به گزارش خبرنگار مهر، عصر دیروز، 28 مردادماه، آتوسا زرنگارزاده شیرازی، مهمان «یک شنبههای کتاب» بود که اینبار در خانه فرهنگ و کتابخانه سلام برگزار شد. نویسنده رمان «حالم قرن چندم تو است؟» با اشاره به اینکه در این کتاب به مسایل اجتماعی و دغدغههای زنان پرداخته شده گفت: رمان من، یک رمان شهری است؛ من در این اثر به دغدغههای زنان، احساسات و عواطفشان و مشکلاتشان در جامعه پرداختهام. چراکه خودم، یک زنام و زنان را بهتر و بیشتر درک میکنم.
او در پاسخ به اینکه چرا شخصیتهای رمان «حالم قرن چندم تو است؟» همه شبیه به هم هستند بیان کرد: از دیدگاه من آدمها شبیه به هم هستند، چه به لحاظ ظاهر و شکل لباس پوشیدن؛ چه از نظر احساسات و عواطف؛ فقط تفاوتهای اندکی در آنها وجود دارد برای مثال ممکن است غلظت حسد در من بیشتر و در شما کمتر باشد وگرنه همه شبیه به هم هستیم. به همین خاطر است که من برای شخصیتهای رمان خود، نام انتخاب نکردهام و تنها با تغییر لحن و زاویه دید، تفاوت شخصیتها با یکدیگر را نشان دادهام.
زرنگارزاده در جواب اینکه چرا برای فصلهای رمان خود، عناوین ریاضی انتخاب کرده برای مثال: «n روی نقطه بحرانی ایستاده» نام یکی از فصلهاست گفت:n یک گزاره ریاضی است که در این رمان به گزارهای مفهومی و فلسفی درباره احساسات و عواطف آدمها تبدیل شده. ضمن اینکه مضمون داستان من اجتماعی و پرداختن به دغدغه زنان است اما ساختار داستانی من پست مدرن است و پست مدرن، یک مکتب است نه سبک و در آثار اینگونه، بلندی فصلها اندازه یکدیگر نیست. هر فصل، عنوان جداگانهای دارد و این شکل رمانها با عدم قطعیت همراهاند یعنی هیچ پاسخ قطعی برای انتهای رمان وجود ندارد.
نویسنده «حالم قرن چندم تو است؟»به اینکه نوستالژی و مرور خاطرات، نقش مهمی در این رمان دارد اشاره و بیان کرد: در این رمان یک زن که خود من هستم، پس از سالها به زادگاهش، یعنی شیراز برمی گردد و با مردی روبهرو میشود که یک زمان دوستش داشته و به هر نحو، او را از دست داده و حالا پس از سالها، دوباره آن مرد را میبیند و متوجه میشود دیگر دوستش ندارد و شاید عشق همان زمان یک توهم بوده است. این ماجرا که تجربه زیستی من است بهانهای شده تا به روابط آدمها و بلاتکلیفی آنها بپردازم.
زرنگارزاده شیرازی در پاسخ به اینکه چرا در رمان و مجموعه داستانش به جنگ و دغدغه آدمهای دهه 50، بیش از هر نسل دیگری پرداخته شده گفت: من متولد همین دهه هستم و جنگف بخش مهم و تاثیرگذاری در زندگی من و در تاریخ معاصر بوده که نمیتوانم انکار یا فراموشش کنم و دربارهاش ننویسم. اما هنر من در جایگاه نویسنده این است که مخاطب نوجوان و جوان امروز را هم جذب کنم و گذشته و تاریخ سرزمینم را در قالب داستان به آنها منتقل کنم.
نویسنده مجموعه داستان «هیچ چیز قطعی نیست» در پاسخ به اینکه مکان و زمانمند بودن یکی از ویژگیهای آثار شماست، در حالیکه بسیاری از کارها در ادبیات داستانی ما بی بهره از این خصوصیت است بیان کرد: من 8 سال شاگرد جمال میرصادقی بودهام. تاکید او همواره این بود که اگر بیمکان و بی زمان بنویسید، کارهاتان در هر زمان و مکانی خواندنی است اما من با همه احترامی که برای استاد خود قائلم براین باورم که داستان و رمان باید از مکان و زمان بگوید وگرنه آیندگان چگونه میخواهند به فرم و شرایط شیراز و تهران و اصفهان در دهه 50 و 60 و 80 و 90 پی ببرند؟
به گفته زرنگارزاده که خود سالهاست، شیوههای داستاننویسی را تدریس میکند، داستان نوشتن یک فن است و تنها به علاقه و استعداد ربط پیدا نمیکند. از این رو علاقهمندان باید این فن و حرفه را بیاموزند و من به آینده کلاسهای داستاننویسی امیدوارم.
او رمان را پرمخاطبتر از داستان کوتاه دانست و افزود: اگرچه نوشتن داستان کوتاه، از دیدگاه من سختتر است چراکه نویسنده باید در 1000 یا 1500 کلمه منظور خود را برساند؛ ضمن اینکه داستان کوتاه، مخاطب خاص خود را دارد و ما ایرانیها، مخاطب جدی داستان کوتاه نیستیم. بنابراین این قالب، هیچ وقت نمیتواند جایگزین رمان شود.
زرنگارزاده که به خاطر رمان «حالم قرن چندم تو است؟» شایسته تقدیر در جایزه «واو» شده، در پاسخ به اینکه جایزهها چه تاثیری در معرفی یک اثر و بالارفتن میزان فروش آن دارند گفت: رسانههای ما، به ویژه رسانه ملی، توجه چندانی به کتاب ندارندو جایزهها هیچ کمکی به فروش و معرفی یک کتاب نمیکنند تنها باعث میشوند که یک نویسنده در بین همکاران خود معرفی شود.