خانواده و خاندان آیت اللَّه سیدمحمود هاشمی شاهرودی(ره)

حضرت آیت اللَّه العظمی سیدمحمود هاشمی شاهرودی در دوم ذی القعده سال ۱۳۶۸ قمری مصادف با ۱۳۲۷ ه. ش در شهر نجف متولد شد. نسب خاندان شریف ایشان به حضرت امام حسین علیه السلام می رسد و از همین رو این خاندان در منطقه شاهرود به سادات حسینی معروفند.

خانواده و خاندان آیت اللَّه سیدمحمود هاشمی شاهرودی(ره)

ولادت و نسب:

حضرت آیت اللَّه العظمی سیدمحمود هاشمی شاهرودی در دوم ذی القعده سال 1368 قمری مصادف با 1327 ه. ش در شهر نجف متولد شد. نسب خاندان شریف ایشان به حضرت امام حسین علیه السلام می رسد و از همین رو این خاندان در منطقه شاهرود به سادات حسینی معروفند.

شجره نامه نادری از این خاندان به خط مرحوم آیت اللَّه سیدعلی هاشمی- والد مترجم له- در پشت جلد قرآن رحلی چاپ سنگی وجود داشت که متأسفانه در هجوم عوامل سازمان امنیت رژیم صدام به همراه دیگر اثاث منزل و دفتر به غارت رفت.

پدر:

پدر بزرگوار ایشان مرحوم آیت اللَّه سیدعلی حسینی هاشمی شاهرودی از برجسته ترین شاگردان دور اول درس مرحوم آیت اللَّه العظمی خویی بود ونخستین کسی است که درس های فقه و اصول آقای خویی را تقریر و منتشر کرد. وی در مقدمه کتاب «المحاضرات فی الفقه الجعفری» می نویسد:

کتابی را که به نام «المحاضرات فی الفقه الجعفری» تقدیم خوانندگان می کنم، حاصل برداشت های من از دوره اول و دوم درس استاد الفقهاء حضرت آیت اللَّه العظمی سیدابوالقاسم خویی است تا از دریای بی کران دانش او که حاوی اسرار شریعت است بهره برده و راه درخشان او را پی گیر باشند. خداوند ایام او را مستدام دارد و جویندگان علم را از افاداتش بهره مند فرماید. انه جلّ شأنه ولی العون والتوفیق.

آیت اللَّه خویی قدس سره در تقریظ خود درباره وی می نویسند:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

الحمد للَّه رب العالمین و الصلوة و السلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین محمد و عترته الطیبین الطاهرین و اللعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین و بعد: یکی از نعمت های خداوند عزوجل برما آن است که جناب علامه رکن اسلام و فخر این روزگار نور چشم معظم، آقا سیدعلی شاهرودی ادام اللَّه فضله و کثّر فی العلماء امثاله را توفیق آن داد که بخش عمده عمر خود را در تحصیل علوم شرعی و معارف الهی صرف کند. وی در بحث های فقه و اصول و تفسیر اینجانب حضوری سرشار از فهم و تحقیق و تدبر و تدقیق داشت و به فضل خدا به درجات عالی و شایسته علمی و عملی دست یافت و از عالمان بزرگ و سرشناس گردید. نوشته های او از تقریر بحث های اینجانب در این کتاب را از نظر گذراندم، بحمداللَّه جلّ ذکره آنچه را تحقیق و تنقیح کرده بودیم به درستی تقریر کردند. خدا را بر این نعمتی که به من عطا کرده سپاس می گویم و جناب ایشان نیز باید شکرگزار کسب این مرتبه علمی باشند که کسی جز صاحبان هوش عظیم به آن دست نخواهد یافت. و له الحمد علی نعمه و آلائه.

ابوالقاسم الموسوی الخوئی

22 شهر صفر الخیر 1370

همچنین آیت اللَّه خویی قدس سره بعد از وفات مرحوم آیت اللَّه سیدعلی شاهرودی در تقریظ خود بر کتاب «المحاضرات فی الفقه الجعفری» می نویسد:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

الحمد للَّه رب العالمین و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین محمد و عترته الطاهرین و اللعنة الدائمة علی اعدائهم أجمعین إلی یوم الدین.

تقریراتی را که علامه محقق ورع متقی جناب آقای سیدعلی شاهرودی (تغمّده اللَّه برحمته واسکنه فسیح جنّته) از بحث های فقهی ما در باب معاملات نگاشته است ملاحظه کردیم. در نهایت نیکویی و استواری و ضبط و بیان نوشته شده و از دقائق بحث پرده برداشته و مزایا و جهات بحث را در بیانی شیوا و تقریری نیکو حفظ کرده است. سلاست بیان آن بر عمق و دقت بحث غالب بوده و آن را به صورتی روشن و آشکار ابراز داشته است.

او از کسانی بود که امید می رفت از مراجع بزرگ گردد و زعامت علمی آینده را بر عهده گیرد ولی با دریغ و تأسف فراوان دست اجل او را در عنفوان جوانی و شادابی در ربود.

ما با مرگ او یکی از عزیزترین فرزندان خود را از دست دادیم که در پرورش فکری آنان بسیار کوشیده بودیم تا آنان را به مرتبه عالمان وارسته ای برسانیم که احکام دین را استنباط کرده و بر کرسی فتوا میان مسلمین بنشینند.

یکی از ویژگی های او (قدس اللَّه نفسه الزکیه) شدت مواظبتش بر حضور در دروس ما بود به طوری که شنیدم خدای سبحان را از این شکر می کرد که در طول بیست سال حتی یک روز از درس های فقهی و اصولی ما منقطع نشده بود.

او سرمشق شایسته ای برای دیگر همدرسانش در تلاش علمی و نتیجه گیری موفقیت آمیز بود، تقریرات درس اصول ما را قبل از همه به چاپ رساند و با انتشار کتاب «دراسات» که طلاب علم از آن بی نیاز نیستند خدمتی به جامعه علمی نمود. آثار علمی که وی در تقریرات دروس ما به جا گذاشت برای جاودانگی یاد او و یاد آوری دانش او کافی است. نوّر اللَّه ضریحه و جزاه عن العلم و أهله خیر جزاء المحسنین.

ابوالقاسم الموسوی الخوئی

12 شوال المکرم 1376

وی سرانجام در سال 1376 ه. ق به بیماری شدیدی مبتلا شد و طولی نکشید که رحلت کرد. جنازه او بسیار شکوهمند تشییع شد، جمع فراوانی از مؤمنین و پیشاپیش آنان مراجع بزرگ شیعه آقایان حکیم و شاهرودی و خویی و طلاب حوزه در تشییع او شرکت کردند و مرحوم آیت اللَّه العظمی سیدمحمود شاهرودی قدس سره بر جنازه او نماز گزارد و در صحن مطهر علوی از جهت باب طوسی در حجره کنار مسجد عمران دفن شد.

مادر:

والده مکرمه آیت اللَّه هاشمی شاهرودی، علویه فاضله ای از بیت علم و فقاهت، دختر مرحوم آیت اللَّه العظمی سیدعلی مدد موسوی قائنی و مادر سه شهید[1] است.

جد پدری:

سیدعلی اکبر ابن سیدمحسن هاشمی حسینی جد پدری آیت اللَّه هاشمی شاهرودی، در خردسالی به همراه بعضی از بستگانش از شاهرود به کربلا برای مجاورت حضرت سیدالشهداء علیه السلام هجرت کرد. همانجا بزرگ شد و ازدواج کرد و به کسب و تجارت مشغول شد. وی معروف به تقوا و صلاح و سلامت نفس بود، آیت اللَّه سیدعلی مدد قائنی او را «سلمان زمانه» توصیف کرده بود.

او همچنین به حسن استقبال و مهمانپذیری معروف بود، خانه اش مأوای زائرانی بود که از عراق و ایران به زیارت کربلا می آمدند.

هرساله از اول تا سیزدهم محرم مجلس عزای امام حسین علیه السلام بر پا می داشت که علاوه بر طلاب، برخی از بزرگان حوزه مانند مرحوم آیت اللَّه العظمی سیدمحمود شاهرودی، مرحوم آیت اللَّه العظمی خویی، آیت اللَّه سیدحسین آل علی شاهرودی و استاد سیدعبدالرزاق مقرم نیز در آن حضور می یافتند و خطبای مجلس شیخ مهدی خوجه و شیخ عبدالزهراء کعبی بوده اند.

از مرحوم آیت اللَّه بهجت نقل شده که «وقتی با جمعی از طلاب به زیارت امام حسین علیه السلام می رفتیم به خانه سیدعلی اکبر وارد می شدیم و او پای برهنه به استقبال ما می آمد».

مرحوم آقا سیدعلی اکبر در اواخر عمر دچار ضعف بینایی شده بود و پس از وفات در مقبره وادی السلام نجف اشرف پشت مقبره حضرت هود و حضرت صالح علیهما السلام دفن شد.

جد مادری:

جد مادری ایشان مرحوم آیت اللَّه العظمی سیدعلی مدد موسوی قائنی، دروس مقدماتی را در قریه «سیددان» از توابع بیرجند فراگرفت، سپس برای تکمیل تحصیلات به مشهد مقدس نقل مکان کرد و در محضر درس علمای بزرگ مشهد مانند فاضل بسطامی و سیدمحمد باقر رضوی حاضر شد، آن گاه به قریه موطن خود برای وعظ و ارشاد مردم بازگشت.

او پس از مدتی به نجف اشرف هجرت کرد و این مصادف با وقایع انقلاب 1920 عراق بود. در نجف به حلقه درس سیدیزدی و آقاضیاء الدین عراقی و شیخ الشریعه اصفهانی و میرزای نائینی پیوست و در محله «حُوَیش» نیز اقامه جماعت می کرد.

از شیخ الشریعه و میرزای نائینی اجازه اجتهاد و از شیخ محمد باقر بیرجندی و سیدابوتراب خوانساری و سیدمحسن امین و شیخ عباس قمی و سیدعبدالحسین شرف الدین اجازه روایت دریافت کرد. وی سپس در سال 1334 شمسی به مشهد مقدس بازگشت و به تدریس و اقامه جماعت در حرم شریف رضوی پرداخت.

وی پس از مدتی دوباره به قصد زیارت به نجف اشرف بازگشت و در همین سفر که در اواخر عمرش بود بیمار شد و در سال 1384 ه. ق به رحمت حق پیوست و در صحن مطهر علوی حجره 29 از سمت باب القبله به خاک سپرده شد.[2]

همسر و فرزندان:

همسر محترمه ایشان دختر آیت اللَّه سیدعلی شاهرودی و نوه مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیت اللَّه العظمی سیدمحمود حسینی شاهرودی قدس سره است. وی در مراحل مختلف زندگی مبارزاتی و دینی آیت اللَّه هاشمی شاهرودی شریک فداکار او بوده است. حاصل زندگی مشترک ایشان پنج پسر و شش دختر است.

سه برادر شهید

1- شهید سیدهادی هاشمی:

شهید سیدهادی هاشمی در سال 1322 شمسی در نجف اشرف متولد شد، مراحل ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه علوی نجف به پایان برد و سپس وارد دانشکده اصول الدین بغداد شد، وی همه مراحل تحصیل را با رتبه ممتاز گذراند. پس از اتمام دوره دانشکده، وارد آموزشگاه زبان شد و زبان های انگلیسی و فرانسوی را فرا گرفت، وی بر چهار زبان عربی، فارسی، انگلیسی، فرانسوی مسلط بود. او پس از اتمام تحصیلات به تجارت در شهر بغداد مشغول شد.

شهید سیدهادی انسانی پاک نفس و بسیار آرام و پرحیا و کم سخن بود، جز به هنگام ضرورت سخن نمی گفت آن هم به اختصار، شخصیتی بسیار عاطفی و مهربان داشت و به عبادات و واجبات شرعی کاملًا ملتزم بود.

در اوایل سال 1980. با هجوم وحشیانه رژیم بعث و دستگیری های گسترده مردم عراق، شهید سیدهادی نیز در محل کارش در بغداد دستگیر و به اداره کل امنیت برده شد. او در آن جا از سوی مزدوران رژیم صدام و جنایتکارانی مانند «سعدون صبری»- ابواسماء- و «رائد عامر»- منعم نصیف- مورد شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی قرار گرفت و به شرف شهادت نائل آمد. از روز دستگیری او تا امروز هیچ اثری حتی از جنازه او به دست نیامد، سلام علیه فی علیین مع محمد و آله الطاهرین.

2- شهید سیدمحسن هاشمی:

شهید سیدمحسن هاشمی در سال 1328. ش در نجف اشرف متولد شد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه علوی و سپس منتدی النشر در نجف اشرف به پایان برد و سپس وارد دانشکده فقه شد و با موفقیت آن را به اتمام رساند. او نمونه یک مؤمن متعهد و ملتزم به تکالیف شرعی و آراسته به اخلاق اسلامی بود. بر زیارت امام حسین علیه السلام در مناسبت های مختلف خصوصاً در روز عاشورا و زیارت روز اربعین با پای پیاده مواظبت داشت.

شهید سیدمحسن، مجذوب اندیشه امام خمینی و شهید صدر بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تظاهرات مردم عراق به دعوت شهید صدر در تأیید و پشتیبانی انقلاب اسلامی و امام خمینی، رژیم صدام اقدام به دستگیری شهید صدر و جمعی از علما و طلاب حوزه نجف و جوانان غیرتمند عراق کرد. سازمان امنیت در این یورش وحشیانه، شهید قهرمان سیدمحسن هاشمی را نیز در محل کارش در بغداد دستگیر کرد، وی زیر شکنجه های وحشیانه جنایتکاران بعثی به شرف شهادت نائل آمد. از این شهید نیز از روز دستگیری تاکنون هیچ اثری نیست. سلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیاً.

3- شهید سیدمصطفی هاشمی:

مجاهد شهید دکتر سیدمصطفی هاشمی در سال 1335. ش در نجف اشرف متولد شد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه امام علی علیه السلام و دوره دبیرستان را در مدرسه کندی نجف اشرف به پایان برد، سپس وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه بغداد شد. وی در همه مراحل تحصیل ممتاز بود.

شهید سیدمصطفی بسیار باهوش و به همه صفات پسندیده آراسته و نمونه ای از شرافت و وفاداری و اخلاص و فداکاری و شجاعت بود. لبخند از لبانش دور نمی شد و هرکس با او مصاحبت داشت شیفته رفتار او می شد.

او فانی در خدمت به اسلام بود و به فردایی درخشان نظر داشت، خانه او مرکزی برای برگزاری جلسات دوستان و همکلاسان دانشگاهیش بود او در این جلسات به آموزش و آگاهی بخشی و جهت دهی این جوانان در راه حق و نشر اندیشه اصیل اسلامی اقدام می کرد.

وی با اخلاق عالی و ذکاوت فوق العاده و فطرت پاک و ایمان استوار و بیان سحرآمیزش تأثیر شگرفی بر بسیاری از جوانان می گذاشت و روح بلند ایمانی تزلزل ناپذیر را در آنان می دمید.

در انتفاضه جوانان حسینی در صفر 1393 ه. ق شرکت فعال داشت، دراین قیام جمعی از جوانان حسینی علی رغم اقدامات شدید امنیتی رژیم بعث و محاصره آنان با توپ و تانک برای جلوگیری از حرکت آنان، با پای پیاده برای زیارت اربعین به سوی کربلا حرکت کردند.

وی بسیار متأثر از اندیشه ها و نظریات شهید صدر بود و مرتب به دیدار ایشان می رفت و در جلسات او خصوصاً در شب های پنجشنبه و جمعه شرکت می کرد، هر فرصتی را برای دیدار و سخن گفتن با او مغتنم می شمرد، شهید صدر نیز بسیار به او علاقه داشت و با او مانوس بود.

شهید سیدمصطفی همچنین مجذوب شخصیت امام خمینی بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی علاقه او بیشتر شد و از هر وسیله ای که در اختیار داشت برای ترویج و دفاع از انقلاب اسلامی استفاده می کرد، از جمله در هر فرصتی به توزیع آثار و تصاویر و نوارهای سخنرانی امام (ره) می پرداخت.

پس از قیام شهید صدر و اعلان بیعت برای او، شهید سیدمصطفی از سازمان دهندگان این بیعت بود و هنگام خروج از منزل شهید صدر مأموران سازمان امنیت نجف وی را دستگیر و به اداره کل امنیت بغداد منتقل کردند او در آنجا تحت انواع شکنجه ها قرار گرفت ولی چون کوه استوار ماند.

بازجویی و شکنجه او زیر نظر جنایتکارانی چون «سعدون صبری» (ابواسماء) و «رائد عامر» (منعم نصیف)- جلادی که دهها تن از مبارزان زیر شکنجه های او شهید شدند- انجام می گرفت. او سپس به زندان ابوغریب (بخش احکام ویژه- بند 2- سلول 20) انتقال یافت.

پس از مدتی در آخرین ساعات شب 7/ 9/ 1980 م گروهی از افسران سازمان کل امنیت به سرپرستی «سروان غالب دوری» در سلول او حضور یافته و او را به نقطه نامعلومی منتقل کردند. از آن تاریخ تاکنون- علی رغم سقوط رژیم صدام جنایتکار- از او همچون دو برادر دیگرش هیچ خبری به دست نیامده است. طوبی لهم ولعنة اللَّه علی ظالمیهم.

پی نوشت ها

[1] شهید سیدهادى، شهید سیدمحسن، شهید سیدمصطفى هاشمى شاهرودى

[2] نقباء البشر فی اعلام القرن الرابع عشر، ص 1626، شماره 2173

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان