افراد درون گرا، نباید مورد قضاوت قرار بگیرند و به دلیل سکوت یا گوشه گیری خود مواخذه بشوند، بلکه باید به عنوان یک تیپ شخصیتی مورد شناخت و درک قرار بگیرند. اگر در اطراف شما فرد درون گرایی وجود دارد به جای انتقاد همیشگی از او، شروع به شناخت او بکنید. اصول زیر در این راه به شما کمک خواهند کرد. 

1-"ساکت بودن درون گراها، دلیل بر خجالتی بودنشان نیست."

با این که درون گراها 40 درصد از جمعیت را تشکیل می‌دهند، باز هم اکثرا می‌گویند دیگران درکشان نمی‌کنند. اغلب افراد، فکر می‌کنند صرفا چون کسی ساکت است، باید خجالتی هم باشد ولی فرق بزرگی بین درون گرایی، خجالتی بودن و اختلال اضطراب اجتماعی وجود دارد.

درون گراها لزوما از ارتباط برقرار کردن با دیگران هراسی ندارند، ولی بعضی از آن‌ها خجالتی و مضطرب هستند.

درون گراها ترجیح می‌‌دهند پیش از مصاحبت با دیگران، از آن‌ها آشنایی داشته باشند و قبل از حرف زدن، فکر کنند. معمولا از مکالمه‌های کوچک و بی معنا لذتی نمی‌برند.

2-"من عصبانی یا افسرده نیستم، فقط نیاز دارم مدتی تنها باشم."

وقتی درون گرایان حس می‌کنند با ارتباط برقرار کردن با دیگران انرژیشان تحلیل یافته، به خلوت خودشان نیازمندند. متاسفانه اکثرا این نیاز را اشتباه برداشت می‌کنند و فکر می‌کنند فرد عصبانی، مضطرب، افسرده یا عبوس است. تلاش برای خلوت کردن، به جملاتی مانند:"از اتاقت بیا بیرون و قهر نکن!" ختم می‌شود.

3-"من به روش خودم دارم خوش می‌گذرانم!"

درون گراها "ضدحال" نیستند. وقتی در مهمانی شلوغ، به نظر ساکت می‌آیند به معنای آن نیست که خوش نمی‌گذرانند.

اغلب اوقات، درون گراها ترجیح می‌دهند آرام بنشینند و مناظر، صداها و مکالمات اطرافشان را نظاره گر باشند. آن‌ها کنجکاو هستند و می‌خواهند چیزهای بیشتری درمورد دنیا و اطرافیانشان بدانند. برون گراها حس کنجکاوی خود را با سوال پرسیدن و تعامل با دیگران ارضا می‌کنند، ولی درون گراها ترجیح می‌دهند فقط گوش کنند و فکر کنند.

4-"درون گرایان بی ادب نیستند!"

"دفعه اول که باهات آشنا شدم، بنظرم بی ادب اومدی!" "همیشه ساکتی و هیچ وقت نمی‌فهمم به چی فکر می‌کنی!"

این‌ها جملاتی هستند که درون گرایان از اطرافیانشان بسیار می‌شنوند. باید درک کنید که درون گراها، قبل از این که بتوانند با شما راحت صحبت کنند، باید از شما کمی شناخت داشته باشند.

5-"درون گراها عجیب و غریب نیستند!"

با توجه به جمعیت قابل توجه درون گراها، آنان عجیب و غریب و غیرعادی محسوب نمی‌شوند. ولی در واقعیت، این قضاوت درموردشان می‌شود. شاید به این دلیل است که علایق خودشان را دنبال می‌کنند و به مد روز اهمیتی نمی‌دهند.

6-"درون گراها نمی‌خواهند همیشه تنها باشند!"

با این که به خلوت خودشان برای انرژی گرفتن نیازمندند، ولی همیشه نمی‌خواهند تنها باشند. اتفاقا، از وقت گذراندن با کسانی که به خوبی می‌شناسند لذت هم می‌برند.

7-"درون گراها آگروفوبیک نیستند!"

صرفا چون درون گراها از تنهایی لذت می‌برند، دلیل بر آگروفوبیک (ابتلا به اختلال اضطراب هراس از محیط‌های باز) بودن آن‌ها نیست.

8-"درون گراها عزت نفس پایینی ندارند!"

از تصورات غلط در مورد درون گراها این است که به دلیل عزت نفس یا اعتماد به نفس پایینشان است که ساکت و کم حرف هستند.

این مسئله، به خصوص برای کودکان درون گرا مشکل ساز می‌تواند باشد. چرا که توسط والدینشان که می‌پندارند که "مشکل" فرزندشان با ارتباط برقرار کردن‌های اجباری حل می‌شود. در نهایت، این کودکان به خاطر بازخورد منفی که از دوستان و خانواده خود دریافت می‌کنند فکر می‌کنند شخصیتشان اشکال اساسی دارد و اعتماد به نفسشان را از دست می‌دهند.

نکته: فرض بر این نگیرید که فرزند کم حرفتان از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برد.

9-"درون گرایان از مردم متنفر نیستند!"

درون گراها، انسان گریز نیستند. اتفاقا آن‌ها معمولا علاقه بسیاری به مردم نشان می‌دهند ولی صحبت‌های بسیار و بی معنی انرژیشان را می‌گیرد. با آن‌ها در مورد مسئله‌ای که به آن علاقه مندند صحبت کنید و شاید دریابید که پرحرف‌ترین شخص در اتاق هستند.

10-"درون گرایی یک مشکل نیست و نیازی به حل شدن ندارد!"

بسیاری از درون گراها در شرایطی قرار گرفته‌اند که بزرگ‌ترها و والدین و معلم‌هایشان، آن‌ها را مجبور کردند وظایفی را به عهده بگیرند که دیگر ساکت نباشند و اجتماعی شوند.

ولی درون گرایی چیزی نیست که بتوان تغییر داد. خجالت بیش از حد و اختلال اضطراب اجتماعی مشکلاتی هستند که باید حل شوند، به خصوص اگر در زندگی روزمره شخص اختلال ایجاد کنند. ولی این‌ مشکلات نیز باید با روش‌های دلسوزانه و حرفه‌ای حل شوند. مجبور کردن فرزند خجالتی یا مضطربتان به تعامل با دیگران، بهترین راه روبرو شدن با این مسائل نیست.

همان طور که گفته شد، درون گرایی با خجالت و اضطراب اجتماعی متفاوت است. درون گراها نیازی ندارند که شخصیتشان را دوباره از اول بسازند.

11-" گفتن جملاتی مثل (تو زیادی ساکتی!) بی ادبانه است."

این جمله، همانند گفتن " چقدر حرف می‌زنی!" به یک شخص برون گرا است. این جملات، بی ادبانه هستند و بیانگر این که شخص، مشکلی اساسی دارد.

برون گرایان و درون گرایان باید سعی کنند طرف مقابلشان را درک کنند. هر دو گروه، عادات و نیازهای خودشان را دارند.

مهم‌تر از همه، تمام درون گراها ( و برون گراها ) مثل هم نیستند. ولی با یادگیری طرز تفکر افراد درون گرا، می‌توان آن‌ها را بهتر درک کرد.