میگویند ما به جبهه رفتیم، برای دفاع از آرمانهایی که هنوز که هنوز است، گاهی مواقع گلویمان را میفشارد. چرا که به یاد میآوریم به خاطر این آرمانها چه شیرمردانی بر روی زانوهایمان شهید شدند.
خبرگزاری ایسنا-منطقه خراسان، میزبان سه تن از رزمندگان دفاع مقدس و از اعضای ستاد پشتیبانی جنگ در دانشگاه مشهد بود که از خاکریز دانشگاه به میزبانی جنگ رفتند و وظیفهشان علاوه بر حضور در جنگ، ساماندهی نیروهای تخصصی و و داوطلب و اعزام آنان از دانشگاه به جبهه بود.
محمدرضا حسینی، معاون پشتیبانی و آموزشی سابق جهاددانشگاهی خراسان رضوی در ابتدای این نشست با اشاره به نقش رزمندگان دانشگاهی در دوران دفاع مقدس، اظهار کرد: در دهه 60 شور و شوق خاصی میان دانشجویان در دانشگاهها حاکم بود، در آن زمان بیشتر فعالیتهای ستادی دانشگاهها توسط جهاددانشگاهی انجام میگرفت و اولین فعالیت این سازمان، فرهنگی کردن فضای دانشگاهها بود؛ اما سرانجام وزارت علوم بهمنظور ساماندهی داوطلبان دانشگاهی جهت خدمت در جنگ تحمیلی تدبیری اندیشید که نتیجه آن راهاندازی ستاد پشتیبانی جبهه جنگ در دانشگاه» بود.
وی با بیان اینکه وظیفه اصلی ستاد «جبهه جنگ و دانشگاه» گزینش و معرفی نیروهای تخصصی رزمنده از دانشگاهها به بسیج، جهت اعزام به جبهه جنگ بود، ادامه داد: این ستاد در سه حوزه اساتید، کارکنان و دانشجویان جهت تامین نیرویهای داوطلب موردنیاز جنگ تحمیلی فعالیت میکرد. در آن زمان دانشگاههای فردوسی و علوم پزشکی مشهد بهعنوان دانشگاه مشهد محسوب میشدند و اولین مسئول این ستاد در ابتدای تشکیل آن در مشهد دکتر اعتمادی، رییس اسبق دانشگاه مشهد بود، سپس چند سال بعد معاونت جبهه جنگ و دانشگاه نیز تشکیل شد.
معاون پشتیبانی و آموزشی سابق جهاددانشگاهی خراسان رضوی در خصوص آغاز فعالیت خود در این ستاد اظهار کرد: نقطه اتصال من با ستاد جبهه و جنگ با شهادت همسرخواهرم شکل گرفت؛ او از مؤسسان جهاددانشگاهی مشهد بود که بهمن ماه سال 60 در تنگه چزابه به شهادت رسید، اما علیرغم تمام جستوجوها، هیچگاه پیکرش پیدا نشد، زیرا رزمندگان در اوایل جنگ از پلاک شناسایی برخوردار نبودند و امروز با وجود گذشت سالها از شهادت وی، مادرش همچنان چشم در انتظار بازگشت او به خانه است. پس از شهادت همسر خواهرم شرایطی در جهاد دانشگاهی مشهد ایجاد شد که من تصمیم گرفتم در این سازمان فعالیت خود را آغاز کنم.
حسینی با اشاره به فعالیتهای ستاد جبهه جنگ و دانشگاه، تاکید کرد: ما در تمام دانشگاهها واحد فرهنگی داشتیم که از آن طریق به دانشجویان در خوابگاههای دانشجویی و سایر اماکن دانشگاه اعلام میکردیم که در تاریخ مشخصی اعزام به جبهه صورت خواهد گرفت و داوطلبان میتوانند جهت خدمت در جبهه به ستاد مراجعه کنند. من خودم در غرب ایران خدمت میکردم و درآن زمان حتی کمترین ابزار جنگی و امکانات را نیز نداشتیم و شرایط خیلی دشواربود که ما هر 6 ماه،
وی بیان کرد: در ستاد جبهه جنگ و دانشگاه علاوه بر اعزام دانشجویان سال آخر دوره پزشکی، نیروهایی نیز از میان دانشجویان مهندسی دانشگاه برای خدمت در بخشهای فنی جنگ به جبهه اعزام میشدند. بیشتر نیروهای متخصص دانشگاهها در بخشهای الکترونیک، مخابرات، دیدهبان و مکانیکی در جنگ به کار گرفته میشدند و معمولا آموزشهای رزمندگان در جنوب کشور و برخی نیز در مشهد بهسرعت صورت میگرفت و سپس وارد میدان جنگ میشدند.
تلاشهای خالصانه دانشگاهیان برای دفاع مقدس مورد بیمهری واقع شده است
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه «تلاشهای خالصانه دانشگاهیان برای دفاع مقدس مورد بیمهری واقعشده است»، اضافه کرد: دانشگاهیان به دلیل وجاهت علمی، تخصصی و جایگاهی که داشتند نظیر برخی از افراد به دنبال فرصتطلبی نبودند و از ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس برای کسب منافع و مزایای استفاده نکردند، در نتیجه در دل دانشگاه مهجور مانده و نامشان خیلی در افتخارات دفاع مقدس مطرح نشده است.
حسینی با تاکید براینکه دانشگاهیان از شرایط آن زمان برای خودنمایی استفاده نکردند، در نتیجه در دل دانشگاه مهجور مانده و خیلی مطرح نشدهاند، افزود: نقش دانشگاهیان در دفاع مقدس به درستی تبیین نشده است، والا نه تنها میزان مشارکت آنها در جبهههای جنگ کمتر از سایر اقشار مردم نبود، بلکه آنقدر بالا بود که در دل سپاه منجر به ایجاد بسیج اقشار شد، زیرا دانشگاهیان با انتخاب آگاهانه و چشمانی باز مسیر جبهه جنگ را انتخاب میکردند.دانشجویان آن زمان به حدی متواضع و افتاده بودند که وقتی به جبهه میرفتند، به اطرافیانشان نمیگفتند تا مبادا ریا نشود؛ لذا میتوان علت اینکه امروز از نقش پررنگ دانشگاهیان در دفاع مقدس سخنی گفته نمیشود ناشی از بیریایی و خلوص نیت آنها است.
این رزمنده دوران دفاع مقدس عنوان کرد: من هر چه که از حال و هوای دفاع مقدس روایت کنم، بازهم نخواهم نتوانست تمام زیبایی آن روزهای سرشار از عشق، دلدادگی و جوانمردی، پاکی، صداقت و رفاقتی که شهدا و رزمندگان دفاع مقدس برای ما ساختند را برای جوانان نسل امروز تبیین کنم. دهه 60 دهه اتفاقات سخت ایران بود، ولی هرگز نمیتوان این اتفاقات را برای نسل امروز بهروشنی روایت کرد، اما اگر امکانپذیر بود، حتما جوانان امروز به آنان عشق میورزیدند و افتخار میکردند.
حسینی افزود: در آن زمان بیشتر رزمندگان به سهولت و بدون تشریفات و بروکراسی اداری میتوانستند تمام امور را برای خدمت هماهنگ کنند یا به اصطلاح «با یک تلفن کار ما راه میافتاد» چرا که رویدادهای زمان جنگ، رفاقت، صداقت و اعتماد و بسیاری از زیرساختهای انسانیت را در وجود مردم آن زمان نهادینه کرده بود، اتفاقاتی که شاید امروز به ندرت بتوان در جامعه شاهد آن بود، ارزشهایی که در میان نسل حاضر کمرنگ شده است.
فاصله استاد و دانشجو در جبهه جنگ معنایی نداشت
وی اظهار کرد: در دوران دفاع مقدس این فاصله طولانی که امروز میان استاد و دانشجو وجود دارد، معنی نداشت و دانشجو و استاد هر دو در کنار یکدیگر میجنگیدند و زندگی میکردند، سوار یک اتوبوس میشدند، در جنگ برای تخصصها، رتبهها و مقامات افراد هیچ تفاوتی قائل نمیشدیم و همه با هم برابر بودند.
معاون پشتیبانی و آموزشی اسبق سازمان جهاددانشگاهی خراسان رضوی در ادامه با اشاره به خاطرهای از زندگی خود، اضافه کرد: من باوجود گذشت 29 سال از دوران جنگ، همچنان سعی میکنم به ارزشهای آن زمان پایبند باشم. به خاطر دارم روزی فرزندم برای برداشتن خودکار به جیب پیراهنم رجوع کرد و من به او تاکید کردم که آن خودکار با مشخصه درب مشکی را برندارد، زیرا خودکار شخصی من نیست و متعلق به محل کارم هست، اما پسرم از این سخن من دلگیر شد و من در پاسخ به این عمل خود به او گفتم که خطاهای کوچک کم کم قلب انسان را سیاه میکنند و کار را برای ما دشوار میسازد. رزمندگان دوران جنگ حواسشان به این خطاهای کوچک بود تا مبادا گرفتار نشوند.ما به جبهه رفتیم، برای دفاع از آرمانهایی که هنوز که هنوز است، گاهی مواقع گلویمان را میفشارد. چرا که به یاد میآوریم به خاطر این آرمانها چه شیرمردانی بر روی زانوهایمان شهید شدند.
با دستانی خالی و چشمانی باز به جبهه جنگ رفتم
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: چند روز پیش که به دنبال یک سند از آثار دوران جنگ در خانهام میگشتم، نامههایی را که از دوران جنگ که میان من و همسرم رد و بدل میشد را پیدا کردم؛ در آن نامه برای همسرم نوشته بودم، «اگر شهید شدم دست مرا از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند که با دستخالی به جنگ رفتم و چشمم را باز بگذارید تا همه بدانند، با چشمانی باز این مسیر را انتخاب کردم».
حسینی با اشاره به رفاقت عمیق خود با شهید محمد خیاط تهرانچی، گفت: هشت نفر از خانواده من در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند که از این میان 6 شهید دانشگاهی بودند؛ شهید تهرانچی در کودکی دانشآموز پسر دایی من بود؛ پس از مدتی پسردایی من در جنگ شهید شد و پس از آن به صورت اتفاقی من و شهید تهرانچی هر دو در ستاد جبهه جنگ و دانشگاه مشهد با یکدیگر همکاری میکردیم. در آن زمان من بهعنوان مسئول امور فرهنگی ستاد به همراه وی، در مسجد قائم فعلی ایجاد شده بود در میان دانشجویان کتاب توزیع میکردیم. روزی من عکسهای شهدا از جمله پسرداییام که معلم، شهید تهرانچی بود را به دیوار ساختمان نصب میکردم که تا او نگاهش به آن عکس من افتاد، از من پرسید که او کیست و تو او را از کجا میشناسی و من گفتم پسردایی من است که ناگهان او بر روی زانوهای من افتاد و گریه کرد و از روحیات و خاطرات آن شهید با من سخن گفت. همین ماجرا زمینهساز پیوند عمیق دوستی من با شهید تهرانچی بود تا اینکه پس از مدتی خبر آوردند که او در شهادت از ما پیشی گرفته است و چه مظلومانه شهید شد.
وی خاطرنشان کرد: یکی از حکایاتی که در آن زمان بین ما رواج داشت این بود که برخی از رزمندگان به اصطلاح چهرههایشان نوربالا میزد و هر موقع به جبهه میرفتند، ما احتمال میدادیم به توفیق شهادت برسند لذا از آنان جوری خداحافظی میکردیم که گویا دیگر بازنمی گردنند. بخاطر اخلاص عمیقی که در وجودشان بود گویا از شهادت خود مطلع بودنند.
این مدرس دانشگاه در ادامه کمی از فضای صمیمی و صادقانه رزمندگان دفاع مقدس گفت و اضافه کرد: به خاطر دارم در آن زمان سند 30 هزار تومانی از فعالیتهای فرهنگی که در ستاد جبهه جنگ و دانشگاه برای رزمندگان و خانوادههای شهدا انجام داده بودیم را نزد دکتر اعتمادی، رئیس دانشگاه بردم، اما او سند را از من گرفت و پاره کرد و به مسئول دفترش گفت: فورا 30 هزار تومان را به من پرداخت کنند، سپس روبه من کرد و گفت که من این سند را پاره کردم تا نشان دهم تا چه اندازه به شما جوانان اعتماد دارم و مطمئنم که شما ریالی نیز از این پولها را به غیر از جبهه هزینه نخواهید کرد. دکتر اعتمادی همچنین به مسئول دفترش گفت که از این پس هر موقع که او جلسه داشت و ما برای دیدار با او آمدیم، بدون هیچ ملاحظهای ما را بپذیرند. این رفتار ارزشمندی بود که میان انسانهای آن زمان وجود داشت، اما امروز واقعا چه کسی میتواند این چنین به فردی اعتماد کند.
حسینی افزود: یکی از تاکیداتی که همواره شهدای دانشگاهی همرزم من داشتند این بود که اگر محیط دانشگاههای ما همیشه همراه با معنویت و دانایی باشد و اگر دانشجویان در جامعه توانمندیهای خود را افزایش دهند، هرگز جامعه ما به قهقرا نخواهد رفت و امید به اینکه ما جزو شهروندان خوب دنیا باشیم و تحجر اتفاق نیفتد، عملی خواهد شد.
وی خاطرنشان کرد: من امروز با وجود گذشت 28 سال به عشق خدمت در دفاع مقدس و فعالیتهایم در ستاد جبهه جنگ و دانشگاه، همچنان در دانشگاه ماندهام و تمام زمانم را به تدریس و آموزش دانشجویان میپردازم، زیرا امروز نیز دانشگاه را همان جبهه 28 سال پیش دفاع مقدس میدانم که باید سنگرهایش را حفظ کنیم.
حسینی با بیان اینکه جوانان امروز باید قدر دوران دفاع مقدس را بدانند و از آن درس بگیرند، یادآور شد: اگر دانشجویان که نخبگان جامعه هستند، وظایفشان را بهدرستی انجام دهد و در همه حال، حتی در خلوتشان درست بیاندیشند، در آینده جامعهای سالم، پویا و پرسشگر خواهیم داشت.
در ادامه این نشست، مرتضی عطاریان، مدیر سابق فرهنگسرای جهاد دانشگاهی خراسان رضوی و از رزمندگان دفاع مقدس با اشاره به اینکه از طریق بسیج جهاددانشگاهی وارد جبهه شده است، اظهار کرد: ما با سه عنوان دانشجویی، کارمندی و هیات علمی به جبهه نیرو میفرستادیم.
وی با بیان جنگ با کسی شوخی ندارد، گفت: دشمن ما هم دشمن قوی بود و توسط کشورهای قدرتمند از او پشتیانی میشد، آنان از لحاظ اعتقادی ضعیف اما از لحاظ امکانات قوی بودند.
عطاریان یادآور شد: در آن زمان اولویت همه چیز با جنگ بود، ما با یک تلفن می توانستیم بفهمیم بچها چه چیزهایی لازم دارند، حتی بعضی وقتها امتحان دانشجویان را زودتر یا دیرتر و حتی به صورت انفرادی از آنان میگرفتیم ، آن روزها همه چیز در خدمت جنگ بود و روحیاتی بین جوانان وجود داشت که فکر میکنم دیگر تکرار نشود.
این رزمنده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه در زمان جنگ، بهترینها شهید شدند، گفت: وقتی انقلاب شد من 17 سال داشتم و بهترین دوستانم در زمان جنگ شهید شدند، الان که بهشت رضا میروم تمام بچهها را حس میکنم و انگار مقابل چشمانم رژه میروند.
وی خاطرنشان کرد: از میان تمام دوستانم تنها کسی که فکر من را خیلی درگیر کرده و بعد از جنگ نسبت به سرنوشتش بی اطلاع شدم مهدی محمدی است که نمیدانم شهید، اسیر یا مجروح شد، او در آن زمان دانشجوی رشته علوم ریاضی در بجنورد بود.
نقش دانشگاه در جنگ به درستی تبیین نشده است
در بخش دیگری از این نشست جعفر چراقچی از دیگر اعضای ستاد جنگ و دانشگاه و مدرس پیشین دانشکده تربیت بدنی اظهار کرد: در زمان جنگ، با توجه به اینکه با اخلاص و معنویت بسیاری در جامعه روبهرو بودیم، حتی اساتید برجسته و سرشناس دانشگاه نیز با خلوص نیت، در نقش رزمنده و افراد عادی ظاهر میشدند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: به عنوان مربی ورزش در سال 56 در دانشگاه فردوسی استخدام شدم که در همان سال بود انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و دانشگاه تعطیل شد. در سال 59 که اوایل جنگ بود، شش ماهی به جبهه رفتم. زمانی که برگشتم روحیاتم به گونهای بود که دوست داشتم فعالیتی که دنبال میکنم در ارتباط با جنگ باشد. اما در حدود یک هفته در یکی از قسمتهای کارگزینی دانشگاه مشغول به کار شدم اما مدتی نگذشت که احساس کردم این کار با روحیات من سازگاری ندارد و در اوایل سال 60 بود که در بسیج جهادانشگاهی مشغول به فعالیت شدم.
وی در خصوص اینکه نقش دانشگاه در جنگ به درستی تبیین نشده است، ادامه داد: در آن دوران، با توجه به اینکه با اخلاص و معنویت بسیاری در جامعه روبهرو بودیم، حتی اساتید برجسته و سرشناس دانشگاه نیز با خلوص نیت، در نقش رزمنده و افراد عادی ظاهر میشدند. در زمان جنگ تحمیلی بیشتر به نیروی انسانی نیازمند بودیم، این نیروها از امکانات و تخصصهای مختلف تامین میشد، به گونهای که حتی معاونین دانشگاه نیز براین عقیده بودند که هر زمان به نیرو احتیاج است، آماده کمک هستند.
این مدرس سابق دانشکده تربیتبدنی دانشگاه فردوسی و دبیر ستاد اردوهای دانشگاه فردوسی در بخشی دیگری از این گفتوگو عنوان کرد: در همان زمانها با گروه اعزامی به غرب رفته که در آنجا شهید کاوه را ملاقات کردیم. طبق دستور داده شده به جنوب رفتیم و به عنوان امدادگر در آنجا به فعالیت پرداختیم. در واقع میتوان گفت در آن زمان هرکس به نحوی علاقه داشت که در جنگ سهمی داشته باشد. اما سازماندهی به چشم نمیخورد و به صورت مردمی و ستادی فعالیتها پیگیری میشد.
چراغچی در خصوص نقش تاثیرگذار فضاها و خاطرات زمان جنگ در زندگی امروز خود، اظهار کرد: همانند گذشته، در حال حاضر نیز هدف این است که دفاع مقدس همواره زنده نگه داشته شود و به عنوان مثال، این موارد نیز در ورزش اما نه با روحیه سال 60 دنبال میشود. سعی بر آن است که با انگیزه همان سالها به فعالیت بپردازیم.
چراغچی در ارتباط با افراد تاثیرگذار آن زمان، عنوان کرد: شهید هاشمی از جمله افراد تاثیرگذار سالهای جنگ دفاع مقدس و مسئول تدارکات جهاددانشگاهی بود. بعد از اتمام عملیات خیبر از اینکه قرار بود به مشهد برگردیم ناراحت بود. در آن زمان که ما وابستگیهایی از جمله همسر و فرزندان خود را داشتیم، این شهید بزرگوار جنگ و شهادت برایش بسیار مهم بود. میتوانم بگویم همانند ما نبود و آرامش خاصی را با خود به همراه داشت.
این مدرس سابق دانشکده تربیتبدنی دانشگاه فردوسی افزود: شهید نیکپسند نیز از جمله افراد تاثیرگذار بود که از زمان جبهه رفتن او چند ماهی میگذشت. زمانی که به پیش من آمد به او گفتم چند ماهی است که از جبهه دور افتادهای. همین حرف دغدغه و نگرانی در او به وجود آورد و گفت که در طی روزهای آینده نامه مرا برای اعزام به جبهه بنویسید.
وی افزود: این شهید با توجه به اینکه در آن زمان برای درآوردن خرج زندگیاش با مشکلات بسیاری روبرو بود و در سه جا مشغول بهکار بود، اما با گفتن این حرف متحول شد و تصمیم گرفت به جبهه اعزام شود و یک ماه بعد از اینکه از اعزامش گذشت، خبر شهادت ایشان را به ما دادند.