ماهان شبکه ایرانیان

معرفی و بررسی فیلم «یاسین»: پله پله تا ملاقات خدا

در بلوای فیلم اولی‌هایی که سودای اصغر فرهادی شدن دارند یا وسوسه سینمای پست‌مدرن کورشان کرده و شاهد کابوس‌واره‌هایی به نام فیلم سینمایی هستیم، «یاسین» اولین فیلم حامد امرایی، در سکوت و بدون هیچ حاشیه‌ای به اکران درآمد و کاملاً نادیده گرفته شد

در بلوای فیلم اولی‌هایی که سودای اصغر فرهادی شدن دارند یا وسوسه سینمای پست‌مدرن کورشان کرده و شاهد کابوس‌واره‌هایی به نام فیلم سینمایی هستیم، «یاسین» اولین فیلم حامد امرایی، در سکوت و بدون هیچ حاشیه‌ای به اکران درآمد و کاملاً نادیده گرفته شد. اکنون‌که این فیلم در شبکه نمایش خانگی و همچنین وب‌سایت نماوا عرضه‌شده است، فرصتی است تا دور از همه حاشیه‌ها و جنجال‌های موجود در سینمای ایران نگاهی به اولین اثر حامد امرایی که موضوعی جدید و چالش‌برانگیز را مطرح کرده است، بررسی کنیم.
«یاسین» روایت مردی است که در موقعیت اجتماعی خوبی قرار دارد و فرزندش، یاسین، نیز حافظ قرآن است. مردی به نام محمود با بازی حمید فرخ نژاد که سعی می‌کند مشکلات کاری‌اش را با سوءاستفاده از موقعیت فرزند نوجوانش به‌عنوان یک قاری جوان، حل کند؛ اما یاسین که از این بهره‌برداری‌های شخصی و نمایش‌های ریاکارانه خسته شده است، در میان مجلسی که پدر ترتیب داده تا با به رخ کشاندن فرزندش، مسئولینی را که در کارش سنگ می‌اندازند را مجاب کند، حاضر به همکاری نمی‌شود و راهی خانه پدربزرگش در شمال می‌شود.
محمود به دنبال یاسین مجبور می‌شود راهی سفری شود که همه‌چیز را تغییر می‌دهد.در «یاسین» با خط روایی ساده‌ای روبرو هستیم که حامد امرایی به‌خوبی توانسته است با پرداختی شخصی آن را به چالشی در ذهن بیننده تبدیل کند. از یک‌سو شاهد سفر محمود و مشکلاتی که سر راهش است، هستیم و از سوی دیگر، در میان جستجوی تمام‌نشدنی پدر، مسیری را می‌بینیم که او و فرزندش را به اینجا کشانده است. رفت‌وبرگشت‌های زمانی که در روایت یاسین می‌بینیم برای گیج کردن مخاطب یا به کار بردن الگویی متفاوت به‌کاربرده نشده است. در «یاسین» این رفت‌وبرگشت‌های زمانی و شکستن متوالی داستان خطی، شبیه مونولوگ درونی کاراکتر اصلی، محمود، است که بیننده را همراه می‌کند اما او را در جایگاه یک تماشاچی محض محصور نمی‌کند. با مرور اتفاقاتی که یاسین و محمود را از هم دور کرده است، بیننده فرصت قضاوت پیدا می‌کند. می‌تواند خودش را جای کاراکترهای اصلی بگذارد و در این مسیر همراهشان شود.
از طرف دیگر، «یاسین» آشکارا درزمینهٔ‌ای مذهبی رخ می‌دهد. صدای صوت یاسین که قرآن را به زیبایی تلاوت می‌کند در تمام طول فیلم، کارکرد موسیقیایی دارد که علاوه بر شخصیت‌پردازی و فضاسازی، ذهن مخاطب را برای القای پیام و سرانجام کاراکترها آماده می‌کند. درعین‌حال، در بطن این فضای مذهبی، با یکی از قدیمی‌ترین الگوهای ادبی و سینمایی جهان طرف هستیم؛ الگوی سفر قهرمان.به زبان ساده در الگوی سفر قهرمان، باشخصیت اصلی روبرو هستیم که در مسیر یافتن چیزی ارزشمند راهی سفری می‌شود و با موانع و مشکلات متعددی روبرو می‌شود و پس از گذشت از هر مرحله با مانعی بزرگ‌تر رودررو خواهد شد. مسیری که درنهایت به کمال این کاراکتر منتهی می‌شود.
داستان‌های سفر قهرمان همه داستان‌هایی نمادین و سمبلیک هستند. گرچه این نماد نگاری در «یاسین» کمی واضح‌تر و قابل‌درک‌تر از چیزی است که در این الگو و فیلم‌های مشابهش دیده‌ایم. طبیعت و نقش آن در معراج انسان، بازگشت محمود به این طبیعت بکر که او را تا پای مرگ هم می‌برد اما درنهایت نجات بخشش است، ازجمله نماد نگاری‌های فیلم است که با دیالوگ‌های همسر محمود، با بازی پریوش نظریه، رنگ واقعی‌تر و عیان‌تری به خود می‌گیرد.
یکی از عناصر مهم الگوی سفر قهرمان، سایه، به‌عنوان یکی از کهن‌الگوهای تاریخ بشر است. سایه می‌تواند زنی اغواگر باشد یا وسوسه‌ای که بر جان و روح قهرمان چنگ می‌اندازد و وی درنهایت از آن رهایی می‌یابد و با شکست آن به مرحله اصلی می‌رسد؛ آگاهی. در «یاسین» هم با زنی اغواگر روبرو هستیم اما این کاراکتر، سایه‌ای نیست که در «یاسین» به تصویر کشیده می‌شود. سایه، بعد وجودی محمود است که آزمندانه و حریصانه به دنبال منافع خودش است و در این راه حاضر است هرکسی را قربانی کند. بعدی از وجود محمود که او را راهی این سفر می‌کند و درنهایت مغلوب شخصیت واقعی محمود که در زیر سال‌ها ریا و دورنگی مدفون‌شده بود می‌شود.از دیگر نکات جالب‌توجهی که می‌توان در «یاسین» یافت، ضدقهرمان است. در الگوی سفر قهرمان ضدقهرمانی پیدا می‌شود و زندگی به سامان قهرمان را زیرورو می‌کند و عامل اصلی شروع سفر قهرمان است. در «یاسین» قهرمان و ضدقهرمان یک نفر هستند و دوروی سکه‌ای که شخصیت کاراکتر اصلی را می‌سازد. در پایان فیلم با صعود محمود به قله کوهی که پسرش آنجاست، درنهایت قهرمان فیلم پیروز می‌شود و به رستگاری دست می‌یابد و ضدقهرمان مغلوب می‌شود و پرنده سعادت‌بار دیگر بر شانه‌های قهرمان می‌نشیند.
عناصر دیگری هم از این الگو می‌توان در «یاسین» یافت؛ مثل پیر دانا که لزوماً هم نباید یک شخصیت بیرونی باشد و در «یاسین» در قالب امامزاده‌ای کوچک و والی‌اش تبلور می‌یابد.
الگوی سفر قهرمان، ذاتاً یک الگوی اسطوره‌ای است و مبتنی برجهان پیرامون قهرمان است. رشد و بلوغی که در این الگو راجع به آن صحبت می‌کنیم منطبق بر الگویی طبیعی است و در دل همین طبیعت انگاری است که بازگشت انسان به طبیعت و زمین به زایندگی روحی جدید و زندگی نوینی می‌انجامد. عناصری که توالی‌شان را به‌خوبی در «یاسین» و سفر قهرمانش محمود می‌توان بازیافت.
«یاسین» ساخته یک فیلم اولی است و ادعایی ندارد. همین بی‌ادعایی است که باعث می‌شود امرایی در عین سادگی روایتش را پیش ببرد و با استفاده از تکنیک‌های سینمایی و ادبی، دغدغه‌ای معمول اما نادیده گرفته‌شده در سینما را مطرح کند.
«یاسین» در قسمت‌هایی دچار شعارزدگی می‌شود، گاهی بیش از آنکه لازم است موضوع را بسط می‌دهد و با طول‌وتفصیل برای بیننده موشکافی می‌کند، بازی حمید فرخ نژاد آن‌قدر که از او انتظار داریم قوی نیست، اما کلیت «یاسین» جسارتی دارد که ستودنی است. جسارت یک فیلم‌ساز جوان که فیلمی کاملاً شخصی ساخته تا روایتی که حقیقتاً محدود به هیچ زمان و مکانی نیست اما با مخاطبان سینمای ایران به‌خوبی ارتباط برقرار می‌کند را در قالب یک فیلم قصه گوی کلاسیک به نمایش بگذارد. شاید «یاسین» در جریان اصلی سینمای این روزهای ایران جایی نداشته باشد و پرداخت شخصی‌اش مخاطب خاص خودش را بطلبد، اما مطمئناً می‌تواند با همان مخاطبان خاص ارتباط خوبی برقرار کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان