سعی کنید لیست شکایت‌هایی که در هفته گذشته کرده‌اید را یادداشت کنید. از شکایت درمورد سرویس یک رستوران گرفته تا کارهای یک سیاست مدار یا دوست و عضوی از خانواده‌تان که مورد آزار قرارتان داده است. حتی می‌تواند در مورد آب و هوا یا فیلمی باشد که از آن ناامید شدید. احتمالا حداقل 15 مورد داشته باشید.

سوال مهم این است که، چه تعدادی از اعتراضات شما نتیجه‌بخش بودند؟ این تعداد معمولا کمتر از 5 درصد است. یعنی اگر 20 شکایت داشتید، فقط یکی از آن‌ها تغییرات مطلوب شما را ایجاد کرده است. این نتایج برای تمامی شکایات کوچک و بزرگ شما یکسان است. ما با این که در بیان نارضایتی‌های خود مهارت داریم، نمی‌توانیم حرف خود را به کرسی بنشانیم.

این 5 اشتباه از دلایل اصلی این مسئله است:

1-به هدفمان فکر نمی‌کنیم:

گلایه کردن، باید هدف مشخصی داشته باشد. پس باید قبل از به زبان آوردن اعتراض، کاملا به نتیجه موردنظرمان فکر کنیم. سعی کنید بفهمید چه چیزی رضایت شما را جلب خواهد کرد.

2-خشم و عصبانیتمان باعث می‌شود پیام روشنی نفرستیم:

معمولا وقتی شکایت می‌کنیم که عصبانی، ناراحت یا رنجیده خاطر باشیم. اگر سعی کنیم احساسات خود را کنترل کنیم و خواسته‌مان را به وضوح اعلام کنیم، خشمگین بودن اشکالی ندارد؛ ولی اگر صدای خود را بالا ببریم و از الفاظ نامناسب استفاده کنیم، تمام توجه طرف مقابلتان فقط به عصبانیت شما جلب می‌شود. این تنها موجب بحث و جدل و مقاومت می‌گردد.

3-شکایات متعدد:

شنیدن اعتراض، همیشه واکنش تدافعی را برمی‌انگیزد. پس باید به نحوی بیانش کنیم که طرف مقابل دستپاچه نشود. بهتر است تنها از یک اعتراض نتیجه مطلوب را کسب کنیم تا از 3 شکایت، هیچ کدام نتیجه مورد نظرمان را ندهد و موجب عصبانیت شود.

4-به شخص اشتباه شکایت می‌کنیم:

ما با شریک عاطفیمان در مورد دوستانمان اعتراض می‌کنیم و با دوستانمان در مورد شریک عاطفیمان. برای حل یک مشکل با خدمات مشتری تماس نمی‌گیریم چون وقت زیادی می‌گیرد و در عوض با همه اطرافیان خود در مورد آن صحبت می‌کنیم. به خودمان و آرامشمان مدیونیم که اگر چیزی آزارمان می‌دهد، پیش کسی برویم که می‌تواند کاری در مورد آن بکند.

5-فکر می‌کنیم گلایه کردن حال ما را بهتر خواهد کرد:

این اتفاق تنها وقتی می‌افتد که طرف مقابلمان بگوید: "وای! چه اعصاب خرد کن! باورم نمیشه این اتفاق برات افتاده! منم جای تو بودم عصبانی می‌شدم!" ولی در عوض، پاسخ هایی نظیر: "چه بد!" یا "این که چیزی نیست! نمی‌دونی هفته پیش چی سرم اومد." دریافت می‌کنیم که هیچ آرامش و تاییدی برایمان فراهم نمی‌کند. هم چنین، اعتراض بسیار اما بی نتیجه، به ما حس ناتوانی و قربانی بودن می‌دهد که برای سلامت روانیمان خوب نیست. بهتر است هدف حرف‌هایمان را هوشمندانه انتخاب کنیم و انرژی خود را روی نتیجه مطلوب گرفتن بگذاریم تا حس رهایی عاطفی و توانمندی کنیم.