گروه فرهنگی خبرگزاری میزان ؛ «جورج مونبیو» در شروع یادداشتی که همزمان با ریاست جمهوری ترامپ بر ایالات متحده آمریکا نگاشته است، میگوید: «اگر دنبال فرصتی میگردید که از سلبریتیها متنفر شوید، همین الان بهترین وقت است. یعنی روزهایی که تازه داریم مزۀ نشستنِ یک سلبریتی پشت میز رئیسجمهور آمریکا را میچشیم. سلبریتیهای مهربان و زیبا، با لبخندهای بینقصشان، دارند دنیا را از دستِ ما درمیآورند. آنها چهرۀ خشنِ سرمایهداری شرکتی را ملایم میکنند و از همه بدتر، کنشگریِ فعال ما در جامعه را خاموش میکنند.»
راستش را بخواهید، لازم نیست منتظر بمانیم که یک سلبریتی به ریاست جمهوری برسد، همین امروز هم، اثری که آنها بر سبک زندگی و سلامت روان و حتی سلامت جسم اعضای جامعه دارند، به مراتب بیش از رییس جمهور است.
کم نیستند جنجالهایی که بیهوا، فضای جامعه را مسموم میکنند و به محض فرونشستن غبار، میبینیم که همهچیز حول و هوش یک سلبریتی اتفاق افتاده است. آدم معروفی که به واسطهی جایگاهش در جامعه و میان مردم، مجوز ورود به حوزهای که هیچ تخصصی در آن ندارد را برای خودش صادر کرده است.
اینکه سلبریتیها در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی موضعگیری کنند و از فرد و جریان خاصی حمایت کرده یا آن را طرد کنند و عدهی زیادی از مخاطبانشان را به دنبال خودشان بکشند، کمکم دارد تبدیل به امری عادی میشود، انگار که تمام آنها پیش از اینکه بزرگترین فعالیتشان، زندگی در نقش آدمهای دیگر باشد، بر سر کلاسهای تخصصی علوم سیاسی، روانشناسی و علوم اجتماعی نشستهاند و علاوه بر خاک صحنه، خاک دانشگاه را هم خوردهاند. اما ورود به حوزهی «بهداشت» و «سلامت جسم» چیزی نیست که هر کسی بتواند بیپروا و مسئولیت و بیفکر و تخصص به آن وارد شود.
همین ماه رمضان گذشته بود که احساس علیخانی مجری و تهیهکنندهی برنامهی پرمخاطب و قدیمیِ «ماه عسل» با دعوت «یاسمن اشکی» جنجالی در جامعه به راه انداخت.
مهمان برنامه دربارهی ویروس خطرناکی به نام «اچ پی وی» که خودش هم به آن مبتلا بوده است صحبت کرد و از مردم خواست برای پیشگیری از این بیماری به دستاندرکاران کمک مالی کنند تا واکسن آن ساخته شود. آدمهای زیادی تحت تأثیر قرار گرفته، دست به جیب شده و کمک کردند، آدمهای کمی دربارهی صحت گفتههای یاسمن اشکی تشکیک کردند و به دنبال حقیقیت ماجرا رفتند و عدهی زیادی ماندند میان معرکه که بالاخره چه کسی راست میگوید و پشت پرده چه میگذرد! همه نگاهها به وزارت بهداشت و شفافسازی از آن سمت بود که گویا آنها، خود نیز درگیر راست و دروغ و پشت پرده بودند و تب داستان، بدون هیچ حرف درست و درمان و روشنی، سرد شد و مردم کم کم فراموشش کردند، اما ...
هنوز یکسال از ماجرای «ماه عسل» نگذشته است که «مهناز افشار» طی یک کلیپ به معرفی آمپول «نالوکسان» میپردازد و تذکر میدهد که تهیهی آن بدون نسخه پزشک هم، میسر است. به محض انتشار این تبلیغ، موضعگیری از سمت پزشکان آغاز میشود؛ آنها اغلب میگویند استفاده از این آمپول بیرون از اتاق عمل بینهایت خطرناک است. در حالی که خانم سلبریتی با لبخندی مهربان و اعتماد به نفس یک پزشک کارکشته، استفاده از آن را برای معتادان و شناختش را به خانوادههای این افراد، تجویز میکند.
وزارت بهداشت بلافاصله اعلام میکند: «تبلیغ و فروش نالوکسان در فضای مجازی تخلف است و بهتر است این سلبریتی دارو و درمان را به اهلش بسپارد این دارو به هیچ عنوان بدون نسخه قابل عرضه نیست»
خب! حالا همه منتظریم ببینیم که با توجه به اطلاعیه وزارت بهداشت که عمل این سلبریتی را تخلف خوانده است، دستگاه قضایی چه برخوردی با ایشان خواهد کرد.
اما داستان به همینجا ختم نمیشود. این کلیپ را آدمهای زیادی دیدهاند، افرادی که مخاطب واقعی آن هستند و مبتلابه! کنجکاوی و توجهای که هدف این بازیگر بود، اتفاق افتاد. این خاصیت عصر اطلاعات و تکنولوژی است که هر حرف، شبهه و ادعایی به سادگی در جامعه پخش میشود، اما پاسخ آن به سختی به گوش همه میرسد. چرا؟ چون کمتر کسی است که با دید و تفکر انتقادی و تحلیلی به آنچه میبیند و میشنود، بنگرد و به دنبال پاسخ و حقیقت برود.
تیموتی کالفیلد در مقاله خود به عنوان «سلبریتیها به چه دردی میخورند» میگوید: «نباید نقش آدمهای معروف را در انتخاب اولویتها دستکم گرفت. به همین دلیل است که تبلیغکنندگان، میلیونها دلار پول به آنها میدهند تا محصول خود را به فروش برسانند. آدمهای معروف یکی از منابع مهم و مؤثر چرندوپرندهای شبهدانشمندانهاند و میتوانند همۀ ما را جادو کنند. رواج نوشیدنیها، سمزدایی، رژیمهای ترک اعتیاد، برنامههای نرمشی عجیبوغریب و یک عالمه محصولات و تمرینهای زیبایی و ضدپیری، همهوهمه مستقیماً با تأیید آدمهای معروف مرتبط است. فرهنگ شهرت چیزی فراتر از علاقه به آدمهای مشهور است؛ انعکاسی از ارزشهای جمعی ما و نمایش رابطۀ پیچیدۀ میان انتظارات اجتماعی و واقعیتهای اجتماعیاقتصادی است.»
به عبارتی سلبریتیها منبع اطلاعات غلطی هستند که به نفع نظام سرمایهداری به جامعه تزریق میشود. این مسئله تنها مربوط به جامعهی ما هم نیست، بلکه در تمام دنیا این افراد مشغول چنین تبلیغاتیاند؛ «وقتی انجلینا جولی اظهار کرد که آزمایش ژنتیک باعث شد تصمیم خود را برای جراحی سینه بهمنظور پیشگیری از سرطان جلو بیندازد. این کارِ او موجب شد که تقاضا برای آزمایش ژنتیک و همچنین جراحی سینه بهمنظور پیشگیری از سرطان، بهسرعت افزایش یابد. اظهارنظرهای ناآگاهانۀ برخی آدمهای معروف، بهویژه جنی مککارتی دربارۀ خطرات واکسیناسیون، بهطرز نامطلوبی منجر به رشد گفتوگوی عمومی درخصوص ارزشهای واکسیناسیون شد.»
کافی است سری به شبکههای اجتماعی و سایتهای سلامت بزنید تا با حجم گستردهای از اخبار و یادداشتهایی روبهرو شوید که شما را به «رژیم غذایی»، «رژیم پاکسازی» و روشهای عجیب و غریب و جراحیهای مختلف رسیدن به ظاهر زیبا و خیرهکنندهی بازیگران معروف دعوت میکند. به ما القا شده است که اگر از سبک زندگی آدمهای معروف و پولدار پیروی کنیم، در زمانی اندک به همان میزان شهرت و ثروت دست خواهیم یافت و موفقیت توی مشتمان قرار خواهد گرفت. این آن چیزی است که در ناخودآگاه جامعه به خوبی جا افتاده است و باعث میشود هر رفتاری از سوی سلبریتیها، به یک جریان ختم شود. جریانی که اغلب به خطا میرود، وافراد را به مسیری که پر از چاه و چاله هستند، سوق میدهد.
مریم کمالی نژاد