تاریخچه ای از قبر، سرداب و ضریح های امام رضا (ع) در گفت و گو با بزرگ عالم زاده محقق و کارشناس حرم
«اگر به سالن محققین کتابخانه مرکزی بروید، احتمالاً می بینیدش. از کارکنان سالن بپرسید نشانتان می دهندش. رفتیم کتابخانه مرکزی، سالن محققین.»
- ببخشید با آقای بزرگ عالم زاده کار داریم.
کتابدار بدون اینکه حرفی بزند به مردی که چند قدم آن طرف تر پشت میزی نشسته و مشغول مطالعه است اشاره می کند؛ مردی خوش برخورد که با شنیدن درخواست ما برای مصاحبه و سوالات، بدون هیچ تکلفی شروع به پاسخ دادن می کند و گاهگاهی نیز از کتابی که خودش نوشته است برای نقل قول و بقیه موارد استفاده می کند. او تقریباً دایره المعارف زنده حرم است و تنها محققی است که درباره همه جای حرم تحقیق کرده. از او کتاب هایی در این زمینه نیز منتشر شده است که می توان به قبله گاه عاشقان و حرم رضوی به روایت تاریخ اشاره کرد. برای سوال و جواب درباره مزار امام رضا (ع) و پیشینه حرم هیچ کس بهتر از آقای عالم زاده نیست.
در ابتدای بحث یک پیشینه ای از حرم می فرمایید؟
در سال های آغازین به خاکسپاری پیکر امام (ع) در بقعه هارونی، حرم مطهر به صورت بنایی ساده با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود؛ چنان که بقعه مطهر تنها یک درب ورودی ساده پیش روی مبارک و تزئیناتی مختصر به سبک آن زمان داشت. صفّه های اضلاع حرم به سوی خارج از بنا بسته بود و بالای قبر یک قبه وجود داشت. در آن سال ها زمین های اطراف حرم خالی از سکنه بود، نوغان یکی از دو قبضه معروف و معتبر طوس بود و تنها آبادی مسکونی منطقه به شمار می رفت. به همین دلیل؛ یعنی بعد مسافت با شهرها و آبادی های اطراف و وجود خفقان و جو مسموم آن زمان، نظارت دقیق حکام جور بر حرکات و سکنات شیعیان، منع آنها از توجه به مرقد امام (ع) و درک فیض زیارت موجب شد سال ها سپری شود و بنایی در خور و شایسته مضجع شریف حضرتش احداث نگردد.
«اربلی» در «کشف الغمّه» می نویسند:«در آن دوران، زنی از نوغان خادمه حرم بود که روزها به امور خدمت مقبره می پرداخت و شب ها درب حرم را بسته و به نوغان می رفته است.»
آنچه مسلم است و از قراین برمی آید، این است که سرداب پس از محو شدن صورت قبر هارون الرشید یعنی قرن هشتم به بعد، به وجود آمد.
یعنی در ابتدا اصلاً سردابی پر از آب که قبر مطهر وسط آن باشد نبود؟
نه! اصلاً آب ندارد! مدارک موجود نشان می دهد تا اوایل قرن هشتم صورت قبر هارون در زیر گنبد و پایین پای مبارک حضرت بوده. روی قبر هارون نیز صندوقی چوبی بوده. مثلاً ابن بطوطه، جهانگرد و جغرافیدان نامی که در اوایل قرن هشتم به مشهد آمده، قبر هارون را دیده و در کتابش از آن نام برده.
صاحب «روضات الجنات» نوشته: «صورت قبر تا اوایل سده هشتم هنوز برقرار بوده و ظاهراً پس از آنکه شهر طوس و سناباد در حوزه تسخیر سربداران قرار گرفت، صورت قبر هارون به کلی محو گردید.»
قطعاً تا آن زمان سردابی وجود نداشته. درگذشته کف حرم مطهر نسبت به سطح زمین های خارج از روضه منوره، گودتر و نزدیک به دو متر اختلاف سطح داشته است. با توجه به بالا آمدن کف حرم طی قرن ها و اعصار گذشته، هنوز هم این اختلاف مشهود است. پس از اینکه در سنوات گذشته کف حرم را به تدریج بالا آوردند، سردابی ایجاد شد.
صاحب «بدر فروزان» نیز درباره سرداب می نویسد: «اصل مرقد شریف در سرداب قرار گرفته است که سقف آن سطح زمین حرم یعنی زیر ضریح را تشکیل می دهد؛ و تردیدی نیست که سرداب مزبور در قرون پنجم و ششم نبوده است.»
در گذشته داخل ضریح دریچه ای در سمت پایین پای مبارک وجود داشت که درون سرداب نمایان می شد. بعد از انقلاب اسلامی که رواق دارالاجابه ساخته شد، ورودی سرداب از طریق هشتی واقع در ضلع شرقی این رواق ایجاد گردید. کف رواق یاد شده، نسبت به مرقد مبارک امام (ع) در سرداب حدود یک متر و شصت سانتی متر پایین تر است. در سال 1379 شمسی هنگام نصب ضریح پنجم در حرم مطهر، ضریح فولادی مرصع معروف به «نگین نشان» در درون ضریح چهارم بود که به داخل سرداب انتقال یافت و اکنون در سرداب مقدس روی مرقد امام (ع) جای گرفت به گونه ای که اتصالش با ضریح درون حرم برقرار شد.
درباره سنگ قبر حضرت هم توضیح می دهید؟
مدفن مطهر تاکنون یعنی تا جایی به دست ما رسیده که سه سنگ قبر داشته. اولین و کهنه ترین لوح تاریخی که در روضه منوره به دست آمده، سنگی مرمر مربوط به اوایل قرن ششم است. این سنگ مرمر به طول چهل، عرض سی و به قطر شش سانتی متر است. روی سنگ علاوه بر نقش محراب مانند، کلماتی شبیه به خط کوفی دیده می شود که از لحاظ قدمت و اهمیت خط کوفی آن بسیار ارزشمند است. به نقل از مرحوم سید محمد کاظم امام، خط روی سنگ را یکی از خاورشناسان معروف که در خواندن نوشته های قدیمی کوفی، تخصص داشت پس از مدتی صرف وقت قرائت نمود. این اثر یکی از شاهکارهای تاریخی دنیا محسوب می شود. این سنگ تاریخی که در آغاز قرن ششم بر مرقد امام (ع) نصب شده، در قرن هشتم یا احتمالاً در زمان صفویه که سرداب مقدس به وجود آمد، از روی مزار مبارک برداشته شد و به عنوان نفیس ترین سنگ تاریخی به موزه آستان قدس انتقال یافت.
در تحلیلی که از مکتوبات روی سنگ به عمل آمده، مانند: هذا مقام الرضا (ع) و عبارت های دیگر، معلوم می شود این سنگ ضمن اینکه به عقیده بعضی از نویسندگان به عنوان سنگ قدیم قبر امام (ع) بر مزار حضرت جای داشته، می تواند لوحه ای مشتمل بر تاریخ تعمیراتی که ابوالقاسم احمد علوی در سال 516 هجری در بیوتات آستان قدس انجام داده باشد.
دومین سنگ مزار حضرت که اکنون درون سرداب روی مرقد مقدس جای دارد، سنگ قبری از جنس مونسار (مرمر سفید آهکی) به تقریب با ابعاد شصت در چهل سانتی متر است. از این سنگ آگاهی چندانی به دست نیامده. یکی از معماران قدیمی آستان قدس که سنگ مزبور را رویت کرده، می گفت در سال 1338 هنگام نصب ضریح چهارم که روی سرداب باز شده بود، سنگ دیده شده است ولی از مکتوبات روی سنگ، به غیر از عبارت «دفن فی هذا البلد الامین» چیزی به خاطر نداشت.
سومین سنگ مزار امام (ع) سنگی مرمر و ممتاز از معدن توران پشت یزد به رنگ سبز چمنی است. ابعاد آن دو متر و حدود 3600 کیلوگرم وزن دارد. بر سطح سنگ، القاب امام (ع)، تاریخ ولادت و شهادت آن بزرگوار و دو بیت از اشعاری که حضرت به قصیده دعبل خزایی ملحق فرموده، حک شده است. علاوه بر این، آیاتی از قرآن نیز زینت بخش اطراف سنگ شده است. این سنگ همزمان با نصب ضریح پنجم در سال 1379 خورشیدی، در حرم مطهر بر بالای مرقد امام (ع) نصب شده و اکنون در داخل ضریح مقدس جای دارد.
بعضی از مردم از صندوقی که روی قبر قرار گرفته بود چیزهایی می گویند. آیا منظور از صندوق همان ضریح یا سنگ قبر است یا نه چیز دیگری است؟
موضوع صندوق روی قبر منور، جدا از سنگ قبر و ضریح است. آنچه از مجموع تواریخ به دست آمده، ثابت می کند از اوایل قرن ششم هجری، صندوقی چوبی روی مرقد امام (ع) وجود داشته است. این صندوق از چوب اعلا و با روکش و بست های نقره تزئین یافته بود. صندوق مزبور را در سال 500 ه.ق، انوشیروان زردشتی (با انوشیروان عادل، پادشاه معروف اشتباه نشود) به مرقد مبارک امام (ع) تقدیم نموده است. عمادالدین ابوجعفر محمدبن علی طوسی معروف به ابن حمزه، از دانشمندان قرن ششم می نویسد:
«انوشیروان زردشتی از اهالی اصفهان و در دربار خوارزمشاهیان دارای منصبی بود. وی را به سفارت مرو فرستاد تا به حضور سلطان سنجر برسد. او که به بیماری برص (پیسی) مبتلا بود، احساس می کرد مورد تنفر است. نگران بود از اینکه به دربار سلطان برسد. چون به مشهد رسید، از کرامت های پی در پی حضرت امام (ع) آگاهی یافت. به وی گفته شد اگر به محضر امام شیعیان شرفیاب شوی، حضرت را زیارت کنی و در کنار قبرش با تضرع از او بخواهی، قطعاً حاجت می گیری و شفا می یابی. وی اظهار داشت من غیر مسلمانم و شاید خدمه مانع ورودم به حرم شوند. به او گفته شد با لباس مبدل وارد شو؛ کسی آگاه نخواهد شد. چون چنین کرد وارد روضه منور گردید، به قبر پناهنده شد با تضرع و زاری از امام (ع) شفا خواست. به برکت وجود آن حضرت، بیماری اش بهبود یافت.
ابن حمزه گوید: از عجیب ترین چیزهایی بود که در زندگی ام شاهد آن بودم. هنگامی که انوشیروان از بقعه خارج می شد، اثری از بیماری بر آن نیافت و بیهوش شد. پس از آن اسلام آورد و صندوقی از چوب اعلا با روکش و بست های نقره به مرقد منور امام (ع) اهدا نمود و مال زیادی خرج کرد. مردم خراسان که از این معجزه آگاه شدند، گروه بسیاری آن را مشاهده نمودند.
همان گونه که قبلاً گفته شد ابن بطوطه، جهانگرد معروف در سال 734 هجری به مشهد سفر کرد و این صندوق را مشاهده نمود که با روکش نقره پوشیده شده. او آن را در کتاب «تحفه النظار» وصف نموده است.
این صندوق مدت ها بر مزار امام (ع) در سرداب جای داشت تا اینکه در تحولات تاریخی، ارکان آن پوسیده شد و به جایش صندوق معروف دوم معروف به صندوق عباسی بر مزار امام (ع) جای گرفت که از چوب فوفل با روکش و میخ های طلاست که شاه عباس صفوی در سال 1022 هجری روی مرقد منور نصب نمود، یا اینکه همان صندوق انوشیروان را مرمت کرد. به هر حال، سطح صندوق عباسی به طلا آراسته و با میخ های طلا بست زده شد و در لبه فوقانی آن، بر صفحه ای از طلا به خط علیرضا عباسی نوشته شد: «کلب آستان شاه ولایت شاه عباس الحسینی الموسوی الصفوی تقدیم نمود سنه 1022 هجری قمری».
صندوق عباسی که قرن ها در سرداب مانده بود، پوشیده شده تا اینکه در سال 1311 شمسی آن را بیرون آوردند و بست ها و زره طلای روی آن را که سیاه شده بود، جلا دادند و طلای صندوق را زیر نظر عالمان وقت صرف خرید املاکی برای وقف آستان قدس نمودند. در همان سال به جای صندوق عباسی، صندوقی از سنگ مرمر لیمویی بسیار شفاف از معدن سنگ شاندیز که به هزینه مرحوم حاج حسین حجار باشی زنجانی، خادم کشیک سوم آستان مقدسه ساخته شده بود، درون حرم روی سرداب مرقد، طی تشریفاتی نصب شد. این صندوق مرکب از چند قطعه سنگ به طول دو متر و ده و عرض یک متر و شش و ارتفاع نه و نیم سانتی متر بود.
در سال 1379 همزمان با تعویض ضریح چهارم، صندوق مزبور نیز برداشته شد و به جایش سنگ قبر یاده شده، از معدن توران پشت یزد، داخل ضریح پنجم قرار گرفت.
منبع: نشریه همشهری آیه شماره6