اگر یاد بگیرید به موقع احساسات خود را بروز دهید و در لحظات حساس خود را کنترل کنید، بر حالات درونی خود تسلط بیشتری خواهید داشت و از حالات درونی افراد دیگر هم بیشتر خبردار میشوید. بیشتر مواقع ترس ما از شنیدن نظرات انتقادی و منفی از اینجا ناشی میشود که انتقاد را مترادف طرد شدن، ایجاد دشمنی یا فاصله، دوست داشتنی نبودن یا نظیر اینها میدانیم.
اما اگر نگاهمان را نسبت به انتقاد تغییر دهیم و آن را بهترین روش برای خودشناسی و تغییر دادن خود و دگرگون ساختن نکات منفی رفتارمان بدانیم و مانند دستگاه متحول کننده و پاکسازی کننده روح و روان بدان نگاه کنیم، خودبهخود به پیشواز هر گونه انتقاد خواهیم رفت.
فرار از حقیقت تا آخر عمر!
بعضی از افراد طوری رفتار میکنند که مانع از این میشود دیگران به آنها درباره رفتارشان بازخورد بدهند و همین باعث میشود هیچ وقت به درستی نفهمند در نگاه دیگران چگونه به نظر میرسند، مثلاً مدیری که در برابر انتقاد حساس و پرخاشگر میشود یا دانشآموزی که موقع ارزیابی اشکش در میآید، هر دو کاری میکنند که همکاران یا معلمان، آنها را به حال خود رها کنند تا در مسیر اشتباه خود پیش بروند یا اینکه به آنها دروغ بگویند، چون میترسند انتقاد صادقانه و مستقیم فرد را در هم بشکند.
خودشیفتگی یا غرور زیاد نیز یکی دیگر از موانع است. آدمهای خودشیفته به شدت در ارزیابی خود جهتگیری دارند. این افراد به شدت از خودانگاره خویش طرفداری میکنند، حتی اگر این خود انگاره، انعکاسی از عدم ثبات روانی آنها باشد. کسانی را هم که انتقاد را مترادف طرد و دشمنی میدانند باید به این فهرست اضافه کرد. متاسفانه این فرار از حقایق گاهی تا آخر عمر ادامه پیدا میکند و فرد در حالیکه از خودش کاملا دور است با زندگی وداع میکند!
خودم را چگونه ببینم؟
معمولاً کسی ما را به طور مستقیم به نقد نمیکشد، مگر اینکه موقع بحث کردن باشد، چیزی از دهانش بپرد یا اینکه خود ما چنین درخواستی کنیم، بنابراین میتوانیم از یک عضو خانواده یا آشنای مورد اعتماد که نگاهی متعصبانه ندارد، درخواست کنیم صادقانه نظرش را بگوید و وجوه مثبت و منفی شخصیت ما را فهرست کند.
این کار کمی سخت است، چون ما معمولاً از مورد قضاوت قرار گرفتن فرار میکنیم، اما اگر میخواهیم تصویر دقیقتری از خودمان داشته باشیم این کار ضروری است. یک راه مطمئن برای اینکه خود را از نگاه دیگران ببینیم، ضبط و تماشای نوار ویدئویی از خودمان است، اما یادمان باشد این تصویر را از فیلتر خود انگارهمان تماشا میکنیم، یعنی باز هم این من هستم که خودم را تماشا میکنم.
همه ما دوست داریم احساس خوبی درباره خودمان داشته باشیم، اما از طرفی دوست داریم درباره خودمان بیشتر بدانیم، بنابراین برای برقراری تعادل بین داشتن احساس خوب و شناختن تصویری که از خود منعکس میکنیم، بهتر است با افرادی مشورت نماییم که هم بازخورد صحیح به ما بدهند و هم ما را به خاطر آنچه هستیم بپذیرند، نه به خاطر اثری که بر جای میگذاریم.
بزرگترین جذابیت!
در اینجا بد نیست اشارهای هم به عاملی داشته باشیم که من آن را «بزرگترین جذابیت» مینامم. بزرگترین جذابیت بر میگردد به «خود بودن». هر قدر بیشتر و بیشتر خودمان باشیم، جذابتر میشویم. انسان موجودی یکتا است. اگر بخواهد یکتا و منحصر به فرد بودن خود را با تقلید از دیگران، با شرطی شدگیها و با ادا درآوردن و نقاب زدن خدشهدار کند.
همه جذابیتهای خود را به تدریج از دست میدهد، بنابراین بهترین راه برای جذاب بودن، مورد توجه و مورد احترام بودن و نترسیدن از نگاه و قضاوت دیگران این است که خودمان باشیم و رفتارها و حرکات دیگران را دنبال نکنیم. شاید باورتان نشود، اما بیشتر ما آنقدر از خود حقیقیمان دور شدهایم که در ابتدا «خود بودن» برایمان سختترین کار است.
در نتیجه «خودبودن» را باید با تمرین و خودشناسی دوباره به دست آوریم. حتی بسیاری از اضطرابها و افسردگیها با خود بودن از میان میروند و به تدریج فرد شخصیت سالمتر و شکوفاتری پیدا میکند، شخصیتی که برایش موفقیت بیشتری به ارمغان خواهد آورد.
برای خواندن بخش اول- جذابیت خود را پس بگیرید- اینجا کلیک کنید.