی باید در نظر گرفته شود بدون اینکه به برگشت سرمایه توجه شود. فعلا باید برای این کار، پول خرج کنیم، سرمایهگذاری کنیم تا زیربنای محکمی داشته باشیم. طب سنتی میراث قرنهاست، نمیتوانیم ظرف چند سال به نتیجه برسانیم یا در موردش به سادگی اظهار نظر کنیم. عجله در این کار خیلی خطرناک است. امروز متاسفانه به افرادی برمیخوریم که با اندک اطلاعات در مورد گیاهان دارویی، مدعی طب سنتی هستند. این غلط است. آلمان بعد از 150 سال کار در زمینه گیاهان دارویی به این جایگاهی که دارد رسیده. سیستم پزشکی مدرن هم یک شبه به این جا نرسیده از قرن 18 تا کنون، بعد از گذشت چند قرن دارای سیستمی به این عظمت شده و هنوز هم میببینید کار، تحقیق و مطالعه بیوقفه ادامه دارد. در مورد طب سنتی و داروهای گیاهی هم همینطور است برای اینکه زیربنای محکمی داشته باشیم فقط باید کار، تحقیق و پژوهش را سرلوحه قرار دهیم.
مجله درمانگر