از تو به یک اشاره

فراخوان‌های عاطفی مثبت در زندگی مشترک

فراخوان‌ها یا نشانه‌های پیوند، چگونگی تبادل عواطف و احساسات میان افراد را در شرایط مختلف تعیین می‌کنند

فراخوان‌های عاطفی مثبت در زندگی مشترک

فراخوان‌ها یا نشانه‌های پیوند، چگونگی تبادل عواطف و احساسات میان افراد را در شرایط مختلف تعیین می‌کنند. در زبان عامیانه به این فراخوان‌ها، سرنخ گفته می‌شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که بیشترین میزان تبادل این فراخوان‌ها یا سرنخ‌ها در میان زن و شوهرهاست. برای نمونه دکتر «جان گاتمن» می‌گوید که «در هر دقیقه نزدیک به صد فراخوان میان یک زن و شوهر موفق و سعادتمند رد و بدل می‌شود».

سرنخ‌های عاطفی به این دلیل اهمیت دارند که باعث پاسخ‌دهی زوج‌ها به یکدیگر می‌شوند. سرنخ‌ها می‌توانند کلامی یا غیرکلامی و غیرشفاهی، بدنی و جسمانی یا کاملاً ذهنی و روانی، جنسی یا غیرجنسی باشند. فراخوان‌های عاطفی تلاش‌هایی‌اند که زن و شوهر انجام می‌دهند تا روابطشان به شکلی مثبت استمرار یابد.

پژوهش‌ها و بررسی‌های روان‌شناسان به درک ما از عناصر و ارکان یک ازدواج موفق، کمک قابل‌توجهی کرده است و نشان می‌دهد که عواملی وجود دارند که می‌توانند باعث فاجعه مصیبت‌بار زندگی یعنی طلاق شوند. «پروفسور جان گاتمن» استاد روان‌شناسی دانشگاه واشنگتن، بیش از 20سال است که به مطالعه دربارهٔ ازدواج و شرایط آن مشغول است. گاتمن حاصل سال‌ها مطالعه خود را در چند کتاب منتشر کرده است. او در کنار همسرش دکتر ژولی شوارتس گاتمن که وی نیز دکترای روان‌شناسی بالینی دارد، دربارهٔ آنچه که آن را «آزمایشگاه عشق» خوانده‌اند به نتایج جالبی رسیده‌اند. این زوج موفق روان‌شناس با دعوت از زوج‌ها به آزمایشگاهشان و مشاهده دقیق و علمی رفتار زن و شوهرها و با تحلیل‌های ریاضی می‌توانند پیش‌بینی کنند که آیا ازدواج آن‌ها عاقبت به خیر است یا به شکست و جدایی می‌انجامد. جالب است که این پیشگویی در 90درصد موارد صحیح و درست است.

گاتمن‌ها پی‌برده‌اند که در ازدواج چند عامل مهم وجود دارد که ماندگاری آن را پیش‌بینی می‌کند. دو عامل مهم عبارت‌اند از:
1. فراخوان‌های توجه یا نشانه‌های عاطفی که زوج‌ها برای همدیگر می‌فرستند و متأسفانه بد فهمیده می‌شود؛
2. نحوه مدیریت و حل تعارض‌ها.

گاتمن در مطالعات خود به این نتیجه رسیده که در ازدواج‌های موفق، تعاملات مثبت پنج‌برابر تعاملات منفی است. این تعاملات مثبت با توجه به فراخوان‌های عاطفی حاصل می‌شود و این نسبت پنج‌به‌یک به خوبی پیش‌بینی می‌کند که آیا ازدواج، پایدار خواهد بود یا به سمت جدایی و طلاق پیش می‌رود.

فراخوان‌ها یا علامت‌های توجه و احساس، نشانه‌های بازی‌گونه یا مجموعه‌ای از علایم هستند که زن یا شوهر برای همسرش می‌فرستد. همسر یا متوجه آن‌ها می‌شود یا آن‌ها را نمی‌گیرد؛ بنابراین یا به آن‌ها پاسخ مثبت می‌دهد یا پاسخ منفی. فراخوان‌های عاطفی واحدهای اصلی و بنیادین صمیمیت هستند. به صحنه زیر توجه کنید: «زنی خانه را تمیز و مرتب کرده است و منتظر حضور شوهرش است. او به محضِ آمدن همسرش، پس از سلام و احوالپرسی، از وی می‌پرسد هیچ تغییری در خانه حس نمی‌کنی؟ امروز حسابی خانه را تمیز کردم. خیلی وضعیت خراب بود. شوهر در کمال خونسردی یا در کمال بی‌تفاوتی می‌گوید: «اِ، چه عجب، بالاخره بعد از عمری دستی به سر و روی خانه کشیدی.»

این تعامل، تعامل مثبتی نیست. به عبارت دیگر و تا آنجا که به بحث ما مربوط می‌شود شوهر در این صحنه فراخوان یا نشانه عاطفی موجود را نگرفته است و در نتیجه تعاملات بعدی زن و شوهر به شکل مثبتی پیش نمی‌رود. کم‌ترین انتظار زن در این موقعیت آن بوده که به طور مثال شوهرش از او تشکری بکند یا به او خدا قوتی بگوید. بگوید که «بَه‌بَه، خانه چقدر تمیز شده، ممنونم». عدم درک فراخوان‌های توجه و احساس در صحنه‌هایی از این دست که روزانه ده‌ها بار در زندگی مشترک ما پیش می‌آید، به آزردگی یکی از طرفین می‌انجامد و در این صورت مسیر تعاملات از پنج‌به‌یک مثبت به سوی تعاملات منفی می‌رود. صحنه دیگری را در نظر بگیرید:

«مرد از آرایشگاه به خانه برگشته است. خود را به همسرش نشان می‌دهد و انتظار دارد که زن با گفتن جمله‌ای نظیر «مبارک باشد، چه خوب شدی» او را تشویق کند؛ اما زن بدون توجه به فراخوان عاطفی موردانتظار شوهر یک‌باره می‌گوید: «باز هم که سرت رو خراب کردی! می‌خواستی زودتر بیایی. آخر الآن وقت آمدن به خانه است؟» یا اصلاً توجهی به حرکت شوهرش نکرده و به او چیزی نمی‌گوید.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که فراخوان‌های عاطفی، هم می‌توانند کلامی باشند و هم غیرکلامی. آن‌ها می‌توانند یک ارتباط چشمی و نگاه مثبت به همدیگر، یا یک تماس و در‌آغوش‌گرفتن ساده و تبسم به هم باشند. نمونه‌ای از عدم درک فراخوان عاطفی همسر زمانی است که یکی از آن‌ها برای درآغوش‌گرفتن دیگری، آغوش می‌گشاید ولی طرف مقابل تمایلی به این کار نداشته و ژست حرکتی مناسب را از خود نشان نمی‌دهد. یا آغوش خود را باز نمی‌کند یا طوری عمل می‌کند که نشان‌دهنده بی‌میلی او از بغل‌شدن است.

نمونه دیگر غفلت از فراخوان‌های عاطفی، زمانی است که یکی از زوج‌ها علامتی احساسی می‌فرستد و دیگری با خصومت یا به شکل منفی به آن پاسخ می‌دهد؛ به طور مثال مردی که در اثر بگومگو با همسرش قهر بوده است به قصد آشتی، با خرید هدیه‌ای به خانه می‌آید، ولی زن با پرت‌کردن هدیه او و در حالی که به سمت آشپزخانه یا اتاق دیگر می‌رود (رد غیرکلامی فراخوان عاطفی مرد) می‌گوید: «این را ببر واسه مادرت». (رد کلامی فراخوان ارسالی از سوی شوهر).

فراخوان‌های عاطفی و بی‌توجهی به آن‌ها، فرایند ازدواج و زندگی مشترک و عاقبت آن را تنظیم می‌کنند. این فراخوان‌ها نشان‌دهنده توانایی زن و شوهرها در تعمیر و مرمت اختلاف‌ها هستند؛ یعنی توانایی کنترل و اداره تعارض‌های زندگی مشترک که عامل دوم در پایداری و ماندگاری یک زندگی مشترک است. شدت و میزان عواطف ردوبدل‌شده برای حل مشکلات زندگی، عامل اصلی تفاوت بین زوج‌های موفق و ناموفق است. زوج‌هایی که می‌توانند عواطفشان را به گونه‌ای تنظیم کنند که منجر به بروز سیل ویرانگر احساسات مخرب نشود، توان بیشتری برای تعاملات مثبت و مرمت مشکلات و آشفتگی‌های خانوادگی دارند.

اما چه باید کرد تا زن‌وشوهرها بتوانند نشانه‌ها و علایم عاطفی همدیگر را به خوبی درک کنند؟ بررسی‌ها نشان می‌دهد راهکار اصلی «آموزش» است. آموزشِ نحوه تعاملات و ارتباطات سازنده که هم شامل روابط کلامی می‌شود و هم روابط غیرکلامی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر