بیان مسأله
مطالعه پیشینه جوامع بشری، گویای این امر است که وضع قوانین حقوقی در اجتماع بدون برخورداری از پشتوانه اخلاقی، نمی تواند ضامن پیشرفت و سعادت افراد باشد. از دیگر سو تاریخ دانش بشری، تبدیل پراکندگی ها به انسجام و انتظام را یکی از وجوه شکلی بلوغ اندیشه ها برشمرده است. امروزه این سیر در بسیاری از منابع اصیل آموزه های وحیانی (قرآن کریم و سنت معصومان (علیهم السلام)) نیز تحقق یافته و تدوین موضوعی مباحث مطرح شده در این میراث گران سنگ، در قالب های متعدد و رویکردهای متنوعی سامان یافته است. در این میان، آموزه های اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان یکی از تجلی گاه های بی بدیل مکتب اسلام، قابلیت ارائه برنامه جامع و سعادت مندانه زندگی بشر را اثبات نموده است.
آرمان اخلاق مندکردن اعضای جامعه، پیش از آن که به عنوان دغدغه ای مشترک میان متفکران دوره های مختلف مطرح گردد، همواره در کتب و اسناد دینی اسلامی به انحاء گوناگون به آن توجه شده و می توان اذعان داشت که از ارکان بنیادین در حوزه اجتماعی دین محسوب شده است.[1] در این ساختار، ارزش های اخلاقی از فطرت انسان سرچشمه می گیرد و از آن جا که فطرت در همه انسان ها مشترک است، ارزش های اخلاقی نیز در همه زمان ها و مکان ها یک سان است. وجه تمایز این نظام بر دیگر نظام های اخلاقی برون دینی، توجه خاص بر دوبعدی بودن ساحت وجودی انسان و تنظیم هماهنگ نیازهای فردی و اجتماعی اوست.
با توجه به چندگانگی مفهوم «اخلاق»، قلمرو اخلاق در پژوهش حاضر، اعم از فضیلت ها، منش ها، ملکات نفسانی و حوزه های رفتاری است.[2] بنابراین در این نوشتار، ضمن بررسی برخی آموزه های امام حسن (ع)، صفات نفسانی خوب و رفتارهای پسندیده در حوزه اجتماع که بسامد بیش تری در کلام ایشان داشته، بازشناسی می گردد.
اخلاق به عنوان مجموعه ای از ملکات و صفات، یکی از قلمروهای پویای زندگی اجتماعی محسوب می شود. می توان گفت: مجموعه ای از مفاهیم و اندیشه ها که به تبیین کارکردها و سازمان دهی اهداف در جهت نیل به کمال و سعادت انسان در حوزه اجتماع می پردازد، نظام ارزش های اخلاقی اطلاق می شود. هر نظام اخلاقی، دربردارنده اصول و قواعدی اساسی است و برمبنای دیدگاه خاصی سامان می یابد که درباره مقوله هایی هم چون خدا، انسان، جهان و جامعه ارائه داده است. به طورکلی، اخلاق اجتماعی، به بررسی ارزش های اخلاق در حوزه رابطه انسان با انسان های دیگر می پردازد.
ارزش ها عاملی مؤثر بر ثبات شخصیتی افراد و حیات اجتماعی به شمار می آیند و پای بندی به ارزش آن ها، عاملی تعالی بخش در دگرگونی جوامع محسوب می شوند؛ زیرا کیفیت زندگی و چگونگی مناسبات و روابط افراد با یکدیگر را شکل می دهند. ارزش ها اعتباراتی هستند که ملاک التزام و پای بندی افراد در مقام عمل محسوب می شوند و زیرساخت های مهم تربیت به شمار می آیند. «ارزش ها در حقیقت عبارت اند از: عمل گزینشی که آدمی در اوضاع مختلف زندگی به آن تکیه می کند و جهت گیری های اساسی و میل های عمیق و ریشه دار او و اشیایی که نزد او از احترام و تقدس بهره مند هستند را دربرمی گیرد.»[3] «سعادت و سلامت جامعه در گرو تحقق انسانیت واقعی و انسانیت واقعی در گرو شناخت و عمل به ارزش های اصیل انسانی، به ویژه ارزش های اخلاقی و دینی است.»[4]
تغییر الگوهای جدید زندگی اجتماعی و بروز مشکلات متعدد در حوزه اخلاق اجتماعی، زمینه اهتمام بیش تر به این مقوله را موجب گردیده است. در عصر حاضر، فراوانی انگیزه های فساد و انحراف، موضوعی بسیار مهم محسوب می گردد و بشر ناگزیر است برای تحقق جامعه سالم و ایجاد تعادل روانی در افراد، به حاکمیت اخلاق روی آورد.
آن چه در آموزه های اهل بیت (علیهم السلام) اهمیت دارد، طرح اسلام به عنوان یک فقه عملی و اجتهادی مبتنی بر نصوص دینی و آموزش اخلاق اسلامی در قالب احادیثی است که انسان را در متن جامعه انسانی می بیند و می کوشد تا او را جزیی از یک مجموعه بزرگ و متعامل با آنان تربیت کند و درعین حال، هویت او را در چارچوب اسلام حفظ نماید. در این زمینه، نوشتار حاضر بررسی آموزه های امام حسن (ع) را در بعد اخلاق اجتماعی رصد می کند. بر این اساس، به پرسش های پژوهشی ذیل پاسخ می دهد:
1. در روایات حضرت امام حسن (ع) به کدام یک از فضاهای اجتماعی پرداخته شده است؟
2. مصادیق اخلاق اجتماعی در آموزه های امام حسن (ع) کدام است؟
مصادیق توجه امام حسن (ع) به فضاها و گروه های اجتماعی
دین مبین اسلام، در تمامی ابعاد زندگی به ویژه بعد اجتماعی برای کسب شناخت درست، اهمیت بسیاری قائل شده و راه های نیل به تعالی انسانی را یادآور گردیده است. برقراری روابط اجتماعی مطلوب، از جمله این راه ها محسوب می شود. در این زمینه، بررسی حیطه توجه امام مجتبی (ع) به فضاها و گروه های اجتماعی، موضوعی شایان توجه است.
الف) توجه به مسجد
امام حسن (ع) از مسجد به عنوان محیطی اجتماعی یاد کرده که آثار شگرفی بر ساحت وجودی انسان برجای می گذارد. ایشان می فرماید:
هرکس پیوسته به مسجد رود، قطعاً به یکی از این هشت فایده خواهد رسید: نشانه محکمی برای ایمان؛ دوستی که از تجربیات او بهره گیرد؛ کسب دانش و آگاهی عمومی بیش تر؛ جذب رحمت الهی و شنیدن مفاهیمی که رهنمون کننده او به هدایت الهی و دورکننده او از انواع امور نکوهیده است؛ هم چنین در اثر اجتماعی شدن یا به دلیل نگرش مردم از گناه دوری می کند و یا بر اثر تقویت ایمان، به سوی گناه نرود.[5]
بر مبنای این روایت، می توان گفت: توجه خاص حضرت به مسجد به عنوان یکی از نمادهای اجتماعی مسلمانان و برشمردن آثار این حضور اجتماعی، شاهدی بر ترغیب پیروان به توجه به این موضوع است. این استنتاج، با مطالعه دیگر سخنان ایشان قوت بیش تری می یابد. روزی امیرمومنان (ع) از امام حسن (ع) معنای کلمه «سدید» را در آیه (یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولًا سدیداً) را پرسیدند. امام حسن (ع) عرض کردند: «یعنی سخنی که به واسطه آن بتوانیم باعث از بین رفتن منکر و ناشایستی بشویم.» همان طور که ملاحظه می شود، در این تعبیر امام حسن (ع) تفسیری کاملًا اجتماعی از واژه سدید بیان فرموده اند.
ب) توجه به گروه هم سالان
از آن جا که کیفیت روابط اجتماعی، از ماهیت روابط افراد با یک دیگر سرچشمه می گیرد، آموزه های امام حسن (ع)، الگویی ایمنی بخش برای انتخاب دوست و برقراری روابط پایدار را نشان می دهد. ایشان می فرمایند:
با کسی دوستی کن که رفاقت او شایسته شخصیت تو باشد و هرگاه از او یاری طلبیدی، مساعدت نماید و هرگاه سخنی گفتی، تو را تصدیق نماید؛ اگر به او نزدیک شدی، جایگاهت را گرامی دارد و اگر نیازی داشتی، دریغ ننماید؛ اگر از تو نیکی ببیند، آن را فراموش نکند؛ اگر سکوت کردی، او سخن را آغاز نماید؛ اگر گرفتار شدی، با تو هم دردی نماید؛ از جانب وی متحمل گزندی نشوی و تو را بر خود مقدم شمارد.[6]
امام حسن (ع) توجه به ویژگی های اخلاقی و رفتاری را عاملی تعیین کننده در گزینش و استمرار ارتباطات دوستانه در عرصه اجتماع محسوب می نمایند. آن حضرت همگان را از برقراری روابط اجتماعی با انسان های نادان و موقعیت نشناس و ناتوان در گرفتن تصمیم های درست برحذر داشته اند؛ زیرا هم نشینی با این افراد، سوق دهنده به این ویژگی هاست. ایشان می فرمایند:
پیروی از افراد پست و حقیر و هم نشینی با گمراهان، موجب سفاهت و فرومایگی است.[7]
امام حسن (ع) در روایتی دیگر، همگان را از دوستی با افراد دروغ گو، چاپلوس و اهل غیبت، بر حذر می دارند.[8]
مصادیق اخلاق اجتماعی در آموزه های امام حسن (ع)
درباره فضایل امام حسن (ع) روایات فراوانی از محدثان شیعه و سنی نقل شده است.[9] حضور آن حضرت در میان اصحاب کسا، بیعت رضوان و روایات متعدد نبوی در مناقب امام حسن (ع)، گویای جایگاه منیع ایشان در تاریخ فکری و اجتماعی تشیع است. رسول اکرم (ص) می فرمایند:
اگر عقل در مردی مجسم می شد، همانا حسن بود.[10]
از آموزه های امام مجتبی (ع) در حوزه اخلاق اجتماعی موضوعاتی برداشت می شود از جمله:
الف) بخشندگی
فرآیند نزاع تمایلات عالی انسانی و غرایز سرشتی، در صحنه زندگی اجتماعی بشر، غالباً به وقوع لغزش هایی می انجامد. در چنین عرصه ای، روحیه بخشش یکی از مکارم اخلاقی ستودنی محسوب می گردد. این خوی پسندیده، پرتوی از احساسات انسان دوستانه را در دل ها ایجاد می کند و دشمنی ها را می زداید. به این موضوع نه تنها در آموزه های دینی توجه شده بلکه به عنوان متغیری مهم و اثرگذار بر سلامت روانی افراد در اجتماع، تحقیقات و مطالعات متعددی در عرصه علوم زیستی و اجتماعی را به خود اختصاص داده است. طرح مدون مفهوم بخشش، از اواخر دهه 1980 میلادی آغاز گشت. از این منظر، فرآیند بخشش نوعی مهربانی غیرقابل استحقاق و ملایمت نسبت به فرد خاطی است و نقش به سزایی در تسکین هیجان منفی، افزایش اعتماد به نفس و کاهش خشم و اضطراب ایفا می نماید و از بروز رفتارهای ناسازگارانه اجتماعی پیش گیری می کند و به ارتقای سلامت اجتماعی منجر می نجامد.[11]
فرهنگ دینی از قرن ها پیش، بخشش را یکی از مکارم اخلاقی در روابط میان فردی معرفی نموده است. می توان گفت: از ملزومات اصلی تخلق به بخشندگی در حوزه اجتماع، خویشتن داری یا تسلط بر نفس از طغیان، و مهار خشم است که در فرهنگ دینی با واژه «حلم» تداعی می گردد. بروز این ویژگی اخلاقی در اجتماع، به صورت وقار، پرهیز از شتاب زدگی و ثبات رفتاری تجلی می یابد. امام علی (ع) نیز بدین موضوع توجه خاصی نموده اند و از آن با عنوان پیش درآمد بلندهمتی یاد نموده [12] و فرموده اند که هیچ عزتی همتای آن نیست [13] و هر فردی متصف بدان گردد، در ساحت اجتماع همواره با خوش نامی زندگی می کند.[14]
سفارش امام حسن (ع) به اتخاذ این سیره در برخوردهای اجتماعی، جالب توجه است. ایشان می فرمایند:
در مجازات گناه عجله نکن و میان آن دو زمانی را برای عذرخواهی باقی بگذار.[15]
ب) شکیبایی
مفهوم شکیبایی در اصطلاح علمای اخلاق به ثبات، آرامش نفس، پایداری در سختی ها و صبر تعبیر شده است.[16] این ویژگی اخلاقی در عرصه اجتماع، به سازگاری، بهزیستی و شکوفایی استعدادهای فردی می انجامد.[17] امام علی (ع)، پدر بزرگ وار امام حسن (ع) مقاومت در برابر ناملایمات اجتماعی را یکی از ارکان بنیادین ایمان برشمرده اند.[18]
بررسی موضوع شکیبایی به عنوان اخلاقی اجتماعی در سال های حیات امام حسن (ع) گویای این امر است که میان مفهوم شکیبایی با صلابت و استقامت، پیوندی وثیق وجود دارد. به عبارت دیگر شکیبایی در سیره ایشان هرگز به معنای استیلای روحیه انفعالی در برخوردهای اجتماعی نیست، بلکه مقاومتی مقطعی با هدف نیل به اهداف کلان است. مطالعه کتب تاریخی، بهترین شاهد بر غلبه روحیه شکیبایی بر وجود نورانی امام مجتبی (ع) است. عصر ایشان در یک بررسی کلی به دو مرحله تقسیم می شود: مرحله نخست، عصر حکومت ایشان است و تداوم بالندگی تشیع به شمار می رود؛ اما به دلیل کارشکنی های معاویه و تبلیغات گسترده مخالفان، چندان دوام نیافت و مرحله دوم یعنی عصر مشقت و دشواری آغاز گردید. ستیز دولت اموی با تشیع حتی در کتب تاریخی اهل سنت پوشیده نیست.[19] این سیر به شهادت شیعیان راستینی هم چون حجر بن عدی کندی و یارانش و در نهایت مسموم ساختن خود امام حسن (ع) انجامید. بی تردید هدایت جامعه اسلامی در چنین برهه ای از تاریخ، مستلزم شکیبایی فراوان در حوزه مسایل اجتماعی بوده است.
ج) اهتمام به مسئولیت های اجتماعی
تعالیم اسلام نه تنها فرد را در مقابل رفتارهای شخصی مسئول می داند، بلکه در برابر گروه های مختلف اجتماعی از خانواده [20]، خویشاوندان [21]، همشهری ها[22]، هم کیشان [23] و حتی نسبت به تمامی انسان ها مسئول می داند. ایفای این گونه مسئولیت های اجتماعی، در هر عصر به اقتضای موقعیت های مختلف، تنوع می یابد.
بررسی حیات امام حسن (ع)، گویای این امر است که ایشان در چندین برهه از زندگانی خویش، توجه حداکثری به مسئولیت های اجتماعی داشتند. بنا بر روایات مختلف تاریخی، ایشان دو بار در طول زندگی، تمام اموال خود را در راه خدا به فقرا بخشیدند و سه بار نیمی از دارایی خویش را به مستمندان اختصاص دادند.[24]
د) رایزنی و مشورت
فعالیت های گروهی به بعد اجتماعی زندگی بشر بازمی گردد و منشأ آن تا حدی با علل و انگیزه های زندگی اجتماعی مشترک است. در این ساختار، تفاوت استعدادها و توانایی های عقلی و جسمانی، عاملی مهم در گرایش بشر به پیوند با دیگر افراد محسوب می شود. بر این اساس، تعالیم اسلامی در بعد ارزش های اخلاقی، نگرشی مثبت به فعالیت های گروهی دارد و به نحو الزامی یا ترجیحی، وظایف متعددی را در قالب گروهی تعریف نموده است. در آیات قرآنی، آموزه رایزنی یا مشورت، یکی از نمادهای بارز رویکرد اجتماعی دین به اجتماع محسوب می شود.[25] امام حسن (ع) نیز به اهمیت مشورت اشاره داشته و التزام به انجام دادن مشورت در امور مختلف را منجر به راه یابی به هدف برشمرده اند. ایشان می فرمایند:
هیچ جماعتی با هم در کارهایشان به مشورت نپرداختند، مگر آن که به نتیجه مطلوب دست یافتند.[26]
در این تعبیر گران قدر، تصمیم گیری گروهی بر تصمیم گیری فردی رجحان داده شده و پیروان به اتخاذ تصمیم درست از طریق تعامل پویا با دیگران فرا خوانده شده اند.
ه) رفق و مدارا
رفق به معنای لطافت و نرم خویی[27] و دقت در انجام دادن کارها در عین آسان گیری [28] است. مدارا نیز به معنای احتیاط کردن و معاشرت نیکو با مردم،[29] همدمی نیکو و تحمل دیگران [30] آمده است. از معانی ذکر شده، چنین برداشت می شود که رفق و مدارا حاکی از ظلم پذیری نیست، بلکه به معنای برخورداری از درک متقابل، تطبیق خود با شرایط و روحیات مخاطب، پیش گیری از برخوردهای تدافعی و ایجاد پیوند بیش تر با دیگران است.
امام حسن (ع) رفق و مدارا را رمز موفقیت و تعالی پیشوایان الهی برشمرده اند. ایشان می فرمایند:
خداوند متعالی پیامبران خویش را به سبب رفق و مدارای بسیار با دشمنان دین، بر دیگر مخلوقات برتری داده است.[31]
ایشان در کلامی دیگر می فرمایند:
بزرگواری و شرافت در این است که با برادران دینی خود مدارا نماید.[32]
بررسی سیره ایشان نیز مؤید همین معناست. علامه مجلسی می نویسد:
مردی شامی به تحریک معاویه به امام مجتبی (ع) ناسزاگویی کرد. امام صبر کردند تا سخن او به پایان رسد؛ آن گاه متبسمانه سلام کردند و فرمودند: «پیرمرد گویا غریب هستی و شاید در اشتباه افتادی! اگر به چیزی نیاز داری، برآورده کنیم؛ اگر راهنمایی لازم داری، راهنماییت کنیم؛ اگر گرسنه ای سیرت کنیم؛ اگر مکان نداری، مسکنت دهیم و...» مرد با این رفتار مشحون از لطافت و حسن معاشرت امام گریست و گفت: «گواهی می دهم که تو جانشین خدا در زمین هستی؛ تو و پدرت مبغوض ترین افراد نزد من بودید ولی اکنون محبوب ترین افراد هستید.»[33]
نتیجه
در عصر حاضر، تغییر الگوهای جدید زندگی اجتماعی و بروز مشکلات متعدد در حوزه اخلاق اجتماعی، زمینه اهتمام بیش تر به این مقوله را موجب گردیده و بشر ناگزیر است برای تحقق جامعه سالم و ایجاد تعادل روانی در افراد به حاکمیت اخلاق روی آورد.
آن چه در آموزه های اهل بیت (علیهم السلام) اهمیت دارد، طرح اسلام به عنوان یک فقه عملی و اجتهادی مبتنی بر نصوص دینی و آموزش اخلاق اسلامی در قالب احادیثی است که انسان را در متن جامعه انسانی می بیند و می کوشد تا او را جزیی از یک مجموعه بزرگ و متعامل با آنان تربیت کند و درعین حال هویت آنان را در چارچوب اسلام حفظ نماید.
از ره گذر استقصاء آموزه های امام مجتبی (ع)، ابتدا نگرش حضرت به فضاهای اجتماعی بررسی گردید و چنین دریافت شد که ایشان از یک سو مسجد را محیطی اجتماعی و دارای آثاری شگرف بر ساحت وجودی انسان یاد کرده اند و از سوی دیگر، الگویی ایمنی بخش برای انتخاب دوست و برقراری روابط پایدار ارائه نموده اند.
از این ره گذر، مصادیق ارزش های اخلاقی در حوزه اجتماع و از منظر امام مجتبی (ع) نیز استخراج و تبیین شد. بخشندگی، شکیبایی، اهتمام به مسئولیت های اجتماعی، رایزنی و رفق و مدارا، از مهم ترین ویژگی های اخلاقی به شمار می آیند که در حوزه اخلاق اجتماعی باید بیش تر به آن توجه کرد.
منابع
قرآن کریم.
نهج البلاغه.
1. ابن حمدون، محمد بن حسن، التذکره الحمدونیه، بیروت: دارصادر، 1417.
2. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، تدرست محمد عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیه، 3. 1990. ابن شعبه الحرانی، ابی محمد الحسن بن علی بن الحسین، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، تدرست علی اکبر غفاری، بی جا: کتاب فروشی اسلامیه،
4. 1366. ابن شهرآشوب، مناقب، قم: انتشارات علامه،
5. 1379. ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت: دارالفکر،
6. 1996. ابن واضح الیعقوبی، احمد بن محمد، تاریخ یعقوبی، بیروت: دارصادر، قم: منشورات الشریف الرضی،
7. 1373. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، قم: ادب الحوزه،
8. 1405. آهنگری، فرشته، «پیشینه و بنیادهای اخلاق در ایران و جهان»، فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، شماره 3 و 4،
9. 1386. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران: دانشگاه تهران،
10. 1341. رهنمایی، احمد، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، قم: مؤسسه آموزشی امام خمینی، 11. 1383. سیدی، سیدحسین، بررسی روان شناختی تحول ارزش ها، تهران: آستان قدس رضوی، 1378.
12. شبلنجی، محمد مؤمن، نورالابصار، مصر: المطبعه الیوسفیه، بی تا.
13. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران: کتاب فروشی مرتضوی،
14. 1375. علی بن محمد المالکی معروف به ابن صباغ، الفصول المهمه، بیروت: دارالاضواء،
15. 1401. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم: هجرت،
16. 1410. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء،
17. 1404. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بیروت: دارالکتب العلمیه،
18. 1417. ملاصدرا، الاسفارالاربعه، قم: مکتبه المصطفی، بی تا.
19. میلانی فر، بهروز، بهداشت روانی، تهران: نشر قومس،
20. 1386. نخجوانی، هندوشاه، تجارب السلف، اصفهان: نشر نفائس المخطوطات،
21. 1361. نراقی، ملامهدی، علم اخلاق اسلامی، ترجمه سیدجلال الدین مجتبوی، نشر حکمت،
22. 1377. الجوینی الخراسانی، ابراهیم بن محمد، فرائدالسمطین، تحقیق محمدباقر محمودی، بیروت: مؤسسه المحمودی، بی تا.
23. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، قم: اسماعیلیان، 24. 1383. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسایل، قم: مؤسسه آل البیت، 1408.
پی نوشت ها
[1] فرشته آهنگرى، «پیشینه و بنیادهاى اخلاق در ایران و جهان» فصل نامه علم اخلاق در علوم و فناورى، ش 3 و 4، سال 1386، ص 12.
[2] ملامهدى نراقى، علم اخلاق اسلامى، ترجمه سید جلال الدین مجتبوى، ج 1، ص 26- 27؛ نشر حکمت، 1377؛ ملاصدرا، اسفار اربعه، ج 4، ص 116- 117، قم: مکتبة المصطفى، بى تا.
[3] سیدحسین سیدى، بررسى روانشناختى تحول ارزشها، ص 62، تهران: آستان قدس رضوى، 1378.
[4] احمد رهنمایى، درآمدى بر فلسفه تعلیم و تربیت، ص 49- 50، قم: مؤسسه آموزشى امام خمینى، 1383.
[5] محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 78، ص 108، بیروت: مؤسسة الوفاء 1404؛ ابن شعبه حرانى، تحف العقول، تصحیح علىاکبر غفارى، ص 235، بى جا، کتاب فروشى اسلامیه، 1366.
[6] میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 211، قم: مؤسسه آل البیت:، 1408.
[7] بحارالانوار، ج 78، ص 115.
[9] ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق على شیرى، بیروت: دارالفکر، 1996؛ ابن سعد، طبقات الکبرى تصحیح محمد شبلنجى، نورالابصار، ص 120- 119، مصر: المطبعه الیوسفیه، بى تا؛ تحف العقول، 1379، ج 4، ص 24.
[10] ابراهیم جوینى خراسانى، فرائدالسمطین، تحقیق محمدباقر محمودى، ج 2، ص 68، بىتا.
[11] Worthington El. Dimension of forgiveness: psychological research and theoretical perspective, Templeton foundation press; 7991.
[12] نهج البلاغه، کلمات قصار: 452.
[15] ابن حمدون، تذکره الحمدونیه، بیروت، ج 4، ص 104، بیروت: دارصادر، 1417.
[16] نراقى، همان، ج 4، ص 355.
[17] بهروز میلانى فر، بهداشت روانى، ج 4، ص 16، تهران: نشر قومس، 1386.
[18] نهج البلاغه، کلمات قصار: 30.
[19] هندوشاه نخجوانى، تجارب السلف، ص 54، اصفهان: نشر نفائس المخطوطات، 1361؛ مقدسى، البداء والتاریخ، ج 6، ص 5، بیروت: دارالکتب العملیه، 1417.
[22] نهج البلاغه: خطبه 167.
[23] بحارالانوار، ج 71، ص 339.
[24] ابن واضح، تاریخ الیعقوبى، ج 2، ص 215، بیروت: دارصادر، 1373.
[27] خلیل بن احمد فراهیدى، کتاب العین، ج 5، ص 171، قم: هجرت، 1410 ق.
[28] فخرالدین طریحى، مجمع البحرین، ج 10، ص 118، تهران: کتاب فروشى مرتضوى، 1375.
[29] ابن منظور، لسان العرب، ج 14، ص 255، قم: ادب الحوزه، 1405 ق.
[30] على اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذیل مدارا، تهران: دانشگاه تهران، 1341.
[31] بحارالانوار، ج 72، ص 401.
[33] بحارالانوار، ج 43، ص 334؛ تحف العقول، ج 3، ص 19.