بقا و رسیدن به سر منزل مقصود، مستلزم تحمل رنج و زحمت است. گواه این مدعا خارپشتهایی هستند که در عصر یخبندان خارهای یکدیگر را تحمل کردند، اما از هم جدا نشدند و به پاداش تحمل این رنج زنده ماندند و پا به عصری جدید نهادند. فیلم سینمایی عصر یخبندان، روایتگر روزگاری است که آدمهایش روی خوشی به تحمل رنج و زحمت نشان نمیدهند و همه چیز را از عشق تا پول، از دنیای بیرون از خود و به صورت آسان و آنی طلب میکنند. با این نگاه در این مطلب سه تا از شخصیتهای فیلم را تحلیل کردهایم.
1. منیره در جستوجوی سراب
منیره زن متأهل معتادی که مادر دخترکی زیبا هم هست، زندگیای بهتر از زندگی فعلیاش را جستجو میکند؛ اما علیرغم چراغ سبز شوهرش، بابک، حاضر نمیشود برای بهبودبخشیدن به اوضاع و احوالشان، حتی به اندازه زودترآمدن به خانه در شب تولد خودش، متحمل زحمت شود. متأسفانه فیلم مشخص نمیکند که علت نارضایتی منیره از زندگی با بابک و رویآوردن به رابطه مخفیانه با فرید، جوانی که در اعتیاد او به شیشه نقش زیادی داشته، چیست؛ اما از مجموع شواهد چنین برمیآید که منیره مانند بسیاری دیگر از همنسلهای خود، همواره به دنبال یک زندگی ایدهآل بیرنجوزحمت میگشته و میگردد. سرابی که در اواخر فیلم ماهیت پوشالی خود را نشان میدهد و او را به اعتراف به اشتباهش وادار میکند.
2. فرهاد زیادهخواه
فرهاد یکی دیگر از شخصیتهای فیلم است که با وجود تأهل، برقراری رابطه با زنان دیگر در دنیای مجازی را حق خود در روزهایی میداند که زنش، سپیده که به زعم او به مثابه کارت بنزین همیشه در جیب موجود است، تکراری شده و به مقدار رضایت به او سوخت نمیرساند! باز هم در فیلم مشخص نمیشود که مسئله آنها چیست و آیا روزهای نارضایتمندانه واقعاً در زندگی مشترک آنها وجود دارند یا این دیالوگها صرفاً پوششی است بر زیادهخواهیهای فرهاد؛ اما آن چه معلوم است این است که فرهاد مانند بسیاری در این عصر، حتی تحمل رنج و زحمت برای پیداکردن مسئله در رابطه با همسر را بر خود ضروری نمیبیند و ترجیح میدهد با ترفند زندگی همزمان در دو دنیا، یکی در دنیای واقعی و دومی در دنیای ارتباطات مجازی، از آن دوری کند.
3. ماهوارهبینها
مردمی که سعید، یکی دیگر از شخصیتها، دیشهای ماهوارهشان را جمع کرده تا هم چندی بعد با گرفتن سفارش نصبشان پولی به جیب بزند و هم با قطع یکیدوشبه تماشای فلان زن در فلان سریال، فرصتی برای مردان فراهم کند تا لااقل به صورت زنشان نگاهی بیندازند! یکی دیگر از شخصیتهای فیلم هستند که به جای قبول رنج برقرارکردن رابطه خوب با همسرانشان، در دنیای فیلمهای ماهوارهای مد روز به دنبال ارضای راحت و فوری نیازهای عاطفی و جنسی خود میگردند.
چرا باید ببینیم؟
از آنجا که «توقع زندگی بدون رنج و زحمت» یکی از باورهای زمینه ساز اعتیاد است. تعجبی ندارد این که میبینیم اکثر آدمهای فیلم به چیزی، مواد، رابطه یا…، معتادند. از این رو میتوانیم بگوییم که عصر یخبندان، به واقع روایتی از برخی نتایج اجتناب از رنج، مانند اعتیاد و خیانت است. گرچه متأسفانه این روایت به دلایلی از جمله تلاش برای اشاره به تعداد زیادی از معضلات اجتماعی مربوط و غیرمربوط با موضوع، مثل زنان فراری، دروغ، قانونشکنی و…، فرصت را برای پرداخت عمیق محتوا و شخصیتها از دست داده و به اثرگذاری مطلوب نرسیده است، به عنوان هشداری درباره پیامدهای خطرناک گریز از رنجهای عاقلانه ارزش تماشاکردن را دارد.