این همه اصرار که در اعتدال طلب روزی می شود به این معنا نیست که اسلام جلوی تلاش را می گیرد.[1] بعضی می گویند اینها عامل تخدیر است و معنایش این است که جامعه اسلامی فعّالیت اقتصادی را سست بگیرد، چون رزق مقسوم است و خواه ناخواه می آید، در حالی که چنین نیست و نکته اش در خود روایات آمده که می فرماید: مبادا به سراغ گناهان بروید.
در واقع مردم به دنبال دنیا هستند و گاهی به آن عشق می ورزند و همین عشق باعث می شود که روزی را از راه معصیت بخواهند. این روایات ترمزی است در مقابل دنیاپرستان گناهکار و به این معنا نیست که اگر کسانی بخواهند برای پیشرفت جامعه اسلامی از راه حلال فعّالیت اقتصادی داشته باشند اشکالی داشته باشد. بنابراین روایات جنبه تخدیری ندارد و دعوت به بیگانگی از مسائل اقتصادی نمی کند و عامل عقب ماندگی از نظر زندگی مادّی نیست.
پیشوایان اسلام برای اینکه سرمشقی به دیگران بدهند در بسیاری از موارد کار می کردند. کارهایی سخت و توانفرسا. پیامبران پیشین نیز از این قانون مستثنا نبودند. از چوپانی گرفته، تا خیاطی و زره بافی و کشاورزی ابا نداشتند. اگر مفهوم تضمین روزی از طرف خدا، نشستن در خانه و انتظار رسیدن روزی باشد، نباید پیامبران و امامان که از همه آشناتر به مفاهیم دینی هستند این همه برای روزی تلاش کنند.
ما هم می گوییم روزی هرکس مقدّر و ثابت است، ولی در عین حال مشروط به تلاش و هرگاه این شرط حاصل نشود مشروط نیز از میان خواهد رفت. این درست به آن می ماند که می گوییم: «هرکس اجلی دارد و مقدار معینی از عمر» مسلّماً مفهوم این سخن آن نیست که اگر انسان حتّی دست به انتحار یا تغذیه از موادّ زیانبخش بزند تا اجل معینی زنده می ماند. مفهومش این است که این بدن استعداد بقا تا مدّت قابل ملاحظه ای دارد امّا مشروط به اینکه اصول بهداشت را رعایت کند و از موارد خطر بپرهیزد و آنچه را سبب مرگ زودرس می شود از خود دور کند.
نکته مهم این است که آیات و روایات مربوط به معین بودن روزی در واقع ترمزی است روی افکار مردم حریص و دنیاپرست که برای تأمین زندگی به هر در می زنند و هر ظلم و جنایتی را مرتکب می شوند، به گمان اینکه اگر چنین نکنند زندگی شان تأمین نمی شود.
آیات قرآن و احادیث اسلامی به چنین افراد هشدار می دهد که بیهوده دست و پا نکنند و از طریق نامعقول و نامشروع برای تهیه روزی تلاش نکنند، همین اندازه که در طریق مشروع گام نهند و بکوشند مطمئن باشند خداوند از این راه همه نیازمندی هایشان را تأمین می کند.
خدایی که آنها را در ظلمتکده رَحم فراموش نکرد، خدایی که هنگام طفولیت که توانایی بر تغذیه از موادّ غذایی این جهان نداشتند روزی شان را قبل از تولّد به پستان مادر مهربان حواله کرد، خدایی که هنگام پایان دوران شیرخوارگی در آن حال که ناتوان بودند روزی شان را به دست پدری پر مهر داد که صبح تا شام جان بکند و خوشحال باشد که برای تهیه غذای فرزندانم زحمت می کشم. این خدا چگونه ممکن است هنگامی که انسان بزرگ می شود و توانایی و قدرت هرگونه کار و فعّالیت پیدا می کند او را فراموش کند؟ آیا عقل و ایمان اجازه می دهد که انسان در چنین حالی به گمان اینکه ممکن است روزیش فراهم نشود در وادی گناه و ستم و تجاوز به حقوق دیگران گام بگذارد و حریصانه به غصب حقّ مستضعفان بپردازد؟
البتّه نمی توان انکار کرد که برخی روزی ها چه انسان به دنبال آن برود یا نرود به سراغ او می آید.
آیا می توان انکار کرد که نور آفتاب بدون تلاش ما به خانه ما می تابد؟ آیا می توان انکار کرد که عقل و هوش و استعدادی که از روز نخست در وجود ما ذخیره شده به تلاش ما نبوده است؟
ولی چنین مواهب به اصطلاح بادآورده یا به تعبیر صحیح تر مواهبی که بدون تلاش به لطف خدا به ما رسیده، اگر با تلاش خود از آن به طور صحیح نگهداری نکنیم آنها نیز از دست ما خواهد رفت یا بی اثر می مانَد.
سخن معروف حضرت علی علیه السلام در نامه 31 نهج البلاغه نیز اشاره به همین حقیقت است که به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود:
«وَاعلَم یا بُنَی، انَّ الرّزقَ رِزقانِ: رِزقٌ تَطلُبَهُ وَ رِزقٌ یطلُبُک: بدان فرزندم، روزی دو گونه است: یک نوع همان روزی هایی است که تو باید به جست وجویش برخیزی و گونه دیگرش روزی هایی است که آن در جست وجوی تو است و به سراغ تو می آید».
این را نیز نمی توان انکار کرد که در پاره ای از موارد انسان به دنبال چیزی نمی رود، ولی بر اثر یک سلسله تصادف ها موهبتی نصیب او می شود. این حوادث گرچه در نظر ما تصادف است در واقع و از نظر سازمان آفرینش حسابی در آن است. بی شک حساب این گونه روزی ها از روزی هایی که در پرتو تلاش به دست می آیند جداست و حدیث بالا هم ممکن است اشاره به اینها باشد.
ولی به هرحال نکته اساسی این است که تمام تعلیمات اسلامی به ما می گوید برای تأمین زندگی بهتر- چه مادّی و چه معنوی- باید تلاش بیشتر کرد و فرار از کار به گمان مقسوم بودن روزی غلط است.
در روایت آمده است که مبادا برای روزی، سراغ معاصی بروید. از گران فروشی، تقلّب، کم فروشی، رباخواری، دزدی، احتکار نهی شده است.
پی نوشت:
[1] برخى افراد سست و بى حال با اتّکا به تعبیراتى همانند آیه 6 سوره هود که مى فرماید: وَ مَا مِنْ دَابَّةِ فِى الْأَرْضِ الَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا:« هیچ جنبنده اى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست». یا روایاتى که روزى را مقدّر و معیّن مى داند، چنین مى اندیشند که لزومى ندارد انسان براى تهیّه معاش، زیاد تلاش کند، زیرا روزى مقدّر است و به هرحال به انسان مى رسد.
در حالى که مختصر آشنایى با قرآن و احادیث براى پى بردن به این حقیقت کافى است که اسلام پایه هرگونه بهره گیرى مادّى و معنوى انسان را کوشش مى شمرد تا آنجا که در جمله شعارگونه قرآنى: لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ الَّا مَا سَعَى ( سوره فجر، آیه 39) بهره انسان را منحصراً در کوشش و کار قرار مى دهد.