سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
"دلسوزیِ عدالتسوز" برای جیب دولت

هادی قوامی، نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در مصاحبه با ایرنا ضمن حمایت از مواضع مطروحه مبنی بر کوچکسازی دولت و تأکید بر سپردن بخش بیشتری از وظایف دولت به بخش خصوصی گفته است: در حال حاضر هزینه سالانه اداره هر دانشجو در دانشگاه غیر دولتی حدود 20 میلیون تومان و در دانشگاه دولتی حدود 100 میلیون تومان است؛ یعنی هزینه آموزش در دانشگاه دولتی پنج برابر دانشگاه غیردولتی است.
او میافزاید: بنابراین، انتقال دانشجویان از بخش دولتی به غیردولتی میتواند هزینه آموزش را تا پنج برابر کاهش دهد که این موضوع مصداق بارز چابکسازی دولت است. البته این رویکرد باید در سایر بخشها نیز اجرا شود.[1]
*برخی سخنان با ظاهر خوب هرگز نباید رهزن عقلانیت باشند.
مثلا عقلانیت اقتصاد اسلامی و عدالتمحور نظام جمهوری اسلامی ایجاب میکند که دولت همواره شرایط آموزش رایگان را برای همگان فراهم کند.
در همین زمینه میتوان با اصل سیاُم قانون اساسی اشاره کرد که میگوید:
"دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد."
لذاست که تأکید بر برونسپاری وظیفه دولت در امر آموزش اگرچه شاید در ظاهر و به لحاظ اقتصادی یک سخن زیبا باشد اما در واقعیت بسیار خطرناک است!
زیرا اولا دولت همواره باید ضامن آموزش صحیح در کشور باشد و ثانیا "آموزش رایگان" هم صرفا از توان دولت برمیآید و به محض برونسپاری آن به بخش خصوصی شاهد انفجار هزینههای آموزشی خواهیم بود.
همان چیزی که در اقتصادهای لیبرال نیز شاهد آن هستیم.
(بماند که حتی در اقتصادهای لیبرال نیز تسهیلاتی برای کاهش هزینههای آموزش در نظر گرفته میشود)
این نکته هم بدیهیست که اگرچه هزینه آموزشی یک دانشجو در بخش خصوصی ارزانتر از دولتی است اما این هزینهی کمتر همان سود بخش خصوصی است که هرگز به جیب دانشجو و خزانه نخواهد رفت. ضمن اینکه دانشجو باید هزینههای گزافی را هم بپردازد تا این سود همیشه برای صاحبانش در حداکثر باشد.
لکن به دلیل الزامات عدالتی و اقتصادی است که دولت باید هزینههای تحصیل دانشآموزان و دانشجویان را ولو در سطحی بالاتر از بخش خصوصی بر عهده بگیرد و اجازه ندهد که اقتصاد و آموزش کشور در ورطه بیدولتی، سودپرستی و بیعدالتی غرق شود.
از گفتمان لزوم برونسپاری حتی در آموزش(!)شرایطی حادث میشود که به موجب آن کمکم یک دولت عدالتمحور؛ ماهیتا تغییر اصالت میدهد و کار به جایی میرسد که رؤیت نداشتن نان شب، خیابان خوابی و نداشتن پول درمان و تحصیل در یک جامعه طبیعی میشود و همه در این شرایط از لزوم "کوپنهای دولتی و افزایش نهادهای خیریه" صحبت خواهند کرد!
شرایطی مثل همانچه در ایالات متحده آمریکا و اروپا نیز شاهدیم.
بایستی با هر توانی در مقابل هر تشویقی که میخواهد ساحت دولت ایرانی را از عدالت خارج کند و وجهای اقتصادی به این رفتار غلط بدهد، ایستاد.
چه اگر اینطور نباشد؛ مردم مثبتات زیادی را در زندگی خود از دست خواهند داد.
یادمان نرود که در پرتو "سکوتهای تلخ" بود که مثبتات بزرگی مثل قدرت خرید بالای دهه 90، نظارتهای قضایی و تعزیراتی بر بازار و قیمتها، هزینههای پایین دارو و درمان و... را از دست دادیم!
***
3 هشدار امنیتی به دانشجویان

علی ربیعی، دستیار اجتماعی رئیسجمهور طی یادداشتی در شماره سهشنبه گذشته روزنامه اعتماد نوشته است: مهمترین چالش امروز جامعه دانشگاهی، ناآگاهی سیاستگذاران از آرزوها، انگیزهها و سبک زندگی دانشجویان نسل جدید است. ارزشهای این نسل - مانند ارزشهای دو دهه اخیر - دگرگون شده، اما سیاستها همچنان بر قالبها و فرمولهای دهه شصت اصرار میورزند. نتیجه چنین رویکردی، تعمیق شکافها و افزایش تعارضهاست. پافشاری بر انتظارات ایدئولوژیک و فرهنگی، آن هم با بیتوجهی به تحول ارزشهای دانشجویان، موجب تضعیف کارکرد اصلی دانشگاه یعنی آمادهسازی جوانان برای ورود به جامعه شده است.
او همچنین با اشاره به اغتشاشات 3 سال قبل تصریح میکند: حضور و کنشهای اعتراضی دانشجویان در پاییز 1401 را نیز باید در همین چارچوب تحلیل کرد؛ جایی که نگاههای قدیمی توان درک رفتارهای پیشبینیناپذیر نسل تازه را نداشتند. امروز، ارزشهای دانشجویان آمیزهای از دغدغههای بقا، روحیه ابراز وجود، شالودهشکنی، میل به رهایی و استقلال است. اما دانشگاه، همچنان فاقد ساختار، سیاست و مدیریتی هماهنگ با این واقعیتهاست؛ شکافی که به یکی از جدیترین مسائل در رابطه میان دانشجو و دانشگاه بدل شده است.
او همچنین در بخش پایانی یادداشت خود نیز مینویسد: برخی سیاستهای جذب و آزادی عمل دانشجویان، نحوه بهکارگیری استادان و تعاملات داخلی دانشگاهها، روندی را رقم زده که به تدریج کارکردهای بنیادین این نهاد را تهی میکند. دانشگاه که باید بر محور رابطه استاد و دانشجو، زیرساختهای علمی و قواعد پژوهشی شکل بگیرد از ماموریت اصلی خود یعنی پرورش نظریهپردازانی که با تکیه بر دانش نو، موتور محرک توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشند، فاصله میگیرد.[2]
*"اغتشاشمحوری" یک ایده اصلی در نظریات علی ربیعی است که ما تبیین چرایی علت این امر را بر عهده خود آقای ربیعی میگذاریم!
چه اینکه علی ربیعی در ایام دولت روحانی و در حالی که سخنگوی دولت هم بود نیز پس از اغتشاشات آبان 98 از این نوشت که حکایت همچنان باقیست...[3]
ضمن اینکه باید به دانشجویان محترم تأکید کرد هرکس که از اغتشاش میسراید هرگز دلسوز آنها نیست!
ذکر این نکته درباره بخش اول اظهارات ربیعی ضروریست که همواره در یک اغتشاش باید بین درخواستهای درست و نادرست تفاوت قائل شد و اگرچه صورت اصلی کار یعنی "پنجه زدن به صورت قانون" و تحرک خیابانی غلط است لکن در نگاه مبنایی به علل اغتشاش حتما باید به این تفاوت توجه کرد.
تفاوتی که البته در کلام ربیعی نیست و همانطور که مشاهده میشود او عملا طوری تاریخ را روایت کرده که مد نظر "بانیان آشوب" است. به این صورت که گویا حتی رفتار زشت آن دانشجویانی که علیه مسئولان نظام شعار رکیک میدادند و علامتهای زشت نشان میدادند را هم با سکوت خود تقدیس کرده است!
این در حالی است که دانشجو تنها یک رده از قشرهای متکثّر جامعه است و همانند دیگران هیچ رجحانی در مقابل قانون و هیچ حقی برای ناامنسازی و بیادب بودن ندارد.
لذا در گام دوم باید باز هم به دانشجویان محترم گفت کسی که در مقابل رفتارهای غلط هم موضع خاصی ندارد دلسوز دانشجویان نیست.
اظهارات ربیعی مبنی بر اینکه ارزشهای دانشجویان دگرگون شده است هم سخنی پوپولیستی است زیرا کیست که نداند دغدغههای دانشجویان کنونی مثل بقا، روحیه ابراز وجود و شالودهشکنی و... همان دغدغههای دانشجویان دهه 60 و حتی قبل از انقلاب هستند.
دانشجویان محترم این را هم به عنوان سومین هشدار باید بدانند که پوپولیسم صرفا به اهداف خود توجه دارد و دلسوز آنها نیست.
و اما بخش دوم اظهارات ربیعی و آنجا که او بر لزوم موتور محرکه بودن دانشگاه و دانشجو تأکید دارد یک سخن درست است. لکن دقت کنیم که این موتور محرک هرگز با اشاره بزرگترها به اغتشاش، با عدم تمایز گذاری بین رفتارهای درست و غلط در محیط دانشگاه و با پوپولیسمی که همواره به دانشگاه و دانشجو به چشم یک ابزار سیاسی نگاه کرده روشن نخواهد شد.
در واقع بخش دوم اظهارات ربیعی مصداق "کلمة الحق یراد بها باطل" است. گزارهای دو بخشی که یک دانشجوی فکور و بصیر باید متوجه هر دو قسمت حق و باطل آن باشد و در کنار رسالت اصلی خود یعنی تحصیل؛ البته مسیر درستی را هم در قبال اجتماع و سیاست در پیش بگیرد.
***
پیوست اجتماعی دین و یک سؤال مهم از حوزههای علمیه

آیتا... صادق آملی لاریجانی طی سخنانی در نخستین جلسه درس خارج اصول فقه خود در سال تحصیلی جدید و در حوزه علمیه ولیعصر (عج) گفته است: نمیتوان با خواب یا برداشتهای سست، دین را تبلیغ کرد. تبلیغ باید اجتهادی و مستند باشد؛ همانطور که در فقه و به پشتوانه مبانی اصولی با دقت استنباط میکنیم.
به گزارش تسنیم، او همچنین میافزاید: روحانیت باید با دو بال «شناخت دین» و «عمل دینی» پرواز کند. هم باید در فهم کتاب و سنت بکوشیم و هم در اخلاق عامل باشیم.[4]
*با توجه به مشکلات روز کشور به ویژه در بحث اقتصادی و همچنین شرایط نه جنگ_نه صلح بایستی در اقتفای سخنان آیتا... لاریجانی، آغازگر این اقتراح سؤالگونه باشیم که روحانیت در قبال "پیوست اجتماعی دین" و شناخت و عمل دینی خود چه باید بکند؟
به هر روی پذیرفتهایم که اسلام ناب محمدی و تشیع و تفقه پیرامون آن هرگز یک مرام خانقاهی و انزواطلب نیست و علمای شیعه در کنار وجه دینی خود به اجتماعیات شهره بودند.
چه اینکه از سنت ائمه اطهار(س) در تلاش برای پایهگذار نظام دینی و توجه به امورات مهمه اجتماع که بگذریم؛ نگاهی به سلوک علمای سلف نیز مؤید این است که تأثیر آنها بسیار بیشتر از حیطههای محصور در مدارس علمیه و حجرههای علوم دینی بوده است و ارکان جامعه بیشتر به مناسبت فعالیتهای اجتماعی آن عالمان و مجاهدتی که برای اصلاح امر داشتهاند نسبت به آنها ابراز ارادت داشتهاند.
سؤال اینجاست که تکلیف اجتماعی طلاب و روحانیون در بحث مشکلات اقتصادی مردم و شرایط نه جنگ_نه صلح چیست و چه رفتارهایی را از سوی حوزه علمیه اقتضا میکند؟
صد البته پاسخ به این سؤال را باید خود روحانیون و عالمان بدهند لکن یک قدر متیقّن هم در این میان وجود دارد و آنکه ماهیت این رفتارها هرچه باشد اما باید منجر به اصلاح امورات جامعه شود.
به هر حال نیک میدانیم که اقتصاد ایران به بیماری سخت "گرانی بیقاعده" یا همان گرانی دلبخواهی متبلی است. بخشهای مهمی از قوانین اقتصادی رسما اجرا نمیشوند و شرایط نه جنگ_نه صلح نیز بر عمق این مشکلات افزوده است.
بینش دینی و عمل دینی ایجاب میکند که در شرایط پیشگفته شاهد اتخاذ رفتارهایی از سوی جامعه روحانیون باشیم که بتواند در سرجمع خود بر این زخمها مرهم بگذارد و چارهساز باشد. بویژه اینکه برخی محافل تحلیلی معتقدند رفع آلام اقتصادی در عبور از شرایط نه جنگ_نه صلح نیز تأثیر بسزایی دارد.
در این میان البته دقت کنیم که روحانیون و طلاب ایرانی به لحاظ معیشت و اقتصاد جزو ضعیفترین قشرهای جامعه هستند و این رویداد سبب شده که آنها از بن دندان متوجه عمق مشکلات اقتصادی باشند.
این زمینه شناختی میتواند در کنار وظیفه دینی حوزههای علمیه در قبال مشکلات روز جامعه منتج به ایفای نقشی سترگ و تأثیرگذار شود.
***
1_ https://irna.ir/xjVw6g
2_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/238432
3_ https://fa.shafaqna.com/?p=844657
4_ https://tn.ai/3406189