به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری میزان؛ بیش از 7 سال از سقوط رژیم معمر قذافی میگذرد و در این کشور همچنان جنگ و خونریزی است.
رژیم قذافی یک دیکتاتوری بود هر چند یکی از دلایل سقوط این رژیم وابستگی صد در صدی به نفت بود.
نوع رژیمی که قذافی در این کشور تشکیل داده بود، متفاوت از دیگر رژیمهای دیکتاتوری مانند ژنرال پینوشه یا حتی صدام بود.
همزمان با تشدید نارضایتیها، تحریکات خارجی که از سوی آمریکا انجام شد، باعث به وجود آمدن درگیریها و جنگ داخلی در این کشور شد.
مسلح کردن برخی از گروهها در این کشور که مستعد اعتراض بودند و وارد کردن گروههای تروریستی به لیبی زمینه را برای سرنگونی رژیم قذافی فراهم کرد.
البته پیش از این نیز اعتماد قذافی به آمریکا خود زمینه را فراهم کرده بود. ماجرا از سناریو سازی آمریکا بر سر سقوط هواپیمای مسافربری که به ماجرای لاکربی معروف شد آغاز گشت.
21 دسامبر 1988 هواپیمای پان آمریکن با 259 مسافر که اکثر آنها شهروندان آمریکایی بودند در آسمان اسکاتلند منفجر میشود. همان ابتدا آمریکا، لیبی را به مقصر اصلی این حادثه معرفی و این انفجار را اقدام تروریستی از سوی قذافی میداند.
لیبی یکی از کشورهایی بود که به شدت با وجود اسرائیل مخالف بود، در ضمن فعالیتهای هستهای او نیز برای آمریکاییها غیر قابل قبول بود، چرا که قذافی برنامه تولید سلاح هستهای را برای نابودی رژیم اسرائیل در دستور کار خود داشت.
طبیعی است که برای مهار لیبی نیاز به یک سناریو و بهانه وجود دارد، انفجار هواپیمای پان آمریکن در آسمان اسکاتلند، همان سناریویی بود که آمریکا آن را پیاده کرد.
آمریکاییها انفجار هواپیمای مسافربری را به گردن لیبی و شخص قذافی انداختند و از آن پس بود که فشارها و تهدیدات علیه لیبی افزایش زیادی پیدا کرد.
امنیت رژیم اسرائیل برای آمریکا یک امر حیاتی است وهر جا که احساس کند کمترین خطری امنیت این رژیم کودککُش را تهدید میکند وارد میشود.
فشارها به لیبی کارساز میشود و قذافی در در سال 1992 تصمیم میگیرد همه امکانات و مکانهای هستهای خود را به روی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی که البته با نظر آمریکا مشخص شده بودند باز کند و جالب این بود که آنها هیچ نشانهای مبنی بر اقدام به تولید سلاح اتمی پیدا نکردند.
با این وجود آمریکا دست بردار نبود و مدام به تهدیدات و فشارهای خود میافزود.
آمریکاییها پرونده لاکربی را به شورای امنیت سازمان ملل کشاندند. 21 ژانویه سال 1992 قطعنامهای از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شد که در آن لیبی را موظف به همکاری با آمریکا کرده بود. دو ماه بعد شورای امنیت، قطعنامه دیگری صادر کرد. در این قطعنامه لیبی تهدید شده بود که دو هفته فرصت دارد تا با پذیرفتن مسئولیت انفجار لاکربی مشمول تحریمهای همه جانبه نشود.
تحریمهای اعمال شده علیه لیبی به خاطر وابستگی شدید این کشور به نفت قذافی را در سال 1999 وادار به پذیرفتن خواستههای آمریکا میکند.
قذافی میپذیرد که به ازای هر یک از کشته شدگان انفجار هواپیمای پان آمریکن 10 میلیون دلار پرداخت کند.
نزدیک به چهار سال پس از پذیرفتن اقدام علیه هواپیمای مسافربری که به ماجرای لاکربی مشهور است، تحریمهای سازمان ملل علیه لیبی برداشته میشود. اما تحریمهای آمریکا همچنان باقی میماند.
نشان دادن ضعف از سوی قذافی است که آمریکاییها را جسورتر و جریتر میکند تا خواستههای بیشتری مطرح کنند.
غرامت هر نفر 10 میلیون دلار برای انفجار لاکربی که هیچ سند و مدرکی هم علیه لیبی وجود نداشت، با نارضایتی آمریکا روبرو میشود.
آمریکاییها غرامت پرداخت شده برای حادثه لاکربی را کافی نمیدانند. قذافی با افزایش غرامت قربانیان لاکربی موافقت میکند.
پس از آن سیل خواستههای آمریکا از لیبی سراریز میشود.
آمریکا سناریوی خود را به خوبی اجرا میکند و گام به گام پیش میآید، لیبی در سال 2003 موافقت میکند که علاوه بر تعطیلی همه مراکز هستهای خود، تجهیزات نظامی و شیمیایی خود را نیز تسلیم میکند. لیبی از موشکهای دوربرد ساخت شوروی برخوردار بود، که با درخواست آمریکا بُرد موشکها را نیز کوتاه کرد و موشکهای دوربرد خود را نیز در اختیار آمریکا قرار داد.
قذافی خود را از هر نظر خلع سلاح کرد، دیگر چیزی برای او باقی نمانده بود که بتواند تهدیدی علیه امنیت رژیم اسرائیل باشد.
اما آمریکا هیچیک از وعدهها و تعهدات خود را در قبال لیبی انجام نمیدهد. قذافی پس از آن که میبیند آمریکا بدعهدی کرده درباره این اتفاق چنین میگوید: این عادت آمریکاییهاست. آنها فقط به منافع خودشان فکر میکنند. آمریکا باید به تعهداتش عمل کند تا کشورهایی مثل کرهشمالی با مشاهده رفتار آمریکا با لیبی تصمیمات دیگری نگیرند؛ و سرانجام سال 2011 سال سقوط قذافی رقم میخورد، آمریکا مجوز شورای امنیت سازمان ملل را نیز دریافت میکند.
نیروهای ناتو به فرماندهی آمریکا در سال 2011 به لیبی حمله میکنند و همزمان نیروهای مسلح غیر قانونی در لیبی وارد عمل شده و کشور را به آشوب میکشند. همه این نیروها از سوی آمریکا و همپیمانان او مسلح شدهاند.
همه اتفاقاتی که در لیبی و سوریه افتاد همراه بود با بیداری اسلامی، اما اتفاقات سوریه و لیبی هیچ ارتباطی با بیداری اسلامی نداشت.
اکنون لیبی 7 سال است که روی خوش آرامش و امنیت را به خود ندیده است، زیر ساختها و تاسیسات نفتی و اقتصادی لیبی در حملات ناتو همه نابود شد و از نظر نظامی نیز بیشترین سلاحهای خود را در تعهد به آمریکا نابود کرد.
قذافی به طرز فجیعی کشته میشود و حتی جنازه او نیز مشخص نیست کجاست.
اکنون مردم لیبی در بدترین وضعیت ممکن زندگی میکنند و هیچ امنیتی در کشور حاکم نیست. هر روز در این سرزمین مردم درمانده از دخالتهای آمریکا و سازمان ملل کشته میشوند، اما خبری از آنهایی نیست که چنین وضعیتی را برای لیبی درست کردند.