علی پزشکی؛ دانشجوی دکتری تخصصی سیاستگذاری غذا و تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
بنابر تعریف سازمان ملل در سال 1986، امنیت غذایی را دسترسی همه مردم به غذای کافی در تمام اوقات برای داشتن یک جسم سالم میدانند.
طبق این تعریف موجود بودن غذا، دسترسی به غذا و پایداری در دریافت غذا سه عنصر اصلی میباشند.
با افزایش قیمت بینالمللی غذا در سال 2008-2007، 105 میلیون نفر و در سال 2011-2010، 6/48 میلیون نفر زیر خط فقر افتادند یا ماندند.
به عبارت دیگر فقر با افزایش قیمت غذا بالا میرود و قیمت بالاتر غذا سبب میشود که مردم سهم بیشتری از درآمد خانوار را برای آن هزینه کنند.
جهان بهرغم دستیابی به دو هدف رفع فقر شدید و تامین آب بهداشتی هنوز در مورد کاهش مرگ و میر کودکان زیر 5 سال و زیر یکسال و همچنین مرگ مادران هنوز با اهداف فاصله دارد و اتفاقا این دو هدف با تغذیه و امنیت غذایی در ارتباط است.

با فعالیت مؤسسه استاندارد غذا، موفقیتهای خوبی کسب شده که به کاهش نمک و چربی اشباع شده در غذاها میتوان اشاره نمود.
در میان استانداردها و سیاستهای غذایی، مواد و بندهایی که هدف آنها حذف فقر غذایی و بهبود سلامت تغذیهای در خانوادههای کم درآمد باشد، تقریبا دیده نمیشود.
در هر چهار حوزه (شامل نابرابری غذایی، سیاستهای تغذیهای شیرخواران، غذای مدارس و چاقی دوران کودکی) بحث غذا و سیاستهای سلامت با تمرکز زیاد بر روی کنترل چاقی مطرح است.
24 درصد زمینهای کشاورزی دنیا تحت تاثیر فرسایش قرار گرفته و یک درصد از بهره دهی خارج شده، یعنی 20 میلیون تن از تولید غلات در سال کاسته شده است.
حدود 1.5 میلیارد نفر و حدود 42 درصد افراد فقیر روی این زمینها زندگی میکنند. تحولات سیاسی منطقه خاورمیانه به دلیل بیداری اسلامی (بهار عربی) کشورهای این منطقه را از منظر غذایی ناامن میسازد.
بر طبق مطالعات صورت گرفته، تغییرات آب و هوا منجر به افزایش 40 تا 170 میلیونی در تعداد افراد مبتلا به سوء تغذیه در کل دنیا میشود.
در حالی که افزایش دما در مناطق با عرض جغرافیایی بیشتر میتواند با افزایش محصول همراه باشد، در مناطق پایین تر (که اغلب کشورهای در حال توسعه در آن واقع هستند) عواقب منفی را به دنبال دارد.
امنیت انرژی به شیوههای گوناگون بر قیمت مواد غذایی اثر میگذارد؛ از قیمت کود و مصرف انرژی در مزرعه و هزینههای حمل و نقل گرفته تا استفاده از محصولات کشاورزی برای تولید بیوسوخت که به تنهایی مهمترین علت افزایش قیمت مواد غذایی در سالهای اخیر است.
در حالیکه قیمت نفت خام از تابستان 2008 به میزان قابل توجهی کاهش یافته است (از حداکثر 147 دلار در جولای به حدود 40 دلار در دسامبر)، عدم گسترش تولید محصولات نفتی جدید و تسریع کاهش میدانهای نفتی، بیانگر افزایش واکنشی قیمت انرژی پس از اتمام رکود اقتصادی و افزایش قیمت مواد غذایی به دنبال آن است.
کمبود آب همزمان با رشد جمعیت و افزایش سرانه مصرف به یکی از مشکلات مهم تبدیل شده است.
نیم میلیارد از مردم دنیا در کشورهایی زندگی میکنند که به طور مزمن دچار کم آبی هستند و در سال 2050 این رقم به 4 میلیارد خواهد رسید؛ نه تنها به سبب تغییرات آب و هوا بلکه به دلیل استفاده بیرویه از آب رودخانهها، دریاچهها و منابع زیرزمینی.
در آن زمان کشاورزی که حدود 70% از آب تازه را در دنیا مصرف میکند به نحو بارزی گرانقیمت خواهد بود. رقابت برای زمین در آینده به احتمال زیاد مشکل قابل توجهی است.
برای پاسخ به نیاز فزاینده جهانی به مواد غذایی، افزایش محصول به تنهایی کافی نیست و افزایش زمین زیر کشت مورد نیاز است.
با این حال سایر تقاضاها برای زمین جهت بیوسوخت، تولید الوار، تجزیه کربن، احیاء جنگلها و گسترش شهرنشینی نیز قابل توجه است، زیرا ممکن است بخشی از زمینهای زیر کشت را تصرف کنند.

مداخلههایی برای پیشگیری از بحران امنیت غذایی
- سرمایه گذاری بیشتر در زمینه غذا و کشاورزی: صرف منابع ملی کافی و متناسب با توصیههای بینالمللی برای کشورها
- سرمایه گذاری برای یک انقلاب سبز در قرن 21: انقلاب سبز در قرن بیستم به افزایش قابل ملاحظهای در تولید محصول دست یافت.
هم اکنون نیز به چیزی مشابه آن در قرن 21 نیاز داریم که نه تنها منجر به افزایش محصول شود بلکه مدلهای کشاورزی مبتنی بر درون داد را (آب، کود، آفت کش و انرژی) به کشاورزی مبتنی بر دانش تغییر دهد.
- دریافت مواد ضروری در محل: برای رونق کشاورزی در کشورهای در حال توسعه دسترسی به 5 منبع مهم ضروری است: سرمایه (زمین، ماشین آلات، و منابع تجدید پذیر مانند آب)، بازارها (رای مثال کفایت زیر ساختها، شبکههای ارتباطی که دسترسی به آخرین قیمتها را برای کشاورز امکان پذیر میسازد، و ظرفیت پاسخگویی به استانداردهای عرضه در سوپر مارکتها)، اعتبار (جلوگیری از فروش زود هنگام محصولات از سوی کشاورزان کوچک و یا بهبود دسترسی به امکانات اولیه مانند کود)، دانش (در مواردی که نیاز فوری به سرمایه گذاری در خدمات جانبی کشاورزی وجود دارد تا به انتقال یافتههای تحقیق و توسعه در محیط کار کمک کند) و ابزارهای مدیریت خطر.
- توجه به کشاورزان کوچک: یک و نیم میلیارد نفر در خانوادههایی زندگی میکنند که به کشاورزیهای کوچک وابستهاند.
در حالیکه بحث پیرامون حمایت از کشاورزیهای کوچک در نتیجه ارتباط رمانتیک آن با کشاورزی روستایی به کج راهه میرود، شواهد نشان میدهد با رویکرد صحیح ،کشاورزی در مقیاس کوچک روشی پایدار برای رهایی از فقر است.
- بهبود دسترسی به حمایتهای اجتماعی: در بسیاری از کشورهای فقیر قیمت بالای مواد غذایی با استفاده از یارانهها یا نظارت بر قیمتها کنترل میشود.
هر دو رویکرد هزینه ساز است: در حالت اول کشاورزان بودجه دولت را به ورشکستگی میکشانند و در حالت دوم کشاورزان انگیزه]ای برای تولید بیشتر ندارند. سامانههای حمایت اجتماعی گزینه بهتری است.
- ایجاد سازمانی مشابه آژانس بین المللی انرژی: پس از اولین شوک نفتی در سال 1973 آژانس بینالمللی انرژی ایجاد شد تا فعالیتهای جمعی را در بحرانها هماهنگ کند و بالاتر از همه سامانه پاسخ فوری بر مبنای ذخایر نفت استراتژیک در برخی از کشورها بنا نهاده شد. اکنون نیز کار مشابهی برای غذا باید انجام شود.
- ادغام امنیت عرضه در قوانین تجارت جهانی: برگشت به سوی کشاورزی حمایت شده میتواند با عقب گرد جدی در امنیت غذایی جهانی همراه باشد.
اما پس از شوک اخیر در در داد وستد کشاورزی (پس از آنکه محدودیت صادرات در بیش از 30 کشور دنیا اجرا شد) بیشتر دولتها مطمئن نیستند که به بازار جهانی بتوانند اعتماد کنند.
براساس آمارهای جهانی کشورهای صنعتی اروپایی روزانه حدود یک میلیارد دلار صرف یارانههای تولید بخش کشاورزی میکنند تا امنیت غذایی آنها مورد تهدید واقع نشود.