درباره «چیکو واره سه» ؛استاد برملا کردن رازها

بانی فیلم، گروه سینمای جهان: چه در فیلم های کلاسیک و قدیمی و چه در سینمای مدرن تر و آثار شاخص بیست- سی سال اخیر مدیران فیلمبرداری و تصویربرداران برجسته جایگاه شامخ و اختصاصی خویش را داشته اند و اهمیت و تأثیرگذاری شان به حدی است که بارها کارگردانان واقعی و پنهانی فیلم ها نامیده شده اند زیرا فقط با نظرات مشورتی و روشنگری های آنان است که فیلمسازان و حتی معروف ترین آنها تصمیم به انتخاب محل و زاویه تصویربرداری آثار خود می کنند و این مدیران فیلمبرداری حرفه ای برای کارگردانان تازه وارد چیزی بیش از این و یک راهنمای بزرگ اند که به واقع کارگردانی عملی و موفق را به آنها می آموزند.
مردی برای شروع کارها
یکی از سرآمدان این حرفه در 25 سال اخیر بی گمان چیکو واره سه است که به سبب ساختن تعداد بیشماری از قسمت های اول سریالهای موفق تلویزیونی او را «Pilot Goy» و به روایت دیگر مرد پایلوت ها می نامند. در این ارتباط واره سه قسمت اول سریال های معروف و موفق زیادی را ساخته و «فشار» ساخته شبکه FX، «خون حقیقی» محصول استودیوی HBO و «کلنی» محصول استودیوی یو.اس از آن قبیل اند. البته ولده سه در عالم فیلمبرداری کارهای بلند سینمایی و کامل کردن کار کارگردانان کوچک و بزرگ هم ید طولایی دارد و درام «33» به کارگردانی پاتریشیا ریگن و «چیز: قسمت دوم» که پخش دومی به تازگی در سینماهای آمریکا و اروپا آغاز شده، نمونه های روشن و جدید این امر هستند.
واره سه به این نیز اکتفا نکرده و قسمت پایلوت سریال تلویزیونی «لاک و کی» را نیز تصویربرداری کرده و با گی یرمو دل توروی مکزیکی و اسکاری نیز در سریال ها و فیلم های «فشار» و «Pacific Rim» همکاری کرده است و همه اینها می گوید هالیوود و همچنین اروپایی ها چه نگاه توام با احترامی به وی دارند.
بیدار کردن وجدان های در بند
واره سه که به تازگی قسمت پایلوت سریال تازه دنی استرانگ را نیز تهیه کرده است، در اولین هفته های تابستان گرم 2018 می گوید: نقطه ساز و بارز دنی استرانگ رخ دادن وقایع در شیکاگو است که شهری متفاوت و ویژه است و فضای آن برای کارهای گانگستری از دیرباز جان می داده است. در این راه پاتریشیا ریگن و استرانگ نیز کمک فکری زیادی به من کردند. موضوع سریال محاکمات قضایی و جرم و جنایت هایی است که این محاکمه ها را موجب می شود. من فکر می کنم پی آمد مهم این سریال بیدار کردن وجدان های در بند است.
واره سه می گوید جدای از تکنیک های فیلمبرداری او نوع و جنس لباس ها و محیط هایی که خالقان قصه می پرورانند در شکل گیری محصولات او سهم مهمی دارند و می افزاید: اینکه چرا من را متخصص قسمت های نخست سریال ها و مینی سریال های متعدد می انگارند، بیشتر به شخصیت و مدل های کاری خود من برمی گردد که رازها و اسرار برملا شده در قسمت اول اکثر سریال ها برایم بسیار جذاب است و به همین سبب می توانم آنها را در مدل تصویربرداری خود برجسته تر و برای بینندگان صاحب کشش بیشتری کنم. این بسیار مهم است که بعد از خلق و ارائه این همه قسمت های پایلوت و ساخت قسمت های اول سریال ها هنوز چیزها و روش هایی را نزد خود داشته باشید که بتوانید پایلوت های بعدی تان را هم واجد تازگی ها و نوآوری کنید و از افتادن در دام تکرارها بگریزید.
دیگر نمی پرسم
واره سه همچنین می گوید: اولین پایلوتی که ساختم، مربوط به سریال «واحد» ساخته دیوید گوگن هایم بود و وقتی کار تمام شد از خودم پرسیدم آیا می توانم در مرتبه بعدی نیز با کاراکترهایی از همین دست باز نوآوری داشته باشم. سه سال بعد از آن ایام دیگر چنان سوالی را از خودم نمی پرسم زیرا این هنر را آموختم که افسوس چیزی مرتبط با گذشته را نخوردم و بلافاصله وارد مطالعه پیرامون کار بعدی ام شوم. البته همکارانم و کسانی هم که برایشان این اپیزودها را می سازم، در شکل گیری کارم و توفیق یا ناکامی آن بسیار سهیم اند. به عنوان مثال هر بار که با کارلتون کیوز کار کرده ام او مرا تا اندازه و مرتبت کارگردان فیلم هایش بالا آورده است و همین مسئله به من خلاقیت و روحیه بیشتر و بهتری را بخشیده است.
یادگارهای دل تورو
واره سه می افزاید: در زمان ساخت قسمت اول «پاسیفیک ریم» چیزی حدود 50 روز با دل تورو همفکری و همکاری کردیم و هر روز به سطح بالاتری از حرفه ای گری و بازدهی رسیدم. دل تورو بسیار منضبط و هنرمندی برنامه دار است و برای ترسیم دنیای ویژه او در فیلم هایش باید مثل یک استاد رنگرزی عمل کنید و هرگز قانع نشوید زیرا فکر و خیال او همیشه در حال پرواز است. روزی به من گفت در صحنه ای که مربوط به هواپیما دزدی می شود می خواهم نور زردی را زیر پیکر هواپیما در فرودگاه نیویورک بگیری که برای بینندگان حامل پیام های مرموز و ابهام باشد. انگار یک هیولا در حال کشیدن نفس های آخر است. این را با نورپردازی ات در اطراف هواپیما برای من تأمین کن.
اینها شوخی بردار نیست
واره سه این چنین ادامه می دهد: در مورد داستان های جک رایان این مأمور مخفی فوق العاده هم باید بگویم که انتخاب اول سازندگان آن فیلم ریچارد روت کوفسکی بود و او هم کریس فالونا را به عنوان دستیار اولش برگزید و سپس پاتریشیا ریگن یکی از کارگردانان اصلی این سریال شد و آن زمانی بود که من هم به این پروژه فراخوانی شدم و اینجا به من می گفت من با مجموعه کارهایی طرف هستم که اصلاً شوخی بردار نیست و باید در اوج قدرتم ظاهر شوم تا سلایق همه آنها را در کارم برتابم. انگار داشتم به جای شش اپیزود از آن سریال شش فیلم بلند سینمایی را کارگردانی می کنم. این خصلت همه فیلم ها و سریال هایی است که از مدیریت تصویربرداری موفقی بهره می گیرند. مهم نیست که فیلم تان سرشار از رنگ های الوان است یا سیاه و سفید صرف و فقط باید پیام رسانی صحیح و مورد نظر را بلد باشید. گاهی باید فقط مجری خواسته های کارگردانان باهوش باشید و زمانی هم خط دهنده به فیلمسازانی که دچار تردید شده اند. بله، اینها از یک مرد پایلوتی بودن بسیار فراتر می رود.
منبع: The Son

اشتراک گذاری در: