اولین عاملی که به هر چیزی، اعم از شخص، شیء و مکان هویت میبخشد، نام است. ما در اولین برخورد با هرکسی یا هر پدیدهای به دنبال نام آن هستیم تا بتوانیم به درک اولیهای از آن برسیم. سنت نامگذاری، سنتی قدیمی و تقریبا اولین کار کلام است که در اساطیر و همینطور ادیان به آن اشاره شده است. چندی پیش در مقالهای، به عجیبترین اسم های ایرانی که در ثبت احوال ثبت شدهاند پرداختیم. این مطلب را میتوانید در بینیتا بخوانید. اما در این مقاله قصد داریم، به عجیبترین اسمهایی که روی کوچهها و خیابانها گذاشته شدهاند، بپردازیم. در ادامه با بنیتا همراه باشید.
با این اسم، شما متوجه میشوید که نام گذاران آن، با یک تیر چند هدف زدهاند؛ اول اینکه یک اسم قشنگ برای این کوچه انتخاب کردند؛ دوم برای صنف ماستبندها به رایگان و به مدت طولانی تبلیغ میکنند و سوم اینکه اگر کسی به دنبال شغل ماستبندی است، به خوبی میداند که به کجا مراجعه کند!
هرکس این اسم را درست بخواند جایزه دارد. جایزهی ویژه هم متعلق به کسی است که معنی آن را بگوید.
قیام هشتم، موعود دهم، ایثار اول. مگه داریم؟ مگه میشه؟
مسئلهای که پیش میآید این است که اهالی اینجا چطور موقع آدرس دادن به کسی دیگر، آنها را قانع میکنند که آدرس سرکاری نیست.
هرکسی که این نام را پیشنهاد داده حال خوبی داشته؛ احتمالا در هوایی دو نفره هم قدم میزده. فقط نمیدانم نفر دوم ترانه بوده یا ترنم؟ احتمالا خود طرف هم نمیدانسته!
ما چاکریم! (خطاب به لوطی صالح)
کسی که این نام را برای کوچه برگزیده، مخاطبش را در بازی ذهنی عجیبی گرفتار کرده!
ما که نفهمیدیم این اسم حاصل خوشمزگی یک فرد خوش ذوق است یا ...
به این میگویند یک اسم کاربردی! کوچه «سرطون» گذری باریک و قدیمی درست در همسایگی حمام «نواب» است. سرطون، اتاقکی است در پشتبام حمامهای قدیمی که آب قنات اول به آن، وارد و بعد از گرم شدن، راهی خزینه میشد.
بالاخره این کوچه مال کیست؟ کدامیک را باید در آدرس بگوییم؟
هنگام ورود به این کوچه، کارت ملی یا شناسنامه یا هرچیز دیگری که نشان بدهد شما یک تیر ماهیِ حساس هستید لازم است!
بدون شرح...
ما ایرانیها عاشق ایهام هستیم. فرقی هم نمیکند این ایهام در شعر باشد، در صحبتهای روزمره باشد یا اسم یک کوچه!
خوش به حال خانم بختیاری...
منبع: بنیتا