مورد سوم:
دختر پانزده سالهام اتومبیلمان را در پارکینگ منزل به دیوار کوبیده است!
چرا؟
چون دختر بیفکری است و برای پولهای ما ارزشی قائل نیست.
شاید برایتان جالب باشد که دیدگاه این والدین را پس از درک و مشاهده موثر و آموختن اصول اولیه آن درباره فرزندانشان، بدانید.
مورد اول
وقتی خوب دقت کردم دیدم دخترم قطعات اسباببازی را به سمت ماشینها نشانه میگیرد و انگار میخواهد آنها را به هدف بزند. او همین کار را با سطل آشغال هم میکند؛ یعنی چیزهایی را به سمت سطل نشانه میرود و با دقت در سطل پرتاب میکند. برایش میله – حلقه خریدم و دیدم او عاشقانه ساعتها مشغول انداختن حلقهها در میله از فواصل مختلف میشود.
الان فکر میکنم او یک نشانهگیر حرفهای و ذاتی است. کمی که بزرگتر شود حتما او را در کلاس تیراندازی یا تیروکمان ثبتنام میکنم. از وقتی کودکم را درک کردهام و به او برچسب نمیزنم، رابطهمان بهتر شده است. او به من نزدیکتر شده و من هم همیشه او را تشویق میکنم.
مورد دوم
وقتی پسرم را خوب مشاهده کردم، فهمیدم که ادای هنرپیشه دلخواهش را درمیآورد. از پسرم خواستم بیشتر درباره آن هنرپیشه با من صحبت کند. در حین گفتوگو اصلا او را زیر سوال نبردم تا آزادانه حرفش را بزند. ویژگیهای جالبی از آن هنرپیشه تعریف کرد که من همه را با صبر و حوصله زیاد شنیدم و بعد سعی کردم بدون تعصب و واقعبینانه با او همداستان شوم و کمکم رفتارهای بد او را هم با کمک پسرم نقد کنم. به زودی پسرم سیگار را کنار گذاشت.
اکنون هر دو در نقد فیلم و نوع بازی هنرپیشهها پیشرفت کردهایم و روابطمان هم بهتر شده است.
مورد سوم
وقتی رفتارهای دخترم را مشاهده و بررسی کردم، متوجه شدم از تبعیضی که ما، بین او و برادرش قائل میشویم دلخور است. او با تمرین رانندگی در پارکینگ میخواسته به ما نشان دهد که به اندازه برادرش رانندگی میداند، اما به دلیل عدم آموزش درست، از پس هدایت ماشین برنیامده و خرابکاری به بار آورده است که موجب ناراحتی بیشتر همه ما و احساس ناکامی خود او شد. او برخلاف تصور من، برای اینکه به اتومبیل آسیب نزند، میخواسته در پارکینگ رانندگی یاد بگیرد!
اصول مشاهده دقیق و صحیح
در مشاهده صحیح باید ذهنیتها، قضاوتها و پیشفرضها را کاملا کنار گذاشت و بدون شرطیشدن نگاه کرد. تا چیزی را کاملا درک نکردهایم نباید دربارهاش قضاوت و نتیجهگیری کنیم. تا حد امکان باید با سوژه همذاتپنداری کنیم، خود را به جای او بگذاریم و نیازها، ناراحتیها و شادیهایش را بفهمیم و درک کنیم.
باید سلسله رفتارهایش را نه فقط در کوتاهمدت، بلکه در درازمدت دنبال کنیم و به حدس و گمان متوسل نشویم. باید دید فرد دارد به کجا میرود و چگونه میتوان کانالهای موثرتری برای راهبرد درست او پیدا کرد. با توجه به در نظر گرفتن مخاطب و هماهنگی با او، این تنها نسخهای است که برای همه کاربرد دارد.
برای خواندن بخش اول- بابا، مامان به من نگاه کن- اینجا کلیک کنید.