ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

امدادگر

هم مربی بود هم نجاتگر. ١٥‌سال بود که سابقه امدادگری داشت، اما درست زمانی که قرار بود نیروی پیمانی جمعیت شود، هدف تیراندازی مردانی ناشناس قرار گرفت. کوهسار فاتحی ٤١‌سال داشت که مرگ تلخش همه هلالی‌ها را عزادار کرد. یک تراژدی تلخ، اما قهرمانانه.
نماینده امام (ره) در سپاه خوزستان به اتفاق محافظانش، مسلح برای خواستگاری به خانه ما آمدند. مادرم وقتی در را باز کرد، ترسیده بود. بعد از اینکه ماجرا را متوجه شد، به داخل خانه راهنمایی‌شان کرد.
نشت گاز منواکسیدکربن در خانه مسکونی، زن جوان و کودک 5 ساله‌اش را به کام مرگ برد.
اطلاع دادند بیمارستان الزهرا(س) هدف بمباران شیمیایی واقع شده و تعدادی از نیروها مسموم شده‌اند. با وجود اینکه ماسک به همراه نداشتیم، سریع خودمان را به بیمارستان رساندیم.
«من یکی از همان پنج نفری هستم که شما به آنها آمپول آنتی‌دوت در کامیون تزریق کردید، این عمل شما باعث نجاتمان شد. دختر و همسرم زندگی مجدد مرا در درجه اوّل مدیون خداوند و بعد، مرهون فداکاری و تدبیر شما هستند.»
«حسن نیرپور»، ارتشی ٤٣ساله، ٤ صبح پنجشنبه ٢٥ آبان از خانه رفت و تا نزدیک ظهر در روستای «کوییک مجید» منطقه ازگله ثلاث باباجانی بود
یک روانپزشک ضمن هشدار نسبت به بروز آسیب‌های جدی جسمی و روحی در امدادگران در جریان امدادرسانی به حوادث، بر لزوم انجام حمایت‌های روانی و اجتماعی از این افراد تاکید کرد.
آن شب وقتی در اتاقی آرام و بدون صدای انفجار خوابیدم باورم نمی‌شد که می‌شود شبی را بدون اضطراب به صبح رساند. از نیمه‌ شب گذشته بود تخت فنری که روی آن خوابیده بودم لرزید و من با وحشت پریدم و گفتم: «چی شده؟ کجا را زده‌اند؟»
آن شب وقتی در اتاقی آرام و بدون صدای انفجار خوابیدم باورم نمی‌شد که می‌شود شبی را بدون اضطراب به صبح رساند. از نیمه‌ شب گذشته بود تخت فنری که روی آن خوابیده بودم لرزید و من با وحشت پریدم و گفتم: «چی شده؟ کجا را زده‌اند؟»
-*بنفشه سام گیس:پسرهای کوچه ما ٥ نفر بودند. عصرهای تابستان، می‌رفتند «جنگ بازی»
پیشخوان