ماهان شبکه ایرانیان

نگاهی به تاریخ کوهنوردی - از کنجکاوی برای پیدا کردن ارواح تا حمله به قله‌های بلند

بالا رفتن از کوه یا همان کوهنوردی، ورزشِ رسیدن، یا دست کم تلاش برای رسیدن، به نقاط مرتفع کوهستانی است و هدف اصلی از آن هم لذت بردن از صعود است.

 کوهنوردی

بالا رفتن از کوه یا همان کوهنوردی، ورزشِ رسیدن، یا دست کم تلاش برای رسیدن، به نقاط مرتفع کوهستانی است و هدف اصلی از آن هم لذت بردن از صعود است. 

اگرچه این اصطلاح خیلی وقت‌ها برای پیاده‌روی به سوی ارتفاعات کوه‌های نه چندان بلند به کار می‌رود که کمتر با مشقت همراه است، اما درست‌تر این است که از آن برای صعودهایی استفاده شود که منطقه و آب و هوا چنان خطرناک است که برای ایمنی، حتما باید میزان خاصی تجربه و سابقه قبلی داشت. در حقیقت، کوهنوردی برای کسانی که تمرین لازم را نداشته‌اند، تفریح خطرناکی است.

بالا رفتن از کوه با بقیه ورزش‌هایی که در طبیعت  با تلاش و مبارزه همراه است، تفاوت دارد. هیجان کوهنوردی از محک خوردن اراده، کاردانی، زیرکی، قدرت، توانایی و استقامت فرد تا بالاترین حد، آن هم در شرایطی که خطر جزء جدایی‌ناپذیر شرایط است، ناشی می‌شود.

این کار خیلی بیش‌تر از ورزش‌های دیگر، یک فعالیت گروهی است که در هر مرحله‌ای از آن، هر فرد هم حامی گروه است و هم توسط آن حمایت می‌شود.

برای اغلب کوهنوردها، لذت صعود فقط در فتح قله نیست بلکه در تماس با عظمت طبیعت، افزایش دایمی مهارت و رضایت روحی و فیزیکی است که بعد از تلاش بسیار سخت به دست می‌آید.

کوهنوردی

تاریخ

اولین تلاش‌ها برای رسیدن به قله کوه‌ها، انگیزه‌ای غیر از ورزش داشتند: برای ساختن قربانگاه یا دیدن این که ارواح واقعا در ارتفاعات ممنوعه رفت و آمد می‌کنند، برای تماشای دورنمایی از ملک خود یا زمین همسایه‌ها، و یا مشاهدات هواشناسی و زمین‌شناسی.

قبل از دوران مدرن، در تاریخ تنها موارد معدودی از تلاش برای رسیدن به قله تنها به منظور فتح آن ثبت شده. در قرن هجدهم میلادی، تعداد روزافزونی از فیلسوفان طبیعی –دانشمندان زمانه خود- شروع به بالا رفتن از آلپ به منظور مشاهدات علمی کردند.

مناطق اطراف «شامونی» فرانسه نیز به طور خاص آن‌ها را جذب خود می‌کرد چون یخچال‌های طبیعی فوق‌العاده‌ای در کوه «مون بلان» (کوه سپید) دارد.

اما کوهنوردی به عنوان ورزش مدرن امروزی، وقتی زاده شد که دانشمندی جوان اهل ژنو به نام «هورس بندیکت دو سوسور» در اولین سفرش به شامونی در 1760، مون بلان را بلندترین قله در اروپا دید (در حقیقت دومین کوه مرتفع اروپا است) و مصمم شد که یا از آن بالا برود و یا خودش مقدمات صعود از آن را برای دیگران مهیا کند. 

در میانه‌های قرن نوزدهم میلادی، سوییس انجمن راهنماها را درست کرد که به کمک آن، کوهنوردی تبدیل به یک ورزش برجسته شد و آن‌ها سردمدار فتح یک به یک قله‌ها در اروپای مرکزی شدند.

با صعود به اندک ارتفاعات باقی‌مانده در آلپ، کوهنوردها در اواخر قرن نوزدهم میلادی متوجه رشته کوه‌های آند در آمریکای جنوبی، رشته کوه‌های راکی در آمریکای شمالی، قفقاز (بلندترین کوه اروپا)، قله‌های آفریقا و در نهایت هیمالیا و آکونکاگوا در آند (بلندترین قله خارج از آسیا) شدند.

راه برای فتح‌های بزرگ‌تر باز می‌شد اما نیم قرن طول کشید تا آخرین سنگر، قله اورست، در هیمالیا فتح شود. 

همین‌طور که قرن بیستم میلادی می‌آمد، کوهنوردی شخصیت واقعی خود را در عرصه بین‌المللی نشان می داد. اتریشی‌ها، چینی‌ها، انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها، آلمانی‌ها، هندی‌ها، ایتالیایی‌ها، ژاپنی‌ها و روس‌ها به طور روز افزونی متوجه فرصت‌هایی می‌شدند که در بزرگ‌ترین سلسله کوه‌های دنیا، هیمالیا، و مناطق اطرافش وجود داشت. 

بعد از جنگ جهانی اول، بریتانیایی‌ها اورست را به عنوان هدف اصلی خود تعیین کردند. در همین حال، کوهنوردهایی از دیگر کشورها در صعود به دیگر قله‌های بلند هیمالیا موفقیت‌های چشمگیری به دست می‌آوردند.

کوهنوردی

نیازهای تکنیکی

در حالی که برای یک کوهنورد کامل لازم است که در هر 3 بخش این ورزش –پیاده‌روی در مسیرهای طولانی، بالا رفتن از صخره‌ها و تکنیک حرکت روی برف و یخ- سررشته داشته باشد، هر کدام از این بخش‌ها کاملا با هم متفاوت هستند، ضمن این که هر دسته در خود نیز تنوع زیادی دارد؛ و حتی ماهرترین کوهنوردها نیز در هر کدام از این بخش‌ها قابلیت‌های متفاوتی دارند. 

کوهنوردهای خوب آن‌هایی هستند که در این رشته‌های متفاوت به تعادل برسند، تعادلی که با توانایی‌های فیزیکی و روحی خودشان همخوان باشد.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان