مقدمه
از جمله عوامل مهم و شاخص در جهت رساندن انسان ها به کمال شایستۀ خود، که همان مقام خلیفه الهی است، کسب معرفت، برای تحقیق اشرف مخلوق بودن آنها به معنای واقعی است. در واقع دین مجموعه ای از دستورات اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نیز مناسک دینی است که توجه به آن برای رساندن انسانها به سعادت که همان تقرّب به خداست، ضروری است. تمام مصیبت ها و بلایا و آلودگی های اجتماعی و فردی، ریشه درعدم معرفت دارد و لذا فهم و درک دینی، همان چیزی است که پیوسته پیامبران الهی، بویژه پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) مردم را به آن دعوت کرده و در راه تحقق آن زحمات طاقت فرسایی را متحمل شده اند. از این بصیرت در منابع دینی، گاهی با عنوان علم، عقل، تفکر و یا خود واژۀ بصیرت یاد شده است که در ادامه خواهیم آورد.
شایان ذکر است که بصیرت نه انسان ها شناخت ویژه ای می دهد که این شناخت با «تمسک به حبل اللّه» و پایبندی به دستورات شارع مقدس اسلام و اتصال به حضرت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السّلام) در ارتباط است. از سوی دیگر قدرت تشخیص حق از باطل، ثبات قدم، و پرهیز از سطحی نگری و همچنین بردباری و تحمل در مقابل سختی ها و قدرت مبارزه با فتنه های مختلف که از سوی فتنه جویان در جهت ایجاد تفرقه در میان مسلمین طراحی گردیده را به ما می دهد. مجموعه این عوامل مرا واداشت تا به بررسی «بصیرت از منظر قرآن و روایات» بپردازم. روش تحقیق در این مقاله به شیوۀ کتابخانه ای و با استفاده از منابع دست اول و تفاسیر و کتب حدیثی و همچنین برای تفهیم بیشتر مطالب از منابع و تحقیقات جدید نیز استفاده شده است. به امید آن که مورد رضای پرودگار متعال و ساحت مقدس رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلم) قرار گیرد.
قرآن و معرفت و بصیرت دینی:
برای رسیدن به تکامل نخستین گام کسب «معرفت و بصیرت» یعنی نورانیت دل و دیده است. شناخت و معرفتی که ازیک سو به فهم مقام والای پروردگار و از دوم سو شناخت پیامبران بویژه پیامبر اعظم (ص) و امامان علیهم السلام منجر شود. و در نتیجه این شناختها راه انسان در زندگی روشن می گردد. بنابراین بصیرت حالتی است که انسان در هنگام تصمیم گیری بهترین تصمیم را اتخاذ کند و این معنا در حدیثی از امام سجاد (ع) که در آینده ذکر خواهد شد مطرح شده است.
سرمنشاء این معرفت رسیدن به کمال یعنی قرب الی اللّه است. در خصوص کسب معرفت و بصیرت در قرآن چنین آمده است: «بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کامل همۀ مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم، منزه است خدا، و من از مشرکان نیستم. (سورۀ یوسف/آیۀ 108) خدای سبحان در این آیه به پیامبرش (ص) دستور می دهد که دعوت خود را برای مشرکان بیان دارد یعنی اینکه من از روی یقین و معرفت و دلیل قاطع به توحید خدا و عدل و دین او دعوت می کنم، نه از روی تقلید. مطلب مهّمی که از این آیه بدست می آید آن است که شخص دعوت کننده باید با اطمینان و بصیرت و دلیل قاطع دست بکار تبلیغ و دعوت گردد و تقلید در این راه صحیح نیست. (مجمع البیان/ج 12 ص 310 ) در آیۀ دیگری یکی از ابعاد معرفت و بصیرت، دوری از رذائل اخلاقی و رهایی یافتن از گمراهی است که چنین بیان گردیده:
«خدایی که موجودات آسمان و زمین او را به عظمت یاد می کنند کسی است که پیغمبری در میان قریش برانگیخت تا آیات الهی را بر آنها تلاوت کند و از رذائل اخلاقی پاک گرداند و دانش کتاب آسمانی و حکمت را به آنان بیاموزد، زیرا آنها قبلا در گمراهی آشکاری به سر می بردند.» (سورۀ جمعه/آیات 1 و 2) آیۀ فوق هدف بعثت را در سه امر خلاصه کرده که یکی جنبۀ مقدماتی دارد و آن تلاوت آیات الهی است، و در قسمت دیگری یعنی «تهذیب و تزکیۀ نفوس» و «تعلیم کتاب و حکمت» دو هدف بزرگ نهایی را تشکیل می دهد.
آری رسول اللّه (ص) آمده که انسانها را هم در زمینۀ علم و دانش، و هم اخلاق و عمل، پرورش دهد تا به وسیلۀ این دو بال بر اوج آسمان سعادت پرواز کنند، و مسیر الی اللّه را پیش گیرند، و به مقام قرب او نائل شوند. (تفسیر نمونه/ج 24، ص 107)
از جمله ابعاد مهم معرفت و بصیرت دینی که در قرآن به آن توجه ویژه ای شده «تفکر و اندیشیدن» است. که در آیۀ چنین اشاره شده: «آیا در نفس خود تفکر نکردند که خدا آسمانها و زمین و هرچه در بین آنهاست همه را به حق و معین آفریده» (سورۀ روم/آیۀ 8) در این آیه بندگان به تدبیر و تفکر در مخلوقات آسمان و زمین ترغیب می کند می فرماید آیا این مردم در خلوت، پیش خود اندیشه و تعقل نمی نمایند تا بدانند چگونه آسمانها و زمین و آنچه را که در بین آنها است، تمام را به حق و حقیقت و با نظام کامل آفریده و برای هر آفریده ای مدت و سر رسید معینی مقرر داشته است. (تفسیر جامع/ج 5 ص 249)
در ارتباط با اهمیت تفکر و اندیشیدن و رابطه آن با بصیرت و اینکه عالم و جاهل یکسان نیستند در قرآن چنین آمده «... من پیروی نمی کنم جز آنچه را که به من وحی میرسد بگو آیا کور و بینا (یعنی عالم به معرفة اللّه و جاهل به آن) برابرند آیا فکر و اندیشه نمی کنند (که عالم و جاهل یکسان نیست) (سوره انعام/آیه 50) نکته دیگر جهت بیدار کردن انسانها این است که رهبران و مبلغان در مسیر خود با افراد متعصب، لجوج، جاهل و بی خبر و افرادی که سطح فکر و اخلاق آنها بسیار پایین است روبرو می شوند، از آنها دشنام می شنوند، هدف تهمتشان قرار می گیرند، سنگ در راهشان می افکنند. راه پیروزی بر این مشکل گلاویز شدن با جاهلان نیست، بلکه بهترین راه تحمل و حوصله، نادیده گرفتن و نشنیده گرفتن اینگونه کارهاست، تجربه نشان می دهد برای بیدار ساختن جاهلان و خاموش کردن آتش خشم و حسد و تعصبشان، این بهترین راه است. (تفسیر نمونه /ج 7 /ص 63) در همین ارتباط به پیامبر (ص) امر می شود:
«با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکی ها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان (و با آنها ستیزه مکن) (سوره اعراف/آیه 199)
در ارتباط با اهمّیت بصیرت در قرآن آمده است: «آیات الهی و کتاب آسمانی که سبب بصیرت شماست البته از طرف خدا آمد پس هرکس بصیرت یافت خود به سعادت رسید و هرکس کور بماند خود رد زیان افتاد و من نگهبان شما از عذاب نیستم (سوره انعام/آیه 104)
شایان ذکر است آنچه تاکنون پیرامون قرآن و معرفت و بصیرت دینی عنوان داشتیم به نکاتی رهنمون می شویم:
1-اگر به نورانیت معرفت دست یابیم، به سر منشأ کمال و تقرب به خدا نائل خواهیم شد.
2-کسب معرفت موجب رسیدن به مرتبۀ یقین در انسان گردیده از انحرافات و تزلزل رهایی می یابد.
3-عامل مهم رهایی از تقلیدهای کورکورانه، کسب معرفت و بصیرت است.
4-پیامبر اعظم (ص) با زدودن جهل و رذائل اخلاقی به تهذیب و تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت پرداخت.
5-در آیین مبین اسلام به تفکر و اندیشیدن، توجه فوق العاده ای شده و انسانها را به تعقل دعوت نموده است.
6-دین و معرفت دینی با یکدیگر توأم بوده و در بین آنها جدایی نیست. بصورتی که پیامبر اعظم (ص) با آموزش و تعلیم و تفهیم، مردم را به سوی دین می خواند و به آنها تدین و تعهد می بخشید.
7-راه مبارزه با انحرافات و زدودن آن، گلاویز شدن با جاهلان نیست. بلکه با تحمل و حوصله و مدارا می توان راه صحیح و درست را تدریجا به آنها نشان داد.
توجه به معرفت و بصیرت دینی و تفکر و تعقل در کلام پیامبر اعظم (ص) و معصومین علیهم السلام:
برای رسیدن به سعادت و کسب معرفت و بصیرت و تقرب به خدا، اطاعت از اوامر الهی از یکسو و توجه به کلام رسول اللّه (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام از دوم سو، ضرورت دارد. که در این قسمت از مقاله گوشه ای از سخنان ارزنده آنان در این زمینه را مورد توجه قرار می دهیم: رسول اللّه (ص) فرمود: «خداوند عقل را آفرید و به او گفت: عقب برو، عقب رفت. سپس فرمود، : پیش بیا، پیش آمد آن گاه فرمود: «مخلوقی را نیافریدم که نزد من محبوبتر از تو باشد...» (سنن النبی؟ص 23) پیامبر (ص) فرمود: «خدا به بندگانش چیزی بهتر از عقل نبخشیده است، زیرا خوابیدن عاقل از شب بیداری جاهل بهتر است و در منزل بودن عاقل از مسافرت جاهل (بسوی حج و جهاد) بهتر است و خدا، پیغمبر و رسول را جز برای تکمیل عقل مبعوث نساخت...» (اصول کافی/ج 1، ص 14) رسول خدا (ص) فرمود: «کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بکله کور (واقعی آن کسی است که دیدۀ بصیرتش کور باشد.» (میزان الحکمه/ج /2ص 503) رسول اللّه (ص) فرمود: «دلی که نشانی از خرد در آن نباشد چون خانۀ خراب است. پس تعلیم گیرید و تعلیم دهید و فقه آموزید و بر جهل نمیرید که خدا از جهل نمی گذرد.» (نهج الفصاحه/ حدیث شماره /401 ص 142) امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کند که: چون خوبی حال مردی (مانند نماز و روزه بسیارش) به شما رسید، در خوبی عقلش بنگرید. زیرا به میزان عقلش پاداش می یابد (اصول کافی/ج /1ص 13) پیامبر (ص) به امام علی (ع) فرمود: «هیچ تهیدستی سخت تر از نادانی و هیچ مالی سود بخش تر از عقل نیست. (همان منبع/ ص 30) پیامبر رحمت (ص) فرمود: «دلهای خویش را به مراقبت عادت دهید و اندیشه بسیار کنید.» (نهج الفصاحه /حدیث شماره /1994 ص 144) و همچنین فرمود: «ساعتی اندیشیدن بهتر از شصت سال عبادت کردن است (نهج الفصاحه/حدیث شماره /2059 ص 144) پیامبر عظیم الشأن (ص) پیوسته در مقام تبیین آیات قرآن بود و با توجه به تأکید های این کتاب الهی به مسألۀ تفکر و تعقل و یا معرفت و بصیرت دین، به هر مناسبتی آیات نورانی و احکام الهی را برای مردم بیان می کرد و خودش نیز الگو و اسوۀ عملی بود. و مردم با دیدن کارهای او می توانستند از او تبعیت و پیروی کنند و به تناسب حال و ظرفیت خود، پندها و اندرزهای گرانبهای او را آویزۀ گوش خود قرار داده، و به آن عمل نمایند. امام علی (ع) در ارتباط با بصیرت و معرفت چنین فرمود: هرگاه دیده بصیرت کور باشد نگاه چشم سودی ندهد» (میزان الحکمه/ج 2، ص 503) و باز می فرماید: «با بصیرت کسی است که بشنود و بیندیشد، نگاه کند و ببیند، از عبرتها بهره گیرد، آن گاه راههای روشنی را بپیماید و بدین ترتیب از افتادن در پرتگاهها دوری می کند.» (همان منبع، ص 503)
و نیز فرمود: «جهل و نادانی ریشۀ همه شرهاست. (غرر الحکم و درر الکلم/ج 1، ص 819) و باز فرمود: «خردمند کسی است که چیزها را به جای خود نهد و بی خرد برخلاف این است» (همان منبع/ص 81) و همچنین فرمود: «آنکه خدا را شناخت (از ناشایسته ها) باز ایستاد» (همان منبع/ص 611)
و «دانا کسی است که قدر خود را بشناسد، و در نادانی انسان این بس که ارزش خوبی را نداند.» (نهج البلاغه/خطبه 103 ص 143) و همچنین آن حضرت فرمود: «آن چه از گرفتاری ها و مصائب که به شما رو می آورد و آن چه از سختی ها پشت سر گذاشتید، محل عبرت است.» (نهج البلاغه/خطبه 88) امام علی (علیه السلام) به کمیل فرمودند: «هیچ حرکت و کاری نیست مگر این که در انجام آن نیازمند به آگاهی و آشنایی و معرفت هستی» (سفینه البحار ج 1 ص 15 ) ارزش هر انسانی به سرمایۀ فکر و اندیشۀ اوست. یکی از والاترین امتیازهای انسان نسبت به دیگر پدیده های نظام هستی، داشتن فکر عقل و اندیشه می باشد.
امام حسن مجتبی (ع) در همین رابطه فرمود: «سفارشتان می کنم به تقوای الهی و مداومت بر تفکر، زیرا تفکر، منشأ هر خیر و برکت، برای هر امتی می باشد.» (نهج الحیاه/ج 5، ص 142)
تفکر و اندیشه زمنیه ساز رشد و تعالی انسان در تمام زمینه هاست. اگر انسان درست فکر کند از حوادث روزگار عبرت می گیرد و باعبرت آموزی، بصیرت و آگاهی پیدا می کند. امام حسن (ع) در همین راستا فرمود: «شما را به اندیشیدن سفارش می کنم، زیرا تفکر، زندگی دل بینا و کلید درهای حکمت است. (همان منبع /ص 142)
برخی از اوقات تفکر انسان، فقط پیرامون نیازهای مادی، سیر می کند ولی در نیازمندیهای عقل و بینش و بصیرت کمتر می اندیشد. امام حسن (ع) فرمود: «شگفتا بر کسی که دربارۀ خورد و خوراک خود می اندیشد، چگونه در امور عقلی و معنوی خویش نمی اندیشد. شکم اش را از آنچه که آزارش می دهد برکنار می دارد و سینه اش را از مطالب باطلی که اندوخته، پر می کند.» (همان منبع /ص 143)
امام حسین (ع) در خصوص شناخت و معرفت چنین فرمود: «علم ریشۀ شناخت و آگاهی است، و تداوم تجربه ها عامل فراوانی عقل است، و شرافت و بزرگواری، تقوای الهی است، ...» (نهج الحیاه/ج 6/ ص 94)
در گفتار دلنشین و ارزشمند دیگری، امام حسین (ع) به شناساندن عالم و جاهل پرداخته و نشانه های علم و جهل را اینگونه بیان می دارد: «نشستن با صاحبان اندیشه و عقل از نشانه های پذیرفتن حق است، و خشونت و بدرفتاری با غیر اهل فکر، از نشانه های جهل و نادانی است، و ارزیابی و نقد و رد گفتار خویش و آگاهی به واقعیّت نظرها و اندیشه ها، از نشانه های دانشمندی است.» (بحار الانوار/ج 78/ص 119)
امام سجاد (علیه السلام) در خصوص اثرات نور علم و معرفت و دوری از شک و شبهه چنین فرمودند: «بارالها... و نوری به من ببخش که توسط آن بین مردم رفتار و زندگی کنم، و با آن نور در تاریکی ها راه یابم، و به سبب آن در هنگام شک و شبهه روشنی طلبم» (صحیفه سجادیه دعای 22 ص 189) و همچنین آن حضرت فرمود: «بارالها بر محمد و آل او درود فرست، و ما را از الحاد و انحراف در توحیدت، کوتاهی در ستایشت، و تردید در دینت، و کوری از راهت، و بی توجهی به حرمتت، و فریب خوردن از دشمنت، شیطان رانده شده، دور ساز.» (همان منبع دعای 47 ص 289)
امام باقر (ع) روایت نمود که امیر مومنان علی (ع) فرمود: «همۀ نیکی در سه ویژگی فراهم آمده است: نگاه و سکوت و سخن، هر نگاهی که عبرت آموزی در آن نباشد فراموشی است، و هر سکوتی که اندیشه ورزی در آن نباشد غفلت ورزی است، و هر سخنی که یاد خدا درآن نباشد بیهوده گویی است و خوشا برآن کس که نگاهش عبرت آموزی، سکوتش اندیشه ورزی و سخنش یادآوری خداست. و بر گناهش می گرید و مردم از بدیش در امانند.» (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 407)
امام صادق (ع) به عبد اللّه بن جندب فرمود: «بر هر مسلمانی که معرفت ما را داراست، لازم است که در هر شبانه روز، کردارش را فراروی خویش قرار داده و خود حسابگر اعمالش باشد. پس اگر عمل نیکی یافت، زیادش کند، و اگر عیب و گناهی دید، آمرزش طلبد تا در قیامت گرفتار ننگ و عذاب نشود... (از کتاب مشعلهای خدا بر بندگان پیغمبر است و حجت میان بندگان پیغمبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است.» (اصول کافی/ج 1/ص 29) امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هرکه خرد ورزد، به خواست خداوند به بهشت راه یابد.» (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 54) و همچنین آن حضرت فرمود: «هرکه خردمند است دین دار باشد و هرکه دین دار باشد به بهشت درآید.» (همان منبع، ص 45 ) امام صادق (علیه السلام) دربارۀ بصیرت و معرفت عمیق حضرت عباس (اباالفضل) تعبیر زیبای «نافذ البصیره» را به کار بردند که بیانگر عشق و ارادت خالصانۀ حضرت اباالفضل به امام حسین (علیه السلام) از یک سو، و اعتقاد عمیق ایشان به درستی و نیک فرجامی متقین از دوم سو را دربر دارد. (کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیره صلب الایمان... اعیان الشیعه، ج، صفحه 430) .
در رابطه با اهمیت تفکر امام رضا (ع) چنین فرمود: «عبادت تنها کثرت نماز و روزه نیست، بلکه عبادت، تفکر در امر خدای عز و جل است.» (فضایل و سیرۀ امام رضا (ع) /ص 38 )
یکی از عوامل مهمی که انسان را از انحرافات بازداشته و به سمت معرفت دینی و تفکر سوق می دهد، مشورت کردن است که در قرآن و احادیث معصومین (ع) به آن توجه زیادی شده است. امام حسن عسگری (ع) در همین راستا فرمود: «هیچ قومی مشورت نکردند، مگر آنکه به راه درست خود هدایت شدند. (تحف العقول/ص 233)
با توجه به فرمایشاتی که تاکنون در خصوص معرفت دینی، تفکر، تعقل از اهل بیت عصمت و طهارت بیان داشتیم، مرجعیت اهل بیت و عترت بر ما روشن گردید. در حقیقت عترت پیامبر (ص) همگی عامل به دستورات الهی و رسول خدا (ص) بودند و به ارشاد و راهنمایی و تعلیم و تربیت و ایجاد معرفت دینی در مردم می پرداختند.
بازتاب و تأثیرات بصیرت و معرفت از نظر فردی و اجتماعی:
1-انسان های با بصیرت یا اهل البصائر باایمان و اطمینان قلبی توأم با یقین، قدم در صراط مستقیم گذارده و خاضعانه سر تعظیم و سجده بر آستان بندگی حضرت حق می سایند.
2-اهل البصائر پیوسته به «تهذیب و تزکیۀ نفس» مشغولند و در واقع اهل مرتبه هستند. و از نظر اخلاق و علم هر روز در جایگاه برتری قرار می گیرند. در ذیل به ذکر نمونه ای می پردازیم:
شخصی از پیر طریقتی درخواست یک دستور العمل کرد (که بتواند تا حدودی به خدا متعال نزدیک تر شده و برنامه هایش براساس رضای خدا باشد.) آن پیر طریقت گفت: شب که می خواهی بخوابی هفت بار بگو: «اللّه معی، اللّه ناظری، اللّه شاهدی» مدتی گفت: بعد گفت ده بار بگو، بعد گفت بیست بار بگو، تا رسید به هفتاد مرتبه. در اثر مداومت کم کم ملکۀ شخص شد. استاد از او پرسید هر شب می گویی؟گفت: بله. پرسید: هفتاد مرتبه می گویی؟ گفت: بله. استاد گفت: باز هم معصیت می کنی؟ (سخن آشنا، شرح عرفانی ، اخلاقی نهج البلاغه، ص 313) امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «تعجب می کنم از کسی که خدا را می شناسد باز معصیت می کند.» اگر معرفت آمد معصیت می رود. اگر کسی متحقق به این معنا باشد که (هو معکم اینما کنتم) دیگر گناه نمی کند. این دستور استاد سبب شد که آن شخص یکی از اولیاء اللّه شود، به جهت آن که در تمام شبانه روز خود را در محضر خدا می بیند و با زبان حال و قال می گوید: «اللّه معی، اللّه شاهدی، اللّه ناظری.» (همان منبع، ص 313)
3-اهل البصائر گام نخست دین مداری را معرفت به پروردگار می دانند. لذا پیوسته در جهت تقویت ایمان و پرهیزکاری بیشتر می کوشند.
4-صاحبان بصیرت گام دوم دین مداری را محبت به خدا و رسول اللّه (صلی اللّه علیه و اله و سلم) و ائمه اطهار (علیه السلام) می دانند و پیوسته زبان حال آنان این است: «خدایا!محبت و دوستی برگزیدگان اولیاءات را به من عنایت فرما» (محبة لصفوه اولیائک) (مفاتیح الجنان، زیارت امین اللّه)
5-صاحبان بصیرت، با بینشی صحیح و آگاهانه قدم در راه حق گذارده، و شناخت عمیقی نسبت به امام و حجت الهی خود دارند، و «دوست و دشمن» و یا «مؤمن و منافق» را از یکدیگر بازشناخته و با قلبی آکنده از اخلاص توأم با برنامۀ صحیح و اصولی که نشأت گرفته از ریشۀ اعتقادی آن هاست به وظایف خود عمل می نمایند.
6-اهل البصائر در جامعه به امر به معروف و نهی از منکر پرداخته و نه تنها گرفتار فتنه نمی گردند، بلکه با فتنه جویان به مبارزه پرداخته و هرگز با تطمیع و تهدید، از مسیر صحیح و الهی خود عقب نشینی نمی نمایند.
7-اهل البصائر به ترویج فرهنگ فرزانگی، که همان فرهنگ اصیل اسلامی است، پرداخته و با عمل و گفتار، به عنوان الگوهای جامعۀ خویش اند
نتیجه:
یکی از مهم ترین ابزارهای سعادت انسان در دنیا و آخرت بصیرت و معرفت است. اگر توجه و عمل به واجبات و ترک محرمات را پیشۀ خود سازیم و به تفکر و تعقل و خردورزی و علم و اندوزی عنایت ورزیم، یقینا بصیرت و معرفت توأم با یقین و باور قلبی در ما ایجاد گردیده و از رذائل اخلاقی دور شده و به فضایل و کمالات اخلاقی دست می یابیم. در این راستا توجه به دستورات الگوهای دین و دین داری از وجود مقدس خاتم الانبیاء (صلی اللّه علیه و آله و سلم) تا ائمه اطهار (علیهم السلام) می تواند راه گشای ما در جهت رسیدن به بصیرتی که توأم با سعادتمندی و رسیدن به قرب الی اللّه باشد، را برایمان مهیا نماید. در واقع ارزش شخصیت و بهای زندگی هریک از ما به اندازه دانایی و بصیرت و معرفتمان می باشد. و آن چیزی که موجبات اشرف مخلوقات بودنمان را فراهم نموده، همان قدرت انتخاب و آگاهی و کسب بصیرت و معرفت است. که با آن می توان به مراحل کمال و رسیدن به قرب الی اللّه نائل شویم.
منابع و ماخذ:
1-قرآن کریم
2-شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان
3-ابن شعبه الحرانی ابو محمد الحسن بن علی بن الحسین، تحف العقول عن آل الرسول (ص) ، ترجمه احمد جنتی عطائی، انتشارات علمیه اسلامیه.
4-امین عاملی محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف، 1403 ق
5-جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دار الکتاب الاسلامیه، 1371 ش
6-بروجردی سید ابراهیم، تفسیر جامع، تهران، انتشارات صدر، 1341 ش
7-دشتی محمد، نهج الحیاه (فرهنگ سخنان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) ، قم، نشر محدث، 1382 ش
8-ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، انتشارات دار الحدیث، 1383 ش
9-امام سجاد (ع) ، صحیفه کاملۀ سجادیه، بقلم حاج علینقی فیض الاسلام، انتشارات فیض الاسلام، 1368 ش
10-طبرسی ابو علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، ترجمه سید ابراهیم میر باقری، تهران، انتشارات فراهانی، 1350 ش
11-طباطبایی سید محمد حسین، سنن النبی (ص) ، ترجمه حسین استاد ولی، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1385، ش
12-امام علی (ع) ، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه محمد علی انصاری قمی، قم، موسسه طباعه و تجلید دار االکتاب
13-امام علی (ع) ، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم انتشارات حضورز، 1381، ش
14-عزیزی عباس، فضائل و سیرۀ اما رضا (ع) در آثار علامه حسن زاده آملی، قم، انتشارات صلاه، 1381، ش
15-قمی شیخ عباس، سفینه البحار، تهران، کتابخانه سنائی.
16-کلینی رازی ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، انتشارات علمیه اسلامیه
17-متقی تقی، مشعلهای شعله ور.
18-مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بیروت دار احیاء التراث العربی، 1403 ق 1983 م.
19-نهج الفصاحه، کلمات قصار حضرت رسول (ص) ، گردآورنده، مرتضی فرید تنگابنی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1375 ش.
20-شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، برگردان صادق حسن زاده، تهران انتشارات ارمغان طوبی، 1382
21-شفیعی، حسین، سخن آشنا شرح عرفانی، اخلاقی نهج البلاغه، اصفهان نشر کانون پژوهش، 1386