ماهان شبکه ایرانیان

ماجرای پله های سرخ کتابخانه شکسپیر و شرکا و شعری که از حافظ نیست

کتابخانه شکسپیر و شرکا یکی از جاذبه های فرهنگی پاریس است که گردشگران زیادی را به خود جذب می کند روی پله های این کتابخانه شعری به حافظ نسبت داده شده که برخی می گویند اشتباه است.

ماجرای پله های سرخ  کتابخانه شکسپیر و شرکا و شعری که از حافظ نیست

به گزارش خبرنگار مهر، در پاریس کتابخانه مشهوری وجود دارد که اگره خیلی کوچک است اما اتفاقات مهمی در آن رخ داده و افراد زیادی در آن رفت و آمد کرده اند که خیلی معروف بوده اند. کتابخانه کوچک دو طبقه ای که اگر درون آن بایستید از هر طرفی که دست دراز کنید می توانید یک کتاب بردارید. کتاب هایی به همه زبان های دنیا که البته کتاب های انگلیسی و فرانسوی آن بیشتر است. 

کتابخانه شکسپیر و شرکا عنوان کتابخانه ای است که به خاطر کتابی به همین عنوان شهرت بیشتری پیدا کرده است این کتابخانه در نزدیکی کلیسای نتردام قرار دارد و هر روز شاهد حضور گردشگران از کشورهای مختلف است که می خواهند همه جای آن را ببینند. پنجره اش را ه مشرف به کلیسای نتردام است باز کنند و روی مبل های تخت خواب شکل بنشینند و کتابی به دست گرفته و بخوانند. تا همین چند سال پیش می شد از مدتها قبل برای خوابیدن در این کتابخانه وقت گرفت و همان جا شب را صبح کرد. مثل کاری که مدتها پیش نویسندگان مشهور جهان می کردند و اینجا می ماندند و کتاب می نوشتند و کتاب می خواندند.

این کتابخانه حدود  صد سال پیش توسط سیلویا بیچ تاسیس شد و بیش از آن که یک کتاب فروشی ساده باشد، مرکز یا محفل فرهنگی کوچک اما مهم بود. جیمز جویس، ارنست همینگوی، آلن گینزبورگ، گرترود اشتاین، ازرا پاوند، پل والری، ژان پل سارتر، سیمون دوبووار و بسیاری از نویسندگان دوران ساز، در دوره های مختلف، سال های سال به این کتاب فروشی رفت و آمد کرده اند و به شهرت آن افزودند.

جدا از ماجراهای این کتابخانه که در نوع خودش جذاب است، پله های  سرخ رنگ آن ماجرای دیگری دارد. روی پله های کتابخانه در بخشی که بهتر دیده شود و هنگام رفتن به طبقه دوم کتابخانه، این متن نوشته شده است: 

i wish icould show you when you are lonely or in darkness the astonishing light of your own being

برخی معتقدند که این اشعا به اشتباه به حافظ نسبت داده شده است و این ادعای یک شاعر آمریکایی به نام دنیل لادینسکی است که چند کتاب شعر نیز داشته است و ادعا کرده که یک شب حافظ را در خواب دیده که دسته ای کاغذ با شعار تایپ شده اش را به او داده که این بیت نیز یکی از اشعار نوشته شده در آن کاغذها بوده است. اما زبان شناسان فارسی معتقدند که در هیچ یک از اشعار حافظ چنین شعری وجود ندارد. 

برخی هم می گویند که این اشعار برداشتی از شعرهای حافظ است که می گوید کاش میتوانستم در هنگامی که تنهایی و در تاریکی گم شده ای نور درونت را به تو نشان دهم. برخی هم می گویند که این برداشت به این ابیات نزدیک تر است: 

بر سَر ِ آنم که گر ز دست برآید / دست به کاری زنم که غصه سر آید

خلوت دل نیست جایِ صحبتِ اضداد / دیو چو بیرون رود فرشته درآید!

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان