"انابه" از "نوب" مشتق شده و در لغت به معنی بازگشت پی در پی چیزی است و در اصطلاح به معنی رجوع و بازگشت به سوی خدا از طریق توبه کردن است.[1]
حقیقت انابه:[2]
از آیات 27 و 28 سوره مبارکه رعد «...و یَهدی اِلَیهِ مَن اَناب*اَلَّذینَ ءامَنوا و تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ...» چنین برمی آید که ایمان و آرامش قلب با یاد خدا، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.[3] در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، تفاسیر گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفته اند: انابه بازگشت به سوی خدا و بازگشت به فطرت توحیدی است؛ یعنی هر زمان که عاملی انسان را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد باید به سوی آن باز گردد: «فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفـًا فِطرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها...* مُنیبینَ اِلَیهِ»[4]«پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند،انسانها را بر آن آفریده... این باید در حالی باشد که شما بسوی او بازگشت می کنید».[5] تأکید بر «منیبین الیه» در آیه 33 سوره مبارکه روم «و اِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ. ..»[6] با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان، توحید و خداپرستی و شرک، امر عارضی است که وقتی شخص از آن قطع امید می کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می گردد.
تفاوت توبه و انابه
انابه یعنی رجوع به خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد؛ بنابراین انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است، زیرا توبه، بازگشت از گناه است؛ ولی انابه افزون بر آن بازگشت از مباحات نیز هست و آن از مقامات والاست.[7] در تفاوت توبه و انابه تعبیرهای گوناگون دیگری نیز ارائه شده است:
1.توبه پشیمانی از فعل و انابه ترک گناهان است و شاهد آن قول امام سجاد(ع) است: «خدایا! اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمان ترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.»[8]
2.توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی.
3.توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق).
4.انابه مقامی پس از مقام توبه است.
5. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است.
6. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد توبه و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است.
7.انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت؛ ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.
8. توبه و استغفار و انابه همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست می دهد.
انابه و آثار آن در قرآن
در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعالی بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: «واَنیبُوا اِلی رَبِّکُم. ..»[9] در قرآن کریم به انابه پیامبر اسلام(ص)، ابراهیم(ع)، شعیب(ع)، داود(ع) و سلیمان(ع) اشاره شده است.[10] در قرآن کریم برای انابه آثاری ذکر شده است:
الف. هدایت الهی؛ خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت می کند: «هر کس را که بازگردد، به سوی خودش هدایت می کند!»[11] «و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت می کند.»[12]
ب. تذکر؛ کسی که به سوی خدا انابه می کند از آیات الهی متذکر می شود: «او کسی است که آیات خود را به شما نشان می دهد و از آسمان برای شما روزی (با ارزشی) می فرستد؛ تنها کسانی متذکر این حقایق می شوند که بسوی خدا باز می گردند.»[13]
در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است: «آیا آنان به آسمان بالای سرشان نگاه نکردند...* و زمین را گسترش دادیم...* تا وسیله بینایی و یادآوری برای هر بنده توبه کاری باشد!»[14]
ج. بشارت؛ به کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند بشارت داده می شود: «و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست...»[15]
د. وارد شدن در بهشت؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند: «و (در آن روز) بهشت را به پرهیزگاران نزدیک می کنند. ..* آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پر انابه در محضر او حاضر شود!»[16]
هـ. نجات از عذاب؛ انابه به سوی خدا و تسلیم شدن در برابر او موجب نجات از عذاب الهی است: «و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید. سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید!»[17]
اقسام انابه
انابه با سه امر محقق می شود:
1.انابه در باطن و با قلب به گونه ای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکارش، تقرب به او را طلب کند. «آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود!.»[18]
2.انابه در گفتار به گونه ای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمت ها و مقربان الهی باشد. «او کسی است که آیات خود را به شما نشان می دهد و از آسمان برای شما روزی (با ارزشی) می فرستد؛ تنها کسانی متذکر این حقایق می شوند که بسوی خدا باز می گردند.»[19]
3.انابه در اعمال ظاهری به گونه ای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند. برخی از مقدم شدن توکل بر انابه در آیه 88 سوره مبارکه هود «... عَلَیهِ تَوَکَّلتُ واِلَیهِ اُنیب»[20]استفاده کرده اند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام حرکت به سوی او برآید.
زمینه های انابه[21]
1.امید
امید به مغفرت و رحمت الهی، زمینه ساز انابه و رجوع انسان به درگاه الهی است: «بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.* و به درگاه پروردگارتان بازگردید...»[22]
2.ایمان
ایمان به خدا، زمینه ساز بازگشت به خدا و انابه به درگاه الهی می باشد: «بگو: خداوند هر کس را بخواهد گمراه و هر کس را که بازگردد به سوی خودش هدایت می کند!* آنها کسانی هستند که ایمان آورده اند...»[23] اعتقاد و ایمان به ربوبیّت الهی، عامل انابه به درگاه خداوندی می باشد: «... این است خداوند، پروردگار من، بر او توکل کرده ام و به سوی او بازمی گردم!»[24] «... پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوی تو بازگشتیم...»[25]
3.سختی
آسیب ها و مشکلات زندگی، زمینه ساز انابه انسان به درگاه خداوند است: «هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را می خوانند و توبه کنان بسوی او بازمی گردند...»[26] «هنگامی که انسان را زیانی رسد، پروردگار خود را می خواند و بسوی او باز می گردد...»[27]
4.علم به خطا
علم و توجّه انسان به خطای خویش، زمینه ساز انابه او به پیشگاه خداوند است: «... داوود دانست که ما او را (با این ماجرا) آزموده ایم. از این رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد.»[28] «ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه کرد.* گفت: پروردگارا! مرا ببخش. ..»[29]
پی نوشت ها
[1] محمد بن مکرم، ابن منظور؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، 1414 ق، چاپ سوم، ج1، ص775.
[2] دائرة المعارف قرآن کریم، موسسه بوستان کتاب، قم، 1385، چاپ اول، ج 4، ص 425
[3] طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان ،بیروت، الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1391، ج 11، ص 353.
[4] سوره مبارکه روم، آیات 30 و 31
[5] مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1383، چاپ بیست و دوم، ج 16، ص442 ،
[6] «هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را میخوانند و توبهکنان بسوی او بازمیگردند»
[7] نراقی، محمد مهدی؛جامع السعادات، تصحیح سید محمد کلانتر، جامعة النجف الدینیه، نجف اشرف، 1383 ق، چاپ سوم، ج 3، ص 88.
[8] صحیفه سجادیه، مترجم:حسین انصاریان، پیام آزادی، تهران، 1376، چاپ چهارم، دعای 31، ص 172. «اللَّهُمَّ إِنْ یَکُنِ النَّدَمُ تَوْبَةً إِلَیْکَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِینَ، وَ إِنْ یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ إِنَابَةً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِبِین
[9] زمر/39 و روم/30 - 31 و لقمان/15
[10] شورا/10، ممتحنه/4 ، هود/75،هود/88،ص/24،ص/34
[11] «... و یَهدى اِلَیهِ مَن اَناب» رعد/27
[12] «و یَهدى اِلَیهِ مَن یُنیب» شورى/13
[13] «هُوَ الَّذى یُریکُمءایـتِهِ و یُنَزِّلُ لَکُم مِنَ السَّماءِ رِزقـًا و ما یَتَذَکَّرُ اِلاّ مَن یُنیب» (غافر/13)
[14] «اَفَلَم یَنظُروا اِلَى السَّماءِ ... والاَرضَ مَدَدنـها ... تَبصِرَةً وذِکرى لِکُلِّ عَبد مُنیب» (ق/6 تا 8)
[15] «والَّذینَ اجتَنَبُوا الطّـغوتَ اَن یَعبُدوها واَنابوا اِلَى اللّهِ لَهُمُ البُشرى ...» (زمر/17)
[16] «واُزلِفَتِ الجَنَّةُ لِلمُتَّقینَ ... مَن خَشِىَ الرَّحمـنَ بِالغَیبِ وجاءَ بِقَلب مُنیب» (ق/31 ـ 33)
[17] «واَنیبُوا اِلى رَبِّکُم واَسلِموا لَهُ مِن قَبلِ اَن یَأتِیَکُمُ العَذابُ ثُمَّ لا تُنصَرون» (زمر/54)
[18] «مَنْ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنیب» سوره مبارکه ق، آیه 33.
[19] «هُوَ الَّذی یُریکُمْ آیاتِهِ وَ یُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما یَتَذَکَّرُ إِلاَّ مَنْ یُنیبُ» سوره مبارکه غافر، آیه 13.
[20] بر او توکل کردم؛ و به سوی او بازمیگردم!
[21] فرهنگ قرآن، موسسه بوستان کتاب، قم، 1384، چاپ اول، ج 4، ص428.
[22] «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (*)وَ أَنیبُوا إِلى رَبِّکُمْ ....» (زمر / 53 و 54)
[23] «... قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ (*)الَّذینَ آمَنُوا....» (رعد / 27 و 28)
[24] « ...ذلِکُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنیبُ» (شورى / 10)
[25] «... رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا ... ». (ممتحنه / 4)
[26] «وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنیبینَ إِلَیْهِ ...». (روم / 33)
[27] «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً إِلَیْه...». (زمر / 8)
[28] «... وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکِعاً وَ أَنابَ». (ص / 24)
[29] « وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ وَ أَلْقَیْنا عَلى کُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ (*) قالَ رَبِّ اغْفِرْ لی ...». (ص / 34 و 35)