ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

رمان-و-داستان

و حکایت به همینجا ختم نمی‌شد که با ناامیدی به قفل در نگاه کرد و صدایش را به سختی شنیدم :«خونه شیعه‌های اطراف دمشق رو آتیش می‌زنن تا مجبور شن فرار کنن!»
لحنش به‌حدی شیرین بود که میان گریه به خنده افتادم و او همین خنده را می‌خواست که به سمتم آمد، سرم را بوسید و برادرانه به فدایم رفت :«قربونت بشم من! چقدر دلم برا خنده‌هات تنگ شده بود!»
بعضی شیعه‌های حمص رو فقط به‌خاطر اینکه تو خونه‌شون تربت کربلا پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیه‌های شیعه رو با هرچی قرآن و کتاب دعا بوده، آتیش زدن!...
سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته، شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج آشوبگر پشیمان شده و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه می‌کرد و او همچنان...
چرا این روح ناآرام با این که خودش پای خودش را از جهان بریده، باز رهایی را تجربه نمی‌کند؟ انگار که در این کافه گیر کرده باشد، در روابط قبلی‌اش با بشری و بیتا، در ترس از دیده نشدن و شنیده نشدن.
برای نوشتن همانند مخاطبان خیالی‌ام می‌اندیشم. شاید موفق هم بوده‌ام. گاهی بعضی از افرادی که اثری از من را خوانده‌اند، توانسته‌اند با شخصیت‌های داستانم همزادپنداری کنند و تحت تأثیر قرار گرفته‌اند.
برای نوشتن همانند مخاطبان خیالی‌ام می‌اندیشم. شاید موفق هم بوده‌ام. گاهی بعضی از افرادی که اثری از من را خوانده‌اند، توانسته‌اند با شخصیت‌های داستانم همزادپنداری کنند و تحت تأثیر قرار گرفته‌اند.
محمدعلی گودینی که اخیراً کتاب «راز عمارت متروک» او از سوی نشر معارف منتشر شده است، می‌گوید: تنزل ذائقه مردم نیز از دیگر مشکلات فرهنگی است که در این زمینه با آن مواجه هستیم.
اگر وقایع و اشخاص تاریخ برای مردم به صورت جدید و جذاب روایت نشود، ما را از حقیقت دور می‌کند، زمینه تحریف را به وجود می‌آورد و هویت‌مان کم‌رنگ می‌شود.
در اغلب رمان‌هایی که بویژه در سال‌های پس از تصادمات بزرگ نگاشته شده‌اند، وجه حماسی جنگ کم رنگ‌تر از عوارض آن است.
پیشخوان