١. مقدمه
از زمانی که هابیل به دست قابیل کشته شد، عزاداری و سوگواری در میان انسانها وجود داشته است؛ با این حـال، نـحوه عزاداری و معیارهای مرثیه سرایی و سوگواری با توجه به فرهنگ هر ملتی، شکلی خاص دارد. سنت عزاداری نیز در میان اهل بیت وجود داشته است و آنان هرگاه عزیزی را از دست میدادند، اقامه مـاتم مـیکردند.
بیشک، شهادت امام حسین، بزرگترین مصیبتی است که بر معصومین وارد شده است و آن بزرگان نه تنها در ماه محرم بلکه در هرفرصتی که مهیا می شد به اقامه سوگواری بر آن حـضرت، مـیپرداختند. سـوگواری و بزرگداشت شهادت امام حسین از همان دوران کـودکی، زمـانی که در آغوش رسول الله، بود آغاز شد. ام سلمه گوید:
یکی از روزها حضرت رسول نشسته بودند و حسین نیز در دامن او بودند، در این هنگام، ناگهان چـشمانش پر از اشـک شـد، عرض کردم یا رسول الله تو را گریان مشاهده می کـنم. فـرمود:«جبرئیل نزد من آمد و مرا نسبت به حسین تسلیت گفت و به من اطلاع داد که گروهی از امت من او را خواهند کـشت، خـداوند آنـان را از شفاعت من محروم گرداند. (مفید، ١٤١٣: ج٢، ص١٢٩)
٢. بیان مسئله و ضـرورت تحقیق
متأسفانه، از یک طرف، سنت عزاداری و سوگواری بر سالار شهیدان، در طول تاریخ، دچار تحریف و دگرگونی بسیاری شده است تـا جـایی کـه به نظر میرسد انجام برخی از اعمال به عنوان سوگواری، نه تـنها ثـوابی ندارد بلکه موجب بدبینی دشمنان اسلام شده و دست مایه ای برای زیر سؤال بردن ارزشهای والای عاشورا گردیده است و از طـرف دیگـر، تـبلیغاتی که امروز به وسیله وهابیت انجام میگیرد، در پی از بین بردن احساسات و عواطف شـیعیان اسـت. شـرک دانستن کارهایی مانند گریستن بر مرده ها، زیارت قبور، خواندن دعا و حتی فاتحه به وسیله گروههای سـلفی تـکفیری، بـررسی مسئله نحوه سوگواری معصومین بر امام حسین را حائز اهمیت کرده است؛ به همین دلیل، پژوهش مـذکور با رویکردی توصیفی - تحلیلی و با استناد به منابع معتبر و متعدد روایی، تلاش کرده اسـت نـحوه عـزاداری امامان معصوم را بر سیدالشهدا به تصویر بکشد و در ادامه، اجر و پاداشی که آن بزرگان بـرای اقـامه ماتم بر امام حسین، بیان فرموده اند، به اطلاع سوگواران حضرتش، برساند.
٣. آداب سوگواری مـعصومین بـر سـیدالشهدا
سوگواری و عزاداری ائمه اطهار بر امام حسین، دارای آداب ویژهای بوده است که در اینجا به بیان مـهم تـرین آنها پرداخته میشود. قبل از پردازش مطلب، لازم به یادآوری است که به علت تنگنای مـقال، فـقط بـه ذکر چند حدیث، بسنده شده است:
١. ٣. ترک زینت
کنار گذاشتن زینت در سوگواریها، امری است کـه از گـذشته در مـیان مردم، مرسوم بوده است. صاحبان عزا برای نشان دادن غم و اندوه خود، زینـت را تـرک میکردند. امامان معصوم این رسم را تأیید و به آن عمل مینمودند. امام صادق درباره سوگواری زنان بنی هاشم بر امـام حـسین فرمودند:
در سوگ سیدالشهدا، هیچ زن هاشمیه ای به چشمانش سرمه نزد و به موهایش حـنا نـمالید تا این که عبیدالله بن زیاد کشته شد. (مـجلسی، ١٤٠٣: ج ٤٥، ص ٣٨٦)
٢. ٣. لباس سیاه پوشیدن
تقریبا در همه جای عـالم از دیربـاز لباس سیاه، نشانه ماتم و عزا بوده است. پیامبر (ص( و اهل بیت نیز به هنگام مـصیبت، سیاهپوش میشدند و دیگران را نیز بـه این کـار سفارش مـیکردند. هنگام بـازگشت اهل بیت به مدینه، یکی از شـاعران پیشـاپیش به مدینه رفت و خبر شهادت امام حسین را در قالب اشعاری به مردم اطـلاع داد. بـنا به گفته ابی مخنف، زنی در مـدینه باقی نماند، جز آنـکه از خـانه بیرون رفت و مردمان سیاه پوشـیدند و فـریاد گریه و ناله سردادند (ازدی کوفی، ١٤١٩: ج١، ص٥٠٣).
٣. ٣. ترک کسب و کار
یکی از سنت های رایج در سـیره ائمـه معصومین ترک کسب و کار در وفـات شـخصیت های بزرگ مذهبی و عـلمی بـه ویژه امامان بوده است: امـام بـاقر درباره روز عاشورا فرمودند:
اگر توانستی در پی برآوردن حاجتی نروی، نرو؛ چرا که روز عاشورا، روز شومی اسـت و حـاجتی در آن، برآورده نمیشود و اگر هم برآورده شـود بـرکتی ندارد و پیشـرفتی نـمیبینی. همچنین در این روز برای خانه ات چیزی را ذخـیره نکن؛ چراکه هر کس در روز عاشورا برای خانه اش چیزی بیندوزد در اندوخته اش برکتی نخواهد بود و در خانواده اش نـیز بـرکتی نخواهد دید (ابن قولویه، ١٣٥٦: ص١٧٤؛ مجلسی، ١٤٠٣: ج١٠١، ص٢٩٠).
همچنین امـام رضـا در خصوص عدم تـرک کـسب و کار در روز عاشورا این گونه هشدار میدهند:
... هر کسی روز عاشورا را روز برکت قرار دهد و در آن روز برای منزلش، چیزی را ذخیره کـند، پس خـداوند مـتعال، برکتی را در آن چیز قرار نمیدهد و در روز قیامت با یزید و عـبید الله بـن زیاد و عـمر سـعد کـه لعـنت بر آنان باد، محشور میگردد (مجلسی، ١٤٢٣: ص٢٣٢).
٤. ٣. برپایی مجالس عزا دا ری
ائمه همواره با گفتار و رفتار خود بر عزاداری سیدالشهدا، به ویژه در اول محرم، تأکید میکردند. امام رضا فرمودند:
مـحرم، ماهی است که اهل جاهلیت در گذشته، تجاوز و جنگ را در آن حرام میدانستند و آن را محترم میشمردند؛ ولی این امت، حرمت ماه خود را و حرمت ماه پیامبر خود را نگاه نداشتند. در این ماه، فرزندان او را کشتند و خانواده او را به اسارت بردند. (صـدوق، ١٣٧٨، ج١: ص٢٩٩؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج٤: ص٢٨٥).
یکی از شیوههای عزاداری که نقش مهمی در کاستن از ناراحتی مصیبت ها دارد، گردهمایی صاحبان عزا و نزدیکان فرد درگذشته است. این شیوه عزاداری در میان ائمه، پس از شهادت امام حسین بـیشتر مـرسوم بود. عزاداری اهل بیت برای امام حسین در کوفه، شام و مدینه نمونه آن است که در دورههای بعد در میان ائمه ادامه یافت.
اولین مجلس عزاداری اهل بـیت در سـوگ سیدالشهدا به وسیله اسیران کـربلا صـورت گرفت. در برخی از روایات نقل شده است : همسر یزید، خواب عجیب و عبرتانگیزی دید و برای او نقل کرد که در عالم رؤیا شاهد بوسیدن سر امام حسین به وسیله پیامبر بوده اسـت. پس از آن، یزید اسـرای اهل بیت را خواست و بـرای دلجـویی و جلب رضایت آنان، آمادگی خود را برای به دست آوردن خواسته ای از آنان اعلام کرد. اهل بیت امام حسین گفتند: ما بیش از هر چیز دوست داریم بر حسین گریه و زاری کنیم. سپس یزید مقدمات عـزاداری را بـرای آنان فراهم کرد و اسرای اهل بیت، هفت روز بر آن حضرت، ندبه و زاری کردند (طریحی، ١٣٦٢: ج٢، ص٤٨٢؛ ازدی کوفی، ١٤١٩: ج١، ص٥٠؛ مجلسی، ١٤٠٣: ج٤٥، ص١٩٦).
علقمة بن محمد حضرمی نقل میکند که حضرت باقر بـر امـام حسین گـریه میکرد و دستور میداد به افرادی که در خانه بودند و از آنان تقیه نمیکرد، بر حسین گریه کنند. آن حضرت در خـانه خود، مجلس عزا برپا میداشت و به یکدیگر مصیبت حسین را تسلیت مـیگفتند (طـوسی، ١٤١١: ج٢، ص٧٧٢؛ حرعاملی، ١٤٠٣: ج١٤: ص٥٠٩).
از این روایت برمی آید که امامان شیعه عزاداری با سوز و گداز و همراه با گریه و زاری را تشویق و تـبلیغ مـیکردند و برای آن ثواب زیادی قایل بودند. آنان بر استمرار برپایی عزای حسینی تأکید داشتند و حـتی در شـرایط سـخت سیاسی، آن را ترک نکردند. در سیره امام صادق، عزاداری خانوادگی آن حضرت برای امام حسین در شرایص تقیه دیده میشود؛ یعنی برگزاری مخفیانه عزاداری و بدون حضور مردم. سفیان بن مصعب عبدی، شـاعر بزرگ شیعی نقل مـیکند:
روزی بـه منزل امام صادق شرفیاب شدم و ایشان مرا به خواندن مصیبت امر نمود. من اشعاری در مصیبت امام حسین خواندم. صدای گریه زنان بلند شد و مردم از بیرون متوجه شدند و مقابل منزل امام، اجـتماع کردند. دراین هنگام، امام صادق به دلیل تقیه دستور داد پراکنده شوند. (یعقوبی، بیتا: ج٢، ص١٤)
همچنین ایشان در گفت وگو با مسمع بن عبدالمالک کردین بصری که به دلیل وجود جاسوسان بنیامیه نمیتوانست در کربلا حـاضر شـود به برگزاری عزای سیدالشهدا در جمع خانواده خود سفارش کردند(ابن قولویه، ١٣٥٦: ص١٠١؛ مجلسی، ١٤٠٣: ج٤٤، ص٢٩٠).
شاعر و مداح اهل بیت «دعبل خزایی» این گونه نقل کرده است که ایام محرم بود بـه زیارت امـام علی بن موسی الرضا رفتم. دیدم آن حضرت با حالت حزن و اندوه، نشسته و اصحاب هم دور او جمع شدهاند. چون مرا دید، فرمود: ای دعبل ! دوست دارم شعری بخوانی؛ زیرا این روزهای غم و اندوهی است که بر خـاندان مـا رفته است.
سپس آن حضرت از جای خویش برخاست و پردهای را نصب کرد و اهل خانه را در پشت آن پرده قرار داد تا در مصایب جدشان عزاداری کنند. در این حال، رو به سوی من کرد و فرمود برای جدم حسین مـرثیه ای بـخوان. دعـبل میگوید: اشعاری خواندم وقتی بـه این ابـیات رسـیدم:
افاطم لو خلت الحسین مجدلا
و قد مات عطشانا بشص فرات
إذا لطمت الخد فاطم عنده
وأ جریت دمع العین بالوجنات
افاطم قومی یا ابنة الخـیر وانـدبی
نـجوم سماوات بأرض فلاة
ای فاطمه! اگر حسین را تصور کـنی درحـالی که با تیغ دشمنان بر خاک کربلا افتاده و در کنار شص فرات تشنه لب جان داده، هر آینه بر صورت خـود، سـیلی خـواهی زد و اشک چشم را بر گونه ها جاری خواهی کرد. ای فاطمه! ای دخـتر بهترین خلق خدا! برخیز و نوحه کن بر فرزندانت که ستارههای آسمان امامت اند و در بیابان به خاک و خون غـلتیده اند.
امـام رضـا آه بلندی کشید و در حالی که اشکانش جاری بود، فرمود: «ای دعبل! به خـدا سـوگند، ناراحتی هایی را که در دلم پنهان بود، به جوش آوردی.» سپس ناله دیگری زد و فریاد کشید: «آه! ای حسین شهید! ای غریب! ای تـنها! آه ای حـسن! ای حـسین! آه! به خاطر این مصیبت بزرگ. ای کاش! مرگ مرا از بین می برد. ای جد مـن ! ای اسـیر سـختی ها! و... فدایت شوم. آن، چه مصیبت و بلای بزرگی است!»پس از آن، امام از هوش رفتند. (بحرانی، ١٤٢٩: صص ١٠٠١٢٠).
امـام رضـا بـرای تأکید بر مسأله سوگواری برای سید الشهدا؛ عزاداری آسمانها و زمین و فرشتگان را مطرح میفرمایند:
هفت آسـمان و تمامی زمین بر شهادتش گریستند و چهار هزار فرشته ای که از آسمان به یاریش آمده بـودند و او را کـشته یافـتند، در کنار قبرش، عزادار و غمگین باقی مانده اند تا این که قائم آل محمد ظهور کند و به یاریش بـشتابند و شـعار آنان یا لثارات الحسین! (ای خون خواهان حسین!) است (صدوق، ١٣٧٨، ج٢٩٩:١؛ ابن طاووس، ١٤٠٩، ج٢: ٥٤٥).
٥. ٣. ایراد خـطبه در مـجالس سـوگواری
یکی از سنت های رایج در مجالس عزاداری امام حسین ایراد خطبه است. هر انقلابی برای به ثمر نـشستن، نـیازمند دو چیز است: یکی خون و دیگری پیام. خون را سیدالشهدا و یاران باوفایش در روز عاشورا تقدیم کردند؛ امـا اهمیت قـیام عاشورا و تأثیری که در احیای ارزشهای اسلامی دارد، وظیفه خطیری است که بر عهده معصومین قرار دارد. یکـی از مـهم تـرین راهکارهای معصومین برای ابلاغ پیام عاشورا، ایراد خطبه در مجالس عزای حسینی است. روایت شده در ایامـ مـاه محرم، حضرت صادق بر سیدالشهدا میگریست و مردم از هر جانب به خدمت ایشان میآمدند و با او نوحه و نـاله سـرمیدادند و به آن حضرت تسلیت و تعزیت میگفتند و چون از گریه فارغ میشدند، حضرت میفرمود:
ای مـردم! بـدانید که حسین نزد پروردگار خود زنده و مـرزوق اسـت و پیوسـته به عزاداران خود نگاه میکند و بر نـامهای ایشـان و پدرانشان و جایگاهی که در بهشت برای آنان مهیا بوده از همه داناتر است. (طریحی، ١٣٦٢، جـ٢: ٤٨٣) تـأکید امام صادق بر زنده و گـواهبودن امـام حسین اشـاره بـه آیاتـی از قرآن کریم است که ویژگی شـهید را بـیان میکند. (بقره /١٥٥) این مسئله بیانگر آن است که امام صادق تلاش میکردند فـضای مـسمومی را که بنیامیه برای امامان شیعه از جـمله امام حسین در جامعه ایجـاد کـرده بودند و آنان را افرادی طاغی و یاغـی نـسبت به حاکم اسلامی میدانستند با برپایی مجالس عزاداری و بیان حقایقی پیرامون شخصیت و قـیام امـام حسین پاک کنند و مسلمانان را بـه حـقایق آگـاه سازند و در این باره بـه قـرآن که مورد وثوق و اجـماع مـسلمانان است، متوسل می شدند.
٦. ٣. نوحه خوانی
یکی از شیوههای مرسوم نزد امامان شیعه در بـرگزاری عـزاداری بر امام حسین و زنده نگه داشـتن یاد و خـاطره قیام عـاشورا، نـوحه خـوانی است. نوحه خوانی و بـیان مصیبت که بیشتر با خواندن اشعار همراه است، روش بسیار خوبی در سوگواری است. در عصر ائمه اطـهار عـزاداریها، به ویژه عزاداری امام حسین بیشتر در قـالب شـعر بـود و شـاعران شـیعه، مرثیه میخواندند. بـرخی از افـراد که شاعر نبودند، اشعار شاعران بزرگ را میخواندند و به آنها «منشد» میگفتند که معادل «مداح» امروزی بـود. از جـمله این افـراد میتوان از ابوهارون مکفوف، عبدالله بن غالب، جـعفر بـن عـفان و ابـوعماره مـنشد نـام برد (ابن قولویه، ١٣٥٦: ١٠٥).
ابوعماره منشد میگوید:
محضر امام صادق مشرف شدیم. حضرت فرمود: ای ابوعماره! شعری در مرثیه حسین بخوان. چون مرثیه خود را آغاز کردم، آن حضرت شروع به گـریستن نمود. به خدا سوگند! آن قدر گریست که خانه با گریه آن حضرت، هم آواز گشت و من گریه خانه را شنیدم. (ابن قولویه، ١٣٥٦: ١٠٥؛مجلسی، ١٤٠٣، ج٤٤: ٢٨٢)
در روایتی از زید شحام آمده است:
ما جماعتی از اهل کوفه در مـحضر امـام صادق بودیم که جعفر بن عفان بر آن حضرت وارد شد. حضرت، او را پیش خود فراخواند و فرمود: ای جعفر! عرض کرد جان من فدای تو باد! فرمان چیست؟ فرمود: به من خبر رسیده اسـت کـه تو در مرثیه حسین، شعر به نیکویی میخوانی. عرض کرد: چنین است. فرمود: انشاء کن. جعفر مرثیه خوانی کرد. آن حضرت چنان گریه کرد کـه اشـک از چهره و لحیه مبارکش سرازیر شـد. (کـشی، ١٤٠٩: ٢٨٩؛ حر عاملی، ١٤٠٣، ج٥٩٣:١٤)
از هارون مکفوف نیز روایت شده است که خدمت امام صادق شرفیاب شدم، فرمود: برایم بخوان، برایش خواندم. آن حضرت فرمود: نه، آنـچنان کـه در کنار قبرش مرثیه مـیخوانید بـخوان و من خواندم: امرر علی جدث الحسین فقل لأعظمه الزکیة. از کنار نعش حسین گذر کن و به آن استخوانهای پاک بگو... وقتی آن حضرت به گریه افتاد سکوت کردم؛ اما فرمود: ادامه بده، ادامـه دادمـ. فرمود: باز هم بخوان تا به این جا رسیدم:
یا مریم قومی فاندبی مولاک
و علی الحسین فأسعدی ببکاک
ای مریم! برخیز و بر مولای خود ندبه کن و با گریه ات بر حسین، رستگار شو.
امـام گـریه کرد و زنـها شیون سر دادند. وقتی آرام شدند، حضرت فرمود: ای ابوهارون! هر کس مرثیه حسین بخواند و ده نفر را بگریاند، پاداش او بهشت اسـت و همین طور تعداد را کم کرد تا به یک نفر رساند و فرمود اگـر او را بـگریاند بـهشت بر او واجب میگردد (ابن قولویه، ١٣٥٦: ١٠٦؛ قمی، ١٣٧٩: ٧٠٧).
٧. ٣. گریستن
گریه بر حسین گریه محبتی است که در دلهای عاشقانش بـه ثـبت رسیده است.
امام حسین فرمودند:
أنا قتیل العبرة، لایذکرنی مؤمن إلا استعبر؛(صدوق، ١٣٦٢: ١١٨؛ مـجلسی، ١٤٠٣، ج ٤٤: ٢٨٤)
مـن کـشنده اشک ها هستم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند، مگر آن که عبرت گیرد و اشک هایش جاری شـود.
سوزی که از دل سوخته عاشقان سیدالشهدا به چشم سرایت میکند، مراتب علاقه و اخلاص و دلبـستگی به خاندان وحی و رسـالت را مـیرساند و این عمل، اثری مخصوص در ابقای مودت و ازدیاد محبت دارد؛ علاوه بر اینها، موجبات کثرت نفرت و بیزاری از دشمنان و قاتلان آن حضرت و برائت دوستداران این خاندان از دشمنان ایشان را فراهم میآورد. گریۀ باآگاهی و معرفت بر اباعبدالله، در واقع، اعلام انـزجار از قاتلان اوست و این تبری، از آثار برجسته گریه بر آن حضرت است. این گریه و عزاداری، ابراز کمال تنفر در برابر تعدی و تجاوز و ستمگری و پایمال نمودن حقوق جامعه و به ناحق تکیه زدن بر مسند حکومت آنـان اسـت.
پس از واقعه عاشورا، سوگواری بر آن حضرت، توسص فرزند بزرگوارش علی بن الحسین و خواهر گرامیاش زینب کبری و دیگر همراهان آن حضرت که شاهد ماجرا بودند، برپا شده است.
از مؤثرترین سیاست های امام سـجاد بـرای احیای نهضت عاشورا، برخوردهای عملی حضرت است؛ از این رو که در طول دوران امامت خویش، پیوسته سوگوار عاشوراییان بودند و در این مصیبت آن قدر گریستند که جزء «بکائین عالم» قرار گرفتند.
آن حضرت از هر فـرصتی برای زنده نگه داشتن خاطره عاشورا و یاد امام حسین و یارانش استفاده میکرد. نقل شده است که ایشان هنگام نوشیدن آب به شدت میگریست و وقتی با پرسش اطرافیان در این باره رو به رو میشد، پاسـخ مـیداد:
چـگونه گریه نکنم، در حالی که آبـی را کـه پرنـدگان و جانوران وحشی از آن آزادانه استفاده میکردند، بر پدرم منع نمودند؟» (ابی الفداء، ١٩٧٧، ج ١٠٧:٩)
از امام صادق روایت شده است که امام زین العابدین ٣٥ یا ٤٠ سال برای پدرش گریست و در این مدت روزها را روزه مـیگرفت و شـب ها را عبادت میکرد و در هنگام افطار وقتی غذا نـزدش مـی آوردند اشک میریخت و میفرمود:
قتل ابن رسول الله جائعا، قتل ابن رسول الله عطشانا.(ابن قولویه، ١:١٣٥٦؛ ابن شهر آشوب، ١٤٠٥، ج ٣: ٣٠٣)
امام جعفر صـادق در اهمیت گـریه و زاری در سوگ امام حسین فرمودند:
هرگونه گریه و بیتابی برای بنده در هرجا که بیتابی کند، مکروه و ناپسند است مگر گریه بر حسین بن علی که پاداش و ثواب دارد. (مجلسی، ١٤٠٣، ج٤٤: ٢٨٥؛ ابن قـولویه، ١٣٥٦: ١٠٠).
از عـلی بـن موسی الرضا روایت شده است که فرمودند:
همانا مصیبت شهادت امام حـسین دیده های ما را مجروح گردانید و اشک ما را جاری ساخت و عزیزان ما را ذلیل گردانید. ای زمین کربلا! برای ما محنت و غـم بـاقی گـذاشتی و تا روز قیامت باید گریه کنندگان بر تو بگریند. (فتال نیشابوری، ١٣٧٥، ج١:١٦٩؛ ابـن طـاووس، ١٤٠٩، ج٢:٥٤٤)
به همین دلیل به ر یان بن شبیب چنین توصیه فرمودند:
ای پسر شبیب! اگر می خواهی بـرای کـسی زاری کـنی، بر حسین بن علی گریه کن؛ زیرا مانند گوسفند، سر بریده شد و به همراهش هیجده نـفر از خانواده اش که در زمین، بی نظیر بودند، کشته شدند. (صدوق، ١٣٧٨، ج١: ٢٩٩؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج٤٤: ٢٨٦)
خـود امـام حـسین نیز همین انتظار را از شیعیانش دارند:
ای شیعیان من! هر وقت آب گوارایی نوشیدید مرا به یاد آورید و هر وقـت در مورد انسان غریب یا شهیدی، چیزی شنیدید برای من نوحه سرایی کنید. (کفعمی، ١٤٠٥: ٧٤١؛ نـوری طـبرسی، ١٤١١، جـ١٧: ٢٦)
٨. ٣. گریبان چاک کردن و به سر و صورت زدن
با این که صبر و بردباری در مصیبت، اجر فـراوان دارد، امـا در برخی روایات، عدم رعایت آن در مورد سیدالشهدا، تجویز شده است. از خالد بن سدیر روایت شـده کـه امـام صادق فرمودند:
زنهای فاطمی برای حسین به علی گریبان چاک کردند و سیلی به صورت زدنـد و بـرای چـنین مصیبتی باید که بر سر و صورت کوبید. (ابن ابی جمهور، ١٤٠٥: ج٣:٤٠٩؛ مـجلسی، ١٤٠٣، ج ٨٢:١٠٦)
٩. ٣. ترغیب شاعران به مرثیه سرایی برای سالار شهیدان
عرب ها به شعر و شاعری اهمیت بسیار مـی دادنـد؛ زیرا از مهم ترین ابزارهایی بود که با کمک آن میتوانستند افتخارات قوم خود را جـاودانه سـازند. طبعا در شرایطی که امامان شیعه از طرف حـکمرانان امـوی و عـباسی با اختناق شدیدی روبه رو بودند، اگر شـاعری بـه مدح و ستایش اهل بیت برمیخاست، با آوارگی، تبعید و محرومیت از حقوق مواجه میشد. (خـزعلی، ١٣٨١: ٦٥). بـا این حال، تشویق شاعران به سـرودن شـعر در خصوص نـهضت حـسین بـن علی و مصائب دردناک کربلا و بیان ارزش و ثـواب این کار بزرگ از دیگر روشهای ائمه معصومین در زنده نگه داشتن یاد امام حسین اسـت.
حـضرت صادق به ابوعماره شاعر فرمود:
ای ابـا عماره! هر کس در رثـای حـسین قصیده ای بخواند و سی نفر را بـگریاند پاداش او بـهشت است. (ابن قولویه، ١٣٥٦: ١٠٥؛ مجلسی، ١٤٠٣: ج٤٤: ٢٨٢)
از آن حضرت، روایت دیگری تقریبا با همین مضمون وارد شده اسـت:
کـسی که در مورد امام حسین شـعر بـگوید و گـریه کند و کسی را بـگریاند بـهشت برای آن دو نوشته میشود. (ابـن قـولویه، ١٣٥٦: ص١٠٤)
ائمه معصومین از شاعرانی همچون کمیت، دعبل، سید حمیری و جعفر بن عفان که در آن جـو خـفقان آمیز، مصائب امام حسین را به شـعر درآوردنـد، تقدیر نـموده اند. امـام رضـا همواره شاعران را به مـرثیه سرایی بر سیدالشهدا ترغیب می فرمود. از جمله این شاعران، شاعر و مداح اهل بیت «دعبل خزایی» بـود کـه آن حضرت از وی خواستند تا اشعاری را در مرثیه سـید الشـهدا بـسرایند: «ای دعـبل! بـر حسین مرثیه سـرایی کـن؛ چرا که تو تا زمانی که زنده هستی، یاور و مدیحه سرای مایی، پس از یاری ما تا می توانی کـوتاهی نـکن.» (مـجلسی، ١٤٠٣، ج١٢: ٥٦٧)؛ دعبل نیز قصیده بلندی را با عـنوان «مـدارس آیات» کـه حـدود ١٢٠ بـیت داشـت و بخشی از آن در خصوص واقعه عاشورا بود در حضور امام خواند. زمانی که اشعار دعبل تمام شد، خود امام رفتند و سیصد درهم برای این شاعر آوردند و به همراه خلعت خـویش به او هدیه دادند. (اربلی، ١٣٨١، ج٣:١٦٦١٥٩؛ بحرانی، ١٤٢٩: ١٢٠-١٠٠).
نکته قابل تأمل این است که آن حضرت به یکی از غلامانش فرمود به شاعر برجسته ای چون ابونواس که پیش از این، در مدح وی شعر سروده بود، سیصد درهم بـدهند (صدوق، ١٣٧٨: ج٢، ص١٤٢)، ولی برای هدیه دادن به دعبل که در مورد امام حسین و عاشورا، مرثیه سرایی کرده بود، علاوه بر این که خود شخصا اقدام میکند، خلعتش را نیز به وی ارزانی می دارد؛ در واقـع این نـحوه برخورد امام ارزش و اهمیت مرثیه سرایی را بر امام حسین نشان می دهد.
١٠. ٣. تسلیت گفتن به یکدیگر و بیان آداب آن
یکی از عواملی که باعث تسکین مصائب مـیگردد، تـسلیت گفتن به خانواده معزا اسـت. بـر اساس روایات معتبر و متعدد، این مسئله نیز در جریان مصیبت سیدالشهدا و در میان اهل بیت مرسوم بوده است. علقمة بن محمد حضرمی نقل میکند که حضرت بـاقر بـر امام حسین گریه مـیکرد و دسـتور میداد به افرادی که در خانه بودند و از آنان تقیه نمیکرد، بر حسین گریه کنند آن حضرت در خانه خود، مجلس عزا برپا میداشت و به یکدیگر مصیبت حسین را تسلیت میگفتند (طوسی، ١٤١١، ج٢: ٧٧٢؛ حـر عـاملی، ١٤٠٣، ج١٤: ٥٠٩).
البته نحوه تسلیت گویی در مصیبت سیدالشهدا نیز آداب مخصوص به خود را دارد؛ از مالک جهنی نقل شده است که از امام باقر در مورد آداب تسلیت گویی در روز عاشورا پرسیدم و آن حضرت این گونه پاسخ دادند:
یقولون عـظم الله أجـورنا بمصابنا بالحسین وجعلنا و إیاکم مـن الطالبین بثأره مع ولیه الإمام المهدی من آل محمد؛ (ابن قولویه، ١٣٥٦: ٣٢٦؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج ١٠١:٢٩٠)
بگویند خداوند متعال اجرها و ثوابهای عـزاداری ما را برای امام حسین زیاد گرداند و ما و شما را در رکاب ولی آن حضرت، حـضرت امـام مـهدی قائم آل محمد از طلب کنندگان خون آن جناب قرار دهد.
١١. ٣. توصیه به زیارت قبر سیدالشهدا
از جمله نمادهای سـوگواری، زیارت قبر متوفی است. این مسئله مورد تأکید ائمه اطهار است و در روایات متعددی که از آن بـزرگان نـقل شـده، بر اهمیت زیارت سیدالشهدا سفارش فراوان شده است. از امام صادق روایت شده که فرمودند:
به درسـتی که خداوند با زائر قبر امام حسین بر حاملان عرش و ملائکه مقربین خود فـخر میفروشد و میفرماید: آیا زائر قبر امـام حـسین را نمیبینید که با شور و اشتیاق به زیارت آن حضرت میروند؟! (ابن قولویه، ١٣٥٦: ١٤٣؛ حر عاملی، ١٤٠٣، ج١٤: ٤٩٧)
امام باقر در این زمینه فرمودند:
اگر مردم میدانستند که چه فضیلتی در زیارت مرقد امام حسین است از شوق زیارت میمردند و نفس هایشان بـه خاطر آن، قطع میشد. (ابن قولویه، ١٣٥٦: ١٤٢؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج٩٨: ١٨)
از امام صادق در خصوص نحوه زیارت آن حضرت روایت شده که فرمودند:
چون قصد زیارت حسین را کردی در حالی که پریشان، غمناک، ژولیده، غم آلود، مصیبت دیده، گرسنه و تشنه ای، او را زیارت کن؛ زیرا حسین در حـالی کـشته شد که غمگین، مصیبت دیده، ژولیده، غم آلود، گرسنه و تشنه بود. از او حوائجت را بخواه و بازگرد و آن (کربلا) را وطن خود قرار مده. (ابن قولویه، (131: 1356
١٢. ٣. تبیین نتایج زیارت سیدالشهدا
امامان معصوم در خلال ترغیب مردم به زیارت سیدالشهدا ثـمرات چـنین زیارتی را نیز برای ایشان تبیین میکردند تا باآگاهی کامل، به امر زیارت، مبادرت ورزند.
بررسی روایات متعدد نشان میدهد که زیارت سالار شهیدان، ثمرات و نتایج پرباری را به دنبال دارد از جمله :
١. ١٢. ٣. رسیدن بـه قـرب الهی
محمد بن الحسن بن ولید، از محمد بن الحسن الصفار، از عباس بن معروف، از عبدالله بن عبد الرحمن اصم، از جدش نقل شده است که وی گفت: محضر حضرت صادق عرض کردم: چـه ثـوابی بـرای زیارت حسین است ؟ حضرت فرمودند: زائر حـسین در رحـمت الهی فرو میرود و زیارتش سبب خشنودی و رضایت حق است (ابن قولویه، ١٣٥٦: ص٣٣٥).
حضرت ثامن الحجج روایت کردند که از امام صادق در مورد زیارت امام حـسین سـؤال شـد، آن حضرت در پاسخ فرمودند:
هر کس قبر سید الشـهدا را زیارت کـند و عارف به حقش باشد، خداوند او را در زمره مقربین خواهد نوشت. (ابن قولویه، ١٣٥٦: ص٢٧٩)
٢. ١٢. ٣. افزایش طول عمر و خیر و برکت در زندگی
از جـمله بـرکات زیارت سـیدالشهدا طولانی شدن عمر و برکت در زندگی است. این مسأله ای است که همواره مـورد تأکید ائمه بوده است. از امام باقر نیز در این زمینه روایتی وجود دارد که فرمودند:
ای شیعیان ما! به زیارت قبر حسین بـروید؛ چـرا کـه رفتن شما رزق را افزایش میدهد و عمر را طولانی میکند و بدیها را دفع مینماید و رفـتن بـه زیارت ایشان بر هر مؤمنی که به امامت حسین از جانب خداوند اقرار میکند، واجب است. (ابن قـولویه، ١٣٥٦: ١٢١)
عـبدالملک خـثعمی میگوید: امام صادق به من فرمودند:
ای عبدالملک! زیارت حسین بن علی را ترک نـکن و یارانـت را بـه این کار فرمان بده، تا خداوند در عمر و رزق و روزی تو برکت اندازد و تو را سعادتمند، زنده ٢١ بدارد و جـز بـا خـوشبختی شهادت نمیری و اسم تو را جزء سعادتمندان ثبت کنند. (حر عاملی، ١٤٠٣، ج١٠: ١٥٢؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج٩٨: ٤٧)
٣. ١٢. ٣. مـعادل بـرگزاری حج
برای درک بهتر اهمیت زیارت امام حسین کافی است بدانیم که امامان مـعصوم این زیارت را مـعادل بـه جایآوردن حج دانسته اند. امام باقر میفرمایند:
زیارت قبر رسول خدا و زیارت مزار شهیدان و زیارت مـرقد امـام حسین معادل است با حج مقبولی که همراه رسول خدا به جا آورده شـود. (ابـن قـولویه، ١٣٥٦: ١٥٦؛ نوری طبرسی، ١٤١١، ج١:٢٦٦)
٤. ١٢. ٣ از بین رفتن غم و اندوه
علی بن الحسین سعدآبادی میگوید: احمد بن ابـی عـبد الله برقی از پدرش، از ابن مسکان، از هارون بن خارجه، به نقل از امام صادق روایت کرده کـه امـام حـسین فرمودند:
من کشنده اشک هستم. من در حالی که غمگین و اندوهگین بودم کشته شدم و سزاوار اسـت خـداوند هر مکروب و اندوهگینی که به زیارت من میآید را با قلبی مسرور و شاد به اهلش بـرگرداند. (ابن قولویه، ١٣٥٦: ٩٨؛ صدوق، ١٤٠٧: ١٢٣)
از حضرت صادق روایت شده که فرمودند:
در پشت کوفه قبری است که هیچ حـزین و غـمگینی به زیارت آن نمیرود مگر آنکه حق تعالی حزنش را برطرف میفرماید، مـقصود از آن قـبر، قبر حضرت حسین بن علی است. (ابـن قـولویه، ١٣٥٦: ١٦٨)
٥. ١٢. ٣. مـستجاب شدن دعا
زمانی امام صادق بیمار شد و فـرمودند یکـی از شیعیان ما را از سوی من اجیر کنید تا از مدینه به کربلا برود و کنار قـبر شـریف اباعبدالله برایم دعا کند. آن شـخص اجـیر شده گـفت انـجام مـیدهم؛ ولی مگر نه این است که حضرت امـام حـسین و حضرت امام صادق هر دو اطاعتشان واجب است (یعنی هر دو امام معصوم هستند)، پس چـرا باید آنجا دعا کرد؟! آن صحابی بـه سوی امام بازگشت و همین سـؤال را از حضرت پرسید؛
امام سخن او را تـصدیق کـردند و فرمودند:
لیکن آن صحابی نمیداند که خداوند متعال جاهایی دارد که دعا در آنجا پذیرفته مـیشود و قـبر سیدالشهداء یکی از آنهاست. (ابن فـهد حـلی، 1407: 57)
٦. ١٢. ٣. شـفای بیماران
ابوبکر حـضرمی از امـام صادق نقل کرده اسـت کـه فرمودند:
اگر مؤمن مریضی، حق حسین و حرمت و ولایت او را بشناسد و به اندازه سرانگشتی از تربت حسین بـرایش بـرگیرند، برایش دوا و شفاست. (ابن قولویه، ١٣٥٦: ٤٦٦؛ مفید، ١٤١٣: ١٤٣؛ طـوسی، ١٤١١، ج٢: ٧٣٢)
٧. ١٢. ٣. حفاظت خـداوند مـتعال از زائر حـسینی
عبد الله بن هلال، روایت کرده است که محضر امام صادق عرض کردم: فدایت شوم! کمترین ثواب و اجر برای زائر قـبر امـام حسین چیست؟ حضرت فرمودند:
ای عبدالله! کـمترین پاداش او اینـ اسـت کـه خـداوند متعال، خود و اهلش را حـفظ میکند تا به خویشانش بازگردد و وقتی روز قیامت شد، خداوند متعال حافظ او خواهد بود. (صدوق، ١٤٠٧: ١١٦؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج١٠١: ٤٦)
٨. ١٢. ٣. مـورد شـفاعت واقع شدن
از امام صادق روایت های متعددی در خـصوص مـورد شـفاعت قـرارگرفتن زائران امـام حـسین وارد شده است، از جمله:
امام حسین به افرادی که برایش گریه می کنند، نظر مرحمت دارد و برای آنان طلب مغفرت مینماید و از پدرش تقاضا می کند برای ایشان طلب آمرزش کـند. (حر عاملی، ١٤٠٣، ج١٤: ٥٠٨)
خود امام حسین فرمودند:
هر کسی که مرا زیارت کند او را پس از مرگش زیارت میکنم و اگر درون آتش ٢٣ جهنم باشد او را بیرون میآورم. (مجلسی، ١٤٠٣: ج٩٨: ١٦؛ نوری طبرسی، ١٤١١، ج١٠: ٤٠٤)
٩. ١٢. ٣. قبول شفاعت از زائر حسینی
یکـی از امـتیازات برجسته زائر حسینی در روز قیامت این است که علاوه بر این که مورد شفاعت واقع میشود، میتواند دیگران را نیز مورد شفاعت قرار دهد. در این زمینه، روایات متعددی وارد شده است. از جمله، امام صادق فرمودند:
زائر امـام حـسین در روز قیامت، صد نفر که همگی دوزخی و در دنیا از مسرفین بوده اند را شفاعت میکند. (ابن قولویه، ١٣٥٦: ١٦٥؛ مجلسی، ١٤٠٣: ج١٠١: ٧٧)
١٠. ١٢. ٣. آمرزش گناهان
از جمله بشارتهایی که ائمه اطـهار در خـصوص نتایج زیارت سیدالشهدا دادهاند، آمرزش گـناهان اسـت. از حمران، روایت شده است که وقتی از زیارت امام حسین برگشتم، امام باقر به من فرمودند:
ای حمران! به تو مژده میدهم که هرکس قبور شهیدان آل مـحمد را زیارت کـند و مرادش از این کار، رضایت خـدا و تـقرب به پیامبر باشد، مانند روزی که مادرش او را به دنیا آورده است، از گناهانش بیرون میآید. (طوسی، ١٣٨٨، ج٢: ٢٨؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج٩٨: ٢٠)
امام رضا خطاب به ابن شبیب فرمود:
ای پسر شبیب! اگر دوست دارید خداوند را ملاقات کـنید، در حـالی که هیچ گناهی بر تو نباشد، به زیارت امام حسین برو. (صدوق، ١٣٦٢: ١٣٠)
١١. ١٢. ٣. رسیدن به آرامش در روز قیامت
از جمله فواید اخروی زیارت امام حسین رهایی از هول و هراس جانفرسای روز قیامت و رسیدن به آرامش است. در این زمـینه، روایات مـتعددی از امام صادق وارد شده است از جمله:
هرکس دوست دارد روز قیامت بر سر سفره های نور بنشیند، باید از زائران امام حسین بـاشد. (ابن قولویه، ١٣٥٦: ١٣٥؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج٧٢: ٩٨؛ حر عاملی، ١٤٠٣ ج١٠: ٣٣٠)
١٢. ١٢. ٣. هم نشینی با پیامـبر و ائمـه اطـهار
از بزرگترین امتیازات زائر حسینی در بهشت، هم نشینی او با پیامبر و دیگر ائمه معصومین است. ازحضرت صادق روایت شده کـه فـرمودند:
کسی که میخواهد در همسایگی پیامبر و در کنار علی و فاطمه باشد، زیارت امام حسین را ترک نـکند. (حـر عـاملی، ١٤٠٣، ج١٠: ٣٣١).
٤. مهم ترین اهداف ائمه اطهار از عزاداری بر سیدالشهدا و آثار آن
میتوان گفت که برپایی سـوگواری و گریه بر سیدالشهدا بزرگترین وسیله ای بود که امامان معصوم از آن برای زنده نگه داشـتن یاد و راه امام حسین بهره مـیبردند؛ امـا باید دید که حضرات معصومین با توصیه به سوگواری و گریه برای سالار شهیدان چه اهدافی را دنبال میکردند؟ برخی از مهم ترین اهداف امامان معصوم از سوگواری بر سیدالشهدا عبارتند از:
١. ٤. حفظ دستاوردهای نهضت عاشوره
یکی از ارزنـدهترین آثار و برکات مجالس عزاداری و گریه بر سید الشهدا حفظ نهضت مقدس امام حسین است. هر انقلابی نیاز به دو چیز دارد؛ یکی خون و دیگری پیام. خون را امام حسین و یاران باوفایش تقدیم کردند؛ ولی ابلاغ پیام آن با ائمـه بـود. این اشک ها و گریه ها در عزای مظلوم کربلا، فریاد مداوم، علیه ستمگران و ابلاغ پیام خون مطهر شهدا بود. اگر گریه های ائمه نبود، حادثه عاشورا از خاطره ها محو می شد و شعاع این مـشعل فـروزان، فروکش میکرد. مجالس عزای امام حسین عامل فوق العاده نیرومندی است برای بیداری مردم و راه و رسمی است که حضرت آن را به پیروان خود آموخته اند تا ضامن تداوم و بقای اسلام باشد. اهمیت بـرپایی این مجالس و رمز تأکید ائمه اطهار بر حفظ آن، آن گاه روشن تر میشود که ملاحظه کنیم شیعیان در دوره صدور این روایات، به شدت در انزوا به سر می بردند و تحت فشارهای گوناگون حکومت امویان و عـباسیان چـنان گـرفتار بودند که قدرت انجام کـوچک تـرین فـعالیت و حرکت سیاسی و اجتماعی را نداشتند و چیزی نمانده بود که به کلی منقرض شوند ولی مجالس عزای امام حسین آنان را نجات داد و در پناه آن، تشکل و انـسجام تـازه ای یافـتند و به صورت قدرتی چشمگیر در صحنه جامعه اسلامی ظـاهر شـده و باقی ماندند؛ به همین دلیل، برپایی این مجالس در روایات به عنوان «احیای امر اهل بیت» تعبیر شده است. امام صادق در مـورد اینـ گـونه مجالس فرمودند:
إن تلک المجالس أحبها فأحیوا أمرنا؛(مجلسی، ١٤٠٣، ج ٧١: ٣٥٠)
این گونه مجالس (شما) را دوسـت دارم، از این طریق، مکتب ما را زنده بدارید.
علاوه بر این، تشکیل این مجالس باعث میگردد تا شیعیان، از والاترین تربیت اسلامی بـرخوردار شـده و در جـهت حسینی شدن، رشد و پرورش یابند و در این مجالس است که مردم، دیانت را همراه بـا سـیاست، از مکتب حسین بن علی میآموزند؛ در حقیقت، مراسم عزاداری، ضامن بقای اسلام است؛ به همین دلیل در دوران منحوس سـلاطین و پادشـاهان جـور، از برپایی مجالس عزای اهل بیت به خصوص سالار شهیدان جلوگیری می شـد؛ چـرا کـه برپایی این گونه مجالس، سبب می شد تا سخنوران و دانشمندان متعهد و انقلابی، مردم را از ستم حـکومت ها آگاهی دهند و انگیزههای قیام آن حضرت را برای مردم بازگو کنند. در این مجالس گفته می شد که آن امـام بـرای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام، از جان، مال و فرزند گذشت و زیر بـار خـفت و خـواری نرفت؛ پس بیایید، ما هم با الگو گرفتن از مرام او، مرگ با عزت را بر زندگی بـا ذلت ترجیح دهیم.
ائمه اطهار با تأکید بر برگزاری مراسم عزاداری حسینی، برنامه آن حـضرت را مـحوری بـرای وحدت و اتحاد مردم قرار دادند، به گونه ای که امروز در ایام شهادتش میلیونها انسان با اختلاف طـبقات و نـژاد و مذهب در هر کوی و برزن به عزاداری آن حضرت بپاخاسته و گرد بیرق حسینی اجـتماع مـی کـنند. هر ملتی برای بقا و موفقیت خویش محتاج به عامل وحدت و اجتماع است. بدون شک، بـهترین عـامل وحـدت پیروان اهل بیت که با کمترین هزینه میتواند تودههای میلیونی را حول یک مـحور جـمع کند، همین مراسم عزاداری سیدالشهدا است. به یقین اگر ملتی از چنین قدرتی برخوردار باشد که بـتواند در کـوتاهترین فرصت و با کمترین تبلیغات، نیروهای متفرق خویش را گردآوری کرده و سازماندهی کند، مـیتواند هر مانعی را از سر راه پیشرفت خود بر دارد. در واقع ائمـه اطـهار بـا ترغیب مردم به اقامه مجالس حسینی از پراکـندگی نـیروها جلوگیری به عمل آوردند و توده های متفرق را بسیج کردند و با ایجاد وحدت و یکـپارچگی در مـیان آنها قدرت عظیمی را به وجـود آوردنـد. حرکت خـودجوش مـیلیونی مـردم مسلمان ایران در نهضت شکوهمند انقلاب اسلامی در مـاه مـحرم و صفر به ویژه روزهای تاسوعا و عاشورا که لرزه بر اندام طاغوتیان می انداخت سـر تـأکید ائمه اطهار بر محور قراردادن امـام حسین را آشکارتر میکند.
٢. ٤. آگـاه شـدن مردم از حقیقت دین حنیف
یکی دیگـر از آثـار و برکات مجالس عزاداری سیدالشهدا این است که مردم، در سایه مراسم عزاداری با حقیقت اسـلام آشـنا شده و بر اثر تبلیغات وسـیع و گـستردهای کـه همراه با این مـراسم انـجام میگیرد،آگاهی توده مـردم بـیشتر و ارتباطشان با دین حنیف، محکم تر میگردد؛ زیرا قرآن و عترت، دو وزنه نفیسی هستند که هرگز از یکـدیگر جدا نمیشوند و این آگاهی در اقامه ماتم و مـراسم سـوگواری عترت رسـول اکـرم بـه خصوص امام حسین بـه آحاد مردم داده خواهد شد. برای درک این مهم، باید امام زمان را شناخت.
امام حسین روزی در جمع یاران به پاخـاست و پیرامـون هدف آفرینش انسان و نقش امامت فـرمود: «ای مـردم! خـداوند، بـندگان را نـیافرید، مگر برای این کـه او را بـشناسند. یکی از یاران پرسید: ای فرزند رسول خدا معنای شناخت خداوند چیست؟ حضرت فرمود: شناخت خداوند به این اسـت کـه مـردم هر زمان، رهبر و امام خویش را بشناسند، امـامی کـه اطـاعت او بـر آنـان واجـب است.» (صدوق، ١٣٨٥، ج١:٩؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج٥:٣١٤).
امام رضا همین سخن امام حسین را مورد تأکید قرار دادند و فرمودند:
ما به دلیل قرابت با پیغمبر خدا بر گردن شما حقی داریم و شـما را هم به وسیله آن جناب بر ما حقی است، هرگاه شما حق ما را ادا کردید، در این صورت، ادای حق شما نیز بر ما واجب می شود. (مفید، ١٤١٣، ج 2: 262؛ کمپانی، ١٣٦٥: ١١٦)
امام حسین به هنگام خـروج از مـکه فرمودند:
رضی الله رضانا أهل البیت؛ (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٤٤:٣٦٧)
خداوند با رضایت ما اهل بیت، خشنود میگردد.
حضرت رضا نیز در جمع مردم نیشابور چنین از پیامبر نقل کردند که خداوند می فرمایند:
کلمة لاإله إلاالله حـصنی فـن دخل حصنی أمن من عذابی؛
کلمه لا إله إلا الله، دژ محکم من است؛ هر کس وارد آن شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.
وقتی همه مردم، این حدیث را نوشتند، بـا کـمی تأمل به آن ها فرمودند:
این مـطلب شـروطی دارد «من از شروط آن هستم». (صدوق، ١٣٧٨، ج٢: ١٣٣-١٣٢؛ قندوزی، ١٣٨٥: ٣٦٤)
این جمله به عنوان پذیرش ولایت حضرت معنا شده است، چیزی که اساس تفکر شیعی است. از نظر شیعه پذیرش امامت و گردن نـهادن بـه ولایت امامان پس از توحید و نبوت، شـرط رهایی و رستگاری است. امام در صدد بود تا محبت مردم را نسبت به علویان، جهت دار کند و تشیع ناشی از دوستی اهل بیت را تبدیل به یک تشیع اعتقادی اصیل نماید. بر این اساس سوگواری عمیق امـام رضـا بر امام حسین باعث میشد مردم هر چه بیشتر تحت تأثیر قیام عاشورا و علل بروز این واقعه قرار گیرند و به تبع آن با حقیقت دین اسلام آشنا شوند؛ این کار زمانی بیشتر نـمود مـییابد که امـام رضا از پیامبر درخواست میکند تا شاهد جنایت صورت گرفته بر اهل بیتش باشد. آن حضرت این گونه با جـد بزرگوارش درد دل میکند:
أین النبی یری ما نال عترته
صرعی جری دمهم فی الأرض غـدرانا
أین النـبی یری جـسم الحسین علی
الرمضاء منعفرا بالطف لهفانا
(بحرانی، ١٤٢٩: ١٤٧)
کجاست پیامبر تا آنچه را که به اهل بیتش رسیده بـبیند، در حـالی که بر زمین افکنده و خونشان در زمین جاری گشته و به صورت آبگیرهایی درآمده اسـت؟
کـجاست پیامـبر تا بدن حسین را ببیند در حالی که بر روی شنزار داغ کربلا، خاکآلود شده و آه و افسوس را برمیانگیزد؟
٣. ٤. پیوند بـا سیدالشهدا
گریه بر سیدالشهدا و تشکیل مجالس عزای حسینی نه تنها اساس مـکتب را حفظ میکند، بلکه بـاعث مـیگردد شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامی برخوردار شده و در جهت حسینی شدن، رشد و پرورش یابند. گاهی قطرههای اشک انسان، پیامآور هدفهاست. گریستن بر امام حسین خوی حسینی را در انسان احیا میکند و خـوی حسینی چنان است که نه ستم میکند و نه ستم میپذیرد. آن کسی که با شنیدن حادثه کربلا قطره اشکی از درون دل بیرون میفرستد، صادقانه این پیوند با اهداف والای سیدالشهدا را بیان میکند. این نوع گریه، یک عبادت اسـت؛ عـبادتی که هیچ شرط و شروطی ندارد. از عشق ناشی میشود و از قلب میجوشد؛ لذا ریا در آن راه ندارد. از امام صادق روایت شده که فرمودند:
رسول خدا به حسین بن علی در حالی که به طرف آن حضرت میآمد نگاه کـردند پس او را در کـنار خود نشاندند و فرمودند: برای شهادت حسین حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمیشود. (نوری طبرسی، ١٤١١، ج١٠: ٣١٨)
گریه بر حسین پیوند با هدف متعالی و انسان ساز اوست و بـه تـعبیر امام خمینی «گریه سیاسی است و ما ملتی هستیم که با همین اشک ها، سیل جریان می دهیم و سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد میکنیم» (موسوی خمینی، ١٣٧٨، ج١٣: ١٥٦)؛ بـنابراین اشـکی کـه از چشمان عاشقان سیدالشهدا جاری مـی شـود؛ عـلاوه بر ازدیاد محبت و مهر و مودت نسبت به خاندان رسالت، موجب بیزاری از ٢٩ دشمنان آن حضرت نیز میگردد و نشان دهنده تنفر شدید از تکیه زدن به نـاحق آنـان بـر مسند حکومت است.
٤. ٤. محشور شدن با امام حـسین
قـبل از شهادت امام حسین خود پیامبر بهشت را بر دوست داران آن امام، بشارت داده بودند. حذیفه یمانی گوید: پیامبر را دیدم که دسـت حـسین بـن علی را گرفته و میفرماید:
ای مردم! این حسین بن علی است او را بـشناسید. قسم به آن که جانم در دست اوست او در بهشت است، دوست دارانش در بهشت اند و دوست داران دوست دارانش نیز در بهشت انـد. (صـدوق، ١٣٦٢: ٤٧٨)
حـضرت علی بن موسی الرضا با برشمردن گریه بر مصایب کربلا، بـه عـنوان یکی از راههای محشورشدن با سالار شهیدان، به ریان بن شبیب فرمودند:
اگر خوشحال می شوی، از این که در درجـات عـالی بـهشت با ما باشی، پس اندوهناک شو به اندوه ما و شادمان باش به شـادی مـا و بـر تو باد که ولایت ما را از دست نگذاری! چرا که اگر مردی، دوستدار سنگی باشد؛ خـداوند مـتعال در روز قـیامت، او را با آن سنگ، محشور میکند. (صدوق، ١٤٠٣، ج٢: ٢٦٩)
وقتی که دوست داشتن یک سنگ، باعث محشور شـدن دوسـتدارش با آن میگردد، در این صورت، عشق به امام حسین که سرور جوانان اهل بهشت اسـت، چـه نـتیجه ای دارد؟!
٥. ٤. آمرزش گناهان
گریه بر سید الشهدا از بین برنده گناهان و موجب غفران الهی است. از امـام صـادق روایت شده که فرمودند:
امام حسین و یاران شهیدش نزد خداوند متعال به محل قتالشان و کـسانی کـه او را زیارت مـیکنند مینگرند. در حالی که اسمای آنان و پدرانشان و درجات تقوای آنان و جایگاهشان را نزد خداوند متعال میداند و او در این کـار دانـاتر از هر کدام از شما نسبت به وضعیت فرزندش است. هر که بر امـام حـسین بـگرید حضرت او را میبیند و برای او طلب مغفرت میکند. از پدران گرامیش هم درخواست میکند که برای او، طلب مغفرت کـنند. سـپس مـیفرماید: اگر زایر من میدانست که خداوند چه چیزی را برای او در نظر گرفته است، خـوشحالی او بـسیار بیشتر از حزن و اندوهش میشد و این که زیارت کننده او وقتی از زیارت برمیگردد، هیچ گناهی برای او باقی نمیماند! (طوسی، ١٣٨٨: ٥٥؛ حر عـاملی، ١٤٠٣، ج١٤: ٤٢٣)
امام رضا به ریان بن شبیب فرمودند:
ای پسر شبیب! اگر بر حسین آن قـدر گـریه کنی که اشک هایت بر چهرهات جـاری شـود، خـداوند همه گناهانی را که مرتکب شدهای میآمرزد، کـوچک بـاشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد. (صدوق، ١٣٦٢: ١١٢)
و در جایی دیگر فرمودند:
گریه کنندگان باید بر کسی همچون حـسین گریه کنند؛ زیرا گریستن بر او، گـناهان بـزرگ را فرو مـی ریزد. (ابـن طـاووس، ١٤٠٩، ج٢: ٥٤٤؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج٤٤: ٨٣)
٦. ٤. رهایی از هول و هراس روز قـیامت
شنیدن حوادث روز قیامت، هول و هراس را بر تن هر انسان معتقدی میاندازد؛ امـا بـرای رهایی از آن، همواره راههایی وجود دارد که یکـی از آنها گریه بر سـیدالشهدا اسـت. از حضرت رسول روایت شده که خـطاب بـه حضرت فاطمه فرمودند:
ای فاطمه! هر چشمی فردای قیامت، گریان است غیر از چشمی کـه در مـصیبت حسین گریه کند. صاحب آن چـشم خـندان اسـت و مژده نعمت های بـهشت به وی داده خواهد شد. (مـجلسی، ١٤٠٣، ج٤٤: ٢٩٣)
امام رضا با بیان این مسأله که «هر کس از مصایب ما یاد کند و بگرید و بگریاند، چـشمش در آن روز کـه چشم ها از بیم عذابها، سؤالها و هیبت مـجازاتها گریان مـیگردد، گـریان نـشود» فرمودند:
هر کس عـاشورا را روز مصیبت خویش قرار دهد، خداوند تبارک و تعالی، روز قیامت را روز شادی و خوشحالی او قرار می دهد. (صدوق، ١٣٧٨، ج١: ٢١٤؛ بـحرانی، ١٣٧٤، ج٣: ٥٠٨).
آن حضرت شرکت در مراسم عزاداری ائمـه را بـاعث زنـدهشدن دلها در روز قـیامت دانستند و فرمودند:
هر کـس در مجلسی بنشیند که امر ما را در آن مجلس، زنده بدارند قلبش نمیرد در روزی که دلها میمیرند. (طبرسی، ١٣٨٥: ص٢٥٧)
٧. ٤. وارد شـدن بـه بـهشت
از امام سجاد روایت شده که فرمودند:
هر مـؤمنی کـه چـشمانش بـرای کـشته شـدن حسین بن علی و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جاری گردد، خداوند او را در غرفه های بهشتی جای میدهد. (صدوق، ١٤٠٧: ١٠٨؛ مجلسی، ١٤٠٣، ج٤٤: ٢٨٥؛ قندوزی،1385: 429)
باز از آن حضرت، روایت مشابه دیگری نقل شـده است که فرمودند:
چشمان هر کس که در مصیبت های ما قطرهای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای میدهد. (شوشتری، بیتا: ج٥: ٥٢٣)
نتیجه
پژوهش مذکور نشان میدهد که امامان معصوم نه تـنها در مـاه محرم بلکه در هر فرصتی که مهیا می شد به اقامه سوگواری بر آن حضرت، میپرداختند؛ در واقع؛ سوگواری و بزرگداشت شهادت امام حسین از همان دوران کودکی، زمانی که در آغوش رسول الله بود آغاز شـد. پژوهش مذکور نشان میدهد که سوگواری بر سیدالشهدا در سنت معصومین آداب ویژهای داشته است : ترک زینت، لباس سیاه پوشیدن، برپایی مجالس عزاداری، ایراد خطبه در مجالس سـوگواری، نـوحه خوانی، گریستن و فتوای مباح بـودن آن، گـریبان چاککردن و به سر و صورتزدن، تسلیت گفتن به یک دیگر، ترغیب شاعران به مرثیه سرایی برای سالار شهیدان و نیز سفارش به زیارت قبر امام حسین و تبیین نـتایج این زیارت.
از مـهم ترین اهدافی که امـامان مـعصوم از سوگواری بر سالار شهیدان داشته اند عبارت بود از: حفظ دستاوردهای نهضت عاشورا وآگاهی از حقیقت دین حنیف؛ علاوه بر این ها همواره، اجر و پاداشی را که خداوند برای عزاداران حسینی در نظر گرفته است، در روایت های مـتعددی بیان فرمودهاند؛ از جمله: پیوند با سیدالشهدا، محشورشدن با امام حسین، آمرزش گناهان، رهایی از هول و هراس روز قیامت، واردشدن به بهشت.
اشکی که بر حسین و مصایب او ریخته میشود، هر چند یک کار عـاطفی اسـت، با این حـال خردمندانه و نسبت به برخی از دلباختگان عاشقانه است و بر اثر آن، گرایش و محبتی میان گریه کننده و شهدای کربلا پیدا مـیشود که این گرایش، زمینه و مقدمه زنده نگه داشتن سیره آنان مانند شـجاعت و شـهادتطلبی مـیشود و چنین جذبه و گرایشی، بیش از درس و بحث دانش مفهومی اثر دارد. گریه بر سالار شهیدان در حقیقت گریه بر سـلحشور و جـنگجوی موحدی است که جز احیای توحید و امامت در اصل دین و عدل و احسان در فرع آن چیزی نـمیخواهد، از این رو، روح حـماسه را در گـریه کننده ایجاد میکند.
تشکیل این مجالس باعث میگردد تا شیعیان از والاترین تربیت اسلامی برخوردار شده و در جـهت حسینی شدن، رشد و پرورش یابند و در این مجالس است که مردم، دیانت را همراه با سیاست، از مـکتب حسین بن علی مـی آموزند. مـردم در سایه مراسم عزاداری، با حقیقت اسلام آشنا شده و بر اثر تبلیغات وسیع و گستردهای که همراه با این مراسم انجام میگیرد،آگاهی شان بیشتر و ارتباطشان با دین حنیف، محکم تر میگردد؛ زیرا قرآن و عـترت، دو وزنه نفیسی هستند که هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند و این آگاهی در اقامه ماتم و مراسم سوگواری عترت رسول اکرم به خصوص امام حسین به آحاد مردم داده خواهد شد.
منابع
ابن ابی جمهور، مـحمد بـن زین الدین. (١٤٠٥). عوال ی ال لآل ای. تصحیح مجتبی عراقی. قم: سید الشهدا.
ابن شهر آشوب، أبو جعفر محمد بن علی. (١٤٠٥). مناقاب آأؤب ای طال اب. بیروت: دار الأضواء.
ابن طاووس، علی بن موسی. (١٤٠٩). إقبال الأعمال. چـاپ دوم. تـهران: دارالکتب الإسلامیه.
ابن فهد حلی، احمد بن محمد. (١٤٠٧). عدة الداعی و نجاح الساعی. تصحیح موحدی قمی. چاپ اول. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
ابن قولویه، جعفربن محمد. (١٣٥٦). کامل الزیارات. تصحیح عبدالحسین امینی. چاپ اول. نـجف اشـرف: دارالمرتضویه.
ابی الفداء (اسماعیل) ابن کثیر الدمشق. (١٩٧٧). البدایة و النهایة. بیروت: مکتبه المعارف.
اربلی، علی بن عیسی. (١٣٨١). کشااف ال غمااة فاای معرفااة الأئمااة. مقدمه ابوالحسن شعرانی. قم: ادب الحوزة.
ازدی کوفی، لوط بن یحـیی بـم سـعید العامدی. (١٤١٩). نصاوص مان تااریخ اب ای مـحناف. بـیروت: دارالحـجة البیضاء.
بحرانی، سید هاشم بن سلیمان. (١٣٧٤). البرهان فی تفسیر القرآن. مصحح: قسم الدراسات الإسلامیه البعثه. چاپ اول. قم: موسسه البعثة.
البحرانی، عـبدالرضا بـن مـحمد الأوالی. (١٤٢٩)، إیجاج الأحزان فی وفات غریب الخراسان. تـصحیح مـحمد ابراهیم مالمیر. الطبعة الأولی. قم: مکتبة الأنصاری.
حر عاملی، محمد بن حسن. (١٤٠٣). وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة. چاپ ششم. تـهران: المـکتبة الإسـلامیة.
شوشتری، نور الله (بیتا). احقاق الحق وازهاق الباطل. ج١١٥. قم: کـتابخانه عمومی آیة الله مرعشی نجفی.
صدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی. (١٣٦٢). الأمالی. تهران: کتابخانه اسلامیه.
-------------------------------------------------------------. (١٣٧٨). عیون اخـبار الرضـا. قـم: انتشارات پیام علمدار.
-------------------------------------------------------------. (١٣٨٥). علل الشرایع. چاپ اول. قم: داوری.
-------------------------------------------------------------. (١٤٠٧). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال. چـاپ دوم. قـم : دار الشریف الرضی.
طبرسی، علی بن حسن. (١٣٨٥ه. ق). مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار. چاپ دوم. نجف اشرف: المکتبه المـرتضویه.
طـریحی، فـخرالدین. (١٣٦٢). المنتخب. قم: منشورات الرضی.
طوسی، محمد بن الحسن. (١٣٨٨)،امالی. مترجم. صادق حـسن زاده. قـم: انـدیشه هادی.
---------------------------. (١٤١١). مصباح المتهجد و سلاح المتعبد. چاپ اول. بیروت: مؤسسة فقه الشیعة.
فتال نیشابوری، محمد بـن أحـمد. (١٣٧٥). روضـة الواعظین و بصیرة المتعظین. چاپ اول. قم: انتشارات رضی.
قمی، شیخ عباس. (١٣٧٩). منتهی الآمال. تهران: مـقدس.
قـندوزی، سلیمان بن ابراهیم. (١٣٨٥ه. ق). ینابیع المودة لذوی القربی. الطبعة الثامنة. قم : دار الکتب العراقیة.
کشی، مـحمد بـن عـمر. (١٤٠٩). اختیار معرفة الرجال. مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد.
کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی. (١٤٠٥) المـصباح. چـاپ دوم. قم: دارالرضی.
کمپانی، فضل الله. (١٣٦٥) حضرت رضا. چاپ سوم. مشهد: انتشارات عرفان.
مجلسی، مـحمد بـاقر. (١٤٠٣) بـحار الأنوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة الأطهار. قاهره: انتشارات دار أحیاء.
---------------------------. (١٤٢٣). زاد المعاد - مفتاح الجنان. چاپ اول. بیروت: موسسة الأعـلمی للمـطبوعات.
مفید، محمد بن محمد. (١٤١٣). المزار. چاپ اول. قم: کنگره شیخ مفید.
موسوی خـمینی، روح الله. (١٣٧٨). صـحیفه نـور. چاپ دوم. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
نوری طبرسی، حسین بن محمد تقی. (١٤١١). مـستدرک الوسـائل. الطـبعة الثانیة. بیروت: مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث.
یعقوبی (بیتا). تاریخ یعقوبی. بیروت: دار صـادر.