بررسی سریال ممنوعه؛ قسمت سوم

در قسمت سوم مجموعه «ممنوعه»، شاهد دو اتفاق مهم یا بهتر است بگوییم دو حضور مهم هستیم. اولی امیر جعفری در نقش تجنگی است. همان‌طور که فکر می‌کردیم، تجنگی، یکی دیگر از بازی‌های منحصربه‌فرد و کاراکترهای جذابی است که فقط امیر جعفری از عهده ایفای آن برمی‌آید. بااینکه حضور جعفری در این قسمت کوتاه است، اما بسیار تأثیرگذار و جذاب است و می‌توان از همین قسمت سوم، جایگاه ویژه‌ای برای تجنگی و امیر جعفری در این مجموعه کنار بگذاریم. سکانسی که تجنگی برای دوربین عکاس ژست می‌گیرد و درعین‌حال با چند کلمه محدود از پسرش سامی، باج‌گیری می‌کند و او را وادار به انجام کاری می‌کند که منافع او را بیمه می‌کند، یکی از بهترین سکانس‌هایی است که تاکنون در این مجموعه دیده‌ایم.
حضور مهم دیگر، بازگشت ترانه مشایخ (بهاره افشاری) است. با نزدیک شدن دوباره برکه و سامی و بهبود روابطشان، بازگشت ترانه که هم تجنگی را در مشت خود دارد و هم هنوز به سامی علاقه دارد، این مثلث عشقی مسلماً شکل جذاب و ویژه‌ای به خود خواهد گرفت.
از سوی دیگر، همان‌طور که گفتیم، سامی و برکه در حال بهبود روابطشان هستند. از همین ابتدای کار نشانه‌های یک رابطه ناسالم و مخرب ازنظر عاطفی برای هر دو نفر در این رابطه مشخص است. شکاکی و سلطه‌جویی سامی و انعطاف بیش‌ازاندازه و ناتوانی برکه در مقابل سامی، می‌تواند در آینده رابطه این دو را متزلزل کند و حالا که ترانه هم به متن قصه برگشته است، سامی و برکه برای حفظ رابطه‌شان مسیر سختی در پیش دارند.از میان کاراکترهای فراوان مجموعه «ممنوعه» در قسمت سوم رابطه خسرو، پروانه (نیکی کریمی) و رها هم بعد دیگر تمرکز روایت است. در یک سکانس جسورانه و حتی فراتر از آن، خسرو و پروانه را می‌بینیم که در یک‌تخت کنار هم هستند و در فضایی عاشقانه گفتگو می‌کنند. گفتگویی که به مدد دیالوگ‌های جذاب، بیننده را به عمق رابطه این سه نفر می‌برد و یک مثلث عشقی دیگر در این‌سوی داستان برای بیننده ترسیم می‌کند. خسرو، همچنان اصرار دارد که شک‌های رها بیمارگونه است، حال‌آنکه اصرار پروانه به حضور در فضای شخصی رها زمانی که او نیست، بیمارگونه‌تر به نظر می‌رسد. بیننده در مواجهه با ارتباط خسرو و رها، درگیر یک تضاد دائمی است. آیا شک‌های دائمی رها خسرو را به این‌سو رانده است یا خیانت‌های متوالی خسروست که رها را به سمت جنون کشانده است. حتماً یادتان می‌آید که مشابه چنین رابطه‌ای را در «چهارشنبه‌سوری» اصغر فرهادی هم شاهد بودیم. زنی در نزدیکی زندگی زناشویی زوجی که زن مطمئن است همسرش به او خیانت می‌کند و همه او را دیوانه می‌پندارند. وضعیت بغرنجی که رها، خسرو و پروانه درگیر آن هستند به‌خوبی در خاطره‌ای که پروانه از نمره تک جغرافیا و ترس از نشان دادن برگه‌اش به پدر در یک روز دلپذیر جمعه تعریف می‌کند منعکس می‌شود و بار دیگر در «ممنوعه» شاهد هستیم که فیلم‌ساز به‌جای استفاده از عناصر دراماتیکی که در اختیار دارد با استفاده از دیالوگ‌ها و توانایی بازی بازیگرانش، از بیننده دعوت می‌کند وارد گفتگوها شود و ارتباط میان کاراکترها را دریابد و رازها را رمزگشایی کند.تا اینجای داستان، «ممنوعه» به قول خود وفادار بوده است و با روایت زندگی سه نسل به‌طور هم‌زمان روایتش را پیش برده است، مخصوصاً که در قسمت بعد نگاه دقیق‌تری به زندگی پروانه قبل از خسرو خواهیم انداخت و فاطمه گودرزی در نقش مادر سامی هم به روایت اضافه می‌شود و احتمالاً کم‌کم مسیری که تجنگی را به‌جایی که الآن دارد رسانده است را نیز خواهیم دید.
در این میان روابط میان کاراکترها، به‌ویژه روابط دوستانه و بیشتر از آن عاشقانه، مرکزیت روایت و بعد اصلی دغدغه «ممنوعه» بوده است. روابطی که همه دستخوش تعاریف نادرست گشته و به طرز هولناکی در حال تخریب آدم‌های درگیرشان است. این نگاه دقیق و بی‌پروا به عشق و دوستی و در مقابل آن خیانت، نکته برجسته «ممنوعه» است که باید دید به چه شکل در کل قصه بسط پیدا خواهد کرد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان