از گزارش های معتبر تاریخی، چنین به دست می آید که سه روز قبل از شهادت امامحسین علیه السلام (در روز هفتم محرّم)، دستوری از عبیدالله بن زیاد از این قرار بهعمر بن سعد ابلاغ شد: «بین حسین و آب، فاصله انداز و مگذار که قطره ای از آنبنوشند». او این عمل را نوعی انتقام در مقابل بستن آب بر عثمان تلقی کرد!(1)
ابن سعد به مجرد دریافت این دستور، عمرو بن حجاج را با پانصد سوار، مأمور مراقبتاز رودخانه فرات، به منظور جلوگیری از دسترسی امام علیه السلام و یارانش به آب کرد.در این سه روز، امام علیه السلام و یارانش از راه های مختلف، سعی در دسترسی به آبداشتند؛ زیرا تحمل تشنگی در آن بیابان سوزان - به ویژه برای زنان و کودکان - بسیارطاقت فرسا بود.
در برخی از گزارش ها چنین آمده است: امام حسین علیه السلام در محدوده اردوگاهخود اقدام به حفر چاه هایی کرده بود؛ اما وقتی گزارش آن به ابن زیاد رسید، او دستورشدت عمل بیشتر و ممانعت از حفر چاه را به ابن سعد ابلاغ کرد.(2)
همچنین گزارشی از حمله شبانه حضرت عباس علیه السلام به همراه سی سوار و بیستپیاده به پرچمداری نافع بن هلال، به فرات، در منابع معتبر نقل شده است. آنان پس ازدرگیری با گروه عمرو بن حجاج، موفق به پر کردن بیست مشک آب شدند.(3)
برخی از گزارش ها حکایت از ریختن آب از سوی امام علیه السلام بر چهره خواهرشزینب سلام اللّه علیها در روز عاشورا دارد؛ زیرا وقتی او اشعار آن حضرت مبنی برنزدیک بودن شهادتش را شنید، از حال رفت.(4) این گزارش، دلالت بر وجود آب در شبعاشورا می کند.
علامه مجلسی در بحارالانوار، مسئله عدم وجود آب را در صبح روز عاشورا - حتی برایآشامیدن - با صراحت بیشتری مطرح می کند. در این گزارش، چنین آمده است:
«سپس امام علیه السلام به اصحاب خود فرمود: برخیزید و آب بنوشید که آخرین آذوقهشما از دنیاست و وضو بگیرید و غسل کنید و لباس های خود را با آن بشویید تا کفن هایشما باشد. آن گاه، امام علیه السلام نماز صبح را با آنان به جماعت خواند».(5)
از گزارش های مربوط به روز عاشورا چنین استفاده می شود که پس از تمام شدن اینذخیره آبی، دیگر دسترسی به آب میسر نشد و امام علیه السلام، یاران و خاندانش، در آنگرمای طاقت فرسای کربلا، تا هنگام شهادت، علاوه بر مبارزه سنگین با دشمن، با تشنگیشدید نیز دست به گریبان بودند.
علامه مجلسی در ادامه گزارش خود سخن از ریشخند یکی از لشکریان عمر بن سعد به نامتمیم بن حصین خزاری به میان آورده که می گوید:
«ای حسین و ای یاران حسین! آیا به آب فرات نمی نگرید که چگونه همانند شکم مارمی درخشد؟ به خداوند سوگند! از آن قطره ای نخواهید آشامید تا آن که مرگ رادریابید».(6)
حر نیز در روز عاشورا و در هنگام نصیحت به کوفیان، آنان را به جهت ممانعت ازدسترسی امام علیه السلام و یارانش به آب فرات، توبیخ کرد.(7)
همچنین گزارش تلاش امام علیه السلام برای به دست آوردن آب و ممانعت شمر از آن وریشخند او به آن حضرت و نفرین امام علیه السلام بر او، در برخی از منابع آمدهاست.(8)
علامه مجلسی نقل می کند که حضرت عباس علیه السلام از طرف امام علیه السلام مأمورشد تا برای اطفال و کودکان حرم آب بیاورد و همان گونه که مشهور است، حضرت عباسعلیه السلام موفق به آوردن آب نشد و در راه بازگشت، به شهادت رسید.(8)
از سوی دیگر، از مطالعه فراز و نشیب های حماسه کربلا، به روشنی آشکار می شود کهامام حسین علیه السلام در جریان نهضت عاشورا، همواره «نگاهی به آسمان» داشته؛ بدوناین که از «نگاه زمینی» غافل باشد؛ به طوری که «عقلانیت و تدبیر»، در رفتارها وتصمیم گیری های امام حسین علیه السلام به روشنی قابل مشاهده است.
نمونه این کار هنرمندانه امام حسین علیه السلام، جریان آب و عطش روز عاشوراست.امام حسین علیه السلام، گروه هایی را برای پر کردن مشک های آب می فرستاد و حتی برایپیش بینی های لازم در موقعیت بحران، اقدام به حفر چاه کرد. او و یاران و خاندانش،از آب به دست آمده، برای نوشیدن، وضو و غسل استفاده می کردند. علت این که از آببرای وضو و غسل استفاده می کردند، این بود که از نظر شرعی، با وجود آب، تیمم جایزنیست و این گونه که شواهد تاریخی نشان می دهد، فراهم کردن آب، مشکل بود؛ ولی محالنبود؛ به طوری که حتی در روز عاشورا و در گرماگرم جنگ، باز هم حضرت عباسعلیه السلام آماده می شود تا یک بار دیگر آب بیاورد.
گویاترین تحلیل در این واقعه، این است که سه نگاه «آسمانی، زمینی و تاریخی»، باهم گره می خورند. از نگاه آسمانی، اوج ایثار، رضا و تسلیم به درگاه پروردگار واطاعت از امام معصوم، تحقق یافت. از نظر زمینی، اوج عطوفت و مهربانی در میان اولیایالهی و کودکان خاندان امام، نشان داده شد و از نظر تاریخی نیز یکی از شدیدترینصحنه های قساوت دشمنان به نمایش گذاشته شد؛ به طوری که حتی از رسیدن آب به کودکاننیز جلوگیری کردند.
1.بلاذری، انساب الاشراف، ج 3، ص 180.
2.ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج 5، ص 91.
3.وقعة الطّف، ص 152.
4.تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 244.
5.بحارالانوار، ج 44، ص 317.
6.همان.
7.انساب الاشراف، ج 3، ص 189.
8.ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 86.
9.بحارالانوار، ج 45، ص 41 و 42.