ماهان شبکه ایرانیان

مطرح ترین فیلم های سینمای جهان در سالی که گذشت/ ۱

علی ناصری/ در سال ۲۰۱۶ و در ماه های نخست سال ۲۰۱۷ ما شاهد تولید و اکران فیلم های بسیاری در سطح سینمای جهان بودیم که منتقدان زیادی در رابطه با آن ها قلم زدند و به این ترتیب این آثار به عنوان مطرح ترین فیلم های سینمایی سال گذشته معرفی شدند؛ علاوه بر این بسیاری از این آثار توانستند مخاطبان زیادی را به سالن های سینما بکشانند و موفقیت تجاری زیادی را نی ...

توجه جهانیان به فیلم هایی با ژانرهای متفاوت از «لالالند» تا «مهتاب»؛ از فیلم هایی که منتقدان سینمای جهان بیش از حد در رابطه با آن ها نوشتند بیشتر بدانید

برای دست یافتن به لیست بهترین فیلم های سال که معمولاً به صورت میلادی محاسبه می شوند در این مقاله سعی شده بهترین فیلم های سال 1395 در جهان که مصادف با سال 2016 و ابتدای سال 2017 میلادی است را معرفی کنیم. معمولاً فیلم های برتر سال از جشنواره فیلم کن تا آکادمی اسکار انتخاب می شوند. در ادامه این مقاله به 30 فیلم مهم سال می پردازیم و لازم به ذکر است که این 30 فیلم فقط بر اساس آرای منتقدان و کسب جوایز از جشنواره های مختلف انتخاب شده اند و نگارنده در انتخاب آنها هیچ سلیقه ای به کار نبرده است.

مهتاب – Moonlight

«مهتاب» را می توان تحسین شده ترین فیلم سال گذشته دانست. این فیلم در بین منتقدان و جشنواره های مختلف بسیار مورد توجه قرار گرفت. نقدهای مثبت بسیاری درباره این فیلم نوشته شد و «مهتاب» جواب بسیاری را از آن خود کرد.

بری جنکینز نویسنده و کارگردان این فیلم سینمایی است و تراوانت رودز و آندره هولاند از بازیگران اصلی «مهتاب» هستند.

بنجامین لی منتقد گاردین که سال 2016 را سالی نه چندان خوش برای اقلیت ها دانسته و به مورد حمله قرار گرفتن سیاهپوستان در آمریکا اشاره کرده در نقدی که «مهتاب» را درامی ویرانگر عنوان کرده نوشته: «مهتاب»  به واقع داستان جانکاهی است از زندکی مصیبت‌بار یک سیاه‌پوست آمریکایی که نمی‌داند با گرایشات جنسی استثنائی‌اش چه کند. کاراکتری که به عبارتی دیگر یک اقلیت بحرانی برای جامعه‌ی آمریکایی محسوب می‌شود. او هم سیاه ‌پوست است و هم همجنس ‌خواه. و بحران اصلی زندگی او نیز همین است. او اقلیت ویژه ‌تر و دردسرسازتری است.

لی که اکران «مهتاب» را در وضعیتی که سیاهپوستان کم اهمیت شده اند غنیمت می داند دوران باراک اوباما را به اتمام رسیده دانسته و در نقدش اظهار داشته: در این تصویرِ مسحورکننده از این دنیای خفقان‌آور، کایرُن (شخصیت اصلی فیلم) آرزو می‌کند کاش میتوانست تطهیر شود. «مهتاب» علی ‌رغم لحن محزونش، به منزله فانوس درخشانی از امید برای کسانی همانند کایرن است.

اریک کوهن منتقد ایندی وایر نیز در نقدی «مهتاب» را تحسین کرده و اظهار داشته: «مهتاب» را میتوان تلفیقی از بهترین آثار سینمایی اخیر آمریکا نام برد. جنکینز، قدرت مالیخولیایی جنسی سرکوب‌شده در «کوهستان بروکبک» و «کارول» را با لایه‌های ظریف مردانگیِ در حال رشد در «پسربچگی» در هم آمیخته است.

جیمز براردینلی درباره «مهتاب» نوشته است: در سالهای اخیر فیلم هایی با کیفیت نه چندان بالا صرفاً به جهت مسائل نژاد پرستی مورد توجه آکادمی اسکار قرار گرفته اند اما «مهتاب» نه فقط بخاطر بیان و توجه به این مسائل بلکه بخاطر ساختار سینمایی محکم و متفاوتش نشان میدهد هم می شود فیلمی بی عیب و نقص ساخت و هم میشود در فصل جوایز موفق بود. فقط مقداری خلاقیت لازم است!

«مهتاب» در آکادمی اسکار موفق به دریافت سه جایزه از جمله جایزه بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین فیلمنامه اقتباسی شد. در جشن گلدن گلاب نیز «مهتاب» موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم درام شد.

«مهتاب» برداشتی از داستان تارل آلوین مک‌کارنی به نام «پسرهای سیاه‌پوست زیر نور مهتاب، آبی دیده می‌شوند» است و در خلاصه داستان آن آمده: این فیلم داستان مردی سیاه پوست را از دوران کودکی تا بزرگسالی روایت می کند که در شهر میامی و در شرایطی سخت بزرگ می شود.

عزیز آمریکایی – American Honey

«عزیز آمریکایی» یکی دیگر از فیلم های تحسین شده سال 2016 است. این فیلم که به کارگردانی آندریا آرنولد ساخته شده است توانست جوایز بسیاری را از آن خود کرد و نقدهای بسیاری راجع به این فیلم نوشته شد. این فیلم نامزد دریافت جایزه نخل طلای جشنواره کن بود.

گای لاج منتقد ورایتی درباره «عزیز آمریکایی» نوشته است: «عزیز آمریکایی» در مدت زمان 162 دقیقه‌ای‌اش به جسارت خاصی به داستان کوچکش می‌پردازد و فیلم در اوج آرامش، هیجان خاصی به مخاطب می‌دهد.

دیوید رونی که آرنولد را کارگردانی موفق در نشان دادن احساسات زنان دانسته در نقدی درباره «عزیز آمریکایی» این فیلم را مطالعه ای تند و تلخ عنوان کرده است.

پیتر برادشاو منتقد گاردین نیز در نقدی آندریا آرنولد را نابغه خواند و «عزیز آمریکایی» را شبیه به آثار گاس ون سنت و از جمله «فیل» دانست و نوشت: در این فیلم تنش های احساسی، طنز سیاسی و تفسیر اجتماعی همگی به خاطر مقدار زیاد فضاسازی و نداشتن محل مشخصی برای رفتن به حالت تعلیق در آمده اند.

«عزیز آمریکایی» که اولین فیلم آندریا آرنولد خارج از بریتانیا است توانست در جشنواره و جشن های متفاوتی جوایز بسیاری را از آن خود کند. «عزیز آمریکایی» از جوایز سینمای مستقل بریتانیا چهار جایزه از آن خود کرد که یکی از این جوایز جایزه بهترین فیلم بود. جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره کن نیز سال گذشته به این فیلم تعلق گرفت.

آرنولد در جشنواره کن در توضیح تصویری که از امریکا ارایه کرده، گفته است: «عزیز آمریکایی» تلفیقی از تصاویر آمریکایی است که با آن بزرگ شدم و عمدتاً حاصل تماشای فیلم‌های هالیوود است؛ تصور رمانتیکم نسبت به این کشور و آمریکای معاصری که وقتی خودم شخصا به آنجا سفر کردم، دیدم. با دیدن وضعیت فقیر در بعضی شهرها، حسابی غمگین شدم. هیچ شباهتی به فقر در بریتانیا نداشت. وقتی مردم پول ندارند از حق بیمه محرومند و نمی‌ توانند به دندانپزشک مراجعه کنند. این‌جور چیزها واقعا مبهوت و غافلگیرم کرد.

«عزیز آمریکایی» درباره‌ی دختر نوجوانی از یک خانواده‌ی مشکل‌دار است که این روزها از خانه فرار کرده و همراه با گروهی در مناطق غرب‌میانه‌ی امریکا از این خانه به آن خانه می‌روند و اشتراک مجله می‌فروشند و شب‌ها را به پارتی‌ گرفتن و قانون‌شکنی و خوش‌گذرانی سپری می‌کنند. خیلی زود استار با پسری به اسم جیک که یکی از رهبران گروه هم است آشنا میشود و در حالی که کارشان وارد یک سری پیچ و خم‌های خطرناک می‌شود، استار به جای پیدا کردن شغل امن‌تری، به ماندن در گروه ادامه می‌دهد ...

اگر سنگ از آسمان ببارد – Hell Or High Water

«اگر سنگ از آسمان ببارد» را می توان یکی از فیلم هایی دانست که در بین آثار خوب سال گذشته جشنواره ها به او کم لطفی کردند اما منتقدان همیشه این فیلم را ستودند و در بین منتقدان سینما یکی از تحسین شده ترین فیلم های سال بود.

در این فیلم که به کارگردانی دیوید مکنزی ساخته شده جف بریجز، کریس پاین و بن فاستر ایفای نقش کرده اند. نویسنده این اثر تیلور شریدان است که پیش از این فیلمنامه فیلم سینمایی «سیکاریو» را نوشته و برای این فیلم نیز بسیار تحسین شده بود.

اوون گلیبرمن در نقد «اگر سنگ از آسمان ببارد» این اثر را درام و تریلری بسیار عالی عنوان کرده و نوشته: مکنزی چنان تگزاس را خوب در آورده که انگار خودش آنجا متولد شده است و فیلمنامه شریدان هم مملو از اصطلاحات عامیانه است و همچنین طراحی استادانه ای دارد.

ریچارد روپر از شیکاگو سان تایمز در توصیف این فیلم گفت: «اگر سنگ از آسمان ببارد» فیلمی بسیار زیبا و خشن است که وقتی به پایان رسید همان موقعی بود که دوست داشتم آن را دوباره تماشا کنم.

سامانتا لدویگ که یکی از منتقدان وبسایت آی جی ان است نمره 9 از 10 را به این فیلم داده و در توصیف آن گفته: «اگر سنگ از آسمان ببارد» تماشاگران را با روایت پیچیده‌ اش شگفت زده می‌کند و هنر فیلمبرداری ‌اش نیز شگفت انگیز است و این موضوع کمبود فیلم‌های خوب تابستان امسال را جبران می‌کند.

در خلاصه داستان «اگر سنگ از آسمان ببارد» آمده: یک پدر تنها به همراه برادر ناتنی اش تصمیم می گیرند تا به یک بانک دستبرد بزنند و با پولی که از آنجا می دزدند، مزرعه خانوادگیشان در تگزاس را نگه دارند و بدهی های خود را پرداخت کنند. اما در همین حین دو رنجر تگزاسی نیز به دنبال گرفتن این دو برادر هستند و ...

پاترسون – Paterson

اولین اکران «پاترسون» به کارگردانی جیم جارموش در جشنواره فیلم کن اتفاق افتاد که در آنجا مورد توجه منتقدان بسیاری قرار گرفت و از سوی منتقدان یکی از محبوب ترین فیلم های دوره آخر جشنواره کن محسوب می شود.

تاد مک کارتی منتقد هالیوود ریپورتر در توصیف «پاترسون» گفته: «پترسونِ» جیم جارموش قصیده ای است منحصر به فرد به زندگی منظوم، هارمونی خانگی و شعر به عنوان چیزی ارزشمند. این اثر بی ادعا و خاص در شهر کهنه نیوجرسی اتفاق می افتد که شخصیت های مهم زیادی از آن سربرآورده اند. این اثر آرام و به طرز تعجب آوری غیر دراماتیک لذت پنهانی را به طرفداران این کارگردان کهنه کار نیویورکی که همواره راه خود را رفته، می دهد.

پیتر برادشاو منتقد گاردین در نقد «پاترسون» که این فیلم را فوق العاده دوست داشته می داند گفت: فیلم در مورد آن نادرترین چیزیست که در هنر همچون زندگی وجود دارد؛ یک ازدواج موفق. همچون گذشته جارموش نشان می دهد که مثل ریچارد لینکلیتر و جان سِیلز فیلمسازیست که به شدت آمریکاییست بدون اینکه هالیوودی باشد که این دو اصطلاح بسیار باهم متفاوت اند.

با توجه به اینکه «پاترسون» زندگی یک شاعر را روایت می کند اشعار فیلم را رون پادگت یکی از شاعران معاصر مورد علاقه ی جارموش نوشته است. او قبول کرد که شعر های فیلم را بنویسد و به جارموش اجازه داد از برخی از اشعار قبلی اش هم در فیلم استفاده کند.

در خلاصه داستان «پاترسون» آمده است: پترسون راننده اتوبوس در شهری کوچک است که هر روز مسیر مشخصی را رانندگی می کند، در ساعت همیشگی سگش را برای گردش بیرون می برد و عادت دارد شعرهایش را درون دفترچه کوچک خودش بنویسد اما این در حالی است که همسرش لورا عاشق تغییر دادن دکوراسون خانه کوچک آنها و ایجاد تغییر زندگی یکنواختی است که… .

زوتوپیا – Zootopia

«زوتوپیا» را می توان بهترین انیمیشن سینمایی سال دانست. این فیلم که به کارگردانی بیرون هاوارد و ریچ مور ساخته شده یکی از پر فروش ترین آثار سال 2016 نیز محسوب می شود.

جیمز برادینلی منتقد سینما با قابل احترام خواندن «زوتوپیا» درباره این انیمیشن نوشت: «زوتوپیا» یک انیمیشن تمام عیار است. همان گونه که از زوج کارگردانان بیرون هاوارد و ریچ مور که در این زمینه تبحر دارند، انتظار می‌رود. این دو کارگردان «زوتوپیا» را با جزییات بی کاربرد بی شماری ساخته ‌اند که مسلماً باعث می‌ شود دیدگاه‌ ها نسبت به انیمیشن متفاوت باشد.

نیل گنزلینگر منتقد روزنامه نیویورک تایمز گفته است: «زوتوپیا» بامزه، باهوش و محرک ذهن است. و مجله ورایتی نوشته که «زوتوپیا» از نیروی استودیو برای بازی کمک می‌گیرد.

امتیاز فیلم در سایت مشهور «روتن تومیتوز» 8.1 از 10 است؛ سایت متاکریتیک، که یک سایت مرجع است و معمولاً لینک نظر منتقدان را قرار می‌دهد و جدول ستاره‌هایش مشهور است، براساس نظر منتقدان، از 100 امتیاز به فیلم 78 امتیاز داده و نظر مخاطبان فیلم هم از10، 8.8 است و انجمن فیلم آمریکا (AFI) نیز «زوتوپیا» را جزو ده فیلم برتر سال معرفی کرد.

اکران این انیمیشن در سراسر دنیا با استقبال خوبی روبرو شد اما نکته جالب توجه تأثیر این فیلم بر مردم چین بود که پس از اکران آن خرید روباه به عنوان حیوان خانگی در این کشور رواج یافت.

در آکادمی اسکار نیز به «زوتوپیا» توجه بسیاری شد و این فیلم موفق به کسب جایزه بهترین انیمیشن سال در این مراسم شد و همچنین «زوتوپیا» جایزه بهترین انیمیشن گلدن گلاب را نیز از آن خود کرد.

در خلاصه داستان «زوتوپیا» آمده: در شهری به نام زوتاپیا که حیوانات در آن ساکن هستند، وقتی روباه چرب‌زبان برای جرمی که مرتکب نشده، مقصر شناخته می‌شود، پلیس شهر (خرگوش) او را تحت پیگرد قرار می‌دهد. اما وقتی هر دوی آن‌ ها هدف ‌های یک توطئه می‌ گردند، مجبور می‌شوند که با هم متحد شوند تا…

لالا لند – La La Land

«لالا لند» جدیدترین اثر سینمایی دیمین شزل یکی از مهم ترین فیلم های سال گذشته بود که با استقبال بسیار خوبی از سوی منتقدان و حتی مخاطبان همراه بود. این فیلم کمدی، عاشقانه و موزیکال را بسیاری از منتقدان بهترین فیلم 2016 می دانند.

جیمز براردینلی منتقد سینما «لالا لند» را جادویی خواند و در نقدش اینگونه نوشت: «لالا لند» نه تنها بهترین فیلم موزیکال تولید شده در سال‌ های اخیر است، بلکه مسلما بهترین محصول موزیکال (نه در حوزه انیمیشن) از هر نوعی است که از زمان فیلم دلنشین «مغازه کوچک وحشت» تولید شده در سال 1986 روانه‌ سینماها شده. بله، از «شیکاگو» پرطراوت‌تر، از «بینوایان» ناب‌تر و موفق‌تر از هر اثر مشابه دیگری.

پت هموند منتقد ددلاین با تمجید از بازی بازیگران در نقدی نوشت: گاسلینگ و استون در این فیلم ثابت می ‌کنند که در ارتباط با یک موزیکال تربیت شده‌ اند، حتی گاسلینگ آموخته که چطور یک پیانیست جاز باورپذیر باشد. هر دو حقیقتا عالی هستند و استون خودش را به سمت موفقیت یک بازیگر می‌رساند انگار که می‌خواهد قلبتان را از جا دربیاورد. او هرگز به این خوبی بازی نکرده بود.

اریک کوهن منتقد ایندی وایر در نقدی درباره «لالا لند» نوشته است: «لا لا لند» در بهترین دقایق خود، کنایه آمیز بودن موجودیت اش را مورد کند و کاو قرار می دهد و بزرگی عصری طی شده را در قالب مفهوم تغییر ادوار ستایش می کند.

در مراسم گلدن گلوب سال 2017 فیلم «لالا لند» رکورد شکست و برنده هفت جایزه از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه شد. تا به حال هیچ فیلمی در تاریخ به این موفقیت دست پیدا نکرده است. فیلم تا به حال بر اساس 53 نقد از منتقدین وب‌گاه متاکریتیک نمره 93 از 100 را دریافت کرده و همچنین در لیست 250 فیلم برتر بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها رتبهٔ 55 را دارد.

همچنین لا لا لند در صدر فهرست نامزدهای هشتاد و نهمین دوره اسکار قرار گرفت. این فیلم در 14 رشته از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگران نقش اصلی نامزد شده است. پیش از این فقط فیلم‌ های «همه چیز دربارهٔ ایو» و «تایتانیک» به این افتخار دست پیدا کرده بودند. «لالا لند» افتخار آفرینی خود را در بفتا هم ادامه داد و برنده پنج جایزه از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول زن برای اما استون شد. در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار «لالا لند» موفق شد شش جایزه اسکار از جمله بهترین کارگردانی برای دیمین شزل و بهترین بازیگر نقش اول زن برای اما استون را بدست آورد و از نظر تعداد دریافت اسکار هم رتبه اول را به خود اختصاص دهد.

«لالا لند» تحسین بازیگران هالیوود را نیز برانگیخت و تام هنکس درباره این فیلم گفت: وقتی چیزی جدید می ‌بینید، چیزی که نمی ‌توانستید تصورش را کنید، خدا را شکر می ‌کنید که خلق شد. به نظر من «لالا لند» فیلمی است که دیگر استودیوهای فیلم سازی از آن الگو خواهند گرفت. موسیقی‌ های این فیلم نیز همگی درجه یک و کاملاً جدید هستند.

امتیاز متاکریتیک «لالا لند» از میان 51 نقد 93 از 100 است.

در خلاصه داستان «لالا لند» آمده است: عشق غم‌ها را کنار می‌زند و زندگی روزمره را برهم می‌زند. مردی که نوازنده جاز است و دیگری بازیگر است. نوازنده دیگر نمی‌تواند بنوازد و بازیگر دیگر نمی‌تواند بازی کند.

هرکس مقداری می خواهد – Everybody Wants Some!

جدیدترین اثر ریچارد لینکلیتر کارگردان فیلم سینمایی «پسربچگی» با عنوان «هرکس مقداری می خواهد» اثری است که سال گذشته اکران شد و نقدهای ضد و نقیض بسیاری درباره این فیلم نوشته شد.

یکی از منتقدانی که درباره این فیلم نکات مثبت و منفی بسیاری نوشت جیمز براردینلی بود که در نقدی «هر کس مقداری می خواهد» را اثری مأیوس کننده نسبت به ساخته های اخیر لینکلیتر عنوان کرد که در نیمه مخاطبان خود را از دست می دهد اما در بخشی از نقدش نوشت: طراحی لباس، گریم، مو و صحنه از لحاظ تاریخی درست انتخاب شده اند. این فیلم برخلاف خیلی از فیلم هایی که در این دهه می گذرد و به جزئیات زیادی مثل لباس های مربوط به آن زمان می پردازد و فیلم های موفقی هم نیستند، انتخاب مناسبی برای یادآوری دهه 80 است.

ای. او. اسکات منتقد نیویورک تایمز «هر کس مقداری می خواهد» را ادامه ای بر فیلم موفق «پسربچگی» دانست و تای بر منتقد بوستون کلاب لینکلیتر را در این فیلم روایت کننده زندگی معرفی کرد. نایجل ام اسمیت منتقد گاردین نیز بازی های این فیلم را بی نقص خواند و آینده خوبی را برای بازیگران آن متصور شد.

همانند اکثر آثار مستقل سینمای آمریکا جوایز چندانی در سال گذشته نصیب «هر کس مقداری می خواهد» نشد اما تمجید منتقدان از این فیلم به قدری بود که می توان آن را جزو برترین فیلم های سال 2016 دانست. این فیلم در گیشه ضعیف عمل کرد و با وجود اینکه هزینه ساخت آن 10 میلیون دلار هزینه داشت 4.6 میلیون دلار بیشتر نفروخت.

در خلاصه داستان «هر کس مقداری می خواهد» آمده است: فیلم در مورد 72 ساعت از زندگی دانشجوی سال اول پیچر جیک است یک هفته قبل از شروع کالج است، که دوستان تازه ای پیدا می کند  به پارتی های مختلفی دعوت می شود و با دختری رابطه ای تشکیل می دهد.

تونی اردمن – Toni Erdmann

«تونی اردمن» را می توان تحسین شده ترین اثر غیر آمریکایی سال 2016 دانست. این فیلم سینمایی که به کارگردانی مارن آده ساخته شده توانست نظرات مثبت منتقدان بسیاری از نقاط مختلف جهان به خود جلب کند و در جشنواره های مختلف جوایز متعددی را کسب کرد.

پیتر برادشاو منتقد گاردین «تونی اردمن» را بسیار سرگرم کننده دانست و در نقدی درباره این فیلم نوشت: قسمتی از موفقیت فیلم به خاطر روش آده (کارگردان) در مدیریت تغییر لحن فیلم در زمان طولانی آن قبل از دوباره اوج گرفتن ملایمت و غم و اندوه فیلم است.

اریک کان منتقد ایندی وایر در نقدی «تونی اردمن» را در برخی لحظات سرد و بی روح دانست ولی این فیلم را دارای صحنه های کمدی از جنس کمدی موقعیت دانست و از بازی بازیگرانش بسیار تمجید کرد.

منتقد لوموند «تونی اردمن» را اثری خواند که کمتر فیلمی در این حد بامزه و تسخیر کننده است و در بخشی از نقدش نوشت:با دقت در لحن و ریتم، بازیِ حیرت‌انگیز و نزدیک به واقعیت بازیگران و وضوح صدا و نور کارگردان به رئالیسم دست یافته است.

دیوید کالهون منتقد تایم اوت نیز در بخشی از نقد خود «تونی اردمن» را یک کمدی لطیف و شکننده معرفی کرد و آن را پرتره ای تکان دهنده و غالباً مفرح از یک رابطه غیر عادی پدر و دختر عنوان کرد.

«تونی اردمن» برای اولین بار در جشنواره کن اکران شد و در آنجا منتقدان بسیاری این فیلم را لایق دریافت نخل طلای کن دانستند اما طبق قانون نانوشته کن کارگردان تازه کار این اثر نباید این جایزه را می گرفت و «تونی اردمن» در جشن فیلم های اروپایی جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را دریافت کرد. ناکام بودن این فیلم در دریافت جایزه بهترین فیلم زبان خارجی اسکار را بسیاری از سینماگران قربانی شدن آن توسط سیاست های ترامپ دانستند.

این فیلم به قدری در آمریکا توانست طرفدار داشته باشد که سینمای هالیوود به فکر بازسازی آن افتاد و به احتمال در بازسازی این اثر جک نیکلسون نقش اصلی و کریستن ویگ نقش اصلی زن را بازی خواهد کرد.

در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است: مردی مسن، پس از آنکه دختر تازه ‌بالغش را بیش از حد جدی می ‌یابد، دست به یک بازی شوخی با او می ‌زند.

خدمتکار – The Handmaiden

«خدمتکار» جدیدترین اثر سینمایی پارک چان ووک را می توان یکی از بهترین فیلم های سال و شاید بهترین فیلم آسیایی سال 2016 دانست. این فیلم برای اولین بار در جشنواره فیلم کن اکران شد و با وجود اینکه از این جشنواره نتوانست جایزه ای دریافت کند می توان آن را تحسین شده ترین فیلم جشنواره کن در بین منتقدان دانست.

جیمز براردینلی در نقدی این فیلم را دارای رنگ و بویی از سینمای هیچکاک دانست و در بخشی از نقدش نوشت: برای کسانی که فیلم هایی از جنس «خدمتکار» را می پسندند این اثر را می توان خیره کننده دانست. خدمتکار بهترین فیلم سینمای حرفه ای پارک چان ووک و حتی بهتر از «پیر پسر» است.

اریک کوهن منتقد ایندی وایر نیز «خدمتکار» را با شکوه، احساساتی و تأثیرگذار دانست و در بخشی از نقدش نوشت: معتقد هستم که همه مشخصات خوب سینمای آسیا در «خدمتکار» گنجانده شده است.

شرکت معروف فیلم‌سازی کره‌ای «سی. جی. اینترتینمنت» که فیلم سینمایی «خدمتکار» را تهیه کرده است این اثر را یکی از بهترین فیلم های سال 2016 عنوان کرد.

بریت هیز منتقد اسکرین کراش در نقدی نوشت: شاید غافلگیرکننده‌ ترین چرخش در «خدمتکار» این باشد که پارک آگاهانه شمایل ‌نگاری خود را برای ساخت یکی از زیباترین فیلم‌های رومانتیک سال واژگون کرده است تا این ‌بار به چیزی تازه تبدیل شود.

در خلاصه داستان «خدمتکار» آمده است: دهه 1930، کُره. در دوره‌ی اشغال ژاپن، دختری بعنوان دستیار برای یک زن ثروتمند ژاپنی که زندگی منزوی ای را در کاخی بزرگ میگذراند، استخدام می شود. اما او بصورت مخفیانه درگیر توطئه ای علیه آن زن ژاپنی شده و …

منچستر کنار دریا – Manchester By The Sea

«منچستر کنار دریا» جدیدترین اثر سینمایی کنث لونرگان نویسنده و کارگردان آمریکایی یکی از بهترین آثار سال 2016 است که با استقبال خوبی از سوی منتقدان روبرو بود.

لونرگان که بیشتر آن را فیلمنامه نویسی قدرتمند می دانند و علاوه بر فیلم هایی که ساخته، نگارش فیلنامه فیلم سینمایی «دار و دسته های نیویورکی» ساخته مارتین اسکورسیزی را در کارنامه خود دارد با ساخت «منچستر کنار دریا» قدرت فیلمسازی و فیلمنامه نویسی خود را بیش از پیش نمایان ساخت.

جیمز براردینلی «منچستر کنار دریا» را اثری بسیار عمیق دانست و در نقدش اینگونه نوشت: بازی‌های راحت و فیلمنامه‌ی متفاوت و روشنگرانه‌ آن در عین سادگی به طرز دردناکی پیچیده است. رویکرد صادقانه و سرراست لونرگان، فیلم و احساسات درون آن را حقیقی نگه داشته و بیننده هرگز احساس نمی‌کند که فیلم او را بالاجبار با شخصیت‌هایش همراه می‌سازد.

یکی از نکات مثبت «منچستر کنار دریا» بازی خوب کیسی افلک است که مورد توجه بسیاری از منتقدان قرار گرفت. دیوید سیمز در نقدی درباره بازی افلک اینگونه نوشت: افلک اجرایی خارق العاده دارد، بدون این که نیاز به ادای دیالوگی باشد، تفکرات و اعمال درونی شخصیت خود را به تصویر می کشد.

فیونوالا هالیگان از اسکرین اینترنشنال که نمره کامل را به این فیلم داد و لونرگان را داستان سرایی فوق العاده قهار معرفی کرد و در تمجید از بازی افلک او را بی نظیر دانست.

«منچستر کنار دریا» در آکادمی های آخر سال در آمریکا و سایر کشورها نامزد دریافت جوایز بسیاری شد که به دلیل رقابت با فیلم های قدرتمند امسال نتوانست جایزه چندانی کسب کند اما به اتفاق نظر اکثر منتقدان دنیا این فیلم یکی از برترین آثار سال 2016 است.

در خلاصه داستان «منچستر کنار دریا» آمده است: مردی پس از اینکه برادرش را از دست می دهد مجبور می شود از پسر او محافظت نماید اما...

*منتظر شماره بعدی این مقاله باشید...

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان