ماهان شبکه ایرانیان

کیفیت خلقت آسمانها

آیا چنانکه در مورد زمین،احتمال دادیم که اراضی هفتگانه که در زبان برخی روایات با تعبیر«الارضین السبع »آمده است،منظور قسمتهایی از زمین است نظیر قاره ها که با تقسیم بندی قدیم،هفت اقلیم تعبیر می شده و در عرض هم بوده است،در مورد آسمانها نیز می توان چنین احتمالی داد که کنار هم قرار دارند و مجموعا مثل زمین،یک سطح کروی را تشکیل می دهند؟

آیا آسمانها در عرض هم قرار دارند یا برخی، بر روی برخی دیگر؟

آیا چنانکه در مورد زمین،احتمال دادیم که اراضی هفتگانه که در زبان برخی روایات با تعبیر«الارضین السبع »آمده است،منظور قسمتهایی از زمین است نظیر قاره ها که با تقسیم بندی قدیم،هفت اقلیم تعبیر می شده و در عرض هم بوده است،در مورد آسمانها نیز می توان چنین احتمالی داد که کنار هم قرار دارند و مجموعا مثل زمین،یک سطح کروی را تشکیل می دهند؟

ظاهرا این احتمال در مورد آسمانها درست نیست زیرا قرآن سترگ،در دو مورد، آسمانها را با تعبیر،«طباق »معرفی فرموده است:

ملک/3:

الذی خلق سبع سموات طباقا ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت .

آنکه هفت آسمان را تو در تو(طبقه طبقه)آفرید،در آفرینش خدای بخشاینده گوناگونی نخواهی یافت.

نوح/15:

الم تروا کیف خلق الله سبع سموات طباقا .

آیا ندیده اید چگونه هفت آسمان را بر رویهم(تو در تو)آفرید.

از کلمه طباق می توان فهمید که آسمانهای هفتگانه،رویهم قرار گرفته اند به طوری که بر هم منطبق می شوند،هفت طبقه اند تو در تو،نه هفت قطعه کنار هم،و به حسب ظاهر این آیات به دست می آید که آسمانها فوق یکدیگرند.دلیل دیگر اینکه در قرآن،از آسمانی با تعبیر السماء الدنیا ،نام می برد و برخی پنداشته اند که منظور آسمان دنیاست در حالیکه دنیا در اینجا صفت است یعنی پایین ترین آسمان،و از آن می توان دریافت که آسمانهای دیگر به ترتیب بالای این آسمان هستند و نسبت مکانی آنها به ما دورتر است.نکته دیگری که از آیات شریفه می توان دریافت اینست که:این ستارگانی که ما مشاهده می توانیم کرد،پایین تر از آسمان دنیا هستند،یعنی پایین ترین آسمان،بالاتر از این ستارگان،قرار دارد زیرا می فرماید:

صافات/6:

انا زینا السماء الدنیا بزینة الکواکب .

ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان آراسته ایم.بنابر آنچه از ظاهر این آیه به دست می آید،ستارگانی که زینت هستند،همان ها هستند که بالای سر ما،به چشم می خورند و آویزه های آسمان دنیایند و ربطی به آسمانهای دیگر ندارند،در نهایت می توان گفت که آسمان دنیا،شامل اینان می گردد و این ستارگان درون آن هستند،پس باید گفت آسمان دنیا بر فراز این ستارگان است و اینان را همچون چراغهایی از آسمان دنیا برآویخته اند.

فصلت/12:

و زینا السماء الدنیا بمصابیح و حفظا .

ما آسمان دنیا را به چراغها آراسته ایم و برای نگاهبانی.

بنابر این با آسمانهای دیگر ربطی ندارند وگرنه مناسبتر این بود که بفرماید: «زینا السموات ».

اما اینکه آیا آسمانهای دیگر،چگونه اند؟آیا ستارگانی دارند و ما نمی بینیم و یا ندارند،و اینکه خلقت آنها چگونه است،همه برای ما نادانسته است و از آیات چیزی در نمی توانیم یافت.

به دنبال آیه ی دوازدهم سوره ی گرامی فصلت،کلمات ...و حفظا آمده است چنانکه در آیه هفتم سوره مبارک صافات نیز،و در سوره ارجمند حجر آیه ی هفدهم،هم می فرماید:

حجر/17:

و حفظناها من کل شیطان رجیم .

و آنان را از هر شیطان رانده شده،در پناه گرفتیم.اینک می بینیم که در پی آن مطلب که ستارگان زینت آسمانند،مساله ی «حفظ آسمان ها»مطرح شده است آیا منظور از«حفظ »چیست و ستارگان در نگاهبانی آسمان ها،چه نقشی دارند؟

قبل از پاسخ به این پرسش ها،یادآور شویم که زینت بودن اختران،بدینمعنی نیست که تنها فایده ی آنان،همان زینت است،از آیات چنین چیزی دریافته نمی شود،آیات می فرمایند که اینان برای آسمان ها زینت هم هستند،و اینگونه آیات،دلالت بر حصر غایت نمی کنند،چنانکه در آیه ای می فرماید:

نحل/16:

و علامات و بالنجم هم یهتدون .

و نشانه هایی،و با ستارگان رهنمون یابند.که درمی یابیم:چنین نیست که تنها برای هدایت آفریده شده اند،بلکه این نیز فایده ای است که بشر-بویژه در زمان نزول وحی-در می یافته است.

حفظ آسمانها به چه معنی است؟

این مطلب به چند صورت در خور بررسی است:

1-حفظ به معنی ابقاء یعنی نگهداشتن از نابودی:فاطر/41:

ان الله یمسک السماوات و الارض ان تزولا و لئن زالتا ان امسکهما من احد من بعده،انه کان حلیما غفورا .

خداوند آسمانها و زمین را از نابودی باز می دارد و اگر نابود شدند،جز وی کسی بازشان نمی تواند داشت،او بردبار بخشاینده است.

شاید در آیه 255 سوره بقره،تعبیر:

بقره/255:

و لا یؤوده حفظهما .

(نگهداشت آسمان و زمین بر خدا گرانبار و سخت نیست)نیز به همین معنا باشد.

2-حفظ نظام،به معنای نگهداشت آسمان و اجرام علوی از ریزش و سقوط و در نتیجه هلاک اهل زمین و نابودی زمین:

حج/65:

و یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه .

و باز می دارد آسمان را از اینکه بر زمین فرود آید،مگر به فرمان وی،که این آیه شاید به همان معنای حفظ نظام از بهم خوردگی باشد.اما آیه ی:

صافات/7:

و حفظا من کل شیطان مارد .

دارای چه معنایی است؟

نخست به نظر می آید منظور این باشد که خداوند،آسمان و زمین را از اخلال شیطان ها در نظمی که دارند،حفظ می فرماید،بدینمعنی،«حفظ »،همان به معنای نگاهداشت از نابودی می شود یعنی نه تنها موجودات بی شعور،بلکه پدیده های شعورمند نیز نمی توانند نظام عالم را به هم بزنند.

این دریافت،در صورتی است که حفظ را مفعول مطلق فعل محذوف بدانیم:

و حفظناها حفظا .احتمال دیگر اینست که «حفظا»مفعول له باشد یعنی:

زینا السماء لاجل الحفظ .در اینصورت چنین برمی آید که اختران در آسمان،در طرد شیطان ها نقش دارند اما چه نقشی،برای ما درست قابل فهم نیست.در تایید این احتمال می توان آیات دیگری را نیز ذکر کرد:

صافات/8:

لا یسمعون الی الملا الاعلی و یقذفون من کل جانب .

از گروه فرازین(آسمانی)چیزی نمی توانند شنید و از هر سوی رانده می شوند.

شیطان ها برای شنیدن خبرهای غیبی و آگاهی از حوادث عالم به سوی آسمان بالا می رفتند و با نشستن در نشیمنگاههایی،«استراق سمع »می کردند.

جن/9:

و انا کنا نقعد منها مقاعد للسمع .و ما(جنیان)می نشستیم آنجا در جایگاههای(استراق)سمع.اما اینکه چگونه آنان بالای جو می توانند استراق سمع کنند، در قرآن بیان نشده است هر چند می توان وجوهی به صورت احتمال ذکر کرد. (1)

آنگاه در همین آیه ی 9 از سوره جن می فرماید:اما اکنون به گونه ای است که اگر کسی بخواهد استراق سمع کند،با شهاب طرد خواهد شد.

آیه ی دیگر:

انبیاء/32:

و جعلنا السماء سقفا محفوظا .

آسمان را سقف حفظ شده ای قرار دادیم.

برخی کسانی که کتابهایی به نام تفسیر نگاشته اند،می نویسند که منظور از«سماء»در این آیه،جو زمین است و این جو به گونه ای ساخته شده است که مانع ریزش سنگهای آسمانی به زمین می گردد بدینگونه که از نظر علمی اثبات شده است که هماره زمین از سوی آسمان سنگباران می شود اما این سنگها چون به جو می رسند[به علت سرعت و اصطکاک]به گاز تبدیل می شوند،لذا جو زمین «محفوظ »نامیده شده است.»در حالیکه بسیار روشن است که اگر این مطلب درست می بود می باید می گفت:«و جعلنا السماء سقفا حافظا»یعنی جو،حافظ زمین می شد نه محفوظ.

ظاهرا منظور از آسمان( سماء)،در این آیه دستکم این جو،نیست.بر حسب تعبیر قرآن، آسمان سقفی است که بر این جهان محسوس کشیده شده است و این جو،یا محفوظ از نابودی است یا محفوظ از سقوط و ریزش،که ظاهرا این معنا،مناسبتر است.زیرا خطر سقف،همان فرو ریختن است و این برای انسان شگفت انگیز است که روی سر او،چنان موجودات سترگی باشند و فرو نریزند.خداوند می فرماید:

رعد/2:

الله الذی رفع السموات بغیر عمد ترونها .

خداوند است آنکه فراز آورده است آسمانها را بی ستونی که(بتوانید)دید.

در تفسیر این آیه دو وجه،تصور می شود:

1-منظور از«بغیر عمد ترونها»اینستکه «ستون مرئی »وجود ندارد، یعنی «ترونها»صفت «عمد»است.گویا بدین مضمون روایتی نیز وجود دارد.بر حسب این تفسیر،ممکن است ستون برای آسمان وجود داشته باشد اما دیدنی نیست.-ترونها، جمله ی معترضه است،یعنی خدا آسمانها را بدون ستون برفراز کرد و شما می بینید که اصلا ستونی وجود ندارد.

به هر حال،هر دو تفسیر،قابل تصور است و ظاهرا مانعی برای تصور هیچیک از دو وجه وجود ندارد.

نتیجه:از نکاتی که قرآن درباره ی آسمانها بیان کرده است،این است که آسمانها از سوی خدا از نابودی و سقوط حفظ می شوند.

پی نوشت:

1- در بحثهای بعدی توضیحی در این باره خواهد آمد

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان