ماهان شبکه ایرانیان

ایران در بازار جهانی نشر-۱۰

نویسنده ایرانی، جنگجوی دست بسته بازار جهانی

مهدی اسدزاده می‌گوید در حال حاضر نویسنده ایرانی مانند جنگجویی است با دستان بسته که باید به نبرد جنگویانی تا بن دندان مسلح برود.

نویسنده ایرانی، جنگجوی دست بسته بازار جهانی

مهدی اسد زاده داستان نویس و منتقد ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه فکر نمی‌کند تفاوتی میان نویسنده ایرانی و غیر ایرانی وجود داشته باشد که بتوان اقبال نیافتن آثار ایرانی در فضای بین‌المللی را به آن نسبت داد، عنوان داشت:در دنیا صداهای گوناگونی داریم که هر کدام اصالت خودشان را دارند و البته با یکدیگر متفاوت هستند. آنچه باعث می‌شود صدای نویسنده‌ای در قامت ادبیات ایران در این میدان رسا نشود و مورد توجه ویژه قرار نگیرد، در بخش زیادی به فضای اقتصادی نشر ایران باز می‌گردد و مناسبات حقوقی که صنعت و جامعه نشر ما باید با جامعه جهانی برقرار می‌کرد و هنوز از پس آن بر نیامده است و البته در کنار آنها مساله معرفی ناصحیح و اصولا معرفی نشدن ادبیات ما در جهان را نیز باید افزود.

نویسنده کتاب «آیا بچه‌های خزانه رستگار می‌شوند» ادامه داد: به باور من، ما در ایران نسبت به خیلی از کشورهای جهان خلق ادبیات مدرن را بسیار دیر آغاز کردیم و به دنبال آن هنوز بسیاری از بایسته‌های شهرت و اقبال جهانی به ادبیات را نیز نداریم. مثلا ادبیات ما هرگز پیرامون موضوعات غیر اخلاقی؛ خشونت‌های عریان تولیدی نداشته است. باید توجه کنیم که شاید این مساله جذابیت ادبیات را کاهش دهد اما نباید فراموش کنیم که ادبیات سینما نیست. ادبیات محمل اندیشه جدی است. ادبیات قبل از اینکه صنعت باشد اصالتی دارد که در آن هر فرد دنبال دریافت صدا و اندیشه‌ای است که تنها در ادبیات می‌توان آن را جست.

اسد زاده ادامه داد:  جدای از بایسته‌های فنی که باعث می‌شود مخاطب با اطمینان از دارا بودن سطحی مشخص از استاندارد کلامی در ادبیات، دست به انتخاب میان ادبیات ما و سایر کشورها بزند، موانع حقوقی رسانه‌ای و اقتصادی هم پیش روی حضور ادبیات ما در دنیاست که باید برداشته شود.

نویسنده رمان قوچ افزود: در حال حاضر نویسنده ایرانی مانند جنگجویی است با دستان بسته که باید به نبرد جنگویانی تا بن دندان مسلح برود. نویسنده خارجی هم رسانه دارد و هم سیاق و شیوه طرح و نقد کتاب و هم فضای مناسب خلق اثر و در مقابل نویسنده ایرانی باید تنها بتواند اثری بنویسد که بتواند به تنهایی با همه این ابزارهای جانبی رقابت کند و این مساله امری است به غایت سخت.

وی با اشاره به اینکه بخش عمده‌ای از اتفاقی که برای ادبیات ایران می‌بایست رخ می‌داد و نداده است به مناسبات دولتی باز می‌گردد، اذعان کرد: ما کپی‌رایت را نپذیرفته‌ایم و داد ستد اقتصادی بین‌المللی را حول آن در زمینه ادبیات شکل نداده‌ایم. من متوجهم که ما به دلایل صنعتی و اقتصادی و نیز حساسیت‌های پیرامون مساله داد ستد علم که به نفع ما نیست تاکنون این موضوع را نپذیرفته‌ایم ولی در نهایت می‌توان برای ادبیات یک استثنا قائل شد. یاد قبول کنیم که ادبیات بدون رعایت حق مولف می‌میرد. حق مولف و ناشر احترامی است که وقتی آن را به جا می‌آوریم به ما نیز داده می‌شود و ما نیز از آن بهره‌مند می‌شویم.

وی در همین زمینه افزود: معتقدم نویسنده نباید وارد موضوع داد و ستد و تجارت پرامون کتابش شود. این مساله او را از فرآیند خلق دور می‌کند. دنبال کتاب دویدن کار نویسنده نیست. ولی متاسفانه در ایران این مساله رایج شده است. نویسنده ایرانی که باید معیشتش را از راهی جز نوشتن تامین کند و با موضوعی مانند ممیزی روبرو شود وقتی دنبال کتاب هم بدود، دیگر چه توانی برای خلق برایش باقی می‌ماند. اینجاست که اهمیت آژانس ادبی و کارش خودش را نشان می‌دهد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان