بامداد جمعه، 15 شعبان سال 255 هجری قمری بود. آن روز دوازدهمین اختر تابناک آسمان امامت، حضرت حجة بن الحسن المهدی (علیه السلام) در خانه ی امام عسکری در شهر « سامرّاء » (سرّ من رأی) دیده به جهان گشود و جهان با مقدم مبارکش پرنور و غرق در شادی گشت. (1)
پدر آن حضرت، امام حسن عسکری، یازدهمین امام معصوم بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. مادرش دختر یشوعا، نوه قیصر پادشاه روم، از با فضیلت ترین زنان آن روز به شمار می رفت. او از جهت مادری به یکی از حواریون حضرت عیسی (علیه السلام) به نام شمعون بن حمون بن الصفا، وصی آن پیامبر الهی منتسب می گشت.این خانم بزرگوار را نرجس، ریحانه، سوسن، صَیقل، صَقَیل، حَدِیثه، حَکیمه، مَلیکه، ریحانه، خَمط و امّ محمد نامیده اند. (2)
علامه طبرسی (م 548) نوشته است: « در شب نیمه شعبان سال 255 هـ.ق در نزدیکی فجر صادق، بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پا به عرصه وجود گذاشت و جهان را به قدوم خویش متبرک گردانید. این طفل کوچک با عنایات خداوند از حکمت و برهان قاطعی برخوردار بود؛ همانند یحیای پیامبر (علیه السلام) که به زکریا داده شد.
او در طفولیت منصب نبوت را به همراه داشت و هم چون عیسی (علیه السلام) که به مریم (علیها اسلام)عنایت گردید: (آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً)؛ (3) ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر مؤمنان (علیه السلام) و دیگر ائمه (علیهم السلام) بر ولادتش تصریح نموده اند و احادیث متواتری از آنان وجود داردکه جای شک باقی نمی ماند. مادرش کنیزی بود که « نرجس » نام داشت. وی دختر یشوعا، فرزند قیصر پادشاه روم بود که از ناحیه مادرش [ملیکه] به یکی از حواریون حضرت عیسی (علیه السلام) منتهی می گردد. » (4)
ولادت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در منابع اهل سنت
در بسیاری از مصادر عامه ولادت، جایگاه، زمان، اسم پدر و مادر و دیگر خصوصیات امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به تفصیل آمده است که به مناسبت های مختلف از آن ها بهره خواهیم برد. در این قسمت چگونگی ولادت آن بزرگوار را به نقل از بعضی مصادر اهل سنت ذکر می کنیم:
• سلیمان قندوزی حنفی می نویسد: « حکیمه، دختر [امام] محمد جواد و عمه ی ابومحمد [امام] حسن عسکری – رضی الله عنهما – است. او [امام] حسن عسکری را دوست می داشت و برایش دعا می کرد و از خدا می خواست تا فرزندش به دنیا بیاید و او را ببیند. چون شب نیمه شعبان 255 هـ.ق فرا رسید، حکیمه خاتون به منزل [امام] حسن عسکری وارد شد. پس از ملاقاتی کوتاه، [امام] عسکری به عمه اش فرمود: امشب جهت کار مهمی در نزد ما بمان. حکیمه در منزل ماند. چون صبح نزدیک شد، حال نرجس [همسر امام عسکری] دگرگون شد. حکیمه نزد او نشسته بود. فاصله ای نشد که فرزند پربرکتی را به دنیا آورد. او پسرِ تازه ولادت یافته را که ختنه شده بود به نزد پدر آورد. پدر او را گرفت و دستش برپشتش کشید. سپس چشمان او را نوازش داد. بعد زبان خویش را در دهان فرزندش نهاد. اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ گفت. آن گاه فرمود: عمه جان! او را به نزد مادرش ببرید. حکیمه آن مولود مبارک را به مادرش نرجس داد. حکیمه خاتون می گوید: به خانه خویش رفتم و برگشتم. مولود تازه به دنیا آمده را در نزد پدر دیدم، در حالی که در پارچه ای زرد پیچیده شده بود. زیبایی و نور او جاذبه خاصی را ایجاد کرده بود، به طوری که عشقِ به او همه ی قلب مرا فرا گرفت. از [امام] عسکری پرسیدم: سرورم! شما از ولادت این فرزند باخبر بودید؟ فرمود: ای عمه! این همان پیشوای منتظری است که قبل از ولادتش به ما بشارت داده شده بود.
در آن هنگام حکیمه به شکرانه ی آن نعمت بزرگ به سجده افتاد و از خدا تشکر کرد ». (5)
• سبط ابن جوزی حنفی، از دیگر علمای بزرگ اهل سنت در فصل « فی ذکر الحجة المهدی » نوشته است: « نام والای او محمد، فرزند حسن عسکری (علیه السلام) است و کنیه اش « ابوالقاسم » است. او را « صاحب الزمان، القائم المنتظر » می نامند و آخرین امام می باشد ». (6)
• شبراوی شافعی گفته است: « امام یازدهم « حسن خالص » (7) است که مقلّب به « عسکری » می باشد. در بزرگی و شرافت او همین بس که امام مهدی (علیه السلام) از فرزندان ارزشمند اوست. (8)
• ابن حجر عسقلانی شافعی [متوفای 852 هـ.ق] می نویسد: « جعفر بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب الحسینی أخو الحسنی الذی یقال له العسکری و هو الحادی عشر من الائمة الامامیة و والد محمد صاحب السرداب...؛ در معرفی جعفر بن علی... می گوید: او برادر حسن معروف به عسکری است، حسن عسکری (علیه السلام) امام یازدهم از امامان دوازدهم مذهب امامیّه است که او پدر محمد صاحب سرداب بوده است ». (9)
• محمد بن احمد مالکی مشهور به « ابن صبّاغ » نوشته است: « ابوالقاسم، محمد، حجت فرزند حضرت حسن عسکری (علیه السلام) است. او در شهر سامرّا در نیمه ماه شعبان 255 هـ.ق دیده به جهان گشود ». (10)
آیة الله صافی گلپایگانی در کتاب خود بیش از شصت مصدر از منابع اهل سنت را ذکر کرده است که همگی به ولادت حضرت مهدی، فرزند امام عسکری (علیه السلام) اعتراف نموده اند. (11)
چگونگی ولادت
« حکیمه خاتون »، دختر امام جواد (علیه السلام) گفته است: عصر روز چهاردهم شعبان، امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا به خانه ی خود جهت افطار دعوت کرد. به هنگام مغرب نماز خویش را خواندم و سپس افطار کردیم. خواستم به خانه بازگردم که فرمود: عمه جان! امشب در منزل ما بمان. زیرا امشب خداوند منّان به ما فرزند گران قدری خواهد داد که به واسطه او حیات جدیدی به جهانیان داده خواهد شد. علم و ایمان و هدایتش همه ی اهل زمین را فرا خواهد گرفت، بعد از آن که ضلالت و گمراهی در میان آنان شایع شده باشد. حکیمه خاتون پرسید: این فرزند از چه کسی به دنیا خواهد آمد؟ امام فرمود: از نرجس خانم. عرض کردم: من هیچ گونه آثاری در او نمی بینم. در آن هنگام امام عسکری (علیه السلام) تبسمی کرد و فرمود: آن چه را گفتم همان می شود.
حکیمه می گوید: در نزد نرجس نشستم. گویا درد کمی را احساس کرد. سؤال کردم: خانم عزیز! وضع شما دیشب چگونه بود؟ پاسخ داد: شما، خانم بزرگ وار و سرور من و بزرگ تر اهل بیت ما هستید. سپس نرجس خانم گفت: مگر چه شده است؟ حکیمه خاتون جواب داد:
یا بُنَیّةَ! إنّ اللهَ – تبارکَ وَ تَعالی – سَیَهِبُ لکِ فی لَیلَتکِ هذه غلاماً سَیِّداً فی الدنیا و الآخرةِ؛
دخترم! خداوند – تبارک و تعالی – به زودی امشب به شما فرزند پسری عنایت خواهد کرد که او سرور همه ی مردم، در دنیا و آخرت خواهد بود.
حکیمه در ادامه می گوید: آن گاه به جایگاه خویش جهت استراحت شبانه رفتم. نیمه شب برای نماز شب و ادای نافله برخاستم و نماز خواندم و نرجس را دیدم که در آرامش کامل، در خواب است. فاصله ای نشد که او هم بلند شد. نماز شب خواند و نشست و وضعیتش عادی بود. من به تردید افتادم که نکند آن چه را حجت خدا فرموده است تحقق پیدا نکند. ناگاه صدای امام عسکری (علیه السلام) بلند شد:
لاتَعجَلی یا عمّة! فَإِنَّ الأَمرَ قَد قَرُبَ؛
عمه جان بی صبری نکن! به دنیا آمدن حجت خدا نزدیک است. (12)
در آن هنگام حکیمه خاتون سوره ی سجده و یس را تلاوت کرد (13) که درد زایمان بر نرجس خانم روی آورد. حکیمه پرسید: خانم! دردی احساس می کنید؟ پاسخ داد: بلی. پارچه ای را بر رویش انداخت که همه بدنش را فرا گرفت. حکیمه خاتون گفت: فاصله ای نشد که هاله ای از نور، اطراف نرجس خانم را حلقه زد. پس از چند لحظه متوجه شدم حجت خدا (علیه السلام) با بدنی طاهر و پاکیزه، به دنیا آمد در حالی که مواضع هفت گانه را بر روی زمین گذاشته است و سجده می کند. حکیمه خاتون امام عسکری (علیه السلام) را صدا کرد. او هم خود را به سرعت رساند و بعد دوازدهمین حجت حق را بر روی سینه گرفت و به سینه خویش چسبانید. سپس زبان خود را در کام فرزندش قرار داد. دستش را بر روی چشم ها و گوش ها و مفصل هایش کشید. آن گاه رو به فرزند خردسالش کرد و از او خواست تا سخن گوید که ناگاه آن حجت بزرگ حق، زبان به شهادتین گشود و گفت: أشهد أن لا إله إلّا الله وحده لا شریک له و أشهد أنّ محمّداً رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم). بعد بر امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) و دیگر امامان معصوم درود فرستاد تا به امام عسکری (علیه السلام) رسید. گویا در برابر عظمت پدر آرام گرفت و از ادامه سخن خودداری کرد. سپس حکیمه خاتون به دستور امام عسکری (علیه السلام) او را به نزد مادرش برد تا سلام و درود بر او فرستد که این کار انجام شد. سپس او را نزد پدر برگرداند.
حکیمه خاتون اضافه کرده است: صبح گاهان برای خبرگیری و تهنیت بیشتر، خدمت امام عسکری (علیه السلام) رسیدم، لکن نوزاد معصوم و حجت دوازدهم را ندیدم. با تعجب عرض کردم: فرزند شما کجاست؟ فرمود: او همانند موسی بن عمران (علیه السلام) است که خداوند سبحان او را بعد از ولادت در پیش خود چند گاهی حفظ نمود و سپس او را به مادرش برگرداند. روز هفتم شد، خدمت امام زمان خویش رسیدم. سلام کردم و خدمتش زانو زدم و بر زمین نشستم. دیدم آن حجت الهیِ خردسال را در پارچه ای پیچیدند و نزد ما آوردند. همانند روز اول در برابر خداوند حمد و ستایش کرد و بر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیه السلام) درود فرستاد تا به نام پدر خویش رسید و توقف کرد. بعد هم آیه ی شریفه ذیل را تلاوت کرد:
(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ * وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ)؛ (14)
اراده کردیم ما مستضعفان جهان را نعمتی گران قدر و ارزش مند عنایت کنیم و آنان را پیشوای دیگران سازیم و وارثان خود گردانیم و به آنان در روی زمین قدرت بخشیم و به فرعون و هامان و سپاهیانشان، آن چه را از آن ها بیم داشتند، نشان دهیم. (15)
در روایات دیگر آمده است: آن گاه که به دنیا آمد و جهان را به نور خویش منوّر ساخت، بر بازوی راستش نوشته شده بود:
(جاءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ الباطِلُ إِنَّ الباطِلَ کانَ زَهُوقاً)؛
با آمدن حق، باطل نابود گردید، همانا باطل از بین رفتنی است. (16)
او ابتدا به سجده افتاده و شهادتین گفت و بر یکایک ائمه ی معصومین (علیهم السلام) درود فرستاد تا به نام خود رسید و چنین دعا کرد:
اللهّمُّ أنجِزلِی وَعدِی وَ أَتمِم لِی أَمرِی وَ ثَبِّت وَطأَتِی وَاملأِ الأَرضَ بِی عَدلاً وَ قِسطاً؛ (17)
بار خدایا! آن چه به من وعده دادی تحقق بخش و کار بزرگم را در پرتو عنایات خودت به ثمر رسان. بارالها! در قیام پرشکوه وآسمانی ام برای برانداختن بیداد و ستم و استقرار کامل عدالت در سراسر گیتی، گام هایم را استوار نما و با دست من زمین را از عدل و داد لبریز گردان.
پس از آن سر از سجده برداشت و آیه شریفه ی ذیل را تلاوت کرد:
(شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ * إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ)؛ (18)
خداوند سبحان بر یگانگی خود گواهی می دهد و هم چنین فرشتگان و دانشمندان بر برپاداشتن عدالت او گواهی می دهند که نیست معبودی مگر ذات حقی که پیروزمند و فرزانه است. بی تردید تنها دین در نزد خدا اسلام است.
« نسیم » و « ماریه » به عنوان راوی نقل کرده اند: آخرین حجت، بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از تلاوت، عطسه ای کرد و گفت:
الحَمدُ لِلهِ رَبِّ العالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی محمد وَ آلِهِ عَبداً دَاخِراً لِلَّهِ غَیرَ مُستَنکِفٍ وَ لا مُستَکبِرٍ. ثُمَّ قَالَ: زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أنَّ حُجَّةَ اللهِ دَاحِضَةٌ وَ لَو أُذِنَ لَنَا فِی الکَلامِ لَزَالَ الشَّک؛ (19)
سپاس خداوندی را که پروردگار جهانیان است. درود خدا بر محمد و آل محمد، کسی که بنده ی متواضع حق بود و هیچ گونه کبر و غروری در او متصور نبود.
سپس در ادامه گفت: بیدادگران چنین پنداشته اند که حجت خدا از بین رفته است، اما اگر به ما اجازه سخن گفتن [با عموم] داده شود آن گاه تردیدها و تردید افکنی ها از میان خواهد رفت.
ابوهارون، از یاران نزدیک امام حسن عسکری (علیه السلام)، گفته است: صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بعد ولادت زیارت کردم. او هم چون ماه شب چهاردهم، نورانی بود. پارچه را که از روی بدن مبارکش کنار زدند، او را مختون یافتم؛ در حالی که خطی سیاه در ناحیه ناف دیده می شد. از امام عسکری (علیه السلام) پرسیدم: چگونه این مولود مختون است؟ امام (علیه السلام) فرمود: « هکذا وُلِدَ و هکذا وُلِدنا و لکنّا سَنَمُرُّ المُوسی لإصابَةِ السُّنَّةِ؛ (20) [فرزندم] همین طور به دنیا آمده است و ما نیز همین گونه متولّد شده ایم، لکن جهت اجرای سنت حسنه ی الهی تیغ را بر آن [آلت فرزند] می کشیم و عبور می دهیم ».
عقیقه
توجه امام حسن عسکری (علیه السلام) به عقیقه فرزندش، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از جمله اموری است که با دیگر ائمه اهل بیت (علیهم السلام) تفاوت داشت، زیرا آنان برای هر یک از فرزندان خویش یک گوسفند عقیقه نمودند و با گوشت آن فقرا را اطعام کردند و با این عمل، سلامتی فرزند خویش را تأمین کردند، زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « کلّ امرِیٍ مُرتهن بعقیقته؛ زندگی هر کس در گرو عقیقه ی خویش است ». (21)
امام عسکری (علیه السلام) با توجه به راز پنهان طول عمر فرزندش و برخورداری جهان اسلام و نسل های آینده از امامت جهان شمول او، چندین عقیقه اجرا کرد تا فقرای بیشتری اطعام گردند و خداوند سبحان، سلامتی او را در زمان طولانی تری تضمین کند. محمد بن ابراهیم کوفی که از یاران و اصحاب خاص امام حسن عسکری (علیه السلام) بود گفته است، امام ابو محمد (علیه السلام) گوسفندی را برای فرزندش عقیقه کرد و گوسفند ذبح شده را برای من فرستاد تا بین فقرا و مستمندان تقسیم کنم. آن بزرگوار فرموده بود: « هذه من عقیقة ابنی محمد؛ این گوسند ذبح شده یکی از عقیقه های فرزندم، محمد، است ».
بعضی از محدثان نوشته اند: امام عسکری (علیه السلام) برای ابراهیم کوفی چهار گوسفند ذبح شده فرستاد. (22)
امام یازدهم (علیه السلام) به همین مقدار اکتفا نکرد، بلکه به عثمان بن سعید فرمود که ده هزار رطل (23) نان و همین مقدار گوشت تهیه کند و آن ها را بین بنی هاشم به تدریج تقسیم نماید تا برای سلامتی آن مشعل جهان افروزدعا کنند و ولادتش به افراد بیشتری اعلان شود. (24)
امام عسکری (علیه السلام) با این عمل خداپسندانه، راز و رمزی را به مردم جهان، به ویژه مسلمانان آموخت و امتیازهایی برای فرزندش به یادگار گذاشت که در میان دیگر امامان معصوم (علیه السلام) سابقه نداشت.
آن حضرت نامه ای برای احمد بن اسحاق قمی در منطقه سرپل ذهاب نوشت و او را از ولادت فرزندش، مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مطلع ساخت و مژده داد.
نام گذاری
دوازدهمین حجت حق از جمله شخصیت های نادری است که صدها سال قبل از ولادتش، بعضی از نام های مبارک وی بر سر زبان ها جاری می شد. گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نام او را می برد و گاه امیرمؤمنان (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیها السلام) از او یاد می کرد و در بعضی از زمان ها، دیگر ائمه (علیهم السلام) نام و خاطره او را به مناسبت های مختلف گرامی داشتند که در این خصوص روایات فراوانی در منابع اهل سنت و شیعه وجود دارد؛ از جمله:
حذیفة بن یمان از یاران پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. او درباره ی دوازدهمین حجت خدا بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) احادیثی را شنیده و برای دیگران نقل کرده است. او گفته است رسول خدا فرمود:
لَو لَم یَبقَ مِنَ الدنیا إلّا یَومٌ واحِدٌ لَبَعثَ اللهُ رجلاً مِن وُلدی اِسمَهُ اِسمی و خُلقَهُ خُلقی، یُبایِعُ لَه الناسُ بینَ الرُکنِ و المَقامِ، یَردُّ اللهُ بهِ الدینَ، ولا یَبقی عَلی وجهِ الأرضِ إلّا مَن یَقول:لا إلهَ إلّا اللهُ، فقامَ إلیه سلمانُ الفارسیُ و قال له: یا رسولَ اللهِ! مِن أیِّ وَلَدِکَ هو؟ فقال: مِن وَلَدِ ابنی هذا، و ضَرَبَ بِیَدِهِ علی کِتفِ الحُسینِ؛ (25)
چنان چه عُمرِ دنیا به پایان برسد و فقط یک روز از آن باقی بماند، خداوند مردی از فرزندانم را بر می انگیزد که نام او، نامِ من است و سیرتش همانند من است. به هنگام قیامش مردم جهان در کنار کعبه، بین رکن و مقام با او بیعت خواهند کرد. خداوند دین خودش را توسط او به جایگاه اصلی بر می گرداند. در آن زمان شعار توحید « لا إله إلّا الله » کُره ی زمین را فرا خواهد گرفت. در این هنگام سلمان فارسی بپاخاست و گفت: ای پیامبر خدا! این مرد از کدام یک از فرزندانت خواهد بود؟ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ داد: از همین فرزندم. آن گاه دستش را بر شانه حسین (علیه السلام) زد.
هم چنین حذیفه گفته است پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
المَهدِیُّ مِن وُلدِی وَجهُهُ کَالقَمَرِ الوردِیِ الّذی یَملأُ الأَرضَ عَدلاً کَمَا مُلِئَت جَوراً یَرضَی بِخِلافَتِهِ أَهلُ السَّمَاء وَ أَهلُ الأرضِ؛ (26)
مهدی (علیه السلام) از فرزندان من است؛ صورت او همانند ماه گل رنگ نورانی است. کسی که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد؛ همان طوری که زمین را ستم فرا گرفته باشد. از خلافت و سلطنت او فرشتگان آسمان و مردم روی زمین همگی خشنود خواهند شد.
در توقیعی امام حسن عسکری (علیه السلام) او را « م، ح، م، د » نامید. (27)
لقب های زیبایی هم چون: بقیة الله، حجة الله، الخلف الصالح، الشرید، صاحب الأمر، صاحب الزمان، غریم، قائم، مؤمّل، منتقم، منتظر، ماء معین و طاووس و... به آن حضرت داده شده که مشهورترین آن ها « مهدی » است.
پینوشتها:
1. شیخ مفید، ارشاد، ص 346؛ الاصول من الکافی، ج 1، ص 514 (دوجلدی) و اربلی، کشف الغمة، ج 3، ص 310.
2. مسعودی، اثبات الوصیة، ص 248؛ امام مهدی (علیه السلام) از ولادت تا ظهور، ص 172 و نجم الثاقب، ص 13، ب 1.
3. مریم، آیه 12.
4. علامه طبرسی، تاج الموالید فی موالید الائمة و وفیاتهم، ص 61 – 62.
5. ینابیع المودّة، ج 3، باب 79، ص 113.
6. تذکرة الخواص، ص 363.
7. « خالص » از نام های ناشناخته است.
8. الإتحاف بحبّ الأشراف، ص 178.
9. ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج 2، ص 460.
10. الفصول المهمّة، باب دوازدهم، ص 273.
11. منتخب الاثر، الفصل الثالث، الباب الاوّل، ص 398 – 429 و نجم الدین عسکری، المهدی الموعود المنتظر عند أهل السنّة، ج 1، ص 220.
12. بحار الانوار، ج 51، ص 17، ح 25.
13. در بعضی روایات وارد شده است که حضرت دستور داد سوره قدر خوانده شود (صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 145 – 151).
14. قصص، آیه 5 – 6.
15. بحارالانوار، ج 51، ص 2 – 4، ح 4.
16. همان، ص 26، ح 37.
17. همان، ص 13، ح 14.
18. آل عمران، آیه 18 – 19.
19. بحارالانوار، ج 76، ص 53، ح 5.
20. شیخ محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج 21، ص 438، ح 27524 (30 جلدی)؛ بحارالانوار، ج 52، ص 25، ح 18، ب 18؛ شیخ طوسی، غیبة، ص 150 و قطب الدین راوندی، الخراج و الجرائح، ج 2ف ص 957.
21. بحارالانوار، ج 101، ص 126، ح 87.
22. وسائل الشیعة، ج 16، ص 243، ح 21467 و بحارالانوار، ج 51، ص 15، ح 17.
23. رطل: دوازده أوقیه می باشد که امروز برابر 2/564 گرم می باشد؛ در نتیجه ده هزار رطل به کیلو:
25640 = 10000 × 2/564 گرم
24. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 156، ح 6.
25. هاشم المعروف الحسنی، سیرة الائمة الاثنی عشر، ج 2، ص 525 به نقل از: مسند احمد بن حنبل.
26. همان، ج 2، ص 525.
27. الاصول من الکافی، ج 1، ص 329، ح 5 و ص 514، ح 1.
منبع مقاله:
زمانی، احمد؛ (1393)، اندیشه انتظار (شناخت امام عصر(عج) و چگونگی حکومت جهانی صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم.