خواندنی ها برچسب :

تجددگرایی

آن‌ها بر این اعتقاد بودند که «از ازدواج قریحه آسیایی و اروپایی ممکن است تجدد و نهضتی برپا شود و باز شرق جانشین غرب گردد و تاریخ بازی خود را از سرگیرد.
کنفوسیوس، حکیم باستانی، گفته است: هر ظلمی در جهان از ظلم بر کلمات آغاز می شود. لفّاظی، آفت عقلانیت است و برای پرهیز از آن، وارسی مفاهیم که موضوع تفکر هر پژوهشگری واقع می شود، از بنیادی ترین، اقدامات است
در دوران معاصر، تجددگرایی با بحرانی عمیق روبه روست; بحرانی که زاییده یک انکار است; انکار «عقل خودبنیاد» که در سپهر اندیشه تجددگرایی تنها منبع مورد اعتماد برای معرفت اندوزی است
نویسنده وجه تمایز سه جریان سنت گرایی، تجددگرایی و پساتجددگرایی را در موضع آنها نسبت به عقل و میزان توانایی آن بر کسب معرفت و میزان واقع نمایی عقل انسان می داند. از نظر ایشان سنت گرایی موضعی مشروط نسبت به عقل دارد، تجددگرایی موضع پذیرش مطلق و مبتنی بر خود بسنده دانستن عقل و پساتجددگرایی موضعی منفی نگرانه نسبت به عقل دارد.
در تعریف «تجدد» (مدرنیته) (Modernity) می توان گفت: تجددگرایی عبارت است از یک جریان و روند فرهنگی در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، علمی و
آیا جریانی که در مقابله با نهضت اصیل مشروطه و علما قرار گرفت و همه را از صحنه به در کرد، روشن فکران بودند؟ آن ها روشن فکر نبودند؛ بلکه ترکیبی از گرایش های مختلف سیاسی، شبکه های سرّی و جاسوسی و نخبگانی بودند که شاخص فکر آن ها غرب گرایی، تجددگرایی و شیفتگی نسبت به غرب بود و از سوی کانون های خارجی حمایت می شدند
نام کتاب: مکتب های تاریخی و تجدد گرایی تاریخ.
روی کرد من در این مسأله، روی کرد دانش جوی فلسفه ی آفریقایی است. با این حال فلسفه چه سخنی برای ارائه در مقاله ای، که موضوعش ارزیابی الهیاتی تجددگرایی است، دارد؟ به نظر می رسد که این مسأله بیش تر به الهیات و علوم دینی مربوط می شود تا فلسفه. پرسش دیگر آن است که آیا با چشم انداز فلسفی می توان از «تأثیر تجدّد گرایی در کشورهای غیرغربی» سخن گفت؟
پیشخوان