به گزارش خبرنگار مهر، امیرعلی نجومیان نویسنده، نظریهپرداز و مترجم به دعوت مدرسه ملی سینما سرفصل آموزشی «نظریه، رویکرد، نقد و روش» را در قالب دوره آموزش عالی «مطالعات فیلم: نظریه، نقد و تحلیل» تدریس کرد و نکات بسیاری را در مباحث تحلیلی خود از جمله نظریهپردازی و تفاوت آن با روایتپردازی، چیستی نظریه نقادانه، چیستی نظریه فیلم و معرفی رویکردهای انتقادی به فیلم، مطرح کرد.
این نظریهپرداز درباره ضرورت برپایی کارگاههایی در حوزه نقدنویسی در سینمای ایران در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: ضرورت برگزاری کارگاههایی از این دست را از 2 زاویه میتوان بررسی کرد. نخست این است که اصولا نقد در ایران، چه نقد آثار ادبی و چه هنری، به صورت طبقهبندی شده و آکادمیک تدریس نمیشود. هیچ رشته مستقلی با عنوان نقد ادبی یا نقد هنری در ایران وجود ندارد و فقط تعدادی واحد درسی آن هم به صورت ناقص در دانشگاهها وجود دارد که به حوزه نقد میپردازد و معمولا هم از این درسها چیزی عاید دانشجویان نمیشود. به گمان من، در حوزهای مثل سینما باید در مقطع کارشناسی ارشد، رشته یا گرایش «نقد فیلم» تاسیس شود، بنابراین دانشجوها باید از پایه با اصول و مبانی نقد آشنا شوند و مجموعهای از دروس تعریفشده را بگذرانند و نهایتاً در دو سال نقد فیلم را یاد بگیرند.
وی ادامه داد: منتقدی که با اصول نقد آشنا نیست، میتواند به هنر و صنعت سینما آسیب برساند. چنین منتقدی ممکن است اطلاعات نادرست به خوانندگان بدهد، پرسشهای نادرستی را طرح کند و نتواند لایههای زیرین متن را به روشنی برای مخاطب آشکار کند. منتقد خوب به خواننده یاد میدهد که با نگاهی انتقادی و پرسشگرانه به فیلم نگاه کرده و آن را تحلیل کند. در مقابل، منتقد بد با دادن پاسخهای مطلق و قضاوتهای سوگیرانه، ذهن خواننده را از فکر کردن باز میدارد. ما در ایران نیازمندیم که نگاه جامعتری به نقد داشته باشیم، چرا که ما جامعه نقدپذیری نداریم و این یک مشکل فرهنگی است. اگر نقد به اشکال و بهانههای مختلف در کشور ما اشاعه پیدا کند، شاید بتواند در درازمدت اثری فرهنگی داشته باشد و جامعه ایرانی را کمی نقدپذیر کند.
نجومیان تاکید کرد: به گمان من، برای نقد، ابتدا باید از خود شروع کنیم و پیش از همه، خود را نقد کنیم تا پس از آن بتوانیم جامعه را نقد کنیم. ما ایرانیها دقیقا به دلیل اینکه نمیخواهیم «خود» را نقد کنیم، همواره «دیگری» را نقد میکنیم و این آسیبهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری برای ما داشته و هنوز هم دارد.
این نویسنده در پاسخ به این پرسش که با توجه به ارتباط تنگاتنگ سینما و رسانه و یادداشتهایی که با عنوان نقد در فضای رسانه با سطوح کیفی مختلف منتشر میشود، تا چه اندازه آموزش نقد به اصحاب رسانه ضرورت دارد، گفت: برای پاسخ به این پرسش باید این نکته مهم را در نظر داشت که نقدنویسان ما در رسانه، تا چه اندازه آشنایی آکادمیک با مقوله نقد دارند و اساسا آیا در این زمینه تحصیلات و آموزش دیدهاند؟ من کمتر منتقدی را سراغ دارم که در این حوزه تحصیل کرده باشد. این البته ویژگی معمول شرایط فعلی کشور ماست. بسیاری در حوزههایی کار میکنند که تحصیلات مرتبط با آن را ندارند. به همین دلیل، من کاملا موافقم که نقد باید در حوزه عمومی مطرح شود. تلویزیون، مجلات و سایر رسانهها می توانند در این خصوص کمک زیادی کنند.
نجومیان در ادامه صحبتهای خود با اشاره به این مطلب که یکی از ضعفهای موجود در رسانه عدم ورود به مباحث میانرشتهای است، چنین گفت: بخش مهمی از واحدهای درسی رشته نقد سینما که در خصوص ضرورت آن صحبت کردم، به موضوعات میانرشتهای اختصاص دارد. در واقع اگر رویکردهای نقد در سینما مورد بررسی قرار گیرد متوجه میشویم که تقریبا تمام این رویکردها از علوم و فنون دیگری جز سینما وارد این رشته شدهاند.
وی در پایان تأکید کرد: نقد فرمالیستی، ساختگرایی و نشانهشناسی از زبانشناسی ریشه گرفته است، نقد جنسیتمحور، نقدهای فرهنگی و پسااستعماری به دانش جامعهشناسی باز میگردند. سرمنشاء نقدهای هنریِ بسیاری نیز دانش روانشناسی و مطالعات ادبی است. پس یک منتقد خوب، منتقدی است که بتواند ارتباط خوبی میان حوزههای مختلف دانش ایجاد کند و از یافتههای خود از علوم انسانی استفاده کند. به گمان من، مطالعات حوزه نقد ادبی و آشنایی عمیق با مکاتب و سبکهای ادبی و هنری نیز میتواند در حوزه نقد فیلم راهگشا باشد و متاسفانه منتقدان سینمایی کمتر به این حوزهها تسلط دارند.