به گزارش ایسنا، در کارنامه هنری زندهیاد دری سریالهای زیادی دیده نمیشود. او کارگردانی گزیدهکار بود که با توجه به موضوع تاریخی پروژههایی که انتخاب و سالها صرف نگارش و ساخت آنها میکرد، نمیتوانست مجموعههای زیادی را هم در پروندهاش ثبت کرده باشد.
با مرور آنچه به نام دری ثبت شده، به کارگردانی سه سریال «کیف انگلیسی»، «کلاه پهلوی» و «کمند خاطرات» می رسیم. «سردار سنجرخان» هم آخرین پروژهای بود که قرار بود توسط وی ساخته شود که گفته میشد مرحله تحقیق و نگارش حجم قابل توجهی از آن هم انجام شده اما در نهایت اجل به او مهلت نداد و روز 26 مردادماه به دلیل عوارض عفونی بعد از جراحی پیوند کبد درگذشت.
رابطه دری با خبرنگاران و رسانهها خوب بود؛ در این سالها گفتوگوهای متعددی از او منتشر شده که حجم قابل توجهی از آنها به نقد سیستم تلویزیون در حوزه سریالسازی اختصاص داشت. او حتی در شرایط دشوار ساخت کلاه پهلوی که حقیقتا برای به جریان افتادن و نتیجه دادنش بارها خون دل خورد، بازهم پذیرای حضور سرزده خبرنگاران در پشت صحنه بود و به گرمی از آنها استقبال میکرد.
سرویس رسانه ایسنا در این سالها گفتوگوهای متعددی ازاین کارگردان را منتشر کرده که در این گزارش مروری به برخی از آنها خواهیم داشت.
سریال «کلاه پهلوی» سال 91 و92 بعد از هشت سال وقفه از تلویزیون پخش شد و عوامل این سریال بعد از پایان پخش آن به ایسنا آمدند تا درباره روند شکل گیری و حاشیههای این سریال گفت وگو کنند. این نشست نقد و بررسی با حضور برخی از عوامل این مجموعه به نمایندگی از 800 نفری که طی بیش از هشت سال در ساخت این سریال تاریخی همکاری داشتند، برگزار شد.
دُری در این نشست از نحوه شکل گیری «کلاه پهلوی» گفت و توضیح داد که ریشه «کلاه پهلوی» به سال 1358 برمیگردد. در سال 58 و چهار ماه پس از انقلاب، خانمهایی را دیدم که آن روزها در تهران بودند و به سمت خیابان فلسطین و به سمت دفتر شادروان بازرگان میرفتند که به رییس دولت موقت بگویند که مثل اینکه قرار است حجاب بگذاریم و ما مخالفیم. پیرو این اتفاق تاریخی که این بانوان به سمت دفتر مهندس بازرگان میرفتند «کلاه پهلوی» در ذهن من جرقه خورد.
او به این نکته اشاره کرده بود که نوشته خود را به صورت یک ناول 37 صفحهای همان موقع به تلویزیون ارائه داد و با او قراردادی بسته شد که این فیلمنامه را به سه تلهپلی سه ساعته دربیاورد، اما او اظهار کرد که این سه تلهپلی در سه ساعت من را ارضاء نمیکرد از طرفی هم تلویزیون به سمت تولیدات این چنینی که من میخواستم نمیرفت. بعد از مدتی فیلمنامه را به صورت ورژن سینمایی نوشتم و تصویب شد و بعدها به صورت کتاب منتشر شد. حوزه هنری این کتاب را خرید و حدود 15 سال آن را در حوزه نگه داشت. البته با کارگردانان زیادی هم صحبت کرد که آن را بسازند اما این کارگردانان نپذیرفتند و اکثرا اعلام کردند که این کار خود دری است.
این کارگردان سینما وتلویزیون اعلام کرده بود که پس از «کیف انگلیسی» اواسط سال 79 بود که فیلمنامه را به شبکه یک و محمدرضا جعفری جلوه که آن زمان مدیریت شبکه یک را بر عهده داشت، ارائه داد. او از دری خواسته بود که «کلاه پهلوی» را به شکل سریالگونه بنویسد و او این سریال را در 200 صفحه نوشت و آنها نیز تصویب کردند. سپس از سال 1380 بود که عوامل کار به سمت نگارش رفتند و تنها سه ماه از پخش «کیف انگلیسی» گذشته بود.
دری طی سالهای 80 تا 82، سه بار متن سریال را بازنویسی کرد و سال 83 پیش تولید آن توسط محمدعلی اسلامی شروع شد اما بعدها او کنار کشید و محمدرضا تختکشیان از پاییز 84 با برآورد مجددی که ارائه داده بود، به صورت تهیهکننده رسمی وارد این کار شد.
سید ضیاالدین دری در ادامه توضیح داده بود که سال 84 صداوسیما پول نداشت؛ بنابراین معلق ماندند. سپس در 15 تیر 85 بود که این کار کلید خورد. بر اساس پیشبینیهایی که شده بود ساخت این مجموعه سر وقت تمام شد.
دری معتقد بود که سریال «کلاه پهلوی» یکی از پروژههای الف ویژهای بود که از لحاظ سرعت بسیار عالی پیش رفته و البته وقفههایی در این کار صورت گرفته است.
او اظهار کرده بود که 70 درصد از آنچه که نظر خودش بوده در «کلاه پهلوی» پیاده شده و این میزان در صداوسیمای کشور ما درصد کمی نیست. همچنین دری بیان کرده بود که «کلاه پهلوی»، کار سفارشی نبود و نوشته خودش بوده است و البته طبیعی است که صداوسیما نیز خواستههای خود را به عنوان رسانه ملی داشته باشد و به دنبال ارزشهایی که مدنظرش است، برود.
این کارگردان سینما و تلویزیون همچنین گفته بود که بعد از «کیف انگلیسی» احساس کرده یود که مردم بعد از آن سریال احساس دیگری دارند چرا که مردم ما خاص هستند و در واقع همین چیزها ما را ایرانی میکند. بنابراین برایش مهم بوده که حتما ذائقه مردم را برهم نزند.
همچنین داریوش فرهنگ بهعنوان یکی از شخصیتهای محوری داستان که در نقش صمصام ایفای نقش کرده، اعلام کرده بود که جزو اولین بازیگرانی بود که به این پروژه پیوسته و درخصوص چگونگی حضورش در این پروژه توضیح داده که زمانی که فیلمنامه را خواندم با دری تماس گرفتم و به این دعوت و نوشته تبریک گفتم. این شخصیت برای من بسیار جذاب بود و پذیرفتم که در آن ایفای نقش کنم.
سید ضیاءالدین دری در گفت وگوی دیگری با ایسنا که مهرماه سال گذشته انجام شد، درباره وضعیت سریالهای تلویزیون اظهار کرده بود که «تلویزیون خودش تصمیمساز دارد و هیچگاه از ما برنامهسازان سوال نمیکند که چه سریالی را بسازد که مخاطب داشته باشد. اظهار نظر کردن دربارهی تلویزیون بیهوده است چرا که کار خودش را میکند و راه خودش را میرود، اگر میخواست سریال شهرزاد آقای فتحی را میساخت، پس نمیخواهد. بعید میدانم که این اظهارنظرها تأثیری بر کسانی که در تلویزیون تصمیم میگیرند داشته باشد. در این یکی، دو سال اخیر مجموعههایی که بخواهند من را تکان دهند اتفاق نیفتاده است و خبری از این جنس کارها در تلویزیون ندارم.»
او در بخش دیگری از گفتوگوی خود درباره سریالهای تلویزیون بیان کرده بود که «زمانی میگوییم یک کار تلویزیونی پرمخاطب است که کسانی که وقت هم ندارند تلویزیون ببینند، آنقدر درباره آن برنامه یا سریال بشنوند و به آنها گفته شود طوری که تصور کنند اگر آن برنامه را ندیده باشد چیزی را از دست داده است. آیا شما چنین سریالی در چهار سال گذشته سراغ داشتهاید اگر داشتهاید بگویید که ما هم بدانیم؛ بنابراین مشکل و نگرانی از جانب مخاطبان تلویزیون وجود ندارد. زمانی که صاحب تلویزیون میگوید مشکلی وجود ندارد ما هر چه بگوییم سخنی اضافه خواهد بود.»
او در این گفت وگو به نگارش سریال «سردار سنجر خان» نیز اشاره کرده بود.
سید ضیاءالدین دری چندی پیش به دلیل عارضه کبدی در بیمارستان تهران بستری بود و برای پیوند کبد به بیمارستان شیراز منتقل و سه هفته قبل عمل پیوند کبد را با موفقیت پشت سر گذاشت اما متاسفانه امروز (26 مرداد ماه) به دلیل عوارض عفونی بعد از جراحی پیوند کبد درگذشت و پیکر او روز شنبه از شیراز به تهران منتقل خواهد شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد!