حضور زنان در عرصهی موسیقی چه پیش از انقلاب اسلامی و چه پسازآن همواره با حرفوحدیثهای زیادی همراه بوده و دارای حساسیت ویژهای است. خود این حضور نیز به دو دستهی نوازنده و خواننده تقسیم میشود که در بخش خوانندگی و خصوصاً پس از انقلاب اسلامی، این بخش جزو خطوط قرمز وزارت ارشاد قرار گرفت. گرچه در اوایل انقلاب و بحبوحهی تغییر نظام و بهطور دقیق در 15 اسفند سال 57 درحالیکه عمر انقلاب اسلامی به یک ماه هم نمیرسید، روزنامه اطلاعات گفتگویی از غروی (مدیر اخبار و برنامههای تلویزیون وقت) منتشر میکند که غروی در آن بهروشنی میگوید:
بهطورقطع باید بگویم، گوگوشها و مهستیها و هایدهها… به رادیوتلویزیون انقلاب اسلامی ایران راه نخواهند داشت… اما خوانندگی چون شجریان و پریسا و هنرمندانی که وابسته نبودهاند در رادیوتلویزیون برنامه خواهند داشت.
گرچه که بخش اول این گفته قطعی شد و موسیقی پاپ برای سالها و بهطور موقت از صحنهی موسیقی کشور حذف گردید اما بخش دوم این صحبت که در آن مقطع زمانی قدری شتابزده به نظر میرسید، بهطور کامل محقق نشد و پسازآن مسئلهی صدای بانوان و بررسی مسائل آن از منظر فقها نتیجهای جز حذف آن در پی نداشت. عدهای از بانوان خوانندهی موسیقی سنتی عطای شهرت را به لقای آن بخشیدند و ترجیح دادن عشق و علاقهی خود را در حریم خصوصیشان نگه دارند اما با فعالیت مجدد هنرستان موسیقی دختران و بانوان فارغالتحصیلان رشتهی موسیقی، مشخص بود که نسل تازهای از نوازندگان خانم مجدداً پا به عرصهی اجرا خواهند گذاشت. شرایط موسیقی و محدود شدن موسیقی به جریان تازه شکل گرفتهی موسیقی که توسط اساتیدی مانند لطفی، شجریان، مشکاتیان و علیزاده نیز کمک که در این حوزه نیز نوازندگان و کمی بعدازآن خوانندگان نسل جدید پا به عرصه بگذارند.در ابتدای دههی هفتاد، استاد حسین علیزاده برای قطعات «مارش عزا» در موسیقی متن فیلم «دلشدگان» از صدای بانوان و همخوانی آنها استفاده نمود. در میانهی همین دهه نیز کنسرت و پسازآن آلبوم «راز نو» نیز توسط ایشان عرضه شد و در همین سالها بود که آلبومی با نام «نور جان» توسط داود آزاد به بازار آمد که تصنیفهای خانقاهی آن با همراهی یک بانوی همخوان اجرا شده بود.
کمکم قضیهی همخوانی بانوان در موسیقی و حضورشان روی صحنه عادی شد و کنسرتهای کامکارها از ابتدا با حضور قشنگ کامکار و پسازآن با حضور دیگر بانوان این خانواده سبب شد تا انگیزهی تازهای در دختران پیدا شود. البته در همان سالها و در تشکیل ارکستر ملی و اجرای این ارکستر با استاد شجریان در اصفهان تعدادی از بانوان نوازنده و بااستعداد و جوان نیز حضور داشتند که عدهای از آن نسل، همچنان فعال هستند.
اما در سالهای اخیر و با در دسترس قرار گرفتن اینترنت و فضای مجازی و البته میل به آموزش موسیقی و ارائهی آن سبب شده تا جمعیت بانوان هنرمند گسترده شود و این گستردگی پیامدهای خاص خود را دارد.
پیش از ظهور پدیدهی فضای مجازی، تئاترها و کنسرت بانوان به دو جایگاه عرضه هنر بانوان (خصوصاً در بخش آواز) بدل شد. تئاتر که جایگاه خودش را دارد و فضای امروز تئاتر نیز خود حدیث مفصلی است اما پدیدهی کنسرت بانوان و آنچه در این کنسرتها اتفاق میافتد و آنچه از شنیدههای نگارنده برمیآید، بیشتر بر فضای نوستالژیک و ترانههای درخواستی شبیه است تا ارائهی کارهای تازه و عرضه نوعی از موسیقی که بتواند عیار کار بانوان هنرمند را بهدرستی نشان دهد.
چنانچه آواز را از این موضوع کنار بگذاریم (که البته این شایسته است یکبار برای همیشه این موضوع مشخص و بهدرستی توسط صاحبنظران حل شود) نوازندگی، تنظیم و آهنگسازی بانوان، اولاً که دلیلی ندارد که در تقابل با مردان قرار گیرد و میتواند این اتفاق را در کنار هم رقم زد و دوم اینکه چنانچه یک گروه موسیقی متشکل از نوازندگان خانم باشد میتواند همپای مردان کار کند و البته که همپای گروههای دیگر (فارغ از بحث جنسیت) نقد شود.
اما امروز با پدیدهی تازهای روبهرو هستیم. جمعیتی تشکیل شده که میخواهد در شرایط برابر با مردان کار کند (بانوان خواننده موسیقی) اما نوازندگان نیز به آنها پیوستند و جامعهی زنان موسیقی ایران را تشکیل دادهاند جامعهای که حقوق خود را مطالبه میکند و البته وجههی مظلومی هم دارد چون در شرایط مساوی قرار نگرفته است. عدهای در این جامعه هستند که به دلایل قانونی نمیتوانند در شرایط مساوی با مردان قرار بگیرند (اینکه اساساً این قانون درست است یا نه در این بحث نمیگنجد) اما عدهای دیگر هستند که هنرشان در نوازندگی است و در طول این سالها کار کردهاند و کارنامهی هنریشان نشان میدهد که چه جایگاهی در این موسیقی دارند.
Post Views:
1