این هفته با معرفی یکی از فیلمهای مطرح بخش هنر و تجربه با شما مخاطبان «فیلم هفته» همراه هستیم. «سینما نیمکت» دومین تجربه کارگردانی محمد رحمانیان کارگردان برجسته تئاتر است. داستان فیلم درباره عدهای عشق فیلم است که سعی دارند با بازسازی سکانسهای زیبا و به یاد ماندنی فیلمهای مطرح جهان، هم دقایقی شاد برای مردم فراهم کنند و هم امورات زندگیشان را بگذرانند. در ادامه با بنیتا همراه باشید.
خلاصه داستان: داستان در دهه 60 روایت میشود و در ستایش سینماست. این فیلم داستان مردی است که عاشق فیلم و سینماست و درگیر اتفاقاتی در زندگیاش میشود. «سینما نیمکت» داستان یک گروه دورهگرد نمایشى است که در سالهاى ٦٨-٧٣ (دوران ممنوعیت ویدیو) فیلمهاى تاریخ سینما را در روستاهاى دورافتاده و قهوهخانهها براى مردم اجرا مىکنند.
عوامل: نویسنده و کارگردان: محمد رحمانیان/ بازیگران: علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، هومن برق نورد، اشکان خطیبی،حسین عرفانی، رضا ناجی/ فیلمبرداری: تورج منصوری/ موسیقی: فردین خلعتبری./ تدوین: محمد رحمانیان.
صحبتهای عوامل فیلم:
محمد رحمانیان: فیلمهای هنر و تجربه آثار بسیار درخشانی هستند و به نظرم گروه هنر و تجربه یکی از بهترین گروهها است، اما فیلم من ارتباطی به هنر و تجربه ندارد چون که نه هنری است و نه تجربه نویی را به مخاطب عرضه میکند. این فیلم بسیار کلاسیک ساخته شده است.
علی عمرانی: تلاش ما در طول این سالیان این بوده که مخاطب از ما راضی باشد و ما نیز این فیلم را به دور از حواشی و هیاهوی سینما ساختیم که امیدوارم مخاطبان از دیدن آن راضی باشند.
اشکان خطیبی: آقای محمد رحمانیان به من گفتند آنچه جرقه شروع نوشتن فیلمنامه فیلم «سینما نیمکت» شد تصویری از یک مرد لاغر و تکیده بود که در سرما در میان برف با دهان و دستان خونین ویولن میزند. چند وقتی بود که مدام به من میگفتند «اشکان داری چاق می شی» و من هم فکر میکردم چرا چنین چیزی میگویند؟ من که همیشه لاغر هستم، خب حالا کمی هم وزن اضافه کنم مگر مشکلی هست؟ تا اینکه ایشان فیلمنامه را برای من تعریف کردند و گفتند باید برای بازی در این نقش لاغر شوم. در آن زمان 75 کیلو بودم و آقای رحمانیان از من خواستند حدود 8 کیلو وزن کم کنم. با خودم فکر کردم 8 کیلو که چیزی نیست و به ایشان گفتم مدتی قبل از شروع فیلمبرداری مرا در جریان بگذارند تا به تدریج وزن کم کنم. وقتی جریان ساخت فیلم جدی شد من هم شروع کردم به گرفتن رژیم غذایی و هرماه حدود دو کیلو کم میکردم. وقتی پیش تولید فیلم شروع شد من 8 کیلو از وزنم کم کرده بودم اما آقای رحمانیان به من گفتند باید 8 کیلوی دیگر هم کم کنم! (می خندد)
آنچه منتقدان گفتند:
ماهنامه هنر و تجربه: رحمانیان با این فیلم، مخاطب را به ناکجاآبادی سورئال، به کوهستان های پر از برف، به کافه شاغلام می برد تا با آنها از عشق بگوید. شاید این تنها آدرس مشخص کارگردان باشد: «کافه شاغلام» که چقدر آشنای همه ماست. اسمی که در حافظه جمعی همه ایرانیان جایگاه خاصی دارد و همین یک نام نیز اثر را جهان شمول میکند. رحمانیان مخاطب را با وانت قدیمی (که چقدر شبیه دلیجان های فیلم های وسترن است) یا با نیمکت بر دوش شخصیت ها به آسایشگاه بیماران روانی و نابینایان و کوچه پسکوچه های زندگی مردم و مدرسه بچه ها می برد تا نشان دهد که فیلم و سینما چه قدرت شگفت انگیزی دارد، که «تراپی» می کند دردهای ناشناخته را، که باز می کند درهای بسته را به روی هر کس که عشق می ورزد.
روزنامه ابتکار: فیلمساز شناختی از مدیوم سینما ندارد. وقتی سینما را نشناسیم شناختمان از تئاتر به کار نمیآید. به همین خاطر صحنههای تئاتری فیلم هم به خاطر عدم درک میزانسن و دکوپاژی غیر حرفهای تاثیر نمیگذارند. تنها نقطه قوت فیلم بازی خوب علی عمرانی است. عمرانی با سابقه سالها بازیگری در مدیوم تئاتر و سینما توانسته است به خوبی نقشهای مختلف فیلم را بازی کند. سینما نیمکت نشان میدهد که حرف و مسالهمان را اگر با درامی درست تلفیق نکنیم شکست میخوریم. علاوه بر این وقتی سینما را نشناسیم و بخواهیم با چند ادای دین به تاریخ سینما یک فیلم بلند بسازیم نتیجه چیزی بهتر از این نخواهد شد.
سایت هنری سلیس: هرچند فیلم گامی فراتر از ادای دین و احترام و ارجاع به سینما برنمیدارد و در حد و اندازه اثری نوستالژیک در ستایش نمایش محدود میماند، اما ازاینجهت که موضوعش را از تلفیق سینما و تئاتر استخراج میکند و میکوشد تا نشان دهد که چطور سینما و تئاتر میتوانند پشتوانهای عمیق و قوی برای یکدیگر بهحساب آیند، تجربهای دیدنی بهحساب میآید.
نظر کاربران چیست؟
حسین فدائیان کاربر سینماتیکت: فیلم همه چیزش عالی بود. بازیها، موضوع، ریتم فیلم، موسیقی متن. تنها نکته این بود که کارگردان به حرف خودش تو فیلم عمل نکرد. اونم اینکه میشه یه جاهایی از فیلم که زیادیه رو حذف کرد. میشه آخر داستان رو عوض کرد و بهتر تمومش کرد.
ندا کاربر خبرگزاری مهر: به بهترین شکل پیوندی بین تئاتر و سینما در این فیلم برقرار میشه که خیلی دوست داشتم.
مهدی ساعدی کاربر سایت مد و مه: از رحمانیان انتظار بیشتری داشتم. البته ایشون کارگردان تئاتر هستن و این اولین فیلمشون هست ولی مطمئنم اگر باز هم فیلم بسازن بهتر و بهتر میشه درست مثل تئاترهاشون. بازی ها هم حرف نداشت.
حواشی:
فیلم در بخش مسابقه جشنواره دوره سی و سوم فیلم فجر پذیرفته نشد و عوامل آن طی برگزاری نشستی خبری در پردیس سینمایی چارسو به شدت به این موضوع اعتراض کردند.
اشکان خطیبی برای بازی در نقش نوازندهای خیابانی که مرض جوع دارد 16 کیلو وزن کم کرد.
فیلم در بخش هنر و تجربه اکران شد در حالی که رحمانیان معتقد بود فیلمش ربطی به این بخش ندارد. رحمانیان البته از شهرام مکری به خاطر تلاشهایش برای اکران فیلم تشکر کرد.
نظر من را بخواهید:
رحمانیان در دومین تجربه کارگردانیاش به سراغ روایت داستان زندگی عدهای عشق فیلم رفته که در دهه سخت و بسته شصت عشقشان به سینما و فیلمهای محبوبشان را مانند کالایی قاچاق و غیر قانونی در دخمهای تنگ و تاریک پنهان کرده و مانند گناهکاران این عشق را در قالب نمایشهایی کوتاه در قهوهخانه زهوار در رفته بین راهی به نمایش میگذارند که تازه در این قهوه خانهی دور از اجتماع هم از دست ماموران سانسور در امان نیستند. نگاه غیر حسرتخوارانه رحمانیان به دهه خموده شصت و ادای دیناش به سینما بزرگترین برگ برنده فیلم است. تماشای سکانسهای برتر فیلمهای خاطرهانگیز که گروهی عشق فیلم با کمترین امکانات ولی با شور و حال سعی در بازسازیشان دارند حقیقتا دوستداشتنی از آب درآمده. اضافه کنید به اینها طراحی صحنه و لباس خوب، قاببندیهای زیبا و بازی بازیگران فیلم بخصوص نقشآفرینی اشکان خطیبی در نقش نوازنده دوره گرد. خطیبی نقش نوازنده بیمار را جوری بازی کرده است که برای مخاطب همدلیبرانگیز و از آن مهمتر دوستداشتنی به نظر میرسد.
«سینما نیمکت» فیلم کاملی نیست و خامدستیهای کارگردانی در بخشهای مختلف آن مشهود است اما تجربه تماشای این فیلم که تلاشی صادقانه برای ادای دین به برترین اثار کلاسیک سینمای جهان و آشتی هنر تئاتر و سینما دارد بدون تردید برای دوستداران هر دو هنر جذاب خواهد بود.
اگر دوست داشته باشید میتوانید مطلب «فیلم هفته/ گیتا؛ روایتگر داستانی مادرانه» را هم بخوانید.