در بسیاری موارد، بخاطر ضعف مدیریت و همچنین شرایط اقتصادی و سیاسی چند دهه اخیر، ابزار و تکنولوژی لازم برای تهیه اطلاعات خاص و به روز در اختیار گروه علمی و متخصصین ما قرارنگرفته است. مهمترین عامل موفقیت در این امر، ایجاد مدیریت اجرایی و راهبردی قوی است که بتواند طرح های مقابله با بحران آب را ایجاد و در میان سایر بحرانهای موجود هدایت کند.
به گزارش به نقل از خبرآنلاین، دکتر سعید پورعلی، دکترای مدیریت با تمرکز بر مدیریت جهانی دارد و استاد دانشگاه فونیکس است این روزها که بحث بحران آب در کشور تنش های جدی بوجود آورده به بحث مدیریت درست درحوزه منابع آبی بیشتر از گذشته نیاز داریم با او در این زمینه گفتگویی انجام دادیم که می خوانید:
در حوزه مدیریت آب در نیم قرن گذشته مدیران بسیار بد عمل کردند.به نظر شما برای بحران آب با توجه به خشکسالی امسال دستورالعملی وجود دارد؟
همانطور که می دانید برداشت بیش از حد آبهای سطحی و زیرزمینی، توام با خشک سالی های مداوم، باعث کاهش سطح آبهای زیرزمینی و در نتیجه خشک شدن رودخانه ها ، دریاچه ها و تالاب ها شده است. علاوه بر تغییرات اقلیمی، عدم استفاده صحیح از علم نوین و بی توجهی مسئولین به تذکرات متخصصین باعث تشدید وخامت بحران آب شده است. متاسفانه عدم برنامه ریزی صحیح در مورد مدیریت آب در کشور، همچنین باعث تشدید این بحران شده که عواقب زیانبار آن در تمامی منطق کشور مشاهده میشود و به تدریج اثرات این مشکل حیاتی رو به افزایش است. همانطور که قبلا اشاره کردم، شکست در برنامه ریزی، خود برنامه ریزی ای است برای شکست. یکی از نمونه های بارز این مثال اجرای پروژه سد گتوند است. مسئولین وزارت نیرو، با برنامه ریزی صحیح و علمی به سادگی می توانستند مشخص کنند که در آن منطقه معادن نمک وجود دارد و برپایی سد، کار درستی نیست. اما با بی توجهی به هشدارهای متخصصین امر، این سد ساخته شد و علاوه بر نابود کردن اثار باستانی بختیاری، نابود کردن کشاورزی منطقه و شور کردن آب کارون، اثرات مخرب این اقدام کماکان در امتداد رود کارون درحال گسترش است.
چنانچه بحران آب در اسرع وقت و با قدرت و درایت در سطح کشور مدیریت نشود، تاثیر مخرب آن به زودی آسیبهای سنگین تر و جبران ناپذیری بر تمامی ارکان کشور وارد خواهد کرد. بعضی کارشناسان آب بخاطر وضعیت اسف باری که عدم مدیریت صحیح آ ب در چند دهه اخیربوجود اورده است بسیار نا امید هستند و معتقدند که این وضعیت برگشت ناپذیر است و ما دیگر در ایران آب نداریم. این بدین معناست که ما در چند دهه اخیر زمانی را که برای "پیشگیری و آموزش" داشته ایم ازدست داده ایم و یکباره برای "مقابله" با این بحران بخود امده ایم. یکی از اصول مدیریت کلان مبنی بر اینست که معمولا افراد و یا گروهی که باعث ایجاد یک مشکل شده باشند، خود توانایی حل آن مشکل را ندارند، و برای رفع مشکل باید از افرادی با سطح فکر متفاوت استفاده کرد. با توجه به این اصل، و در پاسخ به سوال شما، دستورالعملی بجز بکارگیری متخصصین آشنا به تغییرات اقلیمی و تکنولوژی به روز آب و هوا، برای برنامه ریزی مقابله با بی آبی به نظر نمی رسد.
برای بحرانی که امسال داریم آیا راهکارهای مدیریت بحرانی وجود دارد یا این که باید آب را از نقاط دیگر منتقل کنند ویا به فکر جیره بندی آب باشند؟
اینگونه اقدامات، مقطعی و راهکارهای موقتی است که ممکن است با برنامه ریزی های دراز مدت لازم برای مقابله با بحران سازگاری کامل نداشته باشد. برنامه ریزی صحیح دراز مدت نیاز به مطالعات علمی و تصمیم گیری رده بالای مدیریت و همچنین مستلزم وجود یک نظارت مستحکم بر اجرای آن دارد. آنچه که در تصمیم گیری برای راهکارهای موقتی حایض اهمیت است، بکارگیری نظرات متخصصین در علوم مرتبط به این بحران است. برخی مدیران بنا به مقتضای سیاست حاکم در روز تصمیم گیری، ویا برخی دیگر از اولویتهای محدود به موقعیت خاص، از بهره گیری نظر متخصصین غافل مانده و تصمیم اجرایی شدن طرح خود را درمحدوده توانایی شخصی اتخاذ میکنند. اجرای طرح هایی که مبتنی بر نظر شخصی و احتمالا صلاحدید های زود گذر سیاسی است، بخواطرغیر علمی و غیر تخصصی بودن ان، عموما باعث تشدید بحران شده و به ضرر مصالح کل کشور خواهد بود. بطور مثال، اخیرا صحبتهایی در مورد خرید آب کشاورزی از کشورهای همسایه به گوش میرسد که علاوه بر هزینه های هنگفت انتقال که بر دوش مردم میگذارد، بر خلاف استقلال و خود کفایی ملی نیز میباشد.
به نظر من هنوز هم میتوان با اقدام جدی و پیگیری مستمر، وضعیت بحرانی آب ایران را سامان داد. هنوز هم می توان مصرف درست آب را، در تمام مقاطع مصرفی، فرهنگ سازی کرد. گستره این فرهنگ سازی میتواند از رفتارشخصی در محدوده خانواده گرفته مثل صرفه جویی آب هنگام مسواک زدن، حمام کردن، و شست وشوی ظروف باشد، تا مصارف صنعتی و کشاورزی مثل آبیاری قطره ای، کشت گلخانه ای، انتقال کشت بهاره به زمستان، و روشهای بسیار دیگر مقابله با کم آبی. اینگونه فرهنگهای زیستی در شرایط کم آبی و بی آبی، بخصوص روشهای مصرف بهینه آب در امور صنعتی و کشاورزی، رفتاری است که قرنها در مناطق کم آب مثل افریقا و مناطق کویری وجود داشته و دارد؛ و تجربه بدست امده در این مناطق میتواند به سادگی برای انطباق و بکارگیری در شرایط اقلیمی ایران استفاده شود. علاوه بر روشهای بهینه سازی مصرف آب، همزمان بایستی روشهای علمی و پیشرفته مثل ابر زایی، جذب سامانه های بارشی از طریق ایجاد اختلاف پتانسیل در هوا، و باروری سامانه های بارشی برای ایجاد آب را هم در نظر گرفت.
بحثی که هست این است که الان مساله ما فقط هدررفت آب و مصارف خانگی نیست، چرا که 90 درصد هدررفت ما در بخش کشاورزی است. در بحث برنامه ریزیها باید تصمیم بگیریم که ما میخواهیم یک کشور مولد کشاورزی با مصرف بالای آب باشیم و یا یک کشور واردکننده با حفظ منابع آب؟ این ها را در بحث مدیریت بحران چطور می شود در نظر گرفت؟
همانطور که اشاره کردید، طبق آمار سازمان خواروبار جهانی، صنعت کشاورزی ما 22 درصد بیشتر از میانگین جهانی آب مصرف می کند و میزان تولید محصول کشاورزی ما به ازای هر متر مکعب آب تقریبا یک سوم سایر نقاط جهان است. به عبارت دیگر، بخش کشاورزی حدود 10 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را با مصرف 92 درصد آب شیرین کشور تولید میکند. این امار نشان میدهد که مشکل اصلی ما نداشتن مدیریت صحیح منابع و نداشتن سیستم مدیریت بحران است که باعث بوجود آمدن بحران آب شده. بنابر این پیش نیاز تصمیم گیری در مورد اینکه بخواهیم یک کشور مولد کشاورزی با مصرف بالای آب باشیم و یا یک کشور واردکننده با حفظ منابع آب، اینست که مشکل مدیریت را حل کنیم.
به فرض اجرای اصول صحیح و علمی مدیریت و وجود یک سیستم کارآمد مدیریت بحران، برای تصمیم گیری در مورد سوال بالا، قدم اول جمع آوری اطلاعات دقیق است تا بتوان شرایط موجود را به بهترین وجه شناسایی، و جزییات بحران را بدقت تعریف کرد. آیا یک قسمت از کشاورزی مثل برنج کاری این مشکل را به وجود می آورد، یا اینکه مشکل ما کل صنعت کشاورزی است؟ آیا باغداری هم این مشکل را در سطح بحران دارد؟ آیا قسمت خاصی از کشور است که به خاطر نوع خاک، آب بیشتری مصرف می کند و باعث هدررفت آب میشود یا اینکه این مشکل در تمامی سطح کشور یکسان است؟ روشهای نا کارامد، نوع محصول، موقعیت جغرافیایی، جنس خاک، و غیره؛ اطلاعاتی هستند که تصمیم گیرندگان مدیریت بحران آب بر مبنای آن میتوانند تصمیم بگیرند که در چند سال آینده (و به فرض اینکه طرح های علمی مقابله با بحران آب تهیه و به اجرا گذاشته شوند) آیا صلاح هست که محصولات کشاورزی با مصرف بالای آب را در داخل تولید کنیم، و یا از کشورهایی مثل هند و تایلند که مشکل آب کشاورزی ندارند وارد کنیم.
داشتن اطلاعات اقلیمی و بکار گیری علمی آن برای برنامه ریزی مدیریت آب در مناطق مختلف کشور ضروری است. بکار گیری اطلاعات و روشهای علمی لازمه تهیه طرح جامع مقابله با بحران آب است تا به درستی مشخص شود هرمنطقه از کشور به چه برنامه خاصی که منطبق با خصوصیات اقلیمی آن منطقه باشد نیاز دارد. لازم به یادآوری است که علاوه بر متخصصین با تجربه دردانشگاههای کشور، مسئولین میتوانند از امکانات موسسه اپدیم که به عنوان یکی از مراکز اطلاعات، و دانش و توسعه ظرفیت درچارچوب همکاری های برون مرزی منطقه فعالیت میکند، نیز بهره مند شوند.
در ابتدای دولت آقای روحانی؛ در سال 93 طرح نکاشت مطرح شد که بر مبنای آن تصمیم گرفته شد در حوزه دریاچه ارومیه این طرح را به مدت سه سال اجرا کنند. بعد از یک بررسی اجمالی، بحران اجتماعی ناشی از این طرح بسیار عجیب بود. اولین تبعات آن روانه شدن سیل کارگر غیرمتخصص به تهران و مشکلاتی که ایجاد کرد، بود. بنابراین چنین طرحهایی تبدیل به بحران می شود !
بطور کلی تقریبا هر تصمیمی که در سطح کلان و ملی گرفته میشود، اگر مراحل صحیح و علمی تصمیم گیری در آن رعایت نشده باشد، می تواند منجر به ایجاد نابسامانی و نهایتا بحران شود. در مورد طرح نکاشت در حوضه دریاچه ارومیه، هر شخصی بسته به این که از نظر مسایل اکولوژیک و زیستمحیطی به موضوع نگاه کند یا از منظر مصالح اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، میتواند نظری کاملا متفاوت با شخص دیگر داشته باشد.
در تصمیم گیری اینگونه طرح ها که توابع اقتصادی، محیط زیستی، سیاسی، فرهنگی، و اجتماعی بسیار گسترده ای دارند، بطور حتم باید اصول علمی رعایت شده و از نظرات متخصصین بهره گیری شود. تعدادی از دلایل مهمی که نیاز بهره گیری از گروههای متخصص در مراحل تصمیم گیری را، بخصوص در شرایط بحرانی، الزامی میدارد عبارتند از: 1- شرایط بحرانی موجب آشفتگی گروه های اجرایی و اختلال در تصمیم گیری میشود، 2- در شرایط بحرانی احتمال تحریف اطلاعات بیشتر است، 3- در شرایط بحرانی از قوه درک و توان ذهنی فردی تصمیم گیرنده کاسته میشود، 4- شرایط بحرانی باعث افزایش ناامنی روانی و بروز عدم امادگی برای تصمیم گیری میشود.
درحالی که علم مدیریت، و مدیریت علمی روشهای تصمیم گیری مختلفی که مربوط به شرایط خاص هستند را در اختیار مدیران قرار میدهد، بسیاری از این روشها اشاره به گام های ششگانه میکنند که عبارتند از: 1- شناسایی و تعریف دقیق مسئله و دلایل بوجود آورنده مشکل، 2- جستجوی علمی و تخصصی برای یافتن راه حل های احتمالی، 3- بررسی دقیق و علمی عواقب ناشی از اجرای هر یک از راه حل ها شامل عواقب اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیستی، سیاسی؛ 4- انتخاب بهترین راه حل مبنی بر بالاترین اولویت در زمینه مسئله مود تصمیم، 5- اتخاذ تصمیم، 6- پیگیری بازخورهای ناشی از نتایج تصمیم. بنابراین، برای جلوگیری از تبدیل شدن نتایج یک طرح به یک بحران ناخواسته، توصیه های متخصصین بر مبنای تحقیقات علمی باید در تصمیم گیری های مربوطه به کار گرفته شود.
با توجه به ضعف در مدیریت آیا شما در بدنه علمی ایران چنین توانایی را میبینید؟
من معتقدم که استعدادهای فراوانی را در بدنه علمی ایران داریم، و دانش مورد نیاز برای مقابله با بحرانهای محیط زیستی هم با توجه به تکنولوژی موجود قابل دسترسی است. در بسیاری موارد، همانطور که اشاره کردید، بخاطر ضعف مدیریت و همچنین شرایط اقتصادی و سیاسی چند دهه اخیر، ابزار و تکنولوژی لازم برای تهیه اطلاعات خاص و به روز در اختیار گروه علمی و متخصصین ما قرارنگرفته است. مهمترین عامل موفقیت در این امر، ایجاد مدیریت اجرایی و راهبردی قوی است که بتواند طرح های مقابله با بحران آب را ایجاد و در میان سایر بحرانهای موجود هدایت کند.