خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ:
پرده اول: فرودگاه ابوظبی
مهم نیست با چه پروازی و چه ساعتی از شبانهروز به ابوظبی پا بگذاریم. مهم سالنی است که تقریبا همه مسافران باید از آن عبور کنند تا به ترمینال خروجی خود برسند. سالنی نسبتا پهن و بلند که یکسویش نمایی شیشهای دارد رو به باند فرودگاه و یکسویش دیوارهایی که روی آن عباراتی از رسول اکرم(ص) در توصیف اهمیت کسب دانش و نیز عباراتی از امرای شیخنشین ابوظبی درباره مطالعه به چشم میخورد. در سالن اما تکه به تکه لابیهایی ساخته شده است با چند مبل و یک کتابخانه کوچک و آباژورهایی که نور برای مطالعه را تامین میکند. اینجا محلی است که مسافران خسته و یا در آستانه سفر میتوانند دقایق خود را با کتاب سپری کنند، بخوانند و لذت ببرند؛ کتابهایی که هدفشان معرفی این کشور و نیز آمال و آرزوهایش است و در ابتدای ورود به این کشور به استقبال آنها آمدهاند. کتاب اولین پیشکش به مسافران در شیخ نشین امارات است.
این مساله زمانی بیشتر اهمیت پیدا میکند که بدانیم امارات عربی متحده به عنوان یکی از موفقترین مناطق اقتصادی جهان هر ساله میزبان بزرگترین نمایشگاه کتاب خاورمیانه و شمال آفریقاست. نمایشگاهی که موسسه گردشگری ابوظبی قصد دارد برای توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی و جذب گردشگر هر سال به رونق آن بیافزاید. برپایی جایزه ادبی شیخ زاید و پروژه الکتاب در این کشور نیز که بر اساس آن برترین آثار ادبیات عرب در هر سال جایزهای ویژه دریافت میکند و از ناشران خارجی که با خرید کپی رایت آثار عربی آنها را ترجمه میکنند توسط کتابخانه ملی ابوظبی حمایت مالی به عمل میآید در همین راستا تعریف شده است و اینکه این موارد تنها بخشی از تلاش این شیخ نشین کوچک برای معرفی ادبیات عرب به دنیا است. شیخ نشینی که کشورش به تازگی میزبان افتتاح نخستین شهر نمایشگاهی کتاب در جهان بود.
امارات عربی متحده به عنوان یکی از موفقترین مناطق اقتصادی جهان هر ساله میزبان بزرگترین نمایشگاه کتاب خاورمیانه و شمال آفریقاست. نمایشگاهی که موسسه گردشگری ابوظبی قصد دارد برای توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی و جذب گردشگر هر سال به رونق آن بیافزاید.
پرده دوم: نمایشگاه کتاب فرانکفورت
غرفه کشور ترکیه در چند سال اخیر در سالن محل حضور ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت برپا میشود غرفهای که بیست سال پیش از این شاید تنها 18 تا 20 متر مساحت داشت و امروز بیش از 200 متر. غرفهای که در آن همه چیز یک ارتفاع دارد. میزها، صندلیها، قفسههای کتاب، میز کنفرانس و حتی محل برگزاری نشستها، پذیرایی از میهمانها نیز کاملا بومی است. استکانهای سنتی و چای سنتی ترکیه و مختصر خوردنیهای بومی این سرزمین که به میهمانان تعارف میشود. در این میان اما تنها یک چیز ارتفاعی بلندتر از سایرین دارد و آن لیست تهیه شده از کتابهای ترکیهای است که در قالب پروژه «تدا» در چند سال اخیر به زبانهای غیر ترکی ترجمه شدهاند. لیستی بلند بالا از آثاری که با حمایت دولت ترکیه و البته بدون دخالت مستقیم آنها و با اعتماد به بخش خصوصی برای ترجمه مورد حمایت قرار گرفته و در بلند ترین و قابل رویتترین بخش این غرفه به نمایش درآمده است.
تدا از سال 2005 و در قالب یک برنامه 15 ساله برای حمایت از ترجمه آثار ادبی ترکیه آغاز به کار کرد. از آن سال به بعد ترکیه هر ساله طی دو فراخوان از ناشران سراسر جهان برای فعالیت و ترجمه آثار ادبی ترکیه به سایر زبانها دعوت میکند و در ازای این اتفاق بخشی از هزینه مالی این رویداد را نیز تقبل میکند. تا سال 1395 شمسی و در قالب این طرح بیش از 2 هزار کتاب ترکیه به زبانهای آلمانی، بلغاری، عربی و برخی زبانهای منطقه بالکان ترجمه شده است. پرداختهای مالی تدا نیز برای آثار مختلف متفاوت است ولی بهطور متوسط برای هر صفحه ترجمه 10 دلار و حداکثر حمایت ما هفتاد درصد هزینه کل ترجمه را شامل میشود.
تدا در سالهای اخیر توانسته منجر به ایجاد قفسهای از کتابهای ادبیات ترکیه در بسیاری از کتابفروشیهای مطرح جهان بشود و بسیاری از نویسندگان ترکیه را صاحب ترجمههای متعدد از آثارشان و نفع مالی و فرهنگی از آن بکند.
گرنت ایرانی با عنوان «حمایت از ترجمه و انتشار کتاب ایرانی برای عرضه در بازارهای جهانی»، با هدف آنچه تحقق سیاستهای کلان فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران نامیده شد، به منظور نیل به اهداف مورد نظر در حوزه دیپلماسی فرهنگی فعالیت خود را از سال 1395 شروع کرد و به طور مشخص موضوع ادبیات داستانی، هنر، ایران و اسلامی شناسی و ادبیات کودک و نوجوان را در دستور کار خود قرار داد.
پرده سوم: ایران و قصه پر غصه گرنت
مساله حمایت از ترجمه و انتشار آثار ایرانی به زبانهای خارجی در ایران اما با وجود سالها مشاهدت و تجربه اندوزی از کشورهایی که میزبانان فرهنگی ایران بودهاند هنوز قصهای پرغصه است. این قصه حدودپنج سال پیش و به صورت رسمی ابتدا در سازمان فرهنگ و ارتباطات و در قالب پروژه تاپ کلید خورد. پروژهای که بر اساس آن لیستی از آثاری که ترجمه آنها مشمول حمایت مالی این سازمان میشد تهیه و از طریق رایزنیهای فرهنگی ایران در سراسر جهان منتشر و در اختیار فعالان نشر قرار گرفت امااین اتفاق در عمل منجر به یک حرکت اصولی نشد. کما اینکه هنوز نیز در پرتال سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و مرکز ساماندهی ترجمه آن به سختی میتوان درباره این طرح اطلاعاتی پیدا کرد و تنها جستجوهای متعدد اینترنتی است که پرتال اصلی این طرح را میتوان یافت. اما در این تارنما نیز نمیتوان به طور دقیق درباره چگونگی استفاده از این طرح اطلاعاتی پیدا کرد و از ریز مبلغی که میتوان در ازای ترجمه دریافت کرد اطلاعی به دست آورد.
مشکلات لیست پیشنهادی طرح تاپ از جمله به روز نبودن آن طی سه سال گذشته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به فکر اهدای گرنت همانند کشورهای عربی، اروپایی و ترکیه برای ترجمه و انتشار کتاب به ویژه در بخش کودکان و البته بزرگسالان انداخت.
گرنت ایرانی با عنوان «حمایت از ترجمه و انتشار کتاب ایرانی برای عرضه در بازارهای جهانی» و با هدف آنچه تحقق سیاست های کلان فرهنگی نظام جمهوری اسلامیایران و به منظور نیل به اهداف مورد نظر در حوزه دیپلماسی فرهنگی نامگذاری شد فعالیت خود را از سال 1395 شروع کرد و به طور مشخص موضوع ادبیات داستانی، هنر، ایران و اسلامی شناسی و ادبیات کودک و نوجوان را در دستور کار خود قرار داد.
در نخستین مرحله از اجرای این طرح ناشرانی که موفق به ترجمه آثاری از ادبیات ایران به سایر زبانها شده بودند میتوانستند با ارائه نسخهای از این آثار به دبیرخانه این طرح از حمایتها برخوردار شوند اما ساختار اشتباه این پدیده به زودی جلوی آن را به این شکل بست. آثار عرضه شده به عنوان کتاب ترجمه به طور عمده در بازار مقصد وجود خارجی نداشتند و برخی سودجوییها برای استفاده از این حمایت به اسم ترجمه رفته رفته خود را به نمایش میکشید.
به همین دلیل گرنت از دومین دوره خود به این سمت پیش رفت که برای بهرهمندی از خود به ناشران عنوان کرد که باید قرارداد رسمی خود با مترجم و نیز قرارداد انتشار کتاب از سوی ناشر خارجی به دبیرخانه ارائه شود تا پس از بررسی درمورد حمایت از آن تصمیمگیری شود. گرنت ایرانی در ساختار تازه اعلام کرد که برای هر اثر در حوزه کودک تا هزار دلار و برای هر اثر در حوزه بزرگسال تا سه هزار دلار حمایت مالی خواهد داشت.
گرنت ایرانی اما در این بخش نیز به گویا تنگنای عجیبی برخورد کرده که خبرها حاکی از ناتوانی در پرداخت مالی ارز تعهد شده برای آن است.
محسن جوادی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه نخستین روز از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در سال جاری عنوان کرد که طرح گرنت وحمایت از آن در دستور کارهای اصلی این وزارتخانه در سال 97 اعلام و در قالب آن پیش بینی کرد 200 اثر نویسندگان ایرانی به زبان های مختلف جهان، امسال ترجمه و منتشر شود.
از سوی دیگر دبیرخانه طرح گرنت در نمایشگاه کتاب تهران نیز قرارداد ترجمه 31 عنوان کتاب را به امضا رساند و بار دیگر بر فعالیت خود تاکید کرد اما با این همه خبرها حاکی از این است هیچ مبلغ حمایتی در سال 2017 و در ادامه 2018(تاکنون) در این زمینه پرداخت نشده است و جدای از آن جلسه شورای گرنت نیز در سال جاری تاکنون برگزار نشده است. تنگنای ارزی کشور پیش از اینکه بحران فعلی ارز در ایران خود را به رخ بکشد در درون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رخنه کرده است.
علی فریدونی مدیرکل مجامع و تشکلهای وزارت ارشاد
در این زمینه علی فریدونی مدیرکل مجامع و تشکلهای وزارت ارشاد در گفتگو با مهر از تامین مالی پرداخت گرنت ایرانی خبر میدهد و برخی مشکلات موجود را به روند اداری تکمیل پروندهها مرتبط میداند.
وی در این زمینه به مهر میگوید: بودجه مصوب گرنت ایرانی در سال گذشته یک میلیارد تومان بود. ما نیز در نهایت 76 عنوان کتاب را برای دریافت گرنت ایران مصوب کردیم و همه کارهای پرداخت آن نیز نهایی شد. اینکه روند پرداخت این مبلغ طولانی شده است به موضوع آماده شدن پول، تکمیل قراردادها و پرداخت مرتبط میشد که در موارد زیادی رفع شده است.
فریدونی در ادامه اینگونه توضیح میدهد که آدین نامه گرنت ایرانی از ناشران و متقاضیان مدارک متعددی برای احصاء شرایط دریافت طلب میکند که در مواردی ریز و جزئی است و باید برای تکمیل پرونده مورد توجه قرار بگیرد. با این همه برای 76 عنوان مصوب سال گذشته بودجه تامین شده است. برخی آثار 500 و برخی تا نزدیک 3 هزار دلار گرنت را دریافت کردهاند. مشکل اصلی ما در این میان موضوع انتقال ارز به ناشران بود که موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران به عنوان مجری پرداخت این مبالغ در حال رفع آن است. در واقع وجه آماده است اما ایجاد مجرای پرداخت است که زمان برده است.
محمد کشاورز دیگر نویسنده ایرانی با اشاره به موضوع لزوم توجه و انتخاب هوشمندانه آثار ایرانی برای عرضه در بازار جهانی میگوید: در کشور ما سیستمی مثل رایزنیهای فرهنگی وجود دارد که آن طور که شایسته است فعال نیست و ادبیات ایران را معرفی نمیکند. لااقل من کمتر دیدم که اینچنین فعالیتی داشته باشند و آنچه هست بیشتر در حد رفع تکلیف است.
مدیرکل مجامع و تشکلهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه از تقاضا و پیشنهادات خود برای اصلاح آئیننامه گرنت ایرانی به معاون فرهنگی وزیر ارشاد خبر داده که شامل اصلاح در برخی مدارک لازم برای دریافت گرنت و با هدف کاهش زمان پروسه بررسی کتابهاست.
جدای از همه این موارد و با وجود فعالیتهای سال جاری این اداره فریدونی بیان میکند که بودجه مصوب سال جاری این گرنت ایرانی کماکان ابلاغ نشده است هرچند که احتمالا همانند رقم سال گذشته خواهد بود.
در همین رابطه امیر مسعود شهرام نیا مدیر عامل موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران نیز بدون ذکر جزئیات عنوان میکند که راهکار جدیدی برای حل مشکل مبادله پول برای اهدای گرنت تدارک دیده شده است و در دستور کار قرار خواهد گرفت.
اما موضوع پرداخت این مبالغ تنها یک روی سکه در این زمینه است چرا که روی دوم سکه که تداوم این اتفاق و ادامه داشتن آن به شمار میرود از اجرای آن به شکل فعلی اهمیت بیشتری دارد.
محمد طلوعی نویسنده ایرانی در این زمینه به مهر میگوید: دامپینگ کشورهای حاشیه خلیج فارس در بازار کتاب اروپا را نباید فراموش کرد. وقتی شما با یک ناشر اروپایی وارد مذاکره میشوید قبل از هر چیز از شما میپرسد که چه فاندی برای انتشار کتاب خودت داری. این بسیار مرسوم است. بسیاری از نویسندگان عربی به همین اعتبار بین دو تا پنج هزار یورو به ناشران پول میدهند که کتابشان به سایر زبانها ترجمه و چاپ شود. برای زبان فارسی ما این فاند را نداریم. ترکیه هم تا زمان ایجاد قفسه کتابهای ترکیهای در بازار اروپا این فاند را پرداخت میکرد. ما الان با این وضعیت نیاز به یک محرک داریم که بتوانیم حداقل در اروپا بازاری برای خود دست و پا کنیم. مثلا باید یک جایزه ادبی بینالمللی ایجاد کنیم و یا اینکه دولت پولی بپردازد. هیچ کدام از اینها رخ نداده و در نتیجه چشم انداز روشنی را هم در بازار نیست.
محمد کشاورز دیگر نویسنده ایرانی نیز در گفتگو با مهر با اشاره به موضوع لزوم توجه و انتخاب هوشمندانه آثار ایرانی برای عرضه در بازار جهانی میگوید: در کشور ما سیستمی مثل رایزنیهای فرهنگی وجود دارد که آن طور که شایسته است فعال نیست و ادبیات ایران را معرفی نمیکند. لااقل من کمتر دیدم که اینچنین فعالیتی داشته باشند و آنچه هست بیشتر در حد رفع تکلیف است.
کشاورز در ادامه به موضوع مساله آثار ترجمه شده در ادبیات ایران اشاره کرد و گفت: آثاری از ادبیات ایران به انگلیسی و فرانسه ترجمه شده اما انتخاب آنها گاه خیلی انتخابهای حسابشدهای نبوده است. انتخابی نبوده که بتواند بُرد داشته باشد. منظورم این است که نویسندگان ما گاه به زبانی مینویسند که ارجاعات برون متنی زیاد دارد و در ترجمه این موارد لحاظ نمیشود و حاصلش متنی میشود که جذابیت ندارد و مخاطب انگلیسی زبان با آن ارتباط نمیگیرد و جذبش نمیشود. مثلا خودم در آلمان دیدم که هزار نسخه از یک رمان مشهور فارسی ترجمه و منتشر شده و به همین دلیل نسخههای زیادی از آن فروش نرفته است.
پرده آخر: جنگ سرد در قرن بیست و یکم
جوئل ویتنی روزنامه نگار و موسس نشریه «گرنیکا» در ایالات متحده در دو سال اخیر با تالیف کتابی با عنوان «خبرچینها» نام خود را بر سر زبان انداخته است. این کتاب که ترجمه فارسی آن نیز توسط نشر کتاب کوچه در دست انتشار است در متن خود به روایتی از سرمایهگذار سازمان سیا به روی نشریات مهم ادبی از جمله مجله مشهور پاریس رویویو در دوران جنگ سرد پرداخته است و نشان داده که در بحبوحه بحران سیاسی و اقتصادی آمریکا و رکود مشهور اقتصادی این کشور و در حالی که آمریکا تورمی دو رقمی را تجربه میکرد، مهمترین سرمایهگذاریهای بلند مدت فرهنگی خود را ولو با نیات سیاسی انجام داده و راه رونق اقتصادی خود را از قضا در توسعه ایدئولوژی سیاسی خود با ادبیات، سینما و صنعت فرهنگ پیش بردند.
آنتونی لوونشتاین منتقد نشریه لسآنجلس ریویو آو بوکز در یادداشتی درباره این کتاب عنوان کرده که ویتنی توانسته با کتابش داستانِ اینکه چگونه پاریس ریویو و دیگر مجلهها از دهۀ 1950 به بعد توسط سیا حمایت مالی و پشتیبانی میشدند و بدل به نیرویی مرکزی شدند تا به نویسندگان برجستۀ آن دوران فشار بیاورند که برای مخاطبانی گرسنه اما از همهجا بیخبر، پروپاگاندا تولید کنند و چگونه سیا کلکسیون هنری بزرگی در راستای رویکرد نامعمولش به سلطۀ فرهنگی تهیه کرده است به روشنی توضیح داده است و میگوید که چگونه «کنگرۀ آزادی فرهنگی» آمریکا تحت حمایت مالی سیا، در کنار حمایت نشریاتی در بریتانیا، هند، آلمان، فرانسه و...، به پاریس ریویو کمک کردند تا نقشی کوچک در رهبری فرهنگی جنگ سرد علیه شورویها بازی کند.
ایران به مانند مسافری تنها در ایستگاه اتوبوسی دورافتاده، در انتظار اتوبوسی است که انگار قرار است از سر اتفاق گذری به آن ایستگاه داشته و از روی ترحم او را همسفر خود کند.
امروزه ما نیز به شکلی مبهم میدانیم که رسانهها وجریانهای فرهنگی در بسیاری از کشورها از ایالات متحده تا چین و حتی ترکیه و امارات متحده عربی همچنان با دولت و سیاست خارجیِ اعلامیِ دولت رابطه دارند. این درک با پردهبرداری از نقش کوچک پاریس ریویو در این پرفورمنسِ مخفیِ عظیم شروع و در قامتی کوچکتر به ایجاد قفسه کتابهای ترکی و چینی در بسیاری از کتابفروشیهای مشهور اروپایی منتهی میشود. در این میان اما ایران به مانند مسافری تنها در ایستگاه اتوبوسی دورافتاده در این مسیر، در انتظار اتوبوسی است که انگار قرار است از سر اتفاق گذری به آن ایستگاه داشته و از روی ترحم او را همسفر خود کند. چنین سفری حتی اگر میسر شود ما را به بزرگراههای جهانی فرهنگ راهنمایی نمیکند. آیا وقت آن نرسیده که چهل سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، فرهنگ به ویژه نوع مکتوب آن و انتقال آن به سایر ملل به عنوان شناسه هویتی ایران جدید اولویتی تازه در مناسبات کشور پیدا کند؟ آیا شأن ادبیات و فرهنگی مکتوب در ایران دوندگی برای انتقال چند دلار به منظور ترجمه است؟ اساسا آیا وقتش نشده است که یکبار به شکلی صریح به این سوال پاسخ داده شود که فرهنگ و ادبیات به عنوان مادر آن چه جایگاهی در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی برای خود میتواند متصور باشد؟