ماهان شبکه ایرانیان

نمایشگاه عکس لوتی ها در منهتن

گالری آرته میزبان عکس‌های «علی رنجبران» است. در این نمایشگاه ۱۰ عکس ۱۰۰ در ۷۰ رنگی به نمایش درمی‌آید. عنوان این نمایشگاه «لوتی‌ها در منهتن» است. علی رنجبران علاوه بر متنی که برای این نمایشگاه نوشته، گفتگویی هم انجام داده است. با بنیتا همراه باشید.

گالری آرته میزبان عکس‌های «علی رنجبران» است. در این نمایشگاه 10 عکس 100 در 70 رنگی به نمایش درمی‌آید. عنوان این نمایشگاه «لوتی‌ها در منهتن» است. علی رنجبران علاوه بر متنی که برای این نمایشگاه نوشته، گفتگویی هم انجام داده است. با بنیتا همراه باشید.

گالری‌ها این روزها پررونق‌اند. مخصوصاً گالری‌هایی که آثار عکاسی به نمایش گذاشته‌اند. هفته‌ی پیش نیز برخی از زنان سینمای ایران در نمایشگاه 26 زن عکاس حضور داشتند. مطلب مربوط به این خبر را می‌توانید در بنیتا بخوانید.

لوتی‌ها، کلاه‌مخملی‌ها یا جاهل‌ها را بعضی وقت‌ها می‌توان در گوشه و کنار شهر دید. گویا از دل تاریخ سر برآورده‌اند. هیچ تناسبی با شهر شلوغ و تکنولوژی زده‌ی امروز ندارند. خوشان دم از سنت می‌زنند اما از اولین یادگارهای ورود مدرنیسم به ایران هستند که در این روند کت‌وشلوار بر تنشان رفته. لوتی‌ها از مظاهر دست‌نخوردۀ تقابل ذاتی جریان مدرنیسم و سنت‌های ایرانی‌اند. اکنون این تضاد یا تقابل دستمایه‌ی کار یک عکاس شده است، علی رنجبران.

نمایشگاه عکس لوتی ها در منهتن

رنجبران در مورد نمایشگاهش نوشته است:«مدرنیسم تحفۀ ازآب‌گذشتۀ میسیونرهای کمپانی هند شرقی در اواخر قاجار و دانش‌آموختگان بازگشته از  فرنگِ دوران پهلوی اول بود. تحفه‌ای که همیشه فرنگی باقی ماند و هیچ‌گاه ایرانی نشد. چرا که ما به‌جای مدرن شدن در واقع تنها مدرنیزه شده‌ایم. یک سوءتفاهم بزرگ؛ که در تغییر شکل  شهر و شهروند در خلال زمان خودنمایی می‌کند.»

نمایشگاه عکس لوتی ها در منهتن

او در ادامه می‌نویسد: »خانه‌باغ‌ ایرانی را با معماری فرنگی کورکورانه تاخت زده‌ایم، انبوه‌سازی و تکرار کسالت‌بار نقش‌مایه‌های بتنی و آهنی را به‌جای آن نشانده‌ایم و هر روز الگوهای غریبه با چشم‌اندازهای این سرزمین را به نظاره نشسته‌ایم... نمونه‌ای از این جریان افراطی را می‌توان در غرب تهران و آسمان‌خراش‌های نوظهورش دید؛ یک رونوشت ناسازگار از جریانی که یک قرن پیش از محله منهتن در نیویورک و آسمان‌خراش‌های بلندش آغاز شد.»

این عکاس گفتگویی نیز در مورد نمایشگاهش انجام داده که بخش‌هایی از آن را می‌خوانید.

علی رنجبران

علی رنجبران

«من در آثار این نمایشگاه به دنبال تقابل میان سنت و مدرنیته نبودم و در حقیقت به دنبال همانندسازی میان اجزا بودم که در آثار قابل مشاهده است. می‌خواستم بین پرسوناژها و ساختمان‌ها دوره زمانی را نشان دهم که در آن جریان مدرن به‌صورت فراگیرتری به ایران وارد شد و به‌صورت جدی روی شکل زندگی مردم تأثیر گذاشت. زمانی که لات‌ها و لوتی‌ها تبدیل می‌شوند به کت‌وشلوارپوش‌هایی با پوشش کلاه‌مخملی و یقه آرشال و به یک‌باره قبا و پوشش گذشته خود را رها می‌کنند.

وی ادامه داد: «این پرسوناژها در ظاهر اشاره‌ای به سنت دارند اما در پس این اشاره زمانی مخاطب با جریان اثر مواجه می‌شود. این سنت رنگ باخته و بی‌معنی است و مدعیان سنتی بودن در آن به شکلی مدرنیزه شده‌اند. چیزی که در درونشان رخ داده و در درونمان رخ می‌دهد و این نوع پوشش چیزی است که از بیرون به ما اعمال شده و ما نوسازی شده‌ایم و با ظاهری تقلبی و فیک مدعی سنت هستیم.»

او با اشاره به شباهت بخش‌هایی از غرب تهران به منهتن نیویورک ادامه داد: «این‌ها دستاوردهای ما از مدرنیسم است که من بارها از خودم پرسیده‌ام به چه کار ما می‌آید و اساساً این تغییرات با چشم‌اندازهای فرهنگی ما بیگانه است.»

رنجبران به شیوه‌ی عکاسی و کادربندی خود و قرار دادن پرسوناژهایش در مرکز قاب‌هایش گفت: «من می‌خواستم نخی وجود داشته باشد که تک‌تک این عکس‌ها را به هم متصل کند. برای چیدمان مدل‌های مختلفی را در ذهن داشتم که صورت دادن همه آن‌ها امکان‌پذیر نبود و در نهایت باید انتخاب می‌کردم.متوجه شدم که قواعد تصویر پهنه کلاسیک به درد این آثار نمی‌خورد و بهتر است فارغ از توجه به مسائل سوژه‌ها در وسط کادر قرار بگیرند تا حضورشان در برابر این سازه‌ها حس شود و ارتباطی بین آن‌ها شکل بگیرد. این سازه‌ها و پرسوناژها بلافاصله در یک خط و در مسیر یکدیگر دیده می‌شوند و می‌خواستم با این چیدمان یک جنس از فاصله زمانی را شکل دهم که در آن سوژه‌ها به یکدیگر نزدیک باشند و در یک نظر هردوی آن‌ها در یک مسیر دیده شوند.»

این عکاس در مورد وجود تنالیته ی خاکستری در عکس‌هایش اظهار داشت: «خاکستری رنگ سردی است و به عنوان یک نماد بیان‌گر فضای نا به هنجاری است که این آدم‌ها تولید کرده‌اند. من تمام این عکس‌ها را در روزهای ابری ثبت کرده‌ام و از طرفی یک نوع خنثایی در چهره کاراکترها وجود دارد. من نمی‌خواستم که این کاراکترها فیگور بگیرند و با خنثی کردن آن‌ها از ژست و فیگور اضافات آن‌ها را گرفتم به همین دلیل این پروژه شش ماه به طول انجامید.»


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان