1- مقدمه
تحلیل متون ادبی از قدیم، رواج داشته است. توجّه به جزئیّات و بافتهایی همچون کلمه و جمله و توجّه به نکات بلاغی از خلال جزئیّات، از جمله ویژگیهای تحلیل متون ادبی در روزگاران گذشته بوده است.
سالهاست که تحلیل متون ادبی از بررسیهای توصیفی عبور کرده است و از یک سو، کلیّۀ ساختارهای متون ادبی از جزئی ترین آنها همچون حروف و کلمات، تا واحدهای بزرگ تر از جمله، همچون زبان، مورد بررسی قرار گرفته و از سوی دیگر، این متون به عنوان پدیده های زبانی-که در تعامل با اجتماع اند-بررسی می شوند.
در این زمینه، نظریّات گوناگونی در تحلیل زبان و تولیدات زبانی شکل گرفت که به بررسی زبان از خلال ارتباط آن با اجتماع پرداخته شد. نظریّۀ تحلیل گفتمان از جمله این نظریّات است که توجّه بسیاری از تحلیلگران را به خود جلب کرده است. تحلیل گفتمان به بررسی متون ادبی از جمبۀ ساختارهای زبانی و بافت متنی می پردازد. نظریّۀ گفتمان در زبان شناسی متولّد شد. زلیگ هریس، زبان شناس ساختارگرای آمریکایی، اوّلین بار اصطلاح تحلیل گفتمان را به کار برد. او دیدی صورت گرایانه به جمله را مطرح کرد و تحلیل گفتمان را صرفا نگاهی صورت گرایانه به جمله و متن برشمرد. (9: ص 8)
در دهه های بعد، تحلیل گفتمان داریا میدان وسیع تری شد وعدّه ای از زبان شناسان، در ده های 70 و 80 میلادی، مفهوم بافت را نیز در تحلیل گفتمان وارد کردند. (همان: 8-10).
خطبه های حضرت زینب (س)به عنوان پدیده ای زبانی، از تأثیرات اجتماعی و فرهنگی دور نبوده است. زینب(س)از فصاحت و بلاغت قرآن و نبیّ اکرم صلّی اللّه علیه و آله و علی علیه السلام بهره ها برده؛ همان قرآن که فصاحت و بلاغت آن، خطباء و ادباء عرب را عاجز کرده و همان نبی که«أفصح من نطق بالضاد»بود و همان علی علیه السلام که نهج البلاغۀ او فصیح ترین کلامها بعد از قرآن و کلام نبی صلّی اللّه علیه و آله است. تحلیل کلام چنین شخصیّتی، اگرچه بارها و بارها صورت گرفت است، ولی به جرئت می توان گفت که اکثر تحلیلگران نتوانسته اند فصاحت و بلاغت ایشان را حتّی به قدری بسیار اندک، نشان دهند؛ چرا که اکثر آنان به تحلیل کلام ایشان با استناد به جنبه هایی محدود از ساختارهای متنی کلام، همچون ساختارهای بلاغی قدیم، اکتفا کرده و حتّی نتوانسته اند ارتباط بعضی از این ساختارهای بلاغی، همچون آرایه های ادبی نظیر استعاره، تشبیه و سجع را با فصاحت و بلاغت ایشان بیان کنند. در حالی که اوج فصاحت و بلاغت زینبی زمانی بروز می کند که ایشان با توجّه به هر موقعیّت، بهترین کلام را متناسب با آن جایگاه، بیان می کند. به عبارت دیگر، زیبایی های تمام ساختارهای متنی کلام ایشان، از ساختارهای کلّی و بنایی آن تا ساختارهای اسلوبی و دورنی، همگی در ارتباط با بافت موقعیّتی آن ظهور پیدا می کنند.
این نوشتار بر آن است که تا کلام حضرت زینب(س)را در خطبه ها براساس شیوۀ تحلیل گفتمانی، بررسی کند. خطبه های حضرت زینب(س)از دو جنبۀ بافت متنی و بافت موقعیّتی، قابل بررسی و تحلیل اند. دادۀ مورد تحلیل، خطبه های حضرت زینب (س)در میان مردم کوفه و در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید است. در این بررسی، ابتدا مفاهیم گفتمان، تحلیل گفتمان، انواع گفتمان و گفتمان ادبی بررسی میشود و سپس خطبه های حضرت زینب(س)از دو جنبۀ بافت موقعیّتی و بافت متنی مورد تحلیل قرار می گیرد و در پایان، نتیجه گیری خواهد آمد.
2- گفتمان
گفتمان معادل واژۀ فرانسوی( discourse)اصطلاحی زبان شناسی است که به سرعت، کاربرد وسیعی یافت. (3: ص 22)جی. ای. کادن در فرهنگ اصطلاحات، گفتمان را در اطلاق به مباحث بسیار عالمانه و دقیق گفتاری یا نوشتاری پیرامون یک موضوع فلسفی، ادبی، سیاسی، اجتماعی، دینی، فرهنگی و هنری به کار می برد. (14: ص 26)گفتمان در مفهوم سنّتی-فلسفی آن به معنی دلیل آوری و بازتاب روشمندانه و کنترل شدۀ گفتاری یا نوشتاری است. (5: 1380)نیز فگتمان را مراودۀ کلامی، بده بستانی بین گوینده وشنونده، باز نمود یک صدا در دل یک متن و تلازم گفته با کارکردهای اجتماعی و معنایی دانسته اند. (15: ص 10)به عبارت دیگر، گفتمان ع بارت است از زبان به هنگام کاربرد به منظور برقراری ارتباط(1: ص 62)و به طور کلّی، اصطلاحی عام است برای نمونه های کاربردی زبان یعنی زبانی که در اثر براقراری ارتباط، تولید شده است و برخلاف دستور زبان-که با عبارتها و جمله ها سر و کار دارد-گفتمان با واحدهای زبانی بزگ تر چون پاراگراف، مصاحبه، مکالمه و متن سر و کار دارد. (همان)
شرط اصلی گفتمان گفتگو یا همه رسه است. هر نوع گفتار، کلام و نوشتار، جریانی اجتماعی محسوب می شود. گفتمانها برحسب زمان و مکان متفاوت اند؛ (14: ص 55)مثلا گفتمانی که میان یک دانشجو و همکلاسی او در بیرون از دانشگاه صورت می گیرد، با گفتمانی که میان همان دانشجو و همکلاسی او در کلاس صورت می گیرد، متفاوت است.
از تعاریف ذکر شده چنین بر می آید که گفتمان پدیده ای است زبانی متأثّر از اجتماع و نوع و کیفیّت آن از موقعیّتی به موقعیّت دیگر، تفاوت دارد.
3- تحلیل گفتمان
تحلیل گفتمان معادل( Analys Discourse)است که معادل فارسی آن سخن کاوی، تحلیل کلام و تحلیل گفتار می باشد. تحلیل گفتمانی یک گرایش مطالعاتی بین رشته ای است که از اواسط دهۀ 1960 تا اواسط دهۀ 1970 در پی تغییرات گستردۀ علمی-معرفتی در رشته هایی چون انسان شناسی، قوم نگاری، جامعه شناسی خرد، روانشناسی ادراکی و اجتماعی، شعر، معانی و بیان، زبان شناسی، نشانه شناسی و سایر رشته های علوم اجتماعی و علوم انسانی علاقه مند به مطالعات نظام مند ساختار و کارکرد و فرایند تولید گفتار و نوشتار ظهور کرده است. (9: ص 7)به عبارت دیگر، تحلیل گفتمان همان نقد گفتمان و بررسی نقاط قوت و ضعف آن است.
4- عناصر گفتمان
در تحلیل گفتمان، دو عنصر مهم مورد بررسی قرار می گیرند: یکی بافت متن و دیگری بافت موقعیّت.
منظور از بافت متن این است که یک عنصر زبانی در چارچوب چه متنی قرار گرفته است و جملات ماقبل و مابعد آن عنصر در داخل متن، چه تأثیری در تبلور صوری، کارکردی و معنایی آن دارند. در بافت موقعیّتی، یک عنصر یا متن در چارچوب موقعیّت خاصّی که تولید شده است، بررسی می شود. (3: ص 142)
5- انواع گفتمان
به سبب اینکه می توان گفتمان را با توجّه به تعریف آن در یک نوع بررسی کرد، اکثر زبان شناسان از تقسیم آن خودداری کرده اند، ولی عدّۀ معدودی آن را به انواع گوناگونی تقسیم کرده اند. از جمله این تقسیم بندیها می توان به: 1- گفتمان دینی 2- گفتمان سیاسی-اجتماعی 3- گفتمان ادبی-هنری 4- گفتمان تبلیغاتی- اطلاعاتی 5- گفتمان علمی-منطقی 6- گفتمان قانونی 7- گفتمان تاریخی 8- گفتمان اخلاقی 9- گفتمان فلسفی، اشاره کرد. (4: ص 23)
امّا از آنجا که این مقاله به گفتمان ادبی می پردازد، به تعریف این نوع گفتمان از بین انواع مختلف آن اکتفا می شود.
6- گفتمان ادبی
گفتمان ادبی«گفتمانی است نقدی که آثار ادبی و هنری را به منظور بیان زیبایی ها، تصویرگریها و روشهای آن و تأثیر بر خواننده و برانگیختن احساس وی و میزان ابداع و نوع آوری آنها از جانب ادیب و هنرمند تحلیل می کند. گفتمانی است که بین ذات ادیب و هنرمند و واقعیّتی که تصویرش می کند، ارتباط برقرار می کند». (همان)
با توجّه به تعریفی که از گفتمان به شکل عام، و گفتمان ادبی به شکل خاصّ، ارائه شد و با توجّه به شناختی که از دو عنصر مهم گفتمان، بافت متن و بافت موقعیّت، حاصل شد، به نظر می رسد که در تحلیل گفتمان ادبی توجّه به موارد زیر ضروری است.
1- موقعیّتی که گفتمان در آن شکل گرفته است؛ 2- بافت کلّی گفتمان و سیر موضوعی آن؛ 3- ساختارهای زبانی و اسلوبی که ادیب برای بیان گفتمان، بر حسب موقعیّت آن انتخاب کرده است؛ 4- ساختارهای درونی گفتمان 5- تأثیر گفتمان.
باید توجّه داشت که جدا کردن این ساختارها و بررسی هر کدام از آنها بصورت منفصل از ساختارهای دیگر، امری بسیار دشوار است؛ چرا که«لفظ و معنی یا شعور و تعبیر، وحدت و یکپارچگی دارند و ساختارهای تعبیری چیزی به جز نتیجۀ ساختارهای درونی نیستند و ساختارهای درونی هم بدون ساختارهای بیرونی، امکان بروز پیدا نمی کنند»(6: ص 25)و تمامی آنها در رسیدن به یک هدف مشترک گام بر می دارند؛ ولی برای سهولت فهم، سعی می شود تا آنجا که ممکن است؛ این ساختارها به صورت جدا از هم بررسی شوند.
7- تحلیل گفتمان ادبی خطبه های حضرت زینب(س)
در تحلیل گفتمان ادبی خطبه های حضرت زینب(س)ابتدا به برافت موقعیّتی آن می پردازیم و سپس با تحلیل بافت متنی آن، نتیجه می گیریم که بافت متنی خطبه ها به زیبایی، متناسب با بافت موقعیّتی آنها آمده است.
7-1)تحلیل بافت موقعیّتی خطبه ها
خطبه های حضرت زینب(س)هر کدام دارای موقعیّتی خاص است که اسلوبی خاص را هم می طلبد.
خطبۀ ایشان در کوفه، در میان مردم بوده است؛ مردمی که استاد مطهّری مهم ترین عامل در اقدام آنها به قتل فرزند رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را جهالت آنان می دداند و در واقع امام حسین، شهید فراموش کاری مردم شد. (13: ص 47-48)همین مردم اگرچه اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را تنها گذاشتند، ولی بعدها جوانه های نهضت مقاومت و بیداری در میان آنها آشکار و به صورت قیام توّابین و مختار، روییده شد و به حکومت هزارماهۀ بنی امیّه خاتمه داد. (12: ص 91)در حقیقت، تأثیر این خطبه در مردم، اوّلین بذرهای این قیامها را در وجود آنها کاشت. لذا واجب بود که این خطبه ها به صورتی ایراد شود که بیشترین تأثیر را در آنها بگذارد و وجدان خفته آنان را بیدار کند.
خطبۀ حضرت زینب(س)در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید، در مقایسه با خطبۀ ایشان در کوفه، موقعیّتی متفاوت دارد و اسلوبی دیگر را اقتصضا می کند. ابن زیاد و یزید هدفی جز تحریف واقعۀ کربلا و جلوگیری از ابلاغ رسالت حسین علیه السلام بعد از شهادت او نداشتند. آنها در پی معرّفی کردن شهادت امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام به عنوان عذابی از جانب خدا بودند.[1] یزید از نسل«من لفظ فوه أکباد الاذکیاء»[2] بود. او همان شرابخواری بود که دوست و دشمن به فساد او اعتراف می کردند و حسین علیه السلام وجود چنین حکمرانی را برای حکومت اسلامی مایۀ نابودی اسلام می دانست.[3] در مقابل چنین شخصیّتی و در شرایطی که سربریدۀ امام حسین علیه السلام در مقابل چشمان زینب (س)توسّط یزید مورد اهانت قرار می گیرد و مجلسیان یزید التماس و به خواری افتادن خواهر حسین علیه السلام را انتظار می کشیدند تا آخرین ضربۀ خود را به پیکر اهل بیت پیامر بزنند، زینب با رفتاری آرام و کلامی استوار و استدلالی که نشان دهندۀ ایمان او به پیروزی آنان بر یزیدیان بود، خطبۀ تاریخی خود را-که اتمام کنندۀ حماسه برادر در ابدیّت تاریخ است، ایراد می کند.
مخاطبان حضرت زینب(س)در کوفه، مردمی بودند که با شرایط خاص خود، موقعیّتی را ایجاد کرده بودند که اسلوب عاطفی، بیشتر از اسلوب برهانی و استدلالی، می توانست مؤثّر باشد. در مقابل، مخاطبین ایشان در مجلس ابن زیاد و یزید، با شرایطی متفاوت تر و در نتیجه، موقعیّتی دیگر، اسلوب کلامی دیگری را می طلبیدند که می توان اسلوب برهان و استدلال همراه با مقداری عاطفه را مناسب با موقعیّت آنها دانست. البتّه باید توجّه داشت که این موقعیّت خاص در مقابل ابن زیاد و یزید که اقتضای اسلوب جدلی و حماسی را دارد-فقط مخصوص شخصیّت زینب (س)است و گرنه، چه کسی به جز دختر علی علیه السلام می تواند با وجود آن همه مصیبتهایی که بر او وارد شد، باز هم در مقابل زورگویانی همچون ابن زیاد و یزید، مقاومت کند و سر تسلیم و خواری فرود نیاورد و به تخطئه و شماتت یزیدیان بپردازد.
7-2)تحلیل بافت متنی خطبه ها
در اینجا، بافت متنی خطبه های حضرت زینب به ترتیب در کوفه، مجلس یزید و مجلس ابن زیاد بررسی می شود.
7-2-1)تحلیل بافت متنی خطبۀ حضرت زینب(س)در کوفه
در تحلیل بافت متنی خطب می توان یک بار بافت بنایی آن را بررسی کرد و یک بار، بافت ساختاری آن را که شامل ساختارهای زبانی و اسلوبی گفتمان می باشد.
7-2-1-1)تحلیل بافت بنایی خطبه
خطبۀ حضرت زینب در کوفه، از لحاظ بافت کلّی و بنایی، دارای مقدّمه، متن اصلی و خاتمه بوده، همگی تسلل و اتّحاد متنی دارند. مقدّمۀ آن با حمد و ثنای خدا و صلوات بر محمّد صلّی اللّه علیه و آله و اهل بیتش آغاز می شود. سپس متن اصلی آن با خطاب قرار دادن اهل کوفه، به اهل نیرنگ و فریب -که از بارزترین ویژگیهای کوفیان در مقابل اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بوده است-آغاز می گردد و سپس با تشبیه اعمال آنان به اموری حسّی، اعمالشان برایشان روشن می شود. در اینجا حضرت زینب(س) آنان را شایستۀ گریه کردن می داند؛ چرا که به قتل برگزیدۀ خاندان نبوّت دست یازیدند. وی سپس آنان را به خاطر این کارشان نفرین می کند؛ کاری که به خاطر آن، به خشم خدا دچار شدند و بعد از آن هم انذار می دهد که آنان با این کار خود جگر رسول خدا را شکافتند و اگر از این کارشان آسمان هم خون ببارد، تعجّبی ندارد. در پایان هم آنان را به سرنوشت نهایی کافران آگاه می سازد و اینکه خداوند در کمین آنهاست.
7-2-1-2)تحلیل بافت ساختاری خطبه
اعمال ادبی از لحاظ ساختارهای متنی، به دو قسمت ساختارهای درونی و ساختارهای بیرونی تقسیم می شوند. در ساختارهای بیرونی، الفاظ و عبارات، صور و خیال و موسیقی بررسی می شود و در ساختارهای درونی، عاطفه و فکر، مورد نظر قرار می گیرد.
همان طور که در بافت موقعیّتی خطبه ها اشاره شد، خطبۀ حضرت زینب(س) در کوفه، احتیاج به نوعی تأثیرگذاری بالا در شنوندگان داشت؛ البته تأثیرگذاری ای که از راه به کارگیری عاطفه باشد، نه استدلال. لذا کلّیّۀ ساختارهای اسلوبی این خطبه، متناسب با موقعیّت ایراد خطبه آمده است و حضرت زینب(س)به بهترین شکل، مقتضای حال مخاطب را در خطبۀ خود رعایت کرده است. از ویژگیهای ساختاری این خطبه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- زیبایی چهارچوبی که معانی د رآن قرار داده شده اند و هماهنگی آهنگ الفاظ و عبارات با فضایی که بر هر معنی حاکم است. «از وظایف ادیب برجسته این است که تصاویر و آهنگ الفاظ و عبارات او با جو شعوری که رسم می کند، هماهنگ باشند. »(6: ص 45)
حضرت زینب(س)آنجا که می خواهد دردمند شدن رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را به خاطر شهادت حسین علیه السلام نشان دهد، کلام را در چارچوبی زیبا و عاطفی و تأثیر برانگیز قرار می دهد و از تعابیری چون وای بر شما ای مردم، شکافتن جگر رسول خدا، ریختن خون او و شکستن حرمت او استفاده می کند که در آن، گزینش الفاظی چون کبد، دم، حرمة، همراه با جاری شدن عبارات هم آهنگ با این جوّ عاطفی، به بهترین شکل، شور و هیجان درونی را بر می انگیزد.
ویلکم یا أهل الکوفة، أتدرون أیّ کبد لرسول اللّه فریتم، و أیّ کریمة له أبرزتم، و أیّ دم له سفکتم، و أیّ حرمة له انتهکتم؟[4]
در مقابل هنگامی که می خواهد زشت بودن و شدّت عمل مردم در به شهادت رساندن حسین علیه السلام را توصیف کند، از کلماتی همچون صلعاء، عنقاء، سوداء، فقماء، خرقاء، شوهاء-که آهنگ حروف آنها نوعی خشونت و تنفّر را در گوش ایجاد می کند -استفاده می کند.
و لقد جئتم بها صلعاء، عنقاء، سوداء فقهاء، خرقاء شوهاء کطلاع الارض.[5]
2- برجسته سازی جملات کوتاه که دارای نوعی آهنگ درونی اند. این گونه جملات در تأثیرگذاری نقش مهمّی را ایفاد می کنند.
لقد خاب السعی و تبّت الأیدی و خسرت الصفقة.[6]
و أنّی ترحضون قتل سلیل خاتم النبوّة، و معدن الرسالة و سیّد شباب أهل. الجنّة و ملاذ خیرتکم و مفزع نازلتکم و منار محجّتکم، و مدره سنّتکم.[7]
استفاده از این اسلوب در سوره های مکّی قرآن به خوبی نمایان است.
3- تکرار کلمات هم آهنگ که از نظر معنایی، دارای نزدیکی اند. این اسلوب نیز در تأثیرگذاری عاطفی مؤثّر است.
و هل فیکم إلاّ الصلف و النطف و الکذب و الشنف؟[8]
و لقد جئتم بها صلعاء، عنقاء، سوداء، فقماء، خرقاء، شوهاء، کطلاع الارض.
4- جملات دعایی و نفرین که تأثیر بسزایی در برانگیختن عاطفه مخاطبان دارد.
فلا رقعت الدمعة، و لا هدأت الرنّة.[9]
بعدا لکم و سحقا.[10]
5- جملات ندایی و طلبی که وجدان انسانها را خطاب قرار می دهند.
یا أهل الکوفة، یا أهل الختر و الغدر.[11]
و یلکم یا أهل الکوفة.[12]
أی و اللّه فابکوا کثیرا واضحکوا قلیلا.[13]
6- وجود صور خیال که به خطبه زیبایی افزون تری می بخشد و در نتیجه، به تأثیر بیشتر آن کمک می کند. به کارگیری معانی مجرّد، بدون صور خیال، از تأثیر متن ادبی می کاهد. (6: ص 149)قرآن به بهترین شکل از صور خیال برای تأثیر بیشتر معانی استفاده کرده است.
«مثلهم کمثل الذی استوقد نارا فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم و ترکهم فی ظلمات لا یبصرون.»
(بقره(2)/17)
«و لا تکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوة أنکاثا.»
(نحل(16)/91)حضرت زینب(س)نیز با به کارگیری اسلوب قرآنی، به استفاده از صور خیالی-که عناصر خود را از واقعیّت می گیرند-پرداخته است.
تشبیه:
مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوّة أنکاثا...[14]
او کمرعی علی دمنة أو کفضّة علی ملحودة.[15]
استعاره:
خاتم النبوّة، معدن الرسالة، منار محجّتکم.[16]
ضربت علیکم الذلّة و المسکنة.[17]
أعجبتم أن أمطرت السماء دما.[18]
7- استفاده از اسلوب انذار.
ما قدّمت لکم أن سخط اللّه علیکم و فی العذاب أنتم خالدون.[19]
بؤتم بغضب من اللّه.[20]
و یلکم یا أهل الکوفة.
لعذاب الآخرة أخزی و انتم لا تنظرون.[21]
أنّ ربّکم لبالمرصاد.[22]
8- به کارگیری اسم نکره، برای نشان دادن شدّت عمل و استفاده از تقدیم و تأخیرهای بلاغی، برای هماهنگی پایان جملات و آهنگین کردن آنها که خود در افزودن بر تأثیر خطبه، مؤثّر است.
«بؤتم بغضب من اللّه. »غضب نکره است و در بلاغت عربی، «یکی از کاربردهای بلاغی اسم نکره نشان دادن شدّت و بزرگی چیزی است.»(16: ص 121)
«أتدرون أی کبد لرسول الّه فریتم و أی کریمة له أبرزتم و أیّ دم له سفکتم و أیّ حرمة له انتهکتم. »در اینجا برای هماهنگی آهنگ، کلمات کبد، کریمة، دم و حرمة-که همگی مفعول اند-مقدّم شده اند-از منظر بلاغت عربی، یکی از دلایل تقدیم و تأخیرها، ایجاد هماهنگی در موسیقی آخر جملات است. (همان: ص 154)
9- استفاده از کلماتی که خود به تنهایی، برانگیزانندۀ عاطفه اند. در تحلیل نشانۀ معنا شناختی گفتمان، یکی از ابعادی که در برانگیختن عاطفه مؤثّر است، وجود کلماتی است که خود به تنهایی بار عاطفی دارند. (7: ص 144)در خطبۀ حضرت زینب(س)در کوفه کلماتی همچون: البکاء، الدمعة، الرنّة، دم، به تنهایی دارای بار عاطفی اند.
10- برجسته بودن عنصر عاطفه به عنوان عاملی تأثیرگذار که خطبۀ حضرت زینب (س)در کوفه، اقتضای آن را دارد.
یکی از مهم ترین ابعادی که در تحلیل ساختارهای درونی گفتمان، مورد توجّه قرار می گیرد، عنصر عاطفه است. «در واقع عواطف همچون عطری هستند که در سرتاسر گافتمان پخش می شوند و فضای آن را با بوی ملایم یا تند خود تحت تأثیر قرار می دهند. »(همان: ص 137)در بررسی ابعاد عاطفی خطبۀ حضرت زینب(س)در کوفه، همین بس که کلّیّۀ ساختارهای بیرونی این خطبه، همچون الفاظ و عبارات، صور خیال، موسیقی و آهنگ موجود در متن -همان طور که به آنها اشاره شد-نمود و نتیجه ای از این عاطفۀ سرشارند. شاید همان فریاد دردناک و لرزه برانداز آن حضرت و خطاب او له اهل کوفه، با عنوان اهل نیرنگ و فریب[23] که یادآور فریادهای «یا أشباه الرجال و لا رجال»(8: ص 71)پدر بزرگوارشان امیر المؤمنین است-بتوان به عنوان نقطۀ اوج این عاطفه دانست.
7-2-2)تحلیل بافت متنی خطبۀ حضرت زینب(س)در مجلس ابن زیاد
خطبۀ ایشان در مجلس ابن زیاد، در قالب گفتگو و در چند جمله میان حضرت و ابن زیاد شکل گرفته است. از ویژگیهای بافت متنی این خطبه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- استفاده از الفاظ ساده و استوار و عباراتی غیرآهنگین که نشان از صبر و بردباری فراوان حضرت زینب دارد. ایشان در جواب ابن زیاد که از او سوال کرد:
نظرات در مورد آنچه خداوند بر سر برادرت و پدرت آورد چیست؟با آرامشی خاص و کلامی ساده و استوار و آهنگی آرام، فرمود: «ما رأیت إلاّ جمیلا. هولاء قوم کتب اللّه علیهم القتل، فبرزو إلی مضاجعهم...»[24]
2- به کارگیری اسلوب بلاغی «القول بالموجب »که یک نوع آن عبارت است از اثبات صفتی برای چیزی یا شخصی و آوردن حکمی براساس آن که خود باعث نفی آن صفت از فرد مقابل می شود. این اسلوب به زیبایی در قرآن آمده است.
«یقولون لئن رجعنا إلی المدینة لیخرجن الأعزّ منها الأذلّ و اللّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین.»
(منافقون(63 ) /8)در این آیه، منافقان خود را عزیز و مؤمنان را ذلیل می دانند و در مقابل، خداوند بدون اینکه بگوید منافقان عزیز نیستند، عزّت را مختصّ به خود و رسولش و مؤمنان می داند و در واقع، با به کاربردن جملۀ مثبت، عزّت را از منافقان نفی می کند. (16: ص 337 )حضرت زینب(س)هم آنجا که ابن زیاد در خطاب به او، خدا را شکر می کند که آنها را رسوا کرد، با به کارگیری این اسلوب می گوید: «خداوند را سپاس می گویم که ما را با (انتخاب )پیامبر(از میان ما)گرامی داشت و از پلفیدی پاک و تطهیر کرد. تنها فاسق است که رسوا می شود و دروغگو ا ست که تکذیب می شود و ما هیچ یک از این دو گروه نیستیم.»حضرت زینب در اینجا به زیبایی، کلام ابن زیاد را از اهل بیت، نفی می کند و به صورت غیر مستقیم، آن را به خود ابن زیاد نسبت می دهد.
7-2-3)تحلیل بافت متنی خطبۀ حضرت زینب(س)در مجلس یزید
در این خطبه نیز همانند خطبۀ ایشان در میان مردم کوفه، می توان بافت متنی آن را به دو قسمت بافت کلّی یا بنایی و بافت ساختاری تقسیم کرد.
7-2-3-1)تحلیل یافت بنایی خطبۀ حضرت زینب(س)در مجلس یزید
این خطبه با حمد و سپاس خدا و صلوات بر محمّد صلّی اللّه علیه و آله و اهل بیتش آغاز می شود. حضرت زینب در جای جای این خطبه، با زیبایی و موقعیّت شناسی بسیار عالی و با استشهاد به آیات الاهی، یکی پس از دیگری، گمانه زنی های یزید مبنی بر پیروزی بر اهل بیت و تلاش او را برای تحریف واقعۀ کربلا، باطل می کند. شاید بتوان متن اصلی خطبه را به چند بخش یا مرحله تقسیم کرد: در مرحلۀ اوّل به اقدام یزید در بی احترامی به وحی الاهی که آن را قبل از خطبۀ آن حضرت به صورت ابیاتی زمزمه کرد-جواب می دهد و با استشهاد به آیۀ قرآن آن کار را نتیجۀ گناهان بسیاری می داند که یزید مرتکب شده و به بی احترامی به آیات الاهی انجامیده است.
در مرحلۀ دوم، حضرت زینب به مقابله با غرور و تکبّر یزید می پردازد. یزیدی که به خاطر اسیر کردن دختران رسول و روی آوردن ظاهری دنیا به او و پیروزی ظاهری در جنگ، گمان می کند که خداوند او را عزیز دانسته و خاندان اهل بیت را ذلیل کرده است. در اینجا هم حضرت زینب با استشهاد به آیات الاهی می گوید: روی آوردن دنیا به امثال شماها از روی سنّت املاء الاهی است که به کافران مهلت می دهد.
حضرت زینب(س)در مرحله سوم، به یادآوری اصل و نسب اهل بیت و اصل و نسب بنی امیّه می پردازد و یزید را توبیخ و سرزنش می کند که چرا دختران رسول خدا را در بند کرده، در حالی که پدران او به لطف رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله بعد از فتح مکّه، آزاد شدند.
ایشان در مرحلۀ چهارم، به این نکته می پردازد که آنچه را یزید انجام داد، نتیجۀ اصل و نسب او هست؛ چرا که او فرزند همان هند جگر خوار معروف است.
در مرحلۀ پنجم، به باطل کردن ظنّ و گمان یزید می پردازد که در اشعاری که قبل از خطبه خواند، پدران خود را به مشاهدۀ پیروزی او و انتقامش از خاندان رسول دعوت کرد؛ ولی حضرت زنب(س)می گوید نه تنها آنها بر نمی گردند، بلکه تو نیز به زودی به همان جهنّمی که آنها وارد شده اند، وارد می شوی.
در مرحلۀ ششم، با اعتماد به وعدۀ الاهی، نتیجۀ عملکرد یزید را به خودش بر می گرداند و می فرماید: ای یزید، تو با به شهادت رسانیدن حسین علیه السلام تنها به خودت ضربه زده ای؛ چرا که حسین علیه السلام در راه خدا کشته شد و شهیدان در راه خدا هم زنده اند و نزد او روزی داده می شوند؛ ولی تو می مانی و این عمل زشتت و سر و کارت با خداوند و رسول صلّی اللّه علیه و آله است و باید جوابگوی آنان باشی.
در مرحلۀ هفتم، حضرت زینب به بلندی جایگاه خود نسبت به یزید اشاره می کند که او همیشه یزید را در هر حالی که باشد، کوچک و پست می شمارد.
و مرحلۀ آخر اشاره به اینکه یزید اگر تمام تلاشهای خود را به کار بگیرد، نمی تواند یاد و خاطرۀ کربلا و کربلائیان را از صحنۀ روزگار محو کند. در پایان هم با حمد و سپاس بر خداوند-که به اوّلین خاندان آنها عزت و به آخرین آنها شهادت عطا کرد-خطبه را به پایان می برد.
7-2-3-2)تحلیل بافت ساختاری خطبۀ حضرت زینب(س)در مجلس یزید
همان طور که در بافت موقعیّتی خطبه ها اشاره شد، خطبۀ حضرت زینب (س)در مجلس یزید، به دلیل موقعیّت خاصّ آن، اقتضای اسلوبی استدلالی و برهانی را داشت.
بررسی بافت متنی این خطبه، به خوبی، نشان می دهد که حضرت زینب با موقعیّت شناسی ویژۀ خود و به کارگیری اسلوبی متناسب با شرایط، توانست رسالت خود را به بهترین شکل به انجام برساند. از ویژگیهای ساختاری این خطبه می توان به موارد زیر اشاره کرد.
1- چهار چوبی ساده ولی استوار که در آن، الفاظ و عبارات همراه با موسیقی آرام در حرکت اند. به کارگیری این اسلوب بدان جهت است که موقعیّت خطبۀ ایشان، برهان و استدلال را اقتضا می کند و در اسلوب برهانی، الفاظ و عبارات ساده و با آهنگی آرام به کار می روند.
أظننت یا یزید، حین أخذت علینا أقطار الأرض و آفاق السماء، فأصبحنا نساق کما تساق الإماء، إنّ بنا علی اللّه هوانا، و بک علیه کرامة؟[25]
2- برجسته ساختن جملات آهنگین در مواقع خاصّ. به عنوان مثال، آنجا که حضرت زینب می خواهد شدّت تعجّب خود را از کشته شدن پیروان خداوند توسّط پیروان شیطان و آلوده شدن دستان به خون آنها و خون چکان شدن دهانها از گوشت آنها و خوردن شدن جثّه های پاکشان توسّط گرگها در بیابان و پاره پاره شدنشان توسّط کفتارها... بیان کند، از عباراتی آهنگین-که با معانی تناسب دارند- استفاده می کند.
ألا فالعجب کلّ العجب، لقتل حزب اللّه النجباء بحزب الشیطان الطلقاء. فهذه الأیدی تنطف من دماءنا و الأفواه تتحلّب من لحومنا و تلک الجثث الطواهر الزواکی تنتابها العواسل و تعفرها أمّهات الفراعل و.[26]
یا در جایی دیگر آن گاه که می خواهد تأکید کند که تو ای یزید، هرگز نخواهی توانست یاد ما را پاک کنی و اینکه روزگار تو اندک است، از جملات مداوم با آهنگی کوبنده استفاده می کند.
فو اللّه لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا و لا تدرک أمدنا و لا ترحض عنک عارها. و هل رأیک إلاّ فند و أیّامک إلاّ عدد، و جمعک إلای بدد؟[27]
یا آنجا که با استفهامهای انکاری پی در پیی، از یزید می پرسید که آیا گمان می کنی که الآن که ما را همچون کنیزکان اسیر کرده ای و دنیا به تو روی آورده، دیگر تو نزد خدا عزیز و ما ذلیل هستیم و بعد یک دفعه با فریاد کوبنده«مهلا مهلا لا تطش جهلا»[28] یزید را از خواب خوش بیدا رو متوجّه آیات خداوند متعال می کند.
3- کاهش صور خیالی همچون تشبیه و استعاره، نسبت به خطبۀ ایشان در میان مردم کوفه.
4- روش استدلالی و برهانی به جای روش تأثیرگذاری عاطفی.
حضرت زینب (س)استشهاد به آیات قرآن و توجّه کردن به گذشتۀ تاریخی اهل بیت و بنی امیّه را مرکز اصلی استدلالات خود قرار می دهد؛ چرا که اگرچه یزید و اصحاب او به قتل فرزند رسول خدا دست یازیدند، ولی بهانۀ آنها در ظاهر، خارج شدن حسین علیه السلام و یارانش از دین محمّد صلّی اللّه علیه و آله بود؛ همان طور که این اقدام را عذابی از جانب خداوند براهل بیت و عزّتی برای بنی امیّه می دانستند. پس حضرت زینب(س)در مواردی چند، تهمتها و دسیسه های آنها را با موقعیّت سنجی باطل می کند که برای مثال، به دو نمونه اشاره می شود.
-آنجا که یزید وحی خدا را مورد تمسخر قرار می دهد، حضرت زینب با استشهاد به آیۀ 10 سوره روم که می فرماید«سرانجام کار آنان که بسیار به اعمال زشت و کردار بد پرداختند، این شد که آیات خدا را تکذیب و تمسخر کردند.» تمسخر آیات الاهی را نتیجۀ طبیعی زیادی گناهان او می داند.
اشاره به اصل و نسب که پدرانش آزادشدگان رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله بودند و پدرش معاویه که فرزند هند جگرخوار بود و در مقابل ذکر اصل و نسب اهل بیت علیهم السّلام که به رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله بر می گردد و حسین علیه السلام که پیامبر او را سیّد شباب أهل الجنة خوانده. است و الآن یزید با این اصل ونسب، سرور جوانان بهشتی را به جرم خروج از دین، به شهادت می رساند!!«أمن العدل یا ابن الطلقاء، تخدیرک حرائرک و إماءک و سوقک بنات رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله سبایا؟»[29] «کیف ترتجی مراقبة ابن من لفظ فوه أکباد الأزکیاء و نبت لحمه من دماء الشهداء؟»[30] «... منتحیا علی ثنایا أبی عبد اللّه، سیّد شباب أهل الجنّة تنکتها بمخصرتک»[31]
7-3)تأثیر خطبه های حضرت زینب(س)
با توجّه به تمام ساختارهای متنی و غیر متنی که به آن اشاره شد، می توان گفت که این خطبه ها دارای تأثیر عمیقی بوده اند. در بررسی تأثیرات این خطبه ها، می توان به نقش مهم و غیر قابل انکار آنها در بیان رسالت کربلا و جلوگیری از تحریف آن توسط یزیدیان اشاره کرد. ولی برای درک بیشتر این تأثیرات، می توان به روایات و کلام برخی از مورّخین مسلمان و حتّی غیر مسلمان استناد کرد.
بعد از به اتمام رسیدن خطبۀ حضرت در کوفه، راوی می گوید: «به خدا قسم، در این هنگام، مردم را دیدم که سرگردان، گریه و زاری می کردند در حالی که انگشتان خود را(از شدّت گریه)در دهان کرده اند. و در کنار خود پیرمردی را یافتم که گریه می کرد؛ در حالی که محاسن او از اشکان چشمش خیس شده بود و او با خود می گفت: پدر و مادرم فدای شما باد!پیرانتان بهترین پیران و جوانانتان بهترین جوانان و زنانتان بهترین زنان و نسل شما بهترین نسلها، که خوار و مغلوب نمی شوند ». (11: ص 174)
در مورد تأثیر خطبۀ ایشان در مجلس ابن زیاد و یزید، مورّخان آن را از عوامل مهمّ سقوط حکومت بنی امیّه دانسته اند. کورت فریشر در کتاب خود با نام امام حسین و ایران، در مورد خطبۀ ایشان در مجلس یزید می نویسد: «هنوز صحبت زینب، دختر علی بن ابی طالب، تمام نشده بود و کسانی که در مجلس یزید بن معاویه حضور داشتند، به دقّت، سخنان آن زن را می شنیدند و از شجاعت وی حیرت می کردند. تا آن روز کسی جرئت نکرده بود که آن طور صریح و بدون پرده، ظلم و فسق و رشوه خواری دستگاه خلافت یزید بن معاویه را روبه رو، با حضور عدّه ای زیاد شاهد و مستمع با او بگوید. »(10: ص 520)
سپس در مورد تأثیر این خطبه می گوید: «نطق زینب، دختر علی بن ابی طالب، طوری که حکومت اموری را متزلزل کرد که حتّی در زمان خود یزید بن معاویه مردم مدینه، یعنی مردم همان شهری که اسلام از آنجا قوت گرفت و توسعه به هم رسانید، بر ضدّ حکومت اموی شورش کردند. . . سه نفر که هر سه علمدار شورش علیه حکومت اموی شدند، آن روز در مجلس یزید حضور داشتند. یکی از آنها فضل بن عبّاس بن ربیعه بود که بعد از مراجعت به مدینه، علم شورش را برافراشت و کشته شد. دیگری عبد اللّه بن زبیر بود که بعد از شورش فضل بن عبّاس بن ربیعه در مدینه و کشته شدن او، در مکّه شروع به طغیان کرد و مردم مکّه را علیه یزید بن معاویه شورانید. . . سومین شخص مختار بن ابی عبیدۀ ثقفی بود و می توان گفت که آن سه نفر اگر آن روز در مجلس یزید حضور نداشتند و نطق زینب را نمی شنیدند، مبادرت به شورش نمی کردند. اگرچه شورش مختار بن ابو عبیدۀ ثقفی بعد از مرگ یزید بن معاویه آغاز شد، ولی باز آن مرد تحت تاثیر نطق زینب قرار گرفت. »(همان: ص 425)اسد حیدر می گوید: «زینب یزید را به گونه ای خطاب قرار داد که او را از آن خونسردی ظاهری بیرون کشید و او همچون بنده ای گناهکار بود که در دست بانوی بزگوار است و مورد سرزنش و ملامت قرار می گیرد. »(2: ص 347)
نتیجه گیری
تحلیل گفتمان ا دبی همچون دیگر شاخه های آن در دهه های اخیر، مورد توجّه زیادی قرار گرفته است. در این روش، متون ادبی از دو جنبۀ بافت متن و بافت موقعیّت بررسی می شوند. تحلیل گفتمان ادبی خطبه های حضرت زینب(س)با بررسی این دو بافت، به خوبی، شمّه هایی از فصاحت و بلاغت کلام ایشان را نشان می دهد. خطبه های ایشان از یک سو، با استفاده از اسالیب و مفاهیم قرآنی و به کارگیری اصول زیباشناسانه و هماهنگی بین متنی و از سوی دیگر، با هماهنگی که میان دو بافت متنی و موقعیّتی آنها وجود دارد، توانسته اند به بهترین شکل، فصاحت و بلاغت زینبی را نشان دهند. ایشان در خطبۀ خود در میان مردم کوفه، با برجسته سازیهای عاطفی -که متناسب با فضای حاکم بر مخاطبان بود-توانست بیشترین تأثیرات را در اهل کوفه به جای بگذارد. در مجلس ابن زیاد و مجلس یزید، در حالی که بیشترین مصیبتها براهل بیت وارد شده بود و کسی را یارای مقابله با یزیدیان نبود، با به کارگیری اسلوب برهانی و استدلالی و تخطئه کردن ابن زیاد و یزید، توانست تأثیر شگرفی را در طول تاریخ برجای بگذارد و رسالت برادر را به بهترین شیوۀ ممکن، به انجام برساند.
منابع
1- آقا گل زاده، فردوس. مقایسه و نقد رویکردهای تحلیل کلام و تحلیل کلام انتقادی در تولید و درک متن. رسالۀ دکتری زبان شناسی همگانی. تهران: دانشگاه تربیت مدرّس، 1381 ش.
2- اسد، حیدر. مع الحسین فی نهضته.
3- بهرامپور، شعبانعلی. درآمدی بر تحلیل گفتمان. تهران: انتشارات فرهنگ گفتمان، 1379 ش.
4- حفنی، حسین. تحلیل الخطاب. المؤتمر العلمی الثالث، تحلیل الخطاب العربی(بحوث مختارة). عمان: جامعة فیلادلفیا.
5- روزنامۀ توسعه. دربارۀ تحلیل گفتمان. 6/9/1380.
6- سیّد قطب. النقد الادبی اصوله و مناهجه. دار الشرق، 2006 م.
7- شعیری، محمّدرضا. نشانۀ معناشناختی گفتمان. تهران: سمت، 1385 ش.
8- الصالح، صبحی. نهج البلاغه، ثم: منشورات دار الهجره.
9- فرکلاک، نورمن ء. تحلیل انتقادی گفتمان. ترجمۀ فاطمه شایسته پیران و دیگران، تهران: وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، مرکز تحقیقات و رسانه ها، 1379 ش.
01- فریشلر، کورت، امام حسین و ایران. ترجمۀ ذبیح اللّه منصوری. تهران: انتشارات جاویدان، 1362 ش.
11- القزوینی، عبد الحسین. صناعة الخطابه. بیروت: مؤسّسة البلاغه، 1988 م.
21- محدّثی، جواد. پیام های عاشورا. قم: تحسین، 1381 ش.
31- مطهّری، مرتضی. حماسۀ حسینی. ج 3، تهران: انتشارات صدرا، 1366 ش.
41- مک دائل دایان. مقدّمه ای بر نظریّه های گفتمان. ترجمۀ حسینعلی نوذری. تهران: انتشارات فرهنگ گفتمان، 1380 ش.
51- میلز، سارا. گفتمان. ترجمۀ فتّاح محمّدی. زنجان: نشر هزارۀ سوم، 1382 ش.
61- الهاشمی، احمد. جواهر البلاغه. نشر الهام، 1379 ش.
پی نوشت ها
[1] در مجلس ابن زیاد، و خطاب به حضرت زینب(س)گفت: الحمد اللّه الذی فضحکم و قتلکم و أکذب أحد وثتکم: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت و دروغتان را ثابت کرد. 11: ص 176.
[2] حضرت زینب(س)در خطبۀ خود در مجلس یزید، او را«ابن من لفظ فوه أکباد الازکیاء»خواند؛ یعنی: پسر کسی که جگر پاک ترین بندگان خدا را درید. (همان)
[3] و علی الإسلام السلام؛ إذا قد بلیت الأمّة براع مثل یزید. ( 13: ص 30)
[4] وای بر شما ای اهل کوفه، آیا می دانید چه جگری از رسول خدا شکافتید؟و آیا می دانید کدام دختر او را مورد تماشای دیگران قرار دادید؟و چه خونی از او بر زمین ریختید و چه حرمتی از او دریدید؟
[5] کار زشت و ناشایستی انجام دادید و جنایت بزرگی کردید و ظلم و ستمی عظیم به بزرگی زمین و آسمانها مرتکب شدید.
[6] کوشش شما به ناامیدی کشید و دستهای شما از رحمت خدا کوتاه شد و معاملۀ شما موجب خسران و زیان شما گردید.
[7] و چگونه می توانید بشورید و پاک کنید قتل پسر پیامبر خاتم و معدن رسالت و سیّد جوانان اهل بهشت را آن کسی که پناهگاه نیکان شما و جایگاه امن در بلاهای سخت و پرچم حجّت شما و زبان سنّت در میان شما بود.
[8] در میان شما جز خودستایی و فساد و سینه های پر از کینه نیست.
[9] هرگز آب دیدگانتان فرو نایستد و ناله هایتان ساکت نشود.
[10] دور باشید از رحمت خدا و هلاکت برای شما باد
[11] ای مردم کوفه، ای صاحبان مکر و خدعه.
[12] وای بر شما ای مردم کوفه.
[13] آری، به خدا قسم که بسیار گریه کنید و بسیار کم بخندید.
[14] مثل شما مثل زنی است که رشته های خود را به استواری می بافد و سپس از هم باز می کند.
[15] شما مانند گیاهان مزبله ها هستید که قابل خوردن نیستند و مانند نقره ای هستید که زینب قبورند.
[16] خاتم و معدن رسالت، آن کسی که در گرفتاریها پناهگاه شما و در مقام مجادله با دشمنان راهنمای شما بود.
[17] ذلّت و بیچارگی شما را احاطه کرده است.
[18] آیا تعجّب می کنی دکه آسمان خون ببارد.
[19] چه زاد و توشۀ زشتی برای خود در عالم فراهم نمودید که موجب غضب خدا گردید و عذاب جاویدان برای شما آماده شد.
[20] همانا به غضب خدا دچار شدید.
[21] بدون شک، عذاب آخرت سخت تر و خوارکننده تر است. و در آن روز مهلت داده نمی شوید.
[22] پروردگار شما در کمین شماست.
[23] یا أهل الکوفة، یا أل الختر و الغدر.
[24] به جز زیبایی ندیدم. آنان قومی بودند که خدا کشته شدن را برآنان نوشته بود، پس به سوی آرامگاههای خود رفتند.
[25] ای یزید، آن گاه که راههای زمین و آسمان را به روی ما بستی و ما را همانند اسیران، به گردش درآوردی پنداشتی که خداوند تو را عزیز و ما را خوار و ذلیل ساخته است؟
[26] بسی جای شگفتی و تعجب است که حزب خدا به دست حزب شیطان کشته شود. خون ما از پنجه های شما می چکد و پاره های گوشت بدن مااز دهانهای شما می ریزد و آن جثّه های پاک را گرگها و کفتارهای بیابان می درند.
[27] به خدا سوگند، یاد ما را از دلها و وحی ما را محو نتوانی کرد و به جلال ما هرگز نخواهی رسید و نمی توانی لکّۀ ننگ این ستم را پاک کنی. رأی و نظر تو بی اعتبار و زمان دولت تو اندک و اجتماع تو به پریشانی و نابودی خواهد کشید.
[28] اندکی آهسته و آرام تر.
[29] ای پسر آزاد شدۀ جدّ بزگوار ما، آیا از عدل است که تو زنان و کنیزکان خود را در پرده بنشانی و پرده نشینان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را این طرف و آن طرف برانی؟
[30] چگونه می توان امید بست به دلسوزی کسی که مادرش جگر پاکان را جویده است و گوشتش از خون شهیدان روییده؟
[31] ... در حالی که با چوب دستی بر لب و دهان ابا عبد اللّه سیّد جوانان اهل بهشت، می زنی.