ماهان شبکه ایرانیان

تنش میان خود درونی و خود بیرونی‌تان را چگونه آرام کنید

تنش و ناآرامی میان خود درونی و خود بیرونی در دنیای مدرن امروز شایع است. هر کدام از ما هر روز تقلا‌های زیادی می‌کنیم و رفتار‌ها و کار‌های ما همیشه هم با ارزش‌های درونی‌مان هم راستا نیست

تنش میان خود درونی و خود بیرونی‌تان را چگونه آرام کنید

اما آگاهی از خود درونی و اینکه چگونه میان خود درونی و خود بیرونی‌مان تعادل برقرار کنیم، اساس سلامت جسم و روح و روان ماست.

تنش میان خود درونی و خود بیرونی‌تان را چگونه آرام کنید

بیشتر ما سبُک و سنگین می‌کنیم که آیا احساسات واقعی‌مان را به دیگران به اشتراک بگذاریم یا نه و اغلب معیار ما برای این انتخاب و تصمیم‌گیری، چیزی است که در هر شرایط و موقعیتی انتظار داریم.

خود بیرونی ما همان چیزی است که به دنیا نشان می‌دهیم و معمولا سعی می‌کنیم جوری تنظیمش کنیم که بهترین ِ ما را انعکاس بدهد. اما زمانی که این کار تبدیل به عادتی همیشگی می‌شود، دردسرساز شده و این دردسر به قیمت احساسات واقعی‌مان تمام خواهد شد.

خود بیرونی معمولا با چیزهای مادی و ظاهری شناخته می‌شود، مثلا اینکه تیپ‌تان چگونه است (مدل مو و لباس و ...)، و همچنین گروههایی که به آنها تعلق دارید یا پرسوناژهایی که در نقش‌شان ظاهر می‌شوید.

خود بیرونی شما وقتش را صرف کنارآمدن با ملزومات کار و دانشگاه و زندگی خانوادگی و هر چه جزو مشغولیت‌های روزمره است می‌کند.

این دنیای بیرونی می‌تواند پرتوقع هم باشد و برای شما زمان اندکی باقی بگذارد که بتوانید بررسی کنید آیا چیزهایی که در دنیای بیرونی زندگی‌تان رخ می‌دهد با ارزش‌های درونی و دنیای واقعی‌تان سازگار است یا نه.

خود درونی برعکس خود بیرونی به چیزهایی برمی‌گردد که دیده نمی‌شوند:

احساسات، شم و شهود، ارزش‌ها و باورها، شخصیت، افکار، هیجانات، فانتری‌ها و تخیلات، معنویات، آرزوها و اهداف. یک خود درونی قدرتمند یعنی اینکه بتوانید با هیجانات‌تان به خوبی کنار بیایید، خویش آگاهی داشته باشید و نسبت به ارزش‌های واقعی‌تان شفاف و روراست باشید و احساس کنید هدفی در زندگی دارید که دنبالش می‌کنید.

خود درونی قوی می‌تواند در مواجهه با ناملایمات و پریشانی‌های دنیای بیرون، آرامش خود را حفظ کند.

اختلاف میان خود درونی و خود بیرونی

مشکل از آنجایی شروع می‌شود که خود درونی و خود بیرونی با هم اختلاف پیدا می‌کنند یا از تعادل خارج می‌شوند. به عبارتی ساده‌تر، اختلاف میان خود درونی و خود بیرونی به عدم تطبیق آنها برمی‌گردد: شما یک چیزی فکر می‌کنید اما کار دیگری انجام می‌دهید.

هر چه این اختلاف بزرگ‌تر شود، تفاوت میان آنچه خود درونی باور دارد درست است و چیزی که خود بیرونی انجام می‌دهد عمیق‌تر و گسترده‌تر خواهد شد. این اختلاف در نهایت موجب استرس شده و به روح و روان و البته جسم آسیب خواهد زد.

اغلب به این دلیل که وقت بسیار کمی را صرف رسیدگی به خود درونی می‌کنیم، اختلاف میان خود درونی و خود بیرونی به وجود می‌آید.

چند ساعت مشغول درگیری‌های روزمره هستید و توجه نمی‌کنید آیا رفتارهای‌تان سازگار با خود درون‌تان هستند یا نه؟ اختلاف بین این دو خود، می‌تواند موجب استرس شده و شما را مستعد انواع بیماری‌ها کند.

عملکرد روزمره‌ی شما نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. ممکن است احساس کنید در دنیای بیرون موفقید اما از درون احساس تهی بودن کنید.

قتی چنین اتفاقی می‌افتد، احتمال اینکه به دنبال راه حلهای فوری برای تسکین دردهای‌تان بروید زیاد می‌شود، مثلا ممکن است سراغ الکل و مواد بروید.

یکی از راههای تشخیص اینکه بفهمید آیا میان خود درونی و خود بیرونی‌تان اختلاف وجود دارد یا نه این است که فاصله‌های میان ارزش‌های واقعی و رفتارهای بیرونی‌تان را شناسایی کنید.

*جایی آرام بنشینید و باورهای واقعی‌تان را لیست کنید. این باورها می‌توانند چیزهایی مانند صداقت، درستی، دوستی و همدلی باشند.

*حالا برای هر کدام از این ارزش‌ها، لیستی از فعالیت‌هایی که هر روز انجام می‌دهید و موافق با آن ارزش است بنویسید. مثلا تماس گرفتن با دوستان برای باخبر شدن از حال و احوال‌شان یا گفتن حقیقت حتی اگر برای‌تان سخت باشد.

*در پایان ببینید چه ارزش‌هایی هستند که در زندگی روزمره‌تان کمترین وقت و رفتار را صرف‌شان می‌کنید. این همان‌جایی است که اختلاف را پیدا خواهید کرد. اگر دوستی برای‌تان یک ارزش است اما در طول روز، وقتی برایش نمی‌گذارید پس اختلافی میان ارزش‌ها (خود درونی) و رفتارهای‌تان (خود بیرونی) وجود دارد.

تعدیل کردن خود درونی و خود بیرونی

وقتی که جنبه‌های مشکل‌دار زندگی‌تان را پیدا کردید، وقت آن است که شروع کنید به فرونشاندن خود بیرونی‌تان، تا ارتباط ‌تان با خود درونی‌تان بهتر شود. خونسرد و آرام باشید و روی لحظه تمرکز کنید و به افکارتان خوب گوش دهید.

اگر همچنان این اختلاف و ناسازگاری را احساس می‌کنید، ببینید آیا لازم است تغییری در زندگی‌تان ایجاد کنید تا این مشکلات برطرف شوند.

شاید یک شغل جدید، تغییری در روابط و یا پایان دادن به یک رابطه‌ی دوستانه، همان چیزی باشد که نیاز دارید تا به تعادلی در درون و بیرون‌تان برسید. فقط خود ِ شما می‌دانید که چه تغییرات خاصی می‌تواند کمک‌تان کند به تراز و تعادل برسید.

همزمان با فکر کردن و سنجیدن تغییرات لازم می‌توانید سوال‌های زیر را از خود بپرسید:

*در زندگی بیشتر از همه به دنبال چه چیزی هستید؟ آیا این هدف با کارهایی که انجام می‌دهید جور است؟

*آیا نسبت به انتخاب‌هایی که در زندگی خود می‌کنید احساس خوبی دارید؟

*آیا زندگی کنونی شما وادارتان می‌کند ارزش‌ها و باورهای قلبی‌تان را خفه کنید؟

سراغ اختلاف‌هایی بروید که شناسایی کردید و از بزرگ‌ترین آنها شروع کنید. از خودتان بپرسید چه تغییراتی باید انجام دهید تا با خود درونی‌تان جور شوید.

مثلا شاید تصمیم بگیرید شغل‌تان را عوض کنید یا از ساعت‌های کاری‌تان کم کنید تا وقت بیشتری برای خانواده‌تان داشته باشید. یک نفر دیگر شاید تصمیم بگیرد زمینه‌ی کاری‌اش را تغییر دهد تا با عقایدش هماهنگی بیشتری داشته باشد.

شاید به این نتیجه برسید که تنها به تغییرات کوچکی نیاز دارید تا به تعادل برسید، مثلا هر روز کمی بیشتر با دیگران حرف بزنید و به آنها گوش دهید و دیگر شتاب زده نباشید.

بعضی وقت‌ها اختلاف میان خود درونی و خود بیرونی آنقدر بزرگ و عمیق نیست که نیاز به موشکافی یا تلاش زیادی برای تشخیص ندارد.

منبع : برترینها

بیشتر بخوانید:

تاثیر انرژی مثبت بر زندگی

معجزه گوش دادن به موسیقی برای سلامت بدن

چگونه حال بد خود را در 60 ثانیه دگرگون کنید

تفاوت افراد مثبت‌اندیش با منفی‌نگرها

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان