این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات در سال گذشته گفت: سال گذشته نیز همانند دو سه سال پیش در مقایسه با سالهای قبل از 92 شاهد نوشته شدن و نشر مجموعه داستانها و رمانهای بسیاری بودیم. البته شماری از این کتابها سطح بالایی داشتند و بقیه در سطح متوسط بودند اما از آثار خواندنی و قابل تأمل به حساب میآیند.
او با بیان اینکه درصد بالایی از آثاری که در اینسالها منتشر شده، اولین اثر نویسندههای جوان بوده است، اظهار کرد: در این سالها به اثر درخشانی برنخوردیم که مورد توجه منتقدان قرار بگیرد و سروصدایی به پا کند. اغلب این کارها آثار متوسطی هستند. البته نباید از نویسندههای جوان انتظار زیادی داشت اما با توجه به رگههای قوی که در کارشان هست امید میرود در ادامه کارشان رمانهای درجه اول و درخشان و مجموعه داستانهای ماندگاری بنویسند.
شیرزادی با تأکید بر اینکه از سال 92 به بعد در زمینه نشر کتاب گشایشی قابل درک و کمسویه برای نوشتن رمان و مجموعه داستان حاصل شده است، گفت: آثار داستاننویسان در این سالها رشد کمی و کیفی داشته است. آثاری را که در سال 95 شاهد نشرشان بودیم میتوانیم در ادامه روندی ببینیم که بعد از سال 92 قابل لمس است.
او خاطرنشان کرد: روند نشر را باید با درنظر گرفتن واقعیتهای سیاسی بررسی کرد؛ در تاریخ صدساله داستاننویسی ایران از جمالزاده و صادق هدایت تا اکنون، ما همواره با سنگینی سایه سیاست بر روی داستاننویسی مواجه بودهایم. ریشه رکود و فراز و نشیبهای نشر و داستاننویسی را نباید در خود ادبیات داستانی و خالقان آن جستوجو کنیم، بلکه مشکل سنگینی و ثقل سایه سیاست و نوسان حاصل از آن است. میتوانیم با مروری کوتاه و بررسی تاریخ بیش از یکصدساله داستاننویسی ایران این نوسان و گسست و پیوستهای حاصل از تغییرات سیاسی و اجتماعی را درک کنیم.
شیرزادی با بیان این که تاریخ ادبیات داستانی ما دو دوره درخشان داشته است، ادامه داد: دوره اول به سال 1340 برمیگردد که در این دهه آثار قابل ملاحظهای در زمینه رمان و مجموعه داستان داشتهایم، اگر آثار داستاننویسان از همتایان خود درخشانتر نبوده پایینتر هم نبوده است. نقطه عطف درخشش این دهه به واقعیتهای جهانشناختی، رفاه و ممیزی عرفی و متعارف برمیگردد. با اتمام دهه 40 و با شروع تحرکات گروههای چپ مسلح و خشنتر شدن سیاستهای آن زمان وقفهای در داستاننویسی ایجاد میشود و این رکود طولانی تا دهه 70 ادامه مییابد. در دهه 70 به یکباره داستاننویسی با رونق و شکوفایی مواجه میشود و نویسندگان جدید پا به عرصه داستاننویسی میگذارند. چند رمان و مجموعه داستان درخشان داشتهایم که برآمده از جستوجوگری حقیقتطلبانه نسل سوم و چهارم داستاننویسی است. این رونق تا نیمه دهه 80 ادامه داشت. از نیمه 80 مجددا رکود و سکوت در داستاننویسی حاکم میشود تا سال 92 که شاهد تغییرات کلی بودیم که نمیتوان آنها را انکار کرد و نادیده گرفت.
این نویسنده با اشاره به تیراژ پایین کتاب اظهار کرد: این مسئله برای کسانی که اهل تفکر و خلق معنا هستند، جای تأسف و تأمل دارد و غمناک است. تیراژ کنونی کتاب، 500 نسخه و حداکثر 1000 نسخه، برای جمعیت 80 میلیونی که چندین میلیون فارغالتحصیل سطح بالای دانشگاهی دارد خیلی کم است و این مسئله را باید ریشهیابی کرد. شاید عدهای بگویند به خاطر گسترش و بهرهگیری از فضای مجازی است، اما کشورهای توسعهیافته خیلی زودتر و بهتر از این فضا و تکنولوژی استفاده کردهاند اما کتاب تیراژ بالایی در این کشورها دارد و نویسندگان و داستاننویسان حرفهای، زندگی مرفهی دارند که از طریق نشر و فروش آثارشان آن را به دست میآورند.
شیرزادی در ادامه تاکید کرد: اصطلاحی وجود دارد مبنی بر اینکه "تو بدرخش، خواهند دید". در هر زمینه کاری بدرخشی و هرچه بدرخشی بیآن که حرفی بزنی و بخواهی روی روابط عمومیات تکیه کنی، هیاهو راه بیندازی و تبلیغات کنی، دیگران این درخشش تو را خواهند دید. این امر تجربه شده و واقعی است.
او در ادامه با اشاره به کتاب «مرد صدسالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد»، گفت: این کتاب که نوشته یوناس یوناسون با ترجمه فرزانه طاهری است نمونه خوبی برای اصطلاحی است که گفتم. این کتاب سال 93 با شمارگان 2200 نسخه منتشر شد و از آن زمان تا سال 95، پنج بار تجدید چاپ شده و با حسابی کوچک حدود 13هزار و 200 نسخه از آن به فروش رفته است. سوالی که مطرح میشود این است که چرا این کتاب ترجمهشده با چنین توفیقی روبهرو میشود اما کتابهای دیگر نه؟ اگر بخوانید متوجه میشوید. این کتاب، کتابی بسیار شیرین و شیواست و در عین حال دارای مفهوم و معنایی قابل دریافت برای افراد اهل تفکر است و اینطور نیست که عوامپسند باشد.